موضوع: آیا ازدواج من به عنوان تک فرزند با یک تک فرزند بهتر هست ؟

من خودم تک فرزند هستم و درکت میکنم. خودم هم خیلی دلم میخواست با تک فرزند ازدواج کنم ولی شرایط مناسب جور نشد. البته یک بخشیش بخاطر عقده هاست که من میخواستم با تک فرزند ازدواج کنم. مثلا من به هیچ عنوان نمیتونم با برادر زن کنار بیام نمیتونستم ببینم زنم برادری داره که بهش محبت میکنه چون همش دوست داشتم خواهری داشته باشم ولی نداشتم. و الان فکر میکنم شاید اگه حس محبتی بین همسرم و برادرش ببینم شاید ناراحت بشم و خوشبختانه با کسی که ازدواج کردم برادر نداره(خدا رو شکر).
البته این مورد در مورد خواهر زنهام هم به میزان خیلی کمتر صادقه ولی همسرم اینقدر عاشقمه که احساسش نسبت به خواهرهاش در مقابل عشقش به من کاملا گمه. البته پدر و مادر فرق دارن.

نوشته اصلی توسط sam127

:
الان که خودم زندگیه متاهلی رو تجربه کردم شاید بهتر بتونم به این نگرانیهات به عنوان یک تک فرزند جواب بدم:
خصوصا منکه تک فرزندم و خانومم تک فرزند نیست و همچنین دوست صمیمی دارم که تک فرزند نیست ولی خانومش تک فرزنده!

من تک فرزند نسبت به کسایی که چند تا خواهر برادر هستن در رابطه با پدر و مادر داری و خدمت به پدر مادر وظیفم زمین تا آسمون از کسایی که خواهر برادر دارن بیشتره نظر من اینه کسی که تک باشه خودشم این وظیفه را داره پس بهتر میتونم باهاش مچ بشم تو این زمینه

جالبه که این حرفا و فکرات اکثرا فکرهاو حرفهای قبله ازدواجه منه.
این مورد اصلا صادق نیست. اتفاقا کسی که تک فرزند نیست بیشتر میتونه سمت خانواده تو باشه.اینجا نه تک فرزندی مهمه نه مچ بودن. فقط و فقط شعور و فهم همسرت و مادر همسرت مهمه. بزار یک مثالی بزنم. روز مادر که رفتیم واسه مادرهامون هدیه بخریم خواهر خانومم به خانومم اصرار کرد که تو باید خونه مادر شوهرت باشی ما خودمون پیشه مامان هستیم. خانومم و من فقط به مادرزنم سر زدیم و با اصرار مادر زنم به خونه ما رفتیم تا کل شب رو در کنار مادرم باشیم.
اتفاقا اینجا تک فرزندیه همسر یک مانع هست. چیزی که مهمه همونطور که گفتم سطح درک و شعور زن و مادرزن هست.


2 : ازدواج 2 تا تک فرزند با هم میتونه یه جورایی آینده مالی بچشون و آینده مالی زندگیشون را تضمین کنه

من خودم به این اعتقاد داشتم ولی ارث خوری رو کار زشتی میدونم. من ارزو دارم همیشه پدر مادرهامون زنده و سالم باشن و سایشون بالای سرمون باشه. فقط دلم میخواد همسرم بتونه یک شغل مناسب داشته باشه اونوقت منو همسرم میتونیم یک زندگیه خوب رو شروع کنیم.

کلا در مورد کمکهای مالی هم زیاد فرقی با تک فرزند نیست. مخصوصا اگه همسرت برادر نداشته باشه کلا یک پدر خانوم دارای شرایط مالیه بالا بیشتر از یک پدر خانومه با شرایط مالیه متوسط ولی تک فرزند میتونه کمک کنه.
البته من توصیه میکنم اصلا روی کمک پدر مادرها حساب نکن. ممکنه فردا پدر مادر خودت هم کمکت نکنن و نباید ازشون انتظار داشته باشی و فردا دلخور بشی.

3 :بدون رودرواسی تک فرزندا یه اخلاقای خاصی دارن لوس ترن از این نظر هم بهتر با هم مچ میشن 2 تا تک
به نظره من اینطور نیست. من خودم در مورد خودم اینو اصلا قبول ندارم. اتفاقا خانواده خانومم در مورد من همینجوری فکر میکردن ولی بعدا دیدن اینطوری نبودم


4 :از نظر عاطفی 2 تا تک فرزند نزدیک ترن به هم

اول نوشتم این حرفت درسته ولی بعد برام سوال شد که منظورت اینه که یعنی بیشتر عاشق هم هستن یا بیشتر به هم وابسته میشن؟! کلا بازهم نمیشه این حرف رو درست دونست. چون همسر دوستم شدیدا وابسته به پدرشه و این وابستگی برای شوهرش دردسر ساز شده (یعنی برعکسه)

5:نحوه زندگی 2 تا تک فرزند تو خونه پدر مادر بیشتر شبیه به کسایی هستش که چند تا خواهر برادرن منظورم از نظر تجملات و امکاناته .از این جهت نیز میتونن رفتارهای خاصی بروز بدن که وقتی 2 تا تک باشن بهتر به هم میخورن

من منظورتو نفهمیدم. امکانات به تمکن مالیه پدر مادر بیشتر مربوطه تا تک فرزندی

6 : شاید این حرف اشتباه باشه اما حس میکنم اگه برم تو یه خانواده ای که زنم خواهر برادر داشته باشه من احساس غربت بکنم چون خواهر برادری ندارم

اتفاقا کاملا درسته. این یک نقصه ازدواج با غیره تک فرزنده که من هم اینو احساس میکنم.
ابته منظور من از غربت اینه که احساس میکنم که کاش من هم داشتم. ولی نه اینکه با اونها نتونم ارتباط راحتی بوجود بیارم. اتفاقا من تو همین دوران کوتاه با خواهر خانومهام نسبت به بقیه دامادها صمیمیترم

7 : در آینده میترسم از اینکه بچه من عمه و عمو نداره جلوش خجالت زده بشم در صورت اینکه همسرم تک نباشه و بچم خاله و دایی داشته باشه .ولی اگه هردو تک باشیم این مورد به وجود نمیاد.

والا من عمو دارم و عمه ندارم ولی نه از داشتن اون خیری دیدم و نه از نداشتن اونیکی!!! خجالت نداره. الان دیگه مردم با دوستانشون بیشتر رفت و امد میکنن تا خانواده ها

8 : نظر خودم اینه شایدم اشتباه باشه اما میگم تک فرزند بودن یه امتیاز خیلی مثبته بعد اگه من با دختری ازدواج کنم که تک نباشه احساس این بهم دست میده که حقم خورده شده

اینم درسته این احساس به من هم دست داد. دیگه چه میشه کرد. باید سبک سنگین کنی. اخلاقیات مهمتره ولی در شرایط برابر اگه دو نفر پیدا کردی کاملا یکی هستن 1000% اونیکه تک فرزنده رو بگیر ولی کو شرایط مناسب؟ تازه دوتا!!

9 :میترسم در صورت ازدواج با یکی که چند تا خواهر برادر داشته باشه و رفتن تو اون خانواده من به خاطر سبک زندگیم و طرز تربیتم به عنوان یه تک فرزندناخواسته رفتارهایی داشته باشم که باعث بشه از نظر اونا چیز جالبی نباشه و قابل قبول نباشه یا شخصیتم پایین بیاد ولی 2 تا تک این مشکل هم برطرف میشه چون مثل همن

به نظر منم اینجا ازدواج با تک بهتره در کل نظر به خصوصی ندارم.

10 : من همیشه خونمون خلوت بوده و تنها بودم ترس دارم از اینکه برم تو خانواده ای که شلوغ باشن که مثلا زنم خواهر برادر داشته باشه نتونم با شلوغی کنار بیام

خانواده شلوغ نرو تک نشد کم فرزند. یا با فرزند اخر ازدواج کن. منکه خونه خانومم از خونه خودمون خلوتتره. مگه بقیه که ازدواج کردن چقدر میان خونه پدر مادرشون؟!! الان زندگی سخت شده همه گرفتار زندگیه خودشونن. مگه اینکه پدرمادر کارشون داشته باشن بیان پیششون مگرنه هفته ای یکبار!!

11 : خیلی ها میگن ازدواج 2 تا تک فرزند باعث میشه که هردو خانواده چون یه اولاد بیشتر ندارن نظارت خیلی بالایی داشته باشن رو زندگی بچشون .به نظر من این مشکل هم کاملا حل شده است چون خودم همیشه اهل مشورت بودم چه اشکالی داره پدرزن و مادر زنم تو کارها و تو سبک زندگی بهمون مشورت بدن؟ و همچنین پدر مادر خودم البته دخالت نه مشورت مثلا فلان کاری را میخوایم بکنیم مادر زنم بگه من نظرم اینه بنا بر تجربم فلان کارو اینطوری انجام بدید چه اشکالی داره؟ چون اصلا ذره ای دوماد بازی ندارم کاملا با این قضیه کنار اومدم

اتفاقا بعد ازدواج نباید بزاری خانواده ها زیاد دخالت کنن. چه پدر مادر خودت چه همسرت. این ربطی به تک فرزندی نداره. به مدیریت خودت مربوطه. ممکنه کسی 10 تا خواهر برادر داشته باشه ولی بعلت عدم مدیریت صحیح حتی خواهر و برادرش هم به خودشون جرات بدن که در امون خانوادگیش دخالت کنن. این به مدیریت زن و شوهر مربوطه ربطی به تک فرزندی نداره. اتفاقا ضعف مدیریت تو خانواده های شلوغ خطرناکتره چون خواهر و برادر ها هم میتونن بشن اتیش بیار معرکه!!
کلا با این موضوع که تک فرزندها دخالت خانواده هاتوش زیاده کاملا کاملا مخالفم.

در مجموع تک فرزندی و پول و عمه و خاله و برادر و خواهر ایل و عشیره هیچ هیچ عددی در مقابل یک اخلاق نیکو و درست نیستن. یک همسر فهیم و با شعور و در کنارش یک مادر زن فهیم و با شعور مهمترین چیز هست و دیگر هیچ.
اگه همسرت تک فرزند باشه ولی از فردا شروع کنه به کل حرکات مادرت گیر بده که مامانت اینه مامانت اونه این چه ارزشی داره؟
الان دوستم که همسرش تک فرزنده متاسفانه درگیره همین مشکلات هست و من این رو عدم درک درست مادرزنش میدونم که زندگیه مشترک دخترش رو عرصه انتقام عقده های خودش از شوهرش میدونه. که البته هیچ ربطی به تک فرزندیه ایشون نداره.

ممنونم

تک فرزندی واقعا رو شما تاثیر منفی گذاشته

دختر بیخیال :
من آقا هستم.یکی از بزرگترین دلایلم اینه که میترسم اگه با غیر تک فرزند ازدواج کنم وظیفه ای که من در قبال خانوادم دارم را نتونه درک بکنه و بخواد عروس بازی در بیاره ولی وقتی طرف خودش تک باشه همون وظایف را خودشم داره و تعامل قطعی داریم روی این موضوع.نه من خداروشکر از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم اگرم گفتم باعث میشه تامین بشن از نظر مالی بچه من و اون دختر از نظر آینده فرزندم گفتم .من خودمم لوس نیستم ولی خب از نظر شخصیتی یکم فرق میکنم با کسایی که چند تا خواهر برادر دارن منظورم اینه رفتارام متفاوته .خب اخلاقیات و روحیات 2 تا تک فرزند به نظرتون بیشتر به هم نمیخوره تا یک تک فرزند با یکی که چند تا خواهر برادر داره.نه منظورم اینه که من همیشه تو ناز و نعمت بزرگ شدم تاحالا نشده چیزی بخوام و واسم جور نشه از اونور میترسم اگه یه دختری بیاد تو خانواده من و تجملات مارا ببینه خودشو گم بکنه و غرور بگیرتش منظور اینه مثلا دختری که تو خونه 100 متری زندگی میکرده حالا بیاد تو خونه 1000 متری من خودشو گم کنه.من اجتماعی هستم به میزان کافی ولی نمیدونم چرا وقتی میرم تو جمع مثلا پسرخاله هام و دختر خاله هام یکم غربت بهم دست میده.نه چرا خودخواهی باشه اتفاقا میخوام من تک زنم تک بچمم تک باشه چون جامعه ما داره به سمت منیت میره دیگه دایی و عمه و خاله کم کم کنار میره فقط طرف خودشه و خودش.خب طبعا تک بودن یه امتیاز مثبته واسه ی دختری که میخواد زن یه تک فرزند بشه به چند دلیل .1 خواهر شوهر نداره.2 جاری نداره.3 تک عروس خانواده هستش.از اونور هم بله من یه امتیاز مثبت میدونم تک فرزند بودن را یکیش به خاطر اینه که باعث میشه خیلی تو دید باشی تو فامیل .یکیشم به خاطر اینه که شرایط خانوادگی بهتری داری.خب طبعا بعضی وقتا ناخواسته یه ادا اصولای خاصی دارم که مخصوص تک فرزندا هستش مثلا تجملی ترم یا نوع شخصیتم قانونی تره یا بعضی از حرفا و کارا را بد میدونم که شاید واسه خیلی ها عادی باشه.نه منزوی و گوشه گیر نیستم اصلا ولی با هرکسی هم جور نمیشم شاید جالب باشه بدونید من تاحالا هیچ دوستی نداشتم و ندارم چون اکثرا به خاطر تیغ زدن با این دید که طرف تک فرزنده باباشم پول مول تو دست و پاش ریخته پس وظیفشه واسه ما خرج کنه میان سراغم ترجیح دادم هیچ دوستی نداشته باشم و تا حدی هم راضیم منظورم از دوست دوست صمیمی هستش ولی آشنا خیلی خیلی دارم.من از تنهایی نه بدم میاد نه خوشم میاد .نه اتفاقا ما خیلی دوست دارم ازدواج کنم و مستقل بشم ولی میترسم زنم عروس بازی داشته باشه که فوق العاده متنفرم.برعکس من درآمدم مستقله و دستم تو جیب بابام نیست ( میدونم شاید الان فکر کنید با یک آدم لوس بی مسئولیتی که همش دست تو جیب باباشه رو به رو هستید ولی اصلا اینطوری نیست).من 22 سالمه
==============
فرشته اردیبهشت : نه برعکس من ارتباط جمعی خوبی دارم.اجتماعی هستم و قدرت بیان خوبی دارم.واهمه ندارم ولی میگم هر دختر پسری که میخواد ازدواج کنه یه معیارایی داره واسه انتخاب همسرش یکی تحصیلات مهمه یکی وضعیت مالی طرف یکی زیبایی.من فقط واسم مهمه خوش اخلاق باشه و تک فرزند و چهرش به دلم بشینه همین.نه اتفاقا به نظرم بستگی داره که زن و شوهر چجوری باشن که آیا بتونن دور و برشون را پر شور کنن یا نه.بارها شده دور و بری ها کیسایی بهم معرفی کردن که میتونسته خوب باشه ولی چون تک فرزند نبودن مثل یه دژ آهنی شده واسم که حس جالبی بهم دست نمیده .
============
anoosh :دروغ چرا یه حس غبطه تو دلم به وجود میاد وقتی یه خواهر برادری را میبینم که با هم میگن میخندن میگم خوش به حالشون شاید منم یه خواهر داشتم اینطوری بود رابطمون .از چه نظر میتونه سمت خانواده من باشه؟.نه نه اصلا منظورم ارث خوری نبود.دقیقا من از این دید میترسم که فک کنن حالا چون تک فرزندم لوس و مامانی هستم و رفتارایی باهام بکنن و آزردم کنه .هردو مورد میتونه اتفاق بیوفته یعنی هم بیشتر عاشق هم هستن هم وابستگی بیشتری به هم دارن چون تنهایی را با جون و دل تجربه کردن حالا میخوام واسه همسرشون همسری کنن.کاملا درست گفتی احساس غبطه میاد سراغم ولی ارتباطم را حفظ میکنم از اونور واسم هضم نشده هستش که بخوام همدوماد داشته باشم نه اینکه نتونم ارتباط برقرار کنم نه ولی ترجیح میدم تک دوماد باشم .منم اینطوریم میگم مگه من چه خیری از عموهام دیدم که حالا بچم بخواد ببینه.من بهتر میتونم تک فرزند پیدا کنم چون شرایطم اوکی هستش خداروشکر واسه همین دارم به شدت دنبالش میگردم.چند مورد پیدا شدن ولی یه مشکلاتی داشتن.منظورم دخالت نبود مشورت بود که اتفاقا قبول دارم مشورت بزرگترا تو زندگی را.چند تا خط بالا گفتم واسه همینه دارم دنبال یه تک میگردم که هم به من بخوره هم خانواده نرمالی داشته باشه.

نوشته اصلی توسط sam127

anoosh :دروغ چرا یه حس غبطه تو دلم به وجود میاد وقتی یه خواهر برادری را میبینم که با هم میگن میخندن میگم خوش به حالشون شاید منم یه خواهر داشتم اینطوری بود رابطمون .

شما یک تک فرزند احساسی هستید و کاملا در شرایط من هستید. قطعا ازدواج با یک تک فرزند یک قابلیت ارزشمند هست.

منظور من این بود که شدیدا به مساله اخلاق توجه داشته باشید. چون شما تک فرزند هستید این موضوع باید برای شما خیلی مهمتر از بقیه باشه. در اینجا فهم و درک خانواده همسرتون خیلی مهمه.
من احساس میکنم شما شرایطتون رو اینجوری قرار دادید:
1- تک فرزندی
2- پول و وضعیت مالی
3-اخلاق
و منظورم اینه که ترکیب اولویتهاتون رو حداقل اینجوری بچینید:
1و2- تک فرزندی+اخلاق
3-پول
چون شما تک فرزند هستید و پدر و مادرتون براتون خیلی باید مهمتر باشن از کسانی که تک فرزند نیستن. و ارامش خودتون و پدر و مادرتون نه با تک فرزندیو نه با پول تامین نمیشه بلکه با اخلاق مناسب همسر تامین میشه.

من الانم که ازدواج کردم و خواهر خانومهام با من خیلی خوبن و دوستم دارن ولی همیشه ته دلم میخواستم همسرم تک فرزند بود. ولی باز هم وقتی بخوام بین ایندو انتخاب کنم خلاق بسیار مهمتر از تک فرزندی هست. اگه یکی باشه که هردو رو داشته باشه عالیه.(البته خیلی کمه.)

maedeh120 : به نظرت روحیاتت با کسایی که خواهر برادر دارن میسازه؟

=====

دختر بیخیال : من اگه خیالم راحت نبود از نظر پدر مادرم که نمیخوان مادر شوهر پدر شوهر بازی در بیارن و با عروسشون یکی به دو کنن و باهاش صاف نباشن امکان نداشت ازدواج کنم چون متنفرم از اینکارا من عروس بازی ار اینطوری معنی میکنم : بعضی دخترا هستن حتی مادر شوهرشونم که خوبه زیاد تحویلش نمیگیرن یا با مادر شوهر رفیق نیستن یا صاف نیستن با مادر شوهر و پیش شوهرشون بدگویی مادر شوهر میکنن من دوست دارم زنم با مامانم رفیق باشن با هم خرید برن مهمونی زنونه برن چون میدونم مامانم همچین آدمیه که با عروسش رفیق باشه و ادا اصولای رایج مادر شوهرا را نداشته باشه .خودمم دقیقا همینطوریم در قبال خانواده همسرم رفیق و خودمونی و صاف بدون دوماد بازی.به هیچ وجه منظورم این نبود که مخالف باشم اتفاقا من رفت و آمد خوبی با دایی هام و خاله هام و عمه هام دارم اصلا از اون آدمایی نیستم که گوشه گیر باشم یا بگم خونه این نریم خونه اون نریم یا این نیاد اون نیاد خونمون برعکس خیلی دوست دارم و دوست دارم همسرمم پایه مهمونی باشه هم مهمونی بریم هم مهمون داشته باشیم.یه ترسی هم دارم اینه که دید جامعه تک فرزندا را انسانهای لوسی میدونن میترسم زنمم اگه تک نباشه با این ذهنیت منو ببینه و نتونه این ذهنیت را کنار بزاره
=======
anoosh : ببین من اینطوری میگم

1 . اخلاق.2 خانواده.3 تک فرزندی.4.هم کفو بودن مالی

صد در صد بدون شک اخلاق مهم ترین چیز تو زندگیه منم که حالا هی میگم تک فرزند یکی از دلایلم هست ولی دلیل اصلیم نیست من میگم از نظر اخلاق و شخصیت و خانواده خوب باشه حالا سنی ندارم که تمام این مشخصات را داشته باشه تک فرزندم باشه چه بهتر پیدا شد که هیچ نشد فک کنم تک دختر با این شرایط زیاد باشه.خط قرمز من اگه تک فرزند نبود تک دختره با خانواده خلوت مثلا یه دختر یه پسر.یا 2 تا دختر حده اقلش دیگه.من دی میشه 23 سالم فاصله ازدواجمم تا 25 میخوام باشه یعنی از 23 سالگی تا 25 سالگی 2 سال فرصت دارم تو این 2 سال اگه تک فرزند پیدا کردم که هیچ اگه نشد هرچی زمان به 25 سالگی نزدیک میشم معیارم عوض بشه مثلا 24 سال و نیمم که شد معیارام بشه تک دختر یا 2 تا دختر

من خواستم بهتون بگم که معیاراتون واقعا منطقیه از نظر من به دلیل زیر:
من خودم تو ی خانواده بسیار بسیار پرجمعیت بزرگ شدم.تو دانشگاه با ی دختر دوست شدم که تک فرزند بود و خیلی اخلاقای شما رو داشت.من و اون هم کلاس و هم اتاقی بودیم.همه فکر میکردن که این دختر لوسه.خود من هم همینطور فکر میکردم.ولی بعدها که ارتباطمون بیشتر شد من فهمیدم مزیتهایی داره که کمتر انسانی داره.من و اون 2 دوست به معنی واقعی کلمه بودیم .خیلی از عقاید اون هم شبیه شما بود.آدمی که شما میخواین خاص و نادر هست ولی نایاب نیست.

نوشته اصلی توسط گلشید

من خواستم بهتون بگم که معیاراتون واقعا منطقیه از نظر من به دلیل زیر:
من خودم تو ی خانواده بسیار بسیار پرجمعیت بزرگ شدم.تو دانشگاه با ی دختر دوست شدم که تک فرزند بود و خیلی اخلاقای شما رو داشت.من و اون هم کلاس و هم اتاقی بودیم.همه فکر میکردن که این دختر لوسه.خود من هم همینطور فکر میکردم.ولی بعدها که ارتباطمون بیشتر شد من فهمیدم مزیتهایی داره که کمتر انسانی داره.من و اون 2 دوست به معنی واقعی کلمه بودیم .خیلی از عقاید اون هم شبیه شما بود.آدمی که شما میخواین خاص و نادر هست ولی نایاب نیست.

چه مزیتهایی داشت اون دختر خانم ؟عقایدش چیا بود؟