به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,022

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    139
    Array
    دختر خوب تو که زندگی ات رو و همسرت رو دوست داری چرا اینطور رفتار می کنی

    زندگی همیشه اونجور که ما می خواهیم نیست باید براش تلاش کنی ، هزینه کنی ، سختی بکشی . چه انتظاری داری ؟ دوست داری بدون هیچ تلاشی همه چیز مطابق میل ات پیش بره ، این امکان پذیر نیست . همه ما که اینجا هستیم بابت زندگیمون بابت آرامشش بابت حفظ عشق بین خودمون و همسرمون سختی هایی رو تحمل کردیم و تلاش کردیم برای بهبود زندگی . نه اینکه عقب بایستیم و بگیم چرا ... خسته شدم ... و ناله سر بدیم . قبول دارم روحیه ات ضعیف شده . اما اگر از اول یه سختی هایی تحمل می کردی اما عاقلانه تر با زندگی ات رفتار می کردی کارت راحت تر بود . شما 3سال راه رو اشتباه رفتی یعنی اشتباهاتی داشتی که وضع زندگی ات به این جا رسیده .

    روی سخن ما با شماست نه شوهرت چون شما اینجایی و کمک خواستی . پس انتظار نداشته باش بیای و اینجا بنویسی و بدون تلاش انتظار تغییر رفتار در همسرت داشته باشی .

    اگر دقیق و به عنوان شخص ثالث پست های خودت رو بخونی شاید متوجه اشتباهاتت بشی .

    چرا خودت رو از خانواده همسرت جدا کردی و با همسرت در کنار اونها نیستی . چرا انقدر نسبت به اونها و حرفهاشون بدبینی . مادر شوهرت گفته من دیگه خاله ات نیستم و دیگه به من بگو مامان . بعد تومیگی دیدی بهم اینجوری گفت . من که اتفاقا درخواست صمیمیت بیشتر رو در این حرف می بینم .
    شما اگر می خواستی مستقل زندگی کنی حق داشتی اما چرا زمینه سازی نکردی چرا سعی نکردی دل مادرشوهرت که احتمال زیاد به پسرش وابسته است رو بدست بیاری بعد این کار رو انجام بدی تا ایشون فکر بدی نکنه و ناراحت نشه .

    تاکتیک خلع سلاح بلدی؟ باید در مقابل چیزهایی که دوست نداری بشنوی از این تاکتیک استفاده کنی .
    همسرت میگه ازت بدم میاد کاش با تو ازدواج نمی کردم . در جواب بگو ولی من خوشحالم که تو همسر منی و از این بابت خدارو شکر می کنم . اون وقت می بینی که دیگه همسرت ادامه نمیده و سکوت میکنه . البته اگر قبلش تنش یا دعوایی نبوده باشه . کلا همیشه باید با آرامش جوابای خوب به همسرت بدی تا طوفان وجودش فرو کش کنه .

    شما که تو خونه خوبید چرا اوقات خودتون رو برای لحظه های کوتاهی که به قول خودت به خانواده اش میرسه و اخلاقش عوض میشه ، تلخ می کنید .
    البته از گفته هات اینطور تصور کردم که در خونه شما همیشه حرف گذشته و خانواده من و خانواده تو هست .
    در رابطه با توهینی که به مادرت کردن بگذار فکر کنه که خانواده ات اصلا به تو نگفتن که چی گفته چون اون وقت از تو انتظار عکس العمل داره و نبودش یعنی نسبت به خانوده ات بی قیدی و از طرفی عکس العمل رابطه تون رو خراب تر می کنه .

    چرا خانواده رو وارد اختلافاتتون می کنید ، میری خونه پدرت و قهر می کنی و در جریان همه چی هستند و نتیجه اش اینکه پدرت بگه دخترم رو طلاق بده چیزی که شما واقعا نمی خوای .

    این همیشه یادت بمونه که خانواده ها نسبت به فرزندانشون حساس هستند و اگر فکر کنند داره عذاب می کشه اکثر اوقات برخورد احساسی و جانبدارانه و غیر عقلانی دارند و این گاهی به راحتی زندگی ها رو از هم می پاشه .


    تصمیمت چیه ؟ می خوای زندگیت رو بسازی ؟ یا می خوای احساسی باشی و داد و فریاد کنی که آی شوهرم اینجوریه بدون اینکه هیچ تلاشی بکنی ؟ یا می خوای زندگی ات رو بدی دست بزرگتراتون تا تو دعوای خودشون نابودش کنند ؟

    مشخص کن هدف ات چیه و فقط در رابطه با اون صحبت کن و به حرف ها گوش کن و پست ها رو فقط نخون ! عمل کن !
    ویرایش توسط baran.68 : پنجشنبه 17 مهر 93 در ساعت 11:29

  2. 6 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 17 مهر 93), khaleghezey (جمعه 18 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 17 مهر 93), دختر بیخیال (پنجشنبه 17 مهر 93), سپیده ی تاریک (پنجشنبه 17 مهر 93)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    با سلام

    ممنون از همه شما وستان مهربان و شماباران عزیز ک بسیار دلسوزانه راهنماییم کردین.

    به خدا اصلا قصد من جدایی همسرم از مادرش نیست یا اینکه بخوام همسرم بین من و اون یکی رو انتخاب کنه.

    خاله ام خودش از پسرش خواسته هر وقت میره اونجا منو نبره. یه بار گلایه کردم به مادرشوهرم گفت شاید من یه حرف خصوصی با پسرم دارم قرار نیست که تو همیشه باهاش باشی. واسه همین هم همسرم منو نمیبره

    ولی تصیمیمی که گرفتم اینه که هر چی بگن مهم نیست از این به بعد هر موقع اومدیم شهرمون باهاش میرم اونجا و فوقش یکی دو ساعت هم میام خانواده امو می بینم. هر کی همسرمو میخواد باید منم کنار اون بخواد.

    دوستان تصمیمم عاقلانه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ لطفا راهنماییم کنید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام به نظر من تصمیم درستیه به شرطی اگه حرف سردی زدن بهت به دل نگیری و انگار نشنیدی، از اولشم باید ۲تایی همه جا میرفتین ، معنی زندگی مشترک همینه دیگه ،نیس؟

  6. 3 کاربر از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 17 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93), شیدا. (جمعه 18 مهر 93)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,022

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    139
    Array
    آفرین . باید همینجور برای هر رفتاری دقیق باشی و سعی کنی عاقلانه ترین رفتار رو داشته باشی نه اینکه احساسی عمل کنید .

    بله شما باید کنار همسرت باشی البته چون تا الان این کار رو به خواست اونها انجام ندادی ممکنه حساسیت پیش بیاد یا تصور بدی داشته باشند . مواظب باش احساسی نشی اگر مادرشوهرت چیزی گفت هرچقدر هم که تلخ بود با محبت جواب بده و بگو من همونجور که دلم برای مامانم تنگ میشه دلم برای شما هم تنگ میشه می خوام هردو شما رو ببینم و اگر گفتند حرف خصوصی داریم و... بگو که درک می کنی و حضور شما مانع حرف های خصوصی اونها نیست و واقعاً همینطور باشه یعنی اجازه بده لحظاتی همسرت با مادرش تنها باشه و شما خودت رو به کاری مشغول کن .

    با حضورت می تونی کم کم روابط عاطفی رو با خانواده همسرت قوی تر کنی در حالی که دور بودن این فرصت رو از بین می بره و جا برای کینه ها بازتر می شه .

    اگر همسرت با توجه به حساسیتش نسبت به خانواده شما همراهیت نمی کنه اشکال نداره و خودت به دیدار اونها برو اما برای طولانی مدت از همسرت دور نباش مثلاً 2ساعت از روز رو برو و حتماً از همسرت درخواست کن که شما رو برسونه یا دنبالت بیاد.

    شما باید زندگی مشترکتون رو در عمل به دیگران نشون بدید نه اینکه طوری باشه که دیگران احساس کنند در زندگی شما هرکدوم کاملاً مستقل از دیگری است و بنابراین نفوذ بین شما راحت هست .

  8. 4 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    kamr (جمعه 18 مهر 93), khaleghezey (جمعه 18 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93), شیدا. (جمعه 18 مهر 93)

  9. #25
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام


    در تکمیل :

    فقط باید مواظب باشی رفتارت طوری نباشه که بند برای همسرت ساخته باشی یعنی او احساس اسیری کند و خود را آزاد و صاحب اختیار نبیند که اگر رفتارت و انتظاراتت این حالت را ایجاد کند . نتیجه اش می شود گریزانی او





  10. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    baran.68 (جمعه 18 مهر 93), kamr (جمعه 18 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93), شیدا. (جمعه 18 مهر 93)

  11. #26
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    از قدیم گفتن:
    عروس خاله میشه جزغاله
    شما مورد دومش هستید که بهش ثابت شده.شما اولیش نیستی آخریشم نخواهی بود.این جمله ای که دیگه خاله تمام شد هم تقریبا اکثر خاله ها که مادرشوهر میشن به عروساشون میگن

    سربسته بهت بگم برو روزی هزار مرتبه خدا را شکر کن مادرشوهرت یا خالت اینجوریه من کسی را میشناسم از آشناها وضعیتش چندین برابر بدتر از شماست ولی با سیاست توانسته زندگیشو حفظ کنه.
    مردهای ایرانی بشخصه به این نتیجه رسیدم بچه ننه هستند و ذاتا استعداد بسیار زیاد و بالایی دارن در اینکه پر بشن توسط مادرشان و سر همسرشان خالی کنند کم و زیاد داره ولی اینکه نباشه امکانش صفر درصده
    بنظر من اگه بجز این مورد مشکل دیگه ای نداری راه حلش خیلی هم سخت نیست.
    حرفهای بانو باران مخصوصا اونجا که نوشتند:سعی کن کمتر تقی به توقی بخوره توی زندگیت یا این پاراگراف ایشون:
    تاکتیک خلع سلاح بلدی؟ باید در مقابل چیزهایی که دوست نداری بشنوی از این تاکتیک استفاده کنی .
    همسرت میگه ازت بدم میاد کاش با تو ازدواج نمی کردم . در جواب بگو ولی من خوشحالم که تو همسر منی و از این بابت خدارو شکر می کنم . اون وقت می بینی که دیگه همسرت ادامه نمیده و سکوت میکنه . البته اگر قبلش تنش یا دعوایی نبوده باشه . کلا همیشه باید با آرامش جوابای خوب به همسرت بدی تا طوفان وجودش فرو کش کنه .
    بهترین جوابه مردها اینجوری هستند من بارها گفتم بازم میگم دقت کن دقیقا دقت کن به مادرشوهرت ببین چجوری رفتار میکنه چه کارهایی انجام میده وقتی پسرش پیششه اینا همش تجربه هستش تجربه ای که چندین نسل پشت سر هم بوجود آمده و به مادرشوهرت ارث رسیده.

    1.مظلوم نمایی و اشک تمساح ریختن
    2.همیشه خدا مریض هستند
    3.عاق کردن
    4.سواستفاده از احساسات پسرشان(ضعف مردها احساساتشان هستش)
    5.تا پسرش میاد مثل پروانه دورش میچرخه انگار پادشاه هستش براش میوه میاره پوست میکنه غذایی که دوست داره درست میکنه کلا هواشو داره
    6.ازش تعریف و تمجید میکنه و بهش اعتماد بنفس میده
    از شانس شما قضیه جاری بزرگت و اینکه پسرت آخرین بچه هستش و برای همین هم وابستگی بیشتری به مادرش داره.
    گذشته اسمش روشه گذشته پس چالش کن توی باغچه حیاط منزلتان

    بزار یه اعترافی کنم البته درگوشیه:خود من وقتی شیکمم سیر میشه یا اینکه موقع خوابم میرسه کلم داغ میکنه یکم چرت و پرت میگم به همسرم گیر میدمخانومم دیگه دستش اومده خودمم بعضی وقتها بهش میگم وقت خوابم شده باز دارم چرت و پرت میگم همه مردها اینجوری هستن الکی گیر میدن حرف گذشته میزنن یا زن دوم یا از هیکل و قیافه زنهای دیگه میگن یا حرف خانوادشان یا حرف خانوادت خلاصه یکچیزی میگن تا همسرشان عکس العمل نشان بده و داغ کنه و یه جوابی بده مخصوصا حرص هم بزنه که دیگه جانه خدایی خیلی لذتبخشه حرص زنتو در بیاری سر به سرش بزاری

    حرفهای شوهرت توی این دسته جا میگیره با توجه به اینکه نقطه ضعف مردها احساساتی بودنه پسر اخره مادرش با سیاست رفتار میکنه برعکس شما و اینکه صبور نیستی و دوست داری جواب شوهرتو همان لحظه بدی یا عکس العمل نشان میدی.

    از نظر من بعنوان یه مرد متاهل سی ساله بهترین کار اینه کلا بزنی به بیخیالی عجول نباش بحث نکن مخصوصا از نوع بحث منطقیبحث کشدار ممنوعبال این نباش خودت را ثابت کنی اینه شوشو مقصره یا مامی شوشو کلا بیخیال باش

    هرچی بیشتر عکس العمل نشان بدی شوهرت بیشتر تحریک میشه ذات مرد اینه دوست داره ور بره با یکچیزی وقتی زیاد اهمیت ندی بتوانی خودت را کنترل کنی خودش درست میشه.به همین راحتی فقط باید روی خودت کار کنی از حساسیتت کم کنی.

    یادمه با خانومم رفتیم مشاور یه جمله زیبایی گفت:اینکه منم هروقت میرم خانه مادرشوهرم حرف های روزمره و معمولی یمزنن شاید علاقه نداشته باشم ولی میشینم گوش میدم باهاشون گرم میگیرم آنقدری که لازمه.

    بخاطر شخص سوم زندگی خودت را نابود نکن لطفا
    نوشتنش راحته ولی انجام دادنش واقعا سخته خودم من توی یه موقعیتی هستم که اگه توی یه وضعیتی قرار بگیرم قاطی میکنم روی خودم کنترل ندارمب رای همین تصمصم گرفتم در اون موقعیت تا سر حد امکان کمتر قرار بگیرم و خدارا شکری موفقم بودم از قبلم بهتر شدم.ولی خدارا شکری شما بانو هستی و آستانه تحمل بیشتری نسبت به آقایان داری برای همین بهتر میتوانی خودت را کنترل کنی.
    شوهرت در مورد قدیم حرف زد کش نده به هیچ عنوان کش نده سعی کن عکس العملی نشان ندی دنبال مقصر نباش مخصوصا مادرش چون نسبت به این موضوع آلرژی پیدا کرده بزار حساسیتش کم بشه بخاطر این موضوع واقعا میگم حیفه زندگیت از هم پاشیده بشه.ذات مردها اینجوریه مخصوصا از توع ایرانیش فقط باید قلقش دستت بیاد اونم اینه روی خودت بیشتر کار کنی کارهایی که مادرشوهرت انجام میده شما برای شوهرت انجام بده کی نزدیکتر از شما؟
    مظلوم نمایی فراموش نشه
    ازش تعریف کن بشین به حرفاش گوش بده اعتماد بنفسش را بالا ببر مثل بادکنک بادش کن
    از نظر غذایی هواشو داشته باش
    به هیچ عنوان پشت سر خانوادش حرف نزن مخصوصا ننش
    به خانوادت حساسه سعی کن در ظاهر هم که شده نشانب دی اولویت اولت شوهرته مخصوصا توی حرف زدن
    کلا مردها به خانواده همسر خیلی حساس هستند بخصوص وقتی همسرشان خانوادش را ترجیح میده

    اگه زندگی خوبی داری مشکلی نداری سعی کن رفتی خونه مادرشوهرت آروم باشی حساس نشو هرچی دیدی هر اتفاقی اقتاد مثبت نگاه کن فقط حضور داشته باش سعی نکن خیلی گرم بگیری یا سرد برخورد کنی مثل یه عروس با مادرشوهر رفتار کن احترام بزار دنبال نقطه ضعف نباش و اینکه به شوهرت ثابت کنی مادرش بد هستش و بدجنس و خانوادت خوب هستند.اگه واقعا میتوانی خودت را کنترل بکنی و رفتارهای هیجانی و عجولانه نداشته باشی برو اتفاقا خیلی خوبه ولی اگه بخوای بری و تا یه تیکه بندازن و یا اینکه شوهرت بشینه ور دل مامانش در گوشی حرف بزنن به خودت بگیری یا چیزی بگه بنظر من بشخصه همان نری خیلی بهتره چون توی این وضعیت مردها وقتی پیش خانوادشان مخصوصا مادرشان هستند بیشتر تحریک میشن.

    درکل انتظارت را کم کن و سعی کن اول حساسیت خودت را کم کنی بعد کم کم رابطه خودت را با مادرشوهرت بهتر کن وضعیت ایده آل نه ولی در یک حد نرمال باشه خیلی خوبه.

    پ.ن:مادر شوهر همیشه مادرشوهره!!حالا میخواد خاله عمه زندایی یا زنعمو یا هرکس دیگه ای باشه فرقی نداره بازم مادرشوهره با اخلاق های خاص خودش
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    kamr (جمعه 18 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93), سرگشته دوست (شنبه 26 مهر 93), شیدا. (جمعه 18 مهر 93)

  13. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    سلام از همه عزیزان و خواهران و برادرانی که تو این حل این مشکل منو تنها نذاشتن بی نهایت ممنونم. به خدا وقتی حرفای همه تون رو خوندم و اینکه در رابطه با تصمیمم حمایتم کردین گریه ام گرفت.

    یه تشکر ویژه هم دارم از باران عزیز و فرشته مهربان که واقعا مهربانانه راهنماییم کردین. داداش خاله گزی از شما هم ممنون

    دوستان مطمئن باشید حرفاتون رو مو به مو عمل میکنم. امروز همسرم قراره عصر بیاد دنبالم تا ببرتم خونه. برام دعا کنید

    بازم ممنونم.

  14. 3 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93), فرشته مهربان (دوشنبه 21 مهر 93)

  15. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام
    امید وارم این آخرین قهرت باشه ولی خیلی خوب بود از مشاوران و دوستان نهایت استفاده رو بردی. حالا وقته عمل پس خودتو نشون بده و برا زندگیت سیاست نرمش و سازش داشته باش . و نذار هر کسی با هر سمتی حتی مادر خودت بین تو وهمسرت ذره ای کدورت و دوری ایجاد کنه .

    من برات دعا میکنم . و امیدوارم موفق و خوشبخت بشی . راستی خونه تون خیلی ساکته شاید برا همین کمی سرده .

    بدروووود


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تجربه های شخصی در زندگی و درسهایی که یاد گرفتیم
    توسط mohamad.reza164 در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 خرداد 97, 07:39
  2. بعد از دوسال عقد بودن در آستانه جدایی قرار گرفتیم
    توسط آقایاسر در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 مرداد 94, 11:51
  3. روش های فتیله پیچ کردن مشاجرات: سبک دعوا بین همسران
    توسط گوش ماهی در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 آبان 93, 13:47
  4. دعوا وحشتناک سره عروسی
    توسط miss yasaman در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 15 اردیبهشت 93, 10:49
  5. کار داره به جدایی میکشه، هر دو ناراحتیم.
    توسط thanks god در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 10 دی 90, 17:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.