به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 88
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    ماعده عزیزم من یه کم تاپیکات رو خوندم و با توجه به اطلاعاتی هم که خودت بهم دادی ،نظرم همسوی دوستان شد!

    بهتره که توی جلسه فردا شما کمتر صحبت کنی.بزرگترا صحبت میکنن بیشتر.
    ولی قبلش باید یه چیزایی رو با مامانت هماهانگ کرده باشین که تو جمع مشکلی پیش نیاد که جالب نیست.
    به نظرم فعلا نامزد نکنید.
    عزیزم تو یه عمر وقت برای کنار این آقا بودن داری(اگه خدا بخواد البته) ،پس با خودت فرصت بده و واقعا از این سایت و دوستان هم میتونی خیلی کمک بگیری.

    این یه شانس واسه ماها هست که با همچین جایی آشنا میشیم قبل از مهمترین تصمیم زندگیمون. پس تو هم ازش استفاده کن
    ببین اونایی که نه مادرت هستن نه پدرت نه تو رو میشناسن ،ولی تجربه دارن چی میگن. خیلی فکر کن به حرفا که خدای نکردا بعدها پشیمون نشی.

    واسه چای بردن هم اول بزرگترا رو میدی دیگه!حالا نمیخواد حتما دقیق به ترتیب سن بدی!که خیلی تو سالن بخوای دور بخوری
    اول جلو خانواده داماد بزرگترا میگیری بعد داماد .

    ولی این چیزا میگذره خیلی مهم نیست.تو الان بشین فکر کن که چطور شناختت رو بیشتر کنی ازشون
    حتما قبل از نامزدی یه بار خانوادگی یا پدر مادرت تنها با خانواده اونا سر بزنن.محل زندگیشون رو از نزدیک ببینید حتما

  2. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    elham.e (یکشنبه 20 مهر 93), maedeh120 (یکشنبه 20 مهر 93), هم آوا (سه شنبه 22 مهر 93)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    3,423
    سطح
    36
    Points: 3,423, Level: 36
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    577

    تشکرشده 236 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خوبی مائده جان؟خوب نیستی ولی.چشمات داد میزنه.
    درکت میکنم. آدم استرس میگیره.دوست داره لحظه به لحظه فردا رو مرور کنه و هیچیو از جا نندازه تا یه وقت اتفاق غیر منتظره نیفته، دوست داری همه چی بدون دردسر پیش بره. ولی هرچی کمتر بهش فکر کنی برای خودت راحتتر میگذره. خیلی جالبه که از همه چی میگی حس خوب میدی بهم. یاد روزای خواستگاری که داشتم میفتم. البته یه کم تو بیشتر استرس داری که البته به خاطر شرایطته.ایشاا... به خیر میگذره.

    من مطالبتو از قبل کامل نخوندم اما کلا میدونم هیچ مادری بد بچه اشو نمیخواد. الان مامان عزیزت دست تنهاست.نگرانه.مطمین باش اگر ببینه مرد زندگیه کوتاه میاد و با خیال راحت میسپارتت دست ایشون.
    در مورد نامزد کردن: من کامل در جریان نیستم کی این پیشنهاده زود نامزد کردنو قراره بده،خانواده شما یا آقا داماد.به هیچ عنوان ، به هیچ عنوان پیشنهاد محرم کردن و نامزد کردنو این چیزارو اصلا خودت نده.بعدا برات گرون تموم میشه.میگن دختره هول بود. میگن نکنه یه عیبی داره دارن زود مراسمو برگزار میکنن. مائده جونم دیدم که میگمااا. خودتو دست بالا بگیر. شرایطت قابل درکه. اگر مال هم باشید خودش درست میشه. چیزیو به زور نباید گرفت . هرچند تلاشت قابل تقدیره.نگران آیندتی،اما داری با عجله یه سری چیزای مهم که در آینده میتونه مهم باشه رو نادیده میگیری.
    بذار بیان دنبالت خودشون.اگر خودشون پیشنهاد دادن که هیچی. بذار خانوادش با مامانت صحبت کنن.
    در ضمن از الان یه وقت به اقا پسر نشون ندی نگران رفتار و تصمیم غیر منطقیه مامانتی.فردا روزی خدایی نکرده هی به روت میاره .جلوه مامانتم خراب میشه تو ذهن طرف مقابلت و خانوادش و این به صورت ناخودآگاه توی برخوردشون با مامانت تاثیر میذاره.
    ایشاا... فردا بعد از مراسم یه نفس راحت میکشی و با لبخند مامانتو میبوسی،میدونی چرا؟چون مامانت فردا وقتی رفتن بهت میگه مائده عجب خانواده خوبی داشت،عجب پسری بود!!زود برید نامزد کنید!!!!
    منتظر خبرهای خوبم.


  4. کاربر روبرو از پست مفید elham.e تشکرکرده است .

    هم آوا (سه شنبه 22 مهر 93)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    احتمالا اونا هم یکبار بعد جلسه اگه به توافق برسن دعوتمون میکنن ...
    آخه پدرش یه سری گفت تشریف بیارید اصلا قبل از هر چیزی بیاید بریم شهرمون پیش فامیلامون ...
    این نشون میده اوناهم میخوان که همدیگرو بیشتر بشناسیم ...
    با مادرم درباره شرطاش صحبت کردم که فعلا چیزی نگه گفت اصلا حرفشم نزن باید بگم اگه بگه مجلس کلا از هم میپاچه

    - - - Updated - - -

    الهام جان ممنون از نظرت که بهم دلگرمی میدی خیلی ممنون ...

    امیدوارم همینطور که شما باشه میگید....
    آخه داماد بهم گفت بابام گفته اگه رفتیم شرایط جور بود زنگ میزنم عاقد بیاد عقدتون کنه
    اونا رسم صیغه ندارن
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    مائده جان بازم نظرم رو میگم، بهتره شما قبل نامزدی شهرشون و خانوادشون و ... ببینید و آشنا بشید. اصلا شاید خودت خوشت نیومد از اونجا(البته مطمئنا مردم هر شهری محترمن،ولی منظورم نپسندیدی)
    بعد نامزدی که خیلی بدتره! اون موقع نمیتونی به این راحتی نظرتو عوض کنی
    قبل نامزدی با خانواده برید

    نقل قول نوشته اصلی توسط maedeh120 نمایش پست ها
    ..
    با مادرم درباره شرطاش صحبت کردم که فعلا چیزی نگه گفت اصلا حرفشم نزن باید بگم اگه بگه مجلس کلا از هم میپاچه

    ن
    من نمیدونم شرطای مادرتون چی هست، ولی اگه قراره شرطی باشه باید قبل نامزدی گفته بشه
    که پس فردا خانواده اونا شاکی نشن چرا شرطا رو همون اول نگفتین؟شاید ما نمی پذیرفتیم
    بازم به هم خوردن نامزدی خیلی بدتر از بهم خوردن خواستگاری هست!
    پس بذار مادرت هر شرطی که میدونی هیچوقت ازش کوتاه نمیاد رو همین الان بگه ، البته اگه قرار شده نامزد کنید منظورم هست


    خب بهتر اونا رسم صیغه محرمیت ندارن،شما هم که نمیخواید. پس صحبتی ازش نکنید

    امیدوارم تصمیم درستی بگیری مائده جان و خوشبخت بشی

  7. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    maedeh120 (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 21 مهر 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93)

  8. #25
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام

    مائده خانم

    عزیز اگر تاپیکت را هدایت نکنی که چت واره و غیر مشاوره ای پیش نرود و بخصوص خودت که بیشتر باید رعایت کنی این رعایت را نداشته باشی . متاسفانه تاپیک قفل می شود . دقت کن ببین چند پست که چت واره و غیر مشاوره ای بوده حذف شده ؟ این یعنی عدم مدیریت درست از سوی استارتر که شما باشی



    ============

    پاورقی

    این پست متعاقباً حذف می گردد





  9. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 22 مهر 93), maedeh120 (سه شنبه 22 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 21 مهر 93)

  10. #26
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مائده جان،

    شما چرا از آخر به اول می ری؟

    می خوای عقد کنی، بعد برید با خانواده داماد آشنا بشید، بعدش برید شهرشون،
    بعد شرطهاتون را بگید ........

    طفلک مامانت چی می کشه از دست تو دختر عجول و سر به هوا.

    چی به اون آقا گفتی که بهت گفته با خودمون عاقد می آریم که اگه جواب مثبت بود همون موقع عقد کنیم.

    نکن این کارها را دختر خوب ..........

    آخه داماد بهم گفت بابام گفته اگه رفتیم شرایط جور بود زنگ میزنم عاقد بیاد عقدتون کنه
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    elham.e (سه شنبه 22 مهر 93), khaleghezey (سه شنبه 22 مهر 93), maedeh120 (سه شنبه 22 مهر 93), reihane_b (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 21 مهر 93)

  12. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام دوستان ...
    از فرشته مهربان عذر خواهی میکنم بابت اینکه این چند روز کمی استرس داشتم و متوجه نبودم
    ریحانه جان عزیز من فکر میکنم فقط بتونم به عنوان یه مسافرت تفریحی به شهرشون سفرکنم و شاید این درست نباشه که با خانوادشون برم البته اونها هم گفتند مسافرت بریم برای شناخت بیشتر ...
    شیدا جان من یکم عج له کردم اما الان فکر میکنم عجله کردن کاری رو از پیش نمیبره جز سردرگم کردن خودم
    اما خواستگاری:دیشب تشریف آوردن به همراه خانواده و صحبت هایی شد اما فقط بحث آشنایی از شرط و شروط و باقی مسائل مطرح نشد ...
    نتیجه:رفت و آمد و شناخت بیشتر طرفین و خانواده ها...
    دیگه تصمیم گرفتم عجله نکنم و بزارم همه چیز مراحل طبیعیه خودش رو طی کنه ...
    استارت کار زده شد بقیش پناه بر خدا
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  13. 2 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    elham.e (سه شنبه 22 مهر 93), paiize (سه شنبه 22 مهر 93)

  14. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام عروس خانوم...
    پس به سلامتی قدم اول برداشته شد..
    دیروزکلی به فکرت بودم....
    پدرومادرت نظری ندادن؟که خوششون اومدیانه؟
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  15. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    maedeh120 (سه شنبه 22 مهر 93)

  16. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط paiize نمایش پست ها
    سلام عروس خانوم...
    پس به سلامتی قدم اول برداشته شد..
    دیروزکلی به فکرت بودم....
    پدرومادرت نظری ندادن؟که خوششون اومدیانه؟

    مرسی پاییزه جان ممنون
    آره شکر خدا بعد از کلی سختی ...واقعا سختی ...
    من که پدر ندارم ... مامانم فقط کفت پسره چقد لاغره ...بعد گفت باید بیشتر همدیگرو بشناسیم و مشاوره و این صحبت ها ...
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  17. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    paiize (سه شنبه 22 مهر 93)

  18. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    متاسفم واسه پدرتون...اشتباه منوببخش

    عزیزم مامانت درست میگه...بزاربیشترباهم آشنابشید..الان که رسمی شده کارآشنایی هم بهترجلومیره وازاون حالت سردرگمی ویواشکی درمیاین

    موفق باشید...واست آرزوی خوشبختی رودارم
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  19. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    maedeh120 (سه شنبه 22 مهر 93)


 
صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا رفتارهای من درسته؟دلم میخواد محکم قدم بردارم و آرامشم روز به روز عمیقتر بشه
    توسط آخیش در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 01:01
  2. خواستگارم پس از یک سال و نیم هنوز امروز و فردا میکند
    توسط ahooo1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 شهریور 93, 10:54
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  4. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 اردیبهشت 91, 00:23
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 شهریور 87, 13:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.