سلام
چیزی که واقعا دلم و به درد میاره اینه که اون خیلی سریع قبول کرد که رابطه رو قطع کنیم کسی که می گفت بدون من زندگی و نمیخواد!! اما حرفش آینه که داره تلاش میکنه. میترسم مهر من از دلش رفته باشه:(
تشکرشده 285 در 148 پست
سلام
چیزی که واقعا دلم و به درد میاره اینه که اون خیلی سریع قبول کرد که رابطه رو قطع کنیم کسی که می گفت بدون من زندگی و نمیخواد!! اما حرفش آینه که داره تلاش میکنه. میترسم مهر من از دلش رفته باشه:(
تشکرشده 285 در 148 پست
دوستان بهم کمک کنید، شرایط سختی رو سپری میکنم، من عاقلانه ترین کارو انجام دادم، اما همش دارم زجر میکشم و بی قرارم،بخاطر اینکه احساس میکنم اون آقا خیلی سریع من و کنار گذاشت، حرف خودش اینه که یه روز با دست پر برمیگرده،اما من فکر میکنم دیگه دوسم نداره:( چیکار کنم که دلم آروم بگیره؟ آخه اون سه سال تمام به من ابراز عشق و علاقه کرد،اما حالا فقط گفت قطع رابطه تا من مستقل بشم و شاید یه روزی برگردم.. منتظرتون هنوز من و دوس داره؟؟ خیلی ناراحتم
شیدا. (دوشنبه 21 مهر 93)
تشکرشده 1,505 در 452 پست
نجمه جان میدونم روزای سختی رو میگذرونی میدونم کنترل احساسات اونم تو این شرایط خیلی سخته ولی به این فکر کن که اگر این رابطه هنوز ادامه داشت و
این آقا مدام امروز و فردا میکرد بعد به خودت میای میبینی سه سال شد چندین سال ولی هنوز تکلیفت مشخص نیست و فقط یه دوستی ساده است..
چه اهمیتی داشت اگر تا ده سال دیگه هم با این اقا رابطه داشتی ولی نه یک رابطه رسمی؟ تو فقط به بودن این اقا رضایت داری و قانعی؟؟
پس بدون بودن یا نبودن این آقا تو زندگی تو هیچ فرقی نمیکرد!!
اصلا نترس از روزی که بفهمی دوستت نداشته اتفاقا باید خوشحال باشی که حقایق الان برات رو شد ..اگر خدای ناکرده این آقا تحت فشار وابستگی و علاقه مقطعی
باهات ازدواج میکرد بعد میفهمیدی بهت علاقه نداشته میخواستی چکار کنی؟
مردها رو باید گذاشت به حال خودشون..بذار خودش تصمیم بگیره...در هر صورت تو چیزی از دست نمیدی باور کن...
من نمیدونم که الان تو ذهن اون آقا چی میگذره فقط میدونم هرچی که باشه به نفع تو تموم میشه....
همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند
مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند
بنابراین
تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت
مگر اینکه شما اجازه بدهید...
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
نجمه جان،
برای این که فشار روحی و ناراحتی این درد برات کمتر بشه باید کامل دل بکنی. به امید شاید و وعده وعید نشین.
چون این انتظار و ناامید شدن بعدش بیشتر آزارت می ده و آثار این درد تا مدتها تو روحت می مونه.
پس با یک اراده قوی بذارش کنار.
سعی کن باور کنی که تمام شده و برنمی گرده.
به حرفهای اون آقا زیاد توجه نکن. ممکنه از شرمندگی، وجدان درد، غرور ... یا هر چیز دیگه ای، نتونه حرفش را کامل بگه. نمونه اش را توی این تالار دیدم، که آقا پسر می گه من نمی خوامش اما نمی تونم بهش بگم، حالا یواش یواش بگم خوبه؟
توی تالار مقاله ها و تاپیکهایی در مورد این که بعد از جدایی چه کارهایی بکنید که راحت تر از این مرحله عبور کنید، هست. سرچ کن و بخونشون.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
تشکرشده 1,634 در 590 پست
سلام.
آفربن که تونستی چنین قدم مهمی برداریامیدوارم در ادامه ی راه هم بهترین تصمیم هارو بگیری.
اصلا هدف از قطع این رابطه بیشتر شدن وابستگی شما به اون آقا نیست . یا اینکه یک ماه ازهم دوری کنید و بعدش با علاقه صدچندان سمت هم برگردید و دوباره اشتباه کنید !!!
دراین تالار هم بهتره قبل از اینکه به دنبال جواب دوستان باشید که چه می گویند،به دنبال تحلیل هایشان باشید یعنی به دنبال این باشید که چرا می گویند نه؟یا چرا می گویند رابطه قطع شود؟ درزمینه علت کارکنید تا حداقل خودتان قانع شوید.
اگر دراین زمینه کارکردید بازهم مقداری کشش طبیعی است امیدوارم این دوران رو به خوبی بگذرونی. هرچه باآگاهی بیشتری رابطه رو قطع کنی زودتر با این مساله کنار میای.
توی این تالار هم مقاله های خوبی دراین طمینه پیدا میشه حتماااا پیگیری کن و مطالعه کن.
موفق باشی
تشکرشده 285 در 148 پست
مرسی حرفاتون آرومم کرد رزای عزیز
فقط یکم دیدم به دنیا منفی شد وقتی احساس میکنم انقد راحت گذشت... چرا من فقط باید احساس درد و دلتنگی بکنم ولی اون نه؟ در صورتی که یه روزی دوست داشتن بین ما 50 پنجاه بود... چیزی که الان زجرم میده همینه.. برام دعا کنید بتونم فراموش کنم
تشکرشده 1,505 در 452 پست
نجمه جان اونم داره عذاب میکشه به هرحال شما یه مدت باهم وقت گذروندید و خاطرات مشترک دارید..
ولی الان این که اونم به اندازه من زجر میکشه مهم نیست...هرکس یه جوری با مسائل زندگیش کنار میاد..
فقط الان تو این شرایطی که داری سعی کن تنها نباشی که زیاد فکر و خیال نکنی...
همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند
مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند
بنابراین
تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت
مگر اینکه شما اجازه بدهید...
شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)
سلام . به نظر من بهترین کارو کردی . اگه بعد از یه مدت دلت آروم شد و باز برگشت برید مشاور اگه واقعن مستقل بود قبول کن ادامه ی ارتباطو . خانواده ای که از روز خواستگاری مخالف کنن تا آخرش اذیت نکنن و سنگ جلو پات نزارن تا یکی ۲ سال اینکارو میکنن چند ماه غم و غصه و ناراحتی می ارزه به این که بقیه زندگیت موفق باشی
تشکرشده 285 در 148 پست
سلام دوستان ببخشید من باز به راهنماییتون نیاز دارم
من بهتون گفتم که رابطه رو قطع کردم و هنوز هم دارم تلاش میکنم برای فراموش کردن و بازیافتن روحیم.. فقط من الان درگیر یکسری افکار هستم، اینکه دلیل این رابطه 3 ساله فقط احساس نبود و ما از لحاظ روحی و اخلاقی منطقن باهم خیلی سازگاری داشتیم و فقط مشکلات مالی و عدم استقلال این آقا دلیل اصلی مخالفت ها و بهم خوردن این قضیه بود! من شناختی که از این آقا طی این سه سال داشتم این بود که از لحاظ اخلاقی خیلی پایبند و متعهد بود و داشت تمام تلاششو بخاطر من و رسیدن به من انجام می داد و هیچوقت قصد سواستفاده از من و نداشت، و اینو قلبا میدونم که آدم صادقی بود و من تو این سه سال پی بردم که خیلی باهم تفاهم داشتیم و همدیگرو درک میکردیم هردومون... الان احساس میکنم این موقعیت و هردو از دست دادیم فقط بخاطر اینکه مستقل نبود، البته نمیدونم اونم الان مثل من فکر میکنه یا نه؟! ولی من خیلی دارم اذیت میشم، کمکم کنید عزیزان ممنونم
تشکرشده 130 در 52 پست
دوست خوبم من کامل نظرای دوستا رو نخوندم ولی کاملا درکتون میکنم کلا مردا از خانومها منطقی تر هستند تو تصمیم گیریشون....ایشون شما رو دوست دارند ولی مسلما هزار جور فکر دیگه گوشه ذهنشون هست همه ما میدونیم ازدواج با عشقو عاشقی نتیجه ای نمیگیره بعد از مدتی احساسات میره کنار وواقعیتها جای اونو میگیره...احتمالا دلیل تردید ایشونم این هست...کاملا مشخصه شما شخصیت احساسی ووابسته ای دارید...سعی کنید قوی باشید..کمی به خودتون
وفکرتون استراحت بدین...شما همه تلاشتون رو برای این رابطه انجام دادید حالا نوبت ایشون که نقشش رو بخوبی بازی کنه...به ایشون فرصت بدید روی رابطه شما کمی فکر کنه وتصمیمشو بگیره...امیدوارم هر چی صلاحه برای شما دوست خوبم پیش بیاد.....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)