به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 70
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام برادر همیشه در صحنه من آقای خاله غزی٫ خوبید؟!
    خیلی ممنونم از صحبتحای خصوصیتون! منم هیجوقت صحنه رو ترک نمیکنم و با صبر و شکیبای منتظر همسرم هستم و در کنارش واسه همون چند درصد که شاید زبونم لال همسرم نیاد دارم تمرین میکنم که بتونم یه روزم اگه نیومد احساستم رو کنترل کنم و آماده باشم !
    اینکه دختر خوشگلتر از من تو خیابونها باشه٫فکر نمیکنم...شوخی کردم ولی خوب خوشبختانه اینجا دخترهای آلمانی زیاد جزابیت ندارند و همسر منم سخت ایرانی پسند هستند ولی خوب در بعضی موارد واسه مردها هیچی اهمیت نداره که خوب گفتن نداره و همونطور که استاد فرمودند دختر ایرونی مثل گله چه رنگ و روی داره٫جریان اینه! حالا بدون شوخی٫چشم حواسم بهش هست که اگه پاشو کج بذاره خدا بدادش برسه!!!
    بله دقیقه بینمون بدجوری فاصلی افتاده که من امیدوارم با محبت کردن بهش البته نه محبت افراطی از این فاصله کم کنم٫آیا راه دیگه ای سراغ دارید که علی رو به خودم نزدیک کنم؟! چشم من صبورانه منتظرم تا خود زمان بیشتر مشکلات رو واسمون حل کنه و میدونم که علی هر چه بیشتر تغییر منو میبینه یک قدم مورچه ای بطرفم میاد و من واسه همون نیمچه قدمشم خدامو شکر میکنم! قراره امشب پارمیدارم ببره پیش خودش اونجا بخوابونه٫ بهم پیام داد سوده خونه تنها نمونها برو پیش مامانتانا چون خوب میدونه من از تنهای میترسم(من شکه شدم که بفکر تنهای منه و ترسم) براش نوشتم مرسی که بفکرمی خونه مامانم نمیرم چون خواهرم امشب و فرداشب اونجاست٫خونه میمونم( همون خواهرم که کارت بانک تقاضا کرده بود٫هنوز کمی باهاش سر سنگینم)بهش گفتم دوستم میگم بیاد پیشم که تنها نباشم!
    اینم یه نیمچه قدم دیگه! خدا جونم تو چقدر خوبی٫شکرت میکنم خدا جونم...
    ولی در کل راهه دیگه ای هست که بتونم از این سردی کم کنم تا صمیمیتر بشه باهام! امشب سعی میکنم بیام و نامه ای که نوشتم رو واستون بذارم٫لطف کنید اگه اشتباهاتی توش هست بهم تذکر بدید٫من پیشاپش از همتون ممنونم!

  2. 8 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    del (شنبه 19 مهر 93), fahimeh.a (شنبه 05 تیر 95), khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), paiize (شنبه 19 مهر 93), نیکیا (شنبه 19 مهر 93), آونگ (شنبه 19 مهر 93), آرام دل (جمعه 18 مهر 93), دختر بیخیال (یکشنبه 20 مهر 93)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    براش مینوشتی:ایکاش میتونستم منم پیش شما باشم آخه تنهام و میترسم وقتی کنارمی امنیت بیشتری احساس میکنم.
    مردهای ایرانی کلا غیرتی هستند بعضی وقتها یک قلقلکی بهش بدی بد نیست

    بزار یکجور دیگه به قضیه نگاه کنیم بنظر من به این موضوع میشه اینجور یهم نگاه کرد که شما دونفری میخواهید باهم آشنا بشید و داری خودتو بهش ثابت میکنی که یه همسر خوب و خانوم و بااخلاق و یک مادر فداکار و مهربان هستی که لیاقت داشتن یک خانواده خوب را داری.میگم فقط زمان باید سپری بشه همین حرفی که علی زده ثابت میکنه نگرانته دوست داره براش باارزشی و یک مقایسه کن با قبلا خودت متوجه میشی چقدر پیشرفت داشتی.
    یکچیزی هم هست اینجا فقط مسئله علی نیستش بنظر من بشخصه مسئله اصلی بزرگ شدن پیشرفت کردن و کسب مهارت برای داشتن یه زندگی مشترک موفق توسط شماست.که واقعا باید اعتراف کنم تا اینجاش خوب عمل کردی ایشالله به بعدشم با همین دست فرمون بری جلو فقط تورو جون هرکی دوست داری پارک دوبل نکن

    - - - Updated - - -

    کلا مردها طریقه درست بیان احساساتشان را بلد نیستند خودت باید زرنگ باشی متوجه بشی.نگرانی یک مرد نهایت عشق و علاقش را نسبت به همسر و فرزندش نشان میده
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 8 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 05 تیر 95), fariba s (یکشنبه 20 مهر 93), maedeh120 (شنبه 19 مهر 93), paiize (شنبه 19 مهر 93), parsa1400 (شنبه 19 مهر 93), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 21 مهر 93), آرام دل (دوشنبه 28 مهر 93), دختر بیخیال (یکشنبه 20 مهر 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام سوده خانم
    یه دست هم به افتخار علی آقا بزنیم که داره آروم آروم می آید تو خط
    راستش به ورزش٫فوتبال٫بیلیارد٫سینما ٫ عاشق طبیته و آرامششه٫ دورهم بودن با همسن و سالهای خودش !!قبلا باشگاه میرفت
    خوب موارد زیادی از اینها رو که گفتید شما قطعا نمی تونید مشارکتی و یا کمکی در آنها داشته باشید به جز طبیعت و آرامش
    من خودم به سفر به مناطق سرسبز خیلی علاقه دارم و یا خیلی دوست دارم تو خونه یک آب نما داشته باشم (اما امان از این دوتا کوچولو که صد در صد میشکوننش و امان از اثاث کشی)
    خاله قزی خوش به حالت
    نمی دونم تو شهری که شما زندگی می کنید وضعیت سرسبزی و طبیعت و ... چطوره ؟؟
    شما که الان نمی تونید با علی به سفر برید (موافقت نمی کنه)
    اما اگه تو جابجایی و اثاث کشی براتون سختی ایجاد نمی کنه گلدون درختچه ای و یا یک آبنما اگر براتون هزینه زیادی نداره و یا موارد مشابه اش که نشانی از طبیعت و سرسبزی داشته باشه براش ببرید چیزی که آرامش بهش بده وقتی خسته از سر کار برمی گرده
    یا یک برنامه جور کنید با پارمیدا بره گردش
    البته دوباره میگم همه جوانب رو بسنجید (خودم تو هدیه خریدن خیلی احتیاط می کنم که هدیه ای که میخرم دست و پای طرف را نگیرد)(یک چیزی بخرید که وقتی ان شا الله چند وقت دیگه به خونه مشترک بازگشتید به خریدش افتخار کنید)
    بازهم فکر کنید قطعا تو این ده سال چیزهای بیشتری از علی می دونید؟؟؟؟
    موفق باشید
    ویرایش توسط آونگ : شنبه 19 مهر 93 در ساعت 09:12

  6. 8 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    del (شنبه 19 مهر 93), khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), maedeh120 (شنبه 19 مهر 93), paiize (شنبه 19 مهر 93), parsa1400 (شنبه 19 مهر 93), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 21 مهر 93), دختر بیخیال (یکشنبه 20 مهر 93), سلیمانی (شنبه 19 مهر 93)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    خاله قزی جان اتفاقا همین کارو کردم واسش نوشتم! بله باید زمان سپری بشه تا علی هم نتونه خودشو کم کم بهم نزدیک کنه٫امیدوارم که تونم یک روز دوباره تو قلبش نفوذ کنم تا دوباره دوسم داسشته باشه و بدونه من و پارمیدا نتونه تحمل کنه و برگرده پیشمون یا ما بریم پیشش حالا هیچ فرقی نمیکنه٫همه امیدم به خداست و نگاهم به دستهای دعا گوی شما دوستای خوبمه!
    بله خاله قزی عزیز من خیلی چیزا تو این مدتی که اینجا امدم از تک تک شما دوستای مهربونم یاد گرفتم و انقدر مقاله اینجا خوندم و یادداشت ورداشتم که میتونم باهاشون کتاب بنویسم٫اینها همون چیزای بود که واسه شروع یه زندگی موفق و خوشبخت بودن و شوهر داری باید بلد بودم نمیدونم امیدوارم دیر نشده باشه که بتونم منم با همسرم یه زندگی خوب٫آروم و بدون دغدغه و پر از شادی رو شروع کنم!
    خاله قزی دست فرمونو که نگو و نپرس ولی چشم دوبل پارک نمیکنم اینجا جریمش حسابی بالاست! این آقایونم با این قایم کردن احساساتشون ما خانومهارو میکشند!

    آونگ عزیز بله برای علی هم باید دست بزنیم واسه قدمهای حلزونیش (من که هر وقت نیمچه قدمیهم ازش ببینم خدارو شکر میکنم)! علی هم عاشق مسافرته مخصوصا مثل شما جاهای سر سبز با کوه دشت دمن! کلا آلمان کشور سر سبزیه همهجاش پر دخترای بلند و تپههای سر سبز!ما اوایل ازدواجمونتا تا قبل از بدنیا امدن دخترمون دوتای خیلی جاها میرفتیم٫گردش٫دوچرخه سوارس بقل دریاچه٫میرفتیم بیرون بدمینتن بازی میکردیم از نیشتر وقتا هر وقت میخواستیم بریم پیش مامانماینا (اون زمانها که ما یه شهر دیگه بودیم) با دوچرخه شاید ۲۰ کیلو متر باهم تا اونجا کنار هم پا میزدیم و انقدر مسخره بازی درمیاوردیم که نگو! راستش بعد از بدنیا امدن پارمیدا دیگه نتونستیم زیاد باهم باشیم و دیگه اون وقتای دوتایمون با بودن پارمیدا پر میشد و البته که سه تای هم حسابی بهمون خوش میگذشت ولی متاسفانه یواش یواش از هم فاصله گرفتیم و بی حصله شدیم!(ای کاش تو این دوستانی که میان و این نوشته هارو میخونن دوستان مجرد از زندگیمون درس عبرت ور دارن و در همه حال هوای شادابی زندگی آیندشونو داشته باشند)

    آونگ جان خوب علی مثلا عاشق اکواریوم هستش البته چند بار میخواستیم بخریم ولی سوده خانم همیشه غر زدن و گفتند تمیز کردن داره٫ماهیاش گرونه٫خود آکواریوم گرونه مل کن علی٫اون بنده خداهم مثل همیشه کوتاه امد!
    تو خونمون پر گلدونهای قشنگه میگفت به جای اینها اکواریوم بگیریم منم عاشق گلهام هستم میگفتم گلهام زیادن جا واسه آکواریوم نمیمونه( خیلی از خود راضی بودم٫اه اه از خودم بدم امد)!
    فکر خوبیه که واسشون یه برنامه بریزم برن باهم آکواریوم دریای٫یه بار دوتای رفته بودیم خیلی جای بینظیریه٫مرسی آونگ عزیز که این پیشنهادو دادید! مثلا علی دوست داره بره با بروبچه های ایرانی فوتبال بازی کنه٫ اون زمانی که بلژیک بود با دوستای ایرانیش میرفت ولی اینجا مخصوصا توی این شهر من ایرانی از کجا بیارم٫خیلی دوست دارم دوباره سر زندش کنم! دارم میگردم نبینم کجاها این نزدیکیها میتونه بره با ایرانیها فوتبال!
    خصوصیات خوب علی کم نیست و علاقش بیشتر به چیزای دست جمعیه و از شانس ما اینجا کسی نیست که بشیم دسته جمعی!وقتی ایران میره میفهمم که حسابی ذوق میکنه٫اکثر فامیلاشون هم سن ساله خودمونن و باهم خوش میگذرونن و مخصوصا وقتی واسه دیدن خواهراش ایلام میریم که نگو اونجا انقدر قشنگه البته اطرافش که کوهای قشنگ داره یه جا هست به نامه صالح آباد که از لای کوها آبشار بینظری میریزه و کوهاش انقدر بهم نزدیکنه که وقتی دستتو دراز میکنی جفتشونو میشه حس کرد و از زیر پاهات آب یخ اون ابشاره رد میشه٫واقعا طبیت ایران حرف بداره٫خدایا تو چه زیبا آفریدی٫شکرت!کلا از گزدش کردن بدش نمیاید مخصوصا با کسای که احلش باشند٫واسه همین با مامانم اینا زیاد خو نمیگیره٫مامانم اینا بیشتر وقتشون تو خونه هستند و علی حرص میخوره میگه که آدم که نمیشه همش پای تلویزون باشه واسه همین حوصلش خونه مامانماینا سر میره!


    دیشب داشتم تاپیک آرام دل عزیزمو میخوندم٫چقدر اولش ناراحت کننده بود واسم و اینکه همسرشون همش از جدای حرف میزدن و بعدش که نوشتن با پدر شوهرشون برگشتن خیلی خوشحال شدم! گفتم ای خدا جونم شکرت ولی چرا این آقایون وقتی تصمیم جدای ندارن انقدر با حرفاشون زجرمون میدن! بعد اونجا که نوشته بودن همسرشون صبح بوسیدتتون و معذرت خواهی کرد و بهدش دنبال هم میکردید دیگه نتونستم جلوی اشکامو بگیرم٫خداوند خوشی رو همیشه تو خونتون پر رنگ کنه ایشالا!
    وقتی هم که خوندم مشهد مقدس زندگی میکنید دیگه هیچی٫ آرام دل عزیزم شده از همون تو خونتون از طرف من به امام رضا سلام کنید و واسمون دعا کنید٫امیدوارم منم یه روز بطلبند!


    آقای آونگ گرامی راستش علی ایران زیاد میره ولی الان چون مشکل داریم و میدونه که اگه ایران بره همه فامیل محکومش میکنند نمیره حتی با اونی که مرخصی هم داره! با من که تا سر کوچه هم نمیره البته دو هفته پیش این نظر رو داشت الان نمیخوام محکومش کنم ولی میدونم با من ایران بیا نیست الان! دعا کنید شاید تا دو سه ماه دیکه نظرش برگشت...
    ویرایش توسط سوده 82 : شنبه 19 مهر 93 در ساعت 14:48

  8. 11 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 22 مهر 93), fahimeh.a (شنبه 05 تیر 95), khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), parsa1400 (شنبه 19 مهر 93), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 21 مهر 93), نیکیا (دوشنبه 21 مهر 93), آونگ (شنبه 19 مهر 93), آرام دل (یکشنبه 20 مهر 93), دختر بیخیال (یکشنبه 20 مهر 93), سپیده ی تاریک (یکشنبه 20 مهر 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    ممنون از لطفتون
    من همیشه عاشق صدای آبم
    به همین خاطر آب نما رو دوست دارم (البته بعضی ها میگن صداش بعدا خسته کننده میشه)
    ایران وطن
    نمیشه یک سفر جور کنید بیاید اینجا یا خودش با پارمیدا بیاد؟؟؟؟؟

    می دونم هزینه اش سنگینه و وقت زیادی میگیره
    اما بهانه ای جور کنید (تابلو نشه ها)
    قطعا در مورد ورزش هایی که نام بردید که مردانه هم هستند شما فقط می توانید اطلاعات جمع کنید
    ولی می تونید به بهانه اینکه همون چیزهایی که اون دوست داره رو پارمیدا هم دوست داره اونها رو با هم به سمت تفریحات مورد علاقه اش سوق بدهید
    بعده ها با آماده شدن شرایط خودتون هم به جمعشون اضافه شید
    مثل همون دوچرخه سواری و ...
    ورزشهایی که با پارمیدا میتونه بره
    غیر مستقیم و بدون حضور خودتون نشون بدهید به علائقش توجه دارید و نشان دهید سوده سابق نیستید(با عرض پوزش) این نتیجه اش بهتر از نوشتار یا گفتار است
    به پارمیدا یاد بدید درخواست کنه که باباش به تفریحاتی که مورد علاقه همسرتون هست ببردش
    مخصوصا اونهایی که هزینه خاصی نداره
    موفق باشید
    --------------------------------
    با پارمیدا بره
    اینوهم به پارمیدا یاد بدید بهش بگه
    بگه من دوست دارم بر ایران
    بعد شما هم بگید من پشتیبانت میشم و مشکلاتمونو پنهان میکنم
    ویا با هم بریم ولی اونجا از هم جدا باشیم
    فقط جاهایی که لازمه مثل مهمونی کنار هم باشیم
    بعد به بهانه اینکه شما کار خاصی دارید که باید پیگیری کنید تو ایران ازش جدا بشید و به شهر دیگه ای برید و کمتر کنار هم باشید تا احساس معذب بودن نکنه
    بهش بگید که حاضرید به خاطرش به همه دروغ بگید و نقش بازی کنید و در عین حال زیاد کنار هم نباشید فقط تو جمع اونم زمانهای محدود
    چه اشکال داره مثله بعضی فیلم سینمایی ها
    ویرایش توسط آونگ : شنبه 19 مهر 93 در ساعت 14:57

  10. 3 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 22 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), سوده 82 (شنبه 19 مهر 93)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام

    میبینم که پارمیدا میخواد بره آکواریوم ماهیارو ببینه . خوبه عالیه . راستی غیر آکواریوم جای خاطره انگیزی از دوران زندگیت با علی نیست جاییکه زمان نامزدی یا زمانیکه دوتایی بودین رفته باشین .

    بانو به نظر من کمی مشاوره لازم داری و یاد بگیری چطور محبتو به زبان ورفتار برا علی آقا دیکته کنی . این موضوع اصلی شماست .
    از فرصت استفاده کن و اگه باهاش بیرون رفتی مثلا آکواریوم حتما باهاش صحبت کن التماس نکن فقط سوده جدیدو براش معرفی کن . خودتو کوچیک نکن ولی بهش بفهمون عوض شدی . خانم شدی . بهش بگو اون سوده لیاقتت رو نداشته ولی این سوده داره چوب ندونم کاریشو میخوره . بهش بگو بخاطر پارمیدا کمکت کنه تا سوده دوباره علیشو بدست بیاره . واین بار قدرشو هزار بار میدونه احترامشو نگه میداره

    سوده خانم نمیدونم علی آقا شما رو به اسم بزرگ صدا میزنه یا کوچیک . به اون اسمیکه همسرش بودی هنوز صدات میزنه یانه . ولی طوری باهاش حرف بزن که وقتی نگات میکنه قلبش بلرزه تغییر تو نگاهت تو رفتارت تو چشمات ببینه .

    باید حرفایی بزنی رفتار هایی از خودت نشون بدی که علی باورت کنه که تو این زمینه شناخت مردا خوبه ولی گرفتن مشاوره بهتره . خب اگه مشاوره گرفتی رفتار ها و خصوصیات همسرتو مو به مو بگو تا شخصیت همسرت مشخص بشه راه نفوز به علی آسون تر بشه

    . هرچند به پیروزیت ایمان دارم ..نگران نباش . اون علی که شما به ما معرفی کردی هیچ وقت با زندگی پارمیدا و دقدقه های پارمیدا بازی نخواهد کرد . و مادر دخترشو میبخشه

    . موفق باشی

  12. 5 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 22 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), آرام دل (یکشنبه 20 مهر 93), دختر بیخیال (یکشنبه 20 مهر 93), سوده 82 (یکشنبه 20 مهر 93)

  13. #17
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 23:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    88
    سطح
    1
    Points: 88, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه سوال دارم من چرا بهش نمیگی که برگرد
    شاید منتظر اینه که بهش بگی برگرد و برگرده
    وقتی میگه تنها نباش یعنی دلش پیشته ای کاش بهش میگفتی هیچ کس رو ندارم بیاد پیشم خونه مادرم هم نمیتونم برم ای کاش یکی بود پیشم باشه که بهش تکیه کنم
    اسمسی حرف زدن معجزه میکنه

  14. #18
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سوده جونم سلام


    عزیزم مطمئن باش همسرت دوستت داره و بر میگرده...


    شاید غرورش اجازه نمیده که برگرده فکر میکنه شاید با برگشتنش همون آش و همون کاسه ست...


    باید بهش ثابت کنی که تغییر کردی عزیزم تا الآن صبر کردی بازهم نا امید نشو و توکلت به خدا باشه...


    من میگم داره امتحانت میکنه ببینه واقعا تغییر کردی!!!یا نه رفتارای خوبت فقط واسه خاطر اینه که علی آقا برگرده و لحظه ایه...


    اونم دل تو دلش نیست واسه برگشتن...


    سوده خیلی صبور و خانومی خیلی با طمأنینه رفتار میکنی...


    همینطوری ادامه بده


    همیشه دعات میکنم عزیزم


    راستی من ساکن مشهد نیستم گلم (مازنی ام)
    مراقب خوبیهات باش مهربونم

  15. 4 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 22 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), parsa1400 (یکشنبه 20 مهر 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93)

  16. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    راستش من اون اوایل که رفته بود همون ۳ماه پیش زنگ زدم ایران و باخبرشون کردم فکر میکردم اونها میتونن علی رو سر عقل بیارند ولی اشتباه کردم چون اولا اونها از راه دور هیچکاری نمیتونستن بکنن با این که خواهرش خودش روانشناسه گفتم کمکش کنه ولی خود علی ارتباطشو قطع کرد و گفت لازم نیست بهم مشاوره بدی و دوم هم الان میدونم که مشکلمون رو نباید جار میزدم تا همه بفهمند!
    امروز خواهرش بعد از یک ماهی زنگ زده بود گفت ازت خبری نیست منم تا تونستم از علی تعریف کدم و گفتم مشاوره میگیرم و دارم رو خودم کار میکنم و اینکه علی تقسیری نداشته و همش از بی مهارتی خودم بوده٫ کلی جا خورد! بنده خدا مونده بود چی بگه٫گفت تو چقدر تغییر کردی سوده! گفت علی میدونه اینجوری شدی ( گفت داشته پایان نامشو مینوشته و وقت نکرده حال علی رو بپرسه) گفتم خدا کنه بدونه و منو ببخشه!گفت داداشم کور باید باشه اگه این تغییرو نبینه( شوهر مارو کورم کردن)!
    ولی آونگ جان در کل میدونم حالا حالا ها تصمیم ایران رفتنو نداره٫ پارمیدا که همش میگه بریم ایران پیش عمه٫نمیدونم چرا به باباش نمیگه٫بهش گفتم به بابای بگو بریم ایران گفت میگم ولی خوب پارمیدا فقط ۴ سالشه تا میره پیش باباش نصف چیزای که باید بگه یادش میره! ایشالا اگه خدا بخواد و علی تا عید برگرده میایم ایران٫خدا بزرگه!

    سلام پارسا جان٫بله حتما این پیشنهاد رو بهش میدم حالا مجبورم نیست منو ببره چون میدونم میگه باشه پارمیدارو میبرمش! فعلا نمیخواد با من جای بره (آخه ۲ماه پیش چند بار واسه خرید لباس پارمیدا و دکترش باهم رفتیم و من تو ماشین هی بحث میکردم٫هی کش میدادم٫عصاب واسش نمیذاشتم) الان هنوز اطمینانی رو من نداره٫نمیخوام هم اصرار کنم منم ببرید٫یک بار میگم بگه نه دیگه تکرار نمیکنم!آقا پارسا ما کلا زیاد ایور و انور و جاهای خاطره انگیز داریم باهم٫من خودم وقتی یاد تک تکشون میافتم مثل ابر بهار اشک میریزم واقعا چه خوشبخت بودیم باهم ... من میخوام باهاش رابطمو قوی کنم و صمیمی بشم ولی راستش کمی میترسم٫حتی وقتی براش پ م میدم مینویسم علی جان (از کلمه جان استفاده میکنم٫احساسه خوبی بهم نمیده چون به علی همیشه عزیز دلم٫ بییبی جونم٫عشقم و... میگفتم) میترسم بنویسم عزیزم بعد یه چیزی بگه ناراحتم کنه!میخوام مثل قدیما صداش کنم اونم همیشه میگفت عزیزم الان فقط سوده میگه!البته تو این پ م های عاشقونه که ۱۰ روزی یک بار بهش میدم تمام عشقمو نشونش میدم ولی حرف روز مره باشه میگم علی جانم!
    پارسای عزیز من اینجا مشاوره رفتم متاسفانه تا خود علی نباشه کمکی واسه دوباره بهم رسیدنمون ندارن و کلا فرهنگشون با من و علی فرق داره ( دقیقه دلیل علی واشه مشاوره نیومدنش همینه که آلمانیها فرهنگشون به ما نمیخوره)از اینجام نمیتونم مشاوره خصوصی بگیرم چون نمیتونم از آلمان حق اشتراکو بپردازم٫تمام امیدم به شماست و امیدوارم بالهای صداقت یا مدیر همدردی بهم مشاوره بدن تابتونم ارتباطم رو دوباره با همسرم شروع کنم و باهاش صمیمی بشم مثل قبلها!مشکل دیکه اینه که علی همیشه کوتاه میاد اینجا دنباله پارمیدا و ملاقاتمون به ۵ دقیقه ام نکشه٫بعضی وقتا خودم کمی طولش میدم تا بیشتر پیشم باشه ولی کلا آدم کم حرفیه و الانم که تا چیزی ازش نپرسی حرف نمیزنه٫خوب حالا من تو این ۵ دقیقه چطوری سوده جدیدو نشونش بدم؟!تنها راهی که دارم نوشتن همون نامه ای هست که گفتم تا قلبشو بلرزونم که بابا من عوض شدم و دوستت دارم میخوام زندگیمونو از نو بسازیم و باهم یک زندگی پر از ایمان به خدا و شاد و آرومی رو شروع کنیم!
    من نمیدونم آقا پارسای گل خانمتون برگشنت یا... اصلا نمیفهمم که شما به این آقای چرا هنوز خانمتون بر نگشته!از صمیم قلبم از خدا میخوام که قدر شمارو بدونه و برگرده سر خونه و زندگیش! شما واقعا قلب پاکی دارید چون میبینم که واسه مشکل همه چه با خلوص نیت دعا میکنید و منو امیدوار میکنید که همسرم برمیگرده مگه اینکه با دعاهای شما دوستای پاک دلم برگرده!

    من یه چندتا از خصوصیات علی رو میگم شاید بتونه کمی کمک کنه تو مشکلم تا شما هم کمی با شخصیتش آشنا بشید!

    .همسرم خیلی با ایمانه(من عاشق نماز خوندنشم که چه شمرده و تو آرامش نماز میخونه٫مثلا پدرم انقدر تند میخونه که زود تموم بشه!علی واسه عبادتش وقت میزاره)
    .تا جای که میتونه به همه کمک میکنه٫ اصلا هم واسش مهم نیست که واسش مهم نیست که توش سودی باشه یا نه حتی اگه گاهی به ضرر خودش تموم بشه!
    .به خانواده خیلی اهمیت میده مخصوصا به خانواده خودش و هیچی واسشون کم نمیزاره٫حتی اگه دادشش کفش یک میلیونی ازش بخواد از اینجا واسش میخره ( البته منم غر میزدم ها)
    .از همه لحاظ از خود گذشته است٫ از خودش واسه راحتی ما میگذرشت٫ مثلا از کار خسته میامد خونه با اونی که من تمام مدت خونه بودم میرفت خرید میکرد با پارمیدا پارک میرفت با تمام خستگیش از کار میامد مارو بیرون میبرد تا حوصلمون سر نره کلا سوده خانم هر چی دستور میدادن همسر مهربون انجام میداد و سوده خانم هم هیچوقت قدردانی نمیکرد و غر هم میزد!
    .همسرم آدم با احساسیه با عاطفه و مهربونه!
    .اگه یه هدفی داشته باشه پشتهکارش خیلی بالاست( مثلا از بلژیک بخاطر من تازه امده بود آلمان با چه پشتکای زبون یاد گرفت که خودم جا خوردم و چه سریع واسه آیندمون و تعمین زندگیمون دنبال کار رفت و کلا هر کاری میکرد با اونی که من مثل بل بل آلمانی حرف میزنم و میتونستم کمکش کنم همیشه میخواست خودش به هدفش برسه تا الان به چه قشنگی همچیو بلده)
    .عاشق طبعته و کوه دشت دمن!
    .وفا دار ( البته الان نه)
    .شخصیت کسی رو خورد نمیکنه!
    .لجباز و یکدنده!
    .همیشه آدم منطقی بود (البته الان اصلا از منطقش استفاده نمیکنه)
    .به داشتن دوست (همجنس) خیلی اهمیت میده ( چون تو بلژیک دوست زیاد داشت و بعد از اینکه امد آلمان از اونها فاصله گرفت منو مقصر میدونه)
    .آدم ول خرج کنی نبود همیشه حسابشده خرج میکرد( واسه تفریحاتمون چیزی کم نمیزاشت ولی من به همونم قبلا میگفتم ول خرجی کردن٫مثل همیشه اشتباه میکردم) و توی این مدت من خصوصیات بد ازش زیاد دیدم البته از خودم بیشتر رفتارای بدتری دیدم پس اینها به اون در!

    ارما عزیز نمیدونم شاید حق با شما باشه حالا تو این نامه که قراره بهش بدم یه جوی با زبون محبت امیز و نه التماسانه بهش میفهمونم که برگرده٫دعا کنید واسمون!

    آرام دل عزیزم منم فکر میکنم علی میترسه من تغییرام ظاهری باشه و به قول شما لحظه ای واسه همین میخواد شاید مطمعا بشه٫ خدا داند تو قلبش چی میگذره٫امیدوارم واسش کمی مهم باشم نا امید نیستم چون میدونم اگه خدا بخواد میتونه زمین و زمان رو بهم ببافه و میتون در ثانیه ای قلبشو بلرزونه منم منتظر اون لرزشم٫همه امیدم به خودشه!عزیزمی مهربونم میدونم واسم دعا میکنی گلم دیگه تک تکتونو مشناسم از قلبهای پاکتونم خبر دارم!نمیدونم چرا فکر کردم از مشهدی٫همه جای ایران سرای من است به به مازندان! عزیزم تو هم مرقب مهربونیهات باش گلم

  17. 6 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    paiize (یکشنبه 20 مهر 93), parsa1400 (یکشنبه 20 مهر 93), نیکیا (دوشنبه 21 مهر 93), آونگ (یکشنبه 20 مهر 93), آرام دل (یکشنبه 20 مهر 93), شمیم الزهرا (چهارشنبه 23 مهر 93)

  18. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام سوده خانم
    بالاخره بعد کلی خواهش و التماس داری جواب سوالات ما رو میدی این طوری خودتم یک مروری می کنی و شاید راه حل بهتری به ذهنت برسه
    همسرم خیلی با ایمانه(من عاشق نماز خوندنشم که چه شمرده و تو آرامش نماز میخونه٫) عالی عالی این خصیصه رو سفت بچسب
    .تا جای که میتونه به همه کمک میکنه٫ برای همین کنارتون خونه گرفته
    .به خانواده خیلی اهمیت میده مخصوصا به خانواده خودش مواظب باش با بی توجهی به این خصوصیتش دوباره مرتکب اشتباه نشی
    .از همه لحاظ از خود گذشته است٫ از خودش واسه راحتی ما میگذرشت٫
    .همسرم آدم با احساسیه با عاطفه و مهربونه! الان تحت الشعاع مشکلات بین شماست این خصیصه همسرتون
    .اگه یه هدفی داشته باشه پشتکارش خیلی بالاست
    .عاشق طبعته و کوه دشت دمن! این هم مطابق پستهای قبل بهش توجه کن
    .وفا دار ( البته الان نه) مگه وسط دعوا حلوا خیر می کنند انتظار چی داری
    .شخصیت کسی رو خورد نمیکنه! خوبه وقتی اوضاع خراب باشه خیلی این ویژگی به کمکت میاد
    .لجباز و یکدنده! اوه اوه خطرناک شد
    .همیشه آدم منطقی بود (البته الان اصلا از منطقش استفاده نمیکنه) نه اشتباه نکن فقط شرایط اولیه منطقش عوض شده وگرنه از لحاظ خودش هنوز رفتارهاش درسته
    .به داشتن دوست (همجنس) خیلی اهمیت میده تو این زمینه زیاد نمی تونی کمک کنی
    .آدم ول خرج کنی نبود همیشه حسابشده خرج میکرد
    برای اینده مشترکتون خیلی مفیده
    -------------------------------------------
    حالا میریم سراغ اون خصیصه اول چند تا سوال
    1- از دید علی سوده از لحاظ مذهبی چطور آدمیه؟
    2- دوست داره تو مباحث مذهبی تنها باشه یا دنبال یک پایه یا همدم میگرده؟
    3- سوده الان چقدر با سوده تو ذهن اون فرق می کنه از لحاظ مذهبی ؟
    4- ایا تو این زمینه ازت ایراد می گرفت یا تشویقت می کرد و یا نه اینو یک مقوله شخصی تلقی می کرد؟
    5-فکر می کنی از این کانال چطور میشه به علی نزدیک شد؟
    6- میشه پیشرفتت تو این زمینه رو به شرطی که فکر نکنه ظاهرسازی است عملی بهش نشون بدی؟(یادمه پستهای قبلیت نشون میداد تو این مقوله خوب پیشرفت کردی)
    یک خورده این مقوله خصوصیات مذهبی رو برامون باز کن فکر کنم خوب بشه ازش کمک گرفت (البته اگه نظر علی این نباشه که دین یک مسئله کاملا شخصیه)
    موفق باشی
    ویرایش توسط آونگ : یکشنبه 20 مهر 93 در ساعت 09:41

  19. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    paiize (یکشنبه 20 مهر 93), سوده 82 (دوشنبه 21 مهر 93)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درمان شخصیت کمالگرا (شخصیت وسواسی)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 دی 00, 12:40
  2. همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
    توسط همراه در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اسفند 90, 23:36
  4. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 اردیبهشت 89, 10:14
  5. شخصیت شناسی ازروی میوه ها
    توسط tina_asheghetanha در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 خرداد 87, 11:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.