خوشبحالت چه شوهر خوبی داری قدرشو بدون عزیز همچین مردایی کم پیدا میشن تلاشتو بکن تا بیشتر از این از خودت دورش نکردی بیاد سمتت مطمئنم با داشتن همچین شوهری اگه شما یکممم محبت کنی از کنارت تکون نمیخوره.التماس دعا
تشکرشده 13 در 7 پست
خوشبحالت چه شوهر خوبی داری قدرشو بدون عزیز همچین مردایی کم پیدا میشن تلاشتو بکن تا بیشتر از این از خودت دورش نکردی بیاد سمتت مطمئنم با داشتن همچین شوهری اگه شما یکممم محبت کنی از کنارت تکون نمیخوره.التماس دعا
تشکرشده 637 در 143 پست
دوست عزیزانقدر عصبانیتت رو تکرار کردی که همسرت ترجیح میده اون موقع سکوت کنه که بهترین کاره و شما حرص می خورید!عصبی بودن-ناسزا گفتن-بی حرمتی کردن شاخصه هایی هستن که همسرتون شما رو با اونها می شناسه.ولی معلومه که هنوز دوستون داره که داره تحمل میکنه ولی این صبوری هم حد داره و نگذارید از حد بگذره که اون موقع سخته. به نظر من شما باید خیلی جدی و محکم و اساسی این مشکل رو حل کنید .با یه مشاور خوب مشورت کنید تا راهکارهای اساسی و عملی بهتون بدن که اجرا کنید و تحت نظر باشید یه مدت که خطا نکنید.در کنارش خوندن مقالات مرتبط هم مفیده.به شرطی که عمل کنید.مثلا وقتی عصبانیتتون میاد سراغتون به خودتون بگید این بار نمی ذارم من رو کنترل کنه و خطا کنم و مقاومت کنید.آب بخورید.محل رو ترک کنید.بشمارید.به یه دوست خوب زنگ بزنید که هشدار بهتون بده....حتما سخت خواهد بود ولی کم کم درست میشه فقط نباید تسلیم بشید.
موفق باشید دوست عزیز
تشکرشده 14 در 9 پست
درسته این مشکل فقط بدست خودم حل میشه اینکه خودمو موقع عصبانیت کنترل کنم و بددهنی نکنم اینکه غرورم رو بشکنم میدونم خیلی دوستم داره وگرنه با این اخلاق خراب من کنارم نمیموند خجالت میکشم به کسی بگم شوهرم رو 1 بار زدم ولی اون فقط دستام رو گرفت و چیزی نگفت خجالت میکشم به کسی از رفتارام با شوهرم بگم اونم درحالیکه وقتی آروم هستم میدونم من اشتباه کردم
حق با شماست نباید بگم نمیشه و نمیتونم
آخه تاحالا چندین بار به خودم گفتم دیگه سرش داد نمیزنم و فحش نمیدم بازم تکرار کردم
ولی این دفعه دیگه تمام تلاشمو میکنم تکرار نکنم
فکرکنم بیشتر از همه از این خوشش میاد که برم سمتش چون خیلی علاقه داره و آدم گرمی هست حداقل بود و بارفتارای بد من سرد شد
سعی میکنم با محبت دلش رو بدست بیارم فقط خداکنه اتفاقی نیفته که عصبی شم
سپیده ی تاریک (یکشنبه 20 مهر 93)
تشکرشده 935 در 291 پست
به نظر من بهترین کاری که میتونی انجام بدی
1. این ابراز پشیمانی که الان نسبت به رفتارت با شوهر رو داری بدون احساس غرور مستقیم باهاش در میون بزار اگه غرورت اجازه نمیده نامه براش بنویس (من که خیلی خوشحال میشم این پشیمانی رو مستقیم از طرف خانم بشنوم)
2- سعی کن از بابت جنسی سنگ تمام بزاری و نه تنها به این نیاز شوهرتون در مواقع درخواست جواب بدین بلکه در مواردی هم پیش قدم باشین. چرا که ما آقایون از تامین نیاز جنسی به آرامش لازم میرسیم..
3- دعواها و کشمکش هایی که باشوهرتون پیدا میکنین رو با شوخی و مزاح قاطی کنین ... وسط فحش دادن ها به خودت هم بد و بیراه بگو که جو درگیری کمی با شوخی همراه باشه. معمولا آقایون با دوستان صمیمی خود از کلمات رکیک در بحث ها و شوخی های خود استفاده میکنن و لذت هم میبرن ..
4- سعی نکن همه فشار هایی که بهت میاد رو تو خودت بریزی ... زود جوش میاری اشکالی نداره، مهم اینه که چجوری احساست رو بیان بکنی، جهت پیشگیری از روند منفی رابطتون اول از همه سعی کن تو دعواهات شخصیت و غرور همسرت رو خورد نکنی که شدیدا آسیب زا هست ..
تشکرشده 3,618 در 912 پست
"1. این ابراز پشیمانی که الان نسبت به رفتارت با شوهر رو داری بدون احساس غرور مستقیم باهاش در میون بزار اگه غرورت اجازه نمیده نامه براش بنویس (من که خیلی خوشحال میشم این پشیمانی رو مستقیم از طرف خانم بشنوم)
2- سعی کن از بابت جنسی سنگ تمام بزاری و نه تنها به این نیاز شوهرتون در مواقع درخواست جواب بدین بلکه در مواردی هم پیش قدم باشین. چرا که ما آقایون از تامین نیاز جنسی به آرامش لازم میرسیم.."
غرورت، چیزیه که نمی ذاره دلت پاک شه، نمی ذاره بهش بفهمونی که تنها با اون هستش که خوشحال و خوشبختی!
آشنایی نداشتن با مهارت های ارتباطی!
نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس!
دوست نداشتن خود، باور نداشتن به توانایی های خود!
اینکه فکر میکنی شوهرت فقط با داد زدنت هست، که تو رو می شنوه، تو رو می بینه و درکت میکنه، در صورتی که اگر یه مقدار از روحیات مردها، آشنایی داشتی و همین طور از توانایی های بالقوه ی یه زن، ظرافت هاش و نفوذش در مردها آگاه بودی، می دونستی که صدای تو فقط و فقط در صورت داد زدنه که نه تنها به قلب همسرت، بلکه به گوشش هم حتی نمی رسه!
به نظرم حالا که اراده کردی، واسه حل مشکلت، اول از همه فقط و فقط بخاطر غرور و شخصیت و جایگاه و شان خودت، سعی کن که کنترل رو رفتارهای خودت داشته باشی! فقط بخاطر خودت، نه هیچ کس دیگه!
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
تشکرشده 496 در 145 پست
سلام دوست عزیز.
من پیگیر تاپیکت هستم. دوستان خیلی خیلی راه حلهای خوبی دارن بهت میدن. لطفاً اینقدر نگو خدا کنه عصبانی نشم.
واسه من قابل فهم نیست. اگه نمی تونی خودت رو کنترل کنی از یه محرک خارجی کمک بگیر. چای سبز بخور. دم کرده گل گاو زبان بخور. دم کرده بابونه هم خوبه. قرص هم که الاماشالله هست. (البته توصیه نمیکنم).
وای به روزی که صبر شریک زندگی آدم سربیاد. هیچ وقت فکر نکن طرف تعهد داده ما هرجوری باشیم تحملمون کنه.
می دونم که اینجوری فکر نمیکنی. اگه میکردی اینجا نبودی. ولی احساس میکنم هنوز جدی تصمیم نگرفتی که خودتو تغییر بدی. دختر خوب زود شروع کن.
فعلاً هم به از دل شوهرت درآوردن فکر نکن. اول خودت. کلی مقاله و کارگاه آموزشی تو این سایت هست که میتونی استفاده کنی.
اون غرور لعنتی که به هیچ دردی هم نمیخوره جز ناراحت کردن آدمها بزار زیر پات لطفاً. تو پتانسیل تغییر رو داری. فقط لطفاً سریع باش. تصمیم بگیر و شروع کن.
اگه میتونی از کارهایی که واسه تغییر کردن انجام میدی برامون بنویس. عکس العمل شوهرت رو هم بنویس. ببینیم چیکار میکنی
موفق باشی
تشکرشده 1,387 در 220 پست
سلام خانومی٫ اول از همه خانومی به این خوبی این چه اسمی واسه خودتون گذاشتید٫شمای که خودتون به اشتباهتون پی بردید پس اصلا هم بازنده نیستید ( نصف راهو رفتید)!
خدارو شکر میکنم که همسرتون هنوز به جای نرسیده که داغ کنه و الفرار! از دختر بیخیال عزیزم هم ممنونم که تاپیکمو بهتون معرفی کردن و از اظهار لطفشون!
ببین عزیزم منم نمیخوام بگم دقیقا ولی خوب منم به نوعی همسرم رو با همین کارای که شما میکنید از خودم جدا کردم البته ۸ساله ازدواج کردم ۱۰ ساله همو میشناسیم و از دو سال پیش با همین رفتاری که شما دارید شروع کردم و الان همسر مهربونم دیگه کنارم نیست٫بنده خدا آسی شد از کارام!شما سعی کن حالا که همسرت پیشته از همین الان شروع کنی! میگی غرور٫بشین فکر کن ببین وقتی خدای نکرده همسرت ترکت کنه بخاطر همین غرورت کجا به دردت میخوره؟! باهاش مهربون باش و سعی کن تا میتونی مقاله بخونی تو همین سایت انقدر چیزای آموزنده داره و انقدر راهکارهای خوب نشونت میده که میتونی خودتو تغییر بدی! منم خیلی عصبی بودم و حتی وقتی وقتی همسرم میگفت بسته دیگه من بدتر گشش میدادم٫ کلا گیر دادن و اصرار روی بحث و داد و بیداد خوب نیست همسرت رو ازت دور میکنه٫پس اینو تو ذهنت بزرگ کن که بتونی جلوی داد و بیداد و نا آرومی رو تو خونه بگیری! من خودم تا قبل از ماه رمضون چون بزرگ شده آلمان هستم زیاد ایمانی نداشتم و تو ماه رمضون وقتی همسرم من و دخترم رو ترک کرد ایمانو به بالاترین جای که میتونستم رسوندم٫با اونی که عربی اصلا بلد نیستم دارم قران خوندن یاد میگیرم و حال انقدر آروم شدم که نگو,میخوام بگم من آرامش رو از این راه بدست آوردم تو هم سعی کن اول از همه آروم بشی تا بتونی روی رفتارت کنترل داشته باشی!
ببین خانومی وقتی عصبی میشی به خودت یاد بده تا ذهنتوو احساستو متوقف کنی ٫یعنی همونطور که دوستان گفتند مثلا به چیز دیگه ای فکر کن٫یه آهنگی زم زمه کن یا اینجا میگن با زربه زدن البته یواش به روی جناق سینه میتونی آروم بگیری ( با زربه های ۱-۲ ۱-۲) من خودم وقتی با پدرم بحثم میشه اینکار میکنم اول توقف احساس عصبانیتم و ذهنم و بعد با این عمل آروم میشم میرم یه اتاق دیگه و بعد وقتی آروم شدم تو آرامش با پدرم صحبت میکنم! عزیزم سعی کن به غرور همسرت احترام بزاری ٫یعنی چی میزنیش٫ بابا گناه داره یا فهش دادن نکن گلم! من باور کن تا الان نه فهش دادم بهش نه زدمش٫نزار همسرت خسته بشه از دستت از همین الانم شروع کن خانومی! برو بهش محبت کن و قدرشو بدون و بهش جلوی همه شخصیت بده! امیدوارم که عصبانیتتو کنترل کنی گلم!
موفق باشی
ویرایش توسط سوده 82 : یکشنبه 20 مهر 93 در ساعت 00:57
paiize (یکشنبه 20 مهر 93), سپیده ی تاریک (یکشنبه 20 مهر 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93)
تشکرشده 14 در 9 پست
ممنون سوده جون امیدوارم هرچی زودتر شوهرت برگرده پیشت
علت این اسمم چیز دیگه ای هست علتش حس تنفری هست که از بچگی از خودم داشتم اینکه هیچ کس منو دوست نداشت حتی خودم هم خودم رو دوست نداشتم از خودم بدم میومد از همون بچگی این اسم رو ذهنم رفت هنوز هم ولم نمیکنه
از هیچ کس خوبی ندیدم جز پسرای تو خیابون که خداروشکر با هیچ کس دوست نشدم چون میدونم پشت محبتشون خواسته کثیفی هست البته تو چون تو آلمان هستی درک نمیکنی چی میگم ولی تو ایران پسرا از دوستی فقط دنبال خواسته کثیف هستن
من فقط1بار زدمش اونم نزدمش درجا دستام رو گرفت فشار داد تو دلم گفتم شانس ابردم شوهرم آدم خوبیه وگرنه انقدر زورش زیاد بود که اگه میخواست منو بزنه له میکرد منو
متاسفانه از بچگی بددهن بودم ازبس پدرومادرم به همدیگه فحش دادن
چند روزی بود که یه دختره به گوشی شوهرم زنگ میزد شوهرم هم همش میگفت که نمیشناستش من خیلی بهش گیر دادم شوهرم بنده خدا همش میگفت اگه ریگی به کفشش بود خب به دختره میگفت شب که پیش من هست زنگ نزنه حتی گفت گوشیش تا چند روز دست من باشه ولی من خیلی بهش گیر دادم دیشب معلوم شد کار یه دوستش بوده منم خیلی شرمنده شدم البته بازم غرورم اجازه نداد عذرخواهی کنم کلی هم سرش داد زدم که چرا چنین دوستایی داره
مشکل اصلی من اینه که هیچوقت خودم رو دوست نداشتم و این عقده رو سر شوهرم دارم خالی میکنم از بچگی یاد گرفتم آدم بد ها موفق میشن دارم به شوهرم هم بدی میکنم نمیخوام بد باشم ولی بد میشم
انقدر مغرورم که یادمه وقتی16سالم بود بابابزرگ60ساله ام بهم گفت این دختره رو هیچ کی نمیبره با این اخلاقش بهش گفتم وقتی زنی پیدا شد که تو رو تحمل کنه مردی هم پیدا میشه منو تحمل کنه
همیشه حاضر به جواب بودم حتی مقابل60ساله ها هیچوقت به کسی احترام نذاشتم
تشکرشده 80 در 36 پست
با سلام / راه درازی درپیش داری....... هر چه زودتر راه بیفتی سریعتر به مقصد میرسی.... عجله کن تا جا نمونی وگرنه جدا پشیمون میشی .... موفق باشی
خداوندا! دستم را گرفته اي ... مگذار دستت را رها كنم ...
تشکرشده 10 در 7 پست
سلام loser. البته بنظر من بازنده کسی که نمیدونه که نمیدونه.
ببخشید تو تاپیکت اومدم. فقط میخواستم فک نکنی که تنهایی.من کاملا درکت میکنم.من بچه طلاقم و اونقد تو دوران مجردی تو خانواده دعوا داشتیم که انگار از دعوا اصلا ترسی ندارم و راحت پرخاشگری میکنم...ولی شوهر من خیلی مقابله به مثل میکنه و از منم بدتر رفتار میکنه و کتکم که ...
عزیزم فقط میخواستم بهت بگم خیلی بچه ها یخاطر دعوای پدر و مادراشون یه جورایی بداخلاق باراومدن.بهت برنخوره خودمو میگم؛ ولی فکر کن یه روزی ما هم بچه دار میشیم و اکه بچه هامون هم دعواهای ما رو ببینن از ما یاد خواهند گرقت و این میشه یه تسلسل باطل.من که بچه دارم. راحت میگم که اگه من و شوهرم هم دعوا کنیم پسرم از ما هم بدتر خواهد شد.
عزیزم برای خودمون باید مسیر دیگه ای انتخاب کنیم تا این چرخه رو بشکنیم. پیگیر نوشته هات هستم. برای هر دوتامون از خدا صبر میخوام. یه توصیه ای میکنم که خودم زیاد استفادش میکنم شاید بعضی ها بخندن ولی بنظر من خونه ای که توش قرآن هر روز خونده بشه دعوا کمتر اتفاق میفته. قرآن صوتی با ترجمش رو بزار روزی یه ساعت گوش کن.
دوستت دارم خواهر گلم.به فکر بچه هامون باید باشیم چون باید اون دنیا جواب بدیم.برای من هم دعا کن. ببخشید تاپیکتو منحرف کردم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)