به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 دی 94 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1393-5-19
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,480
    سطح
    21
    Points: 1,480, Level: 21
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 214 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    جوی که تو خونه خانواده ی همسرتون پیش اومده برام خیلی آشناست
    دقیقا شرایط منو دارین
    منم شوهرم پدرشو از دست داده و مادرشوهرم همه ی پسراشو به سمت خودش میکشه...
    ولی من شانس آوردم که مادر شوهرم پیشم نیسالبته خوب سختی هایی هم داره
    تنها کاری که شما میتونی در این موقعیت انجام بدی همسو کردن خودت با خانوداه ی شوهرته.کاری که من انجام دادم و خوشبختانه جواب داد
    ببین من دارم عقیده ی خودمو میگم و کاری که انجام دادم نمیگم صد در صد درسته ولی خوب کار منو راه انداخته
    متاسفانه ارتباط با آدمای مختلف یه جوری شده که بعضی موقع ها باید خلاف شخصیتت رفتار کنی.
    من جلوی مادرشوهرم هرچی بگه میگم چشم و انجامش میدم.در صورتی که خلاف میلمه
    وقتی میرم خونه سعی میکنم اکثر کارهارو انجام بدم مثل پذیرایی و شستن ظروف واینا (اما اگه خودشون شام خورده باشن و من نخورده باشم عمرا سمت ظرفشویی برم)
    وقتی با هم حرف میزنن چون یه گویش خاصی دارن و من کم متوجه نمیشم سعی میکنم زیاد باهاشون قاطی نشم
    رو یواشکی حرف زدن شوهرم با مادرش مانور نمیدم
    اگه شوهرم بگه بریم خونه ی شما جلوی مادر شوهرم میگم مگه اینجا چشه؟؟فعلا بمونیم
    جلوی شوهرم هی از مادرشوهرم سراغ میگیرمو بلاگردونش میشم.مثلا میگم وای چقد کاراتون سخته ولی ماشا الله خوب از پس همه چی برمیان
    اگه شوهرم از مادرم یا پدرم بد گفت میگم مادر و پدرمن.تو اگه مشکلی با من داری بگو چیکار به اونا داری
    البته اینم بگم من به غیر از دو مورد که کارد به استخونم رسیده بود چقولی مادرشوهرمو پیش شوهرم کردم.وگرنه دیگه از ایشون بدگویی نکردم.به قول مامانیم اینا خطرناکه حسن
    خلاصه که ساختن با کسایی که بر وفق مرادت نیستن و مجبوری باهاشون زندگی کنی و در ضمن حق نداری بهشون بگی بالا چشمت ابروست راهی به جز همرنگ شدن از نظر من نداره
    خیلی سخته ولی به نتیجه ش می ارزه
    نتیجه ش برای من توجه بیش از حد مادر شوهرم به من نسبت به عروسای دیگه و نورچشمی شدنم در چشم زیبای شوهرم هست
    روم به دیفال نگین من چقد مرموز و آب زیر کاهمااااااااااااااا

    - - - Updated - - -

  2. 7 کاربر از پست مفید ققنوس تشکرکرده اند .

    kamr (دوشنبه 14 مهر 93), khaleghezey (جمعه 18 مهر 93), paiize (سه شنبه 15 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 14 مهر 93), واحد (چهارشنبه 16 مهر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 14 مهر 93), رزا (دوشنبه 14 مهر 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام
    شما که عضو قدیمی تالار هستی بهتر باید تو اینجور موارد صبور باشی وبا مدیریت عالی از پس این مسائل بر بیایی

    خب حرفیکه میخواستم بزنم بانو ققنوس فرمودن خب حالا که احساس میکنی نمیتونی مقابل همسرت تیم خودتو داشته باشی برو تو تیم همسرت ولی و باهاش همسو شو البته نه تو بی احترامی ها طوریکه خدایی نکرده به مادر خودت بی احترامی کنی به عنوان ستون پنجم وارد شو و سعی کن همسرتو اصلاح کنی

    یاد باشه خاله حکم مادر داره اینو به همسرت یاد بده به قول بانو پاییز بی احترامی بین شما به خودتون بر میگرده

    بانو جدا از اصلاح رفتارهای خودت و استفاده تکنیک های همسر داری از مشاوره کمک بگیر برا اصلاح رفتارهای نادرست همسرت
    اینکه چطور تو زندگی بدون اینکه مقابلش به ایستی و پرده ای بینتون پاره بشه بهش درس بدی تا بفهمه کارش اشتباهه

    کانون خونتو گرم نگه دار . شما در زمان حساسی از زندگی هستی نزار از اون عشق اولیه بین شما وهمسرت کاسته بشه .
    اگه کم شده دوباره بهش بالو پر بده .

    دوران حساس طبق آمار جدایی ها بین سه تا پنج سالگی پس از ازدواجه . که با فروکش کردن عشق اولیه و بالا امدن کدورت ها ی گذشته خودشو نشون میده .
    امروز این مشکل در شما و همسرت خودشو نشون داده . پس حواستو جمع کن عاقل باش و این روند معکوسش کن .

    حرفای زنانه تو خونه وکش دادنش بین زن شوهرا مثل سم میمونه . و کشنده . امروز شما پادزهر داری پس موفق باشی

    بدروووووود

  4. 7 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    kamr (سه شنبه 15 مهر 93), marta (سه شنبه 15 مهر 93), paiize (سه شنبه 15 مهر 93), واحد (چهارشنبه 16 مهر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 14 مهر 93), رزا (دوشنبه 14 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 14 مهر 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1392-11-04
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    3,364
    سطح
    36
    Points: 3,364, Level: 36
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    64

    تشکرشده 117 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوست محترم
    مقایسه ممنوع
    نگو برا جاریم فلان کردن برا من فلان
    حالام هرچی بوده تموم شده و شما با کسی که تموم وجودتون بوده ازدواج کردین
    اگرم شوهرتون بحث قبل ازدواجو کرد شما ادامه ندین وسعی کنید حرفاشو تحمل کنید و به شکلی کاملا حرفه ای و زیرکانه بحثو عوض کنید . اگه شوهر منطقی هم دارین بشینید باهاش صحبت کنید که این کارو کنار بزارید چون دارید با این بحثهای بی نتیجه تیشه به ریشه زندگیتون میزنید
    ضمنا خودتونو هرگز درمقابل خانواده شوهرتون قرار ندید چون همون مقدار که شما به این قضیه حساسین اونم حساسه پس شما کنار بزارین تا اونم کنار بزاره
    ققنوس حرفای خوبی زد ولی این کارا رو شما میتونید به تدریج انجام بدین که نگن داره فیلم بازی می کنه و خودشو لوس میکنه اگه انجام بدین نتیجه خوبی میگیرید
    ویرایش توسط محمد هم دل : دوشنبه 14 مهر 93 در ساعت 22:50

  6. 5 کاربر از پست مفید محمد هم دل تشکرکرده اند .

    kamr (سه شنبه 15 مهر 93), paiize (سه شنبه 15 مهر 93), واحد (چهارشنبه 16 مهر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 14 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 14 مهر 93)

  7. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    زمانی که میخواستم با کسی که همه وجودم بود ازدواج کنم.

    آخه همسرم پدر نداره ولی یکی از جاری هام اونجا زندگی میکنه.

    در ضمن من و همسرم پسرخاله و دخترخاله ایم.

    در تمام طول متن می گی مادرشوهرم!!! و طوری می نویسی که انگار از نیروهای دشمن صحبت می کنی. بعد آخرش خیلی آروم می گی، راستی خاله ام است!

    اون کسی که تمام وجود شماست، فرزند همون مادر شوهر کذایی است. همون خانم احتمالا با سختی های بی پدری دامادش کرده.
    نمی خوام بگم حرفهای شما در مورد رفتارهاشون همه اشتباهه و ...
    اما حس و برداشت من از این متن این بود که شما هم خوب از خجالت مادرشوهرتون در می آیین.

    عزیز من اون خانم مادرشوهر شما نیست، خاله ات است. هم خونت!! مادر شوهر فامیل سببیه. خاله نسبیه.

    والا من نمی دونم دو تا خواهر چه مشکل بزرگی می تونن با هم داشته باشن که تا این حد به خون هم تشنه بشن و زندگی بچه هاشون را تلخ کنند. از اونور بچه هاشون به همدیگه بگن "همه ی وجودم"

    یه نگاه عمیق و دوباره ای به رابطه تون و زندگیتون بنداز.
    مادر عشقت و خواهر مادرت را از ته دل دوست داشته باش. تواناییش را داری. مطمئن باش می تونی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    kamr (سه شنبه 15 مهر 93), khaleghezey (جمعه 18 مهر 93), marta (سه شنبه 15 مهر 93), paiize (سه شنبه 15 مهر 93), parsa1400 (سه شنبه 15 مهر 93), واحد (چهارشنبه 16 مهر 93), هوای صبح (سه شنبه 15 مهر 93), محمد هم دل (دوشنبه 14 مهر 93)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    دوستان همین خاله بنده اولین روزی که رفتم خونه اشون بهم گفت دیگه خاله تموم شد از این روز من دیگه مادرشوهر توام به من بگو مامان.

    کینه شتر خاله ام از خرید خونه شروع شد. چون اول عقد حرف زده بود منو ببره پیش خودش ولی وقتی من دیدم جاری وسطیم هم که قبل من نامزد بود تو دوران نامزدی من عروسیشو گرفتن بردن اونجا دیگه گفتم بهتره ما مستقل بشیم . دو تا جاری نمیشه مثل قدیم تو یه خونه قدیمی هر کی تو یه اتاق باشن.

    کینه مادرشوهرم هم این شد که من حرف زدم و بید میومد اینجا. آخه غده وحرف حرف خودشه

    - - - Updated - - -


    دوستان من از جمعه قهر کردم و تا الان خونه بابام هستم . دیروز مادرشوهرم زنگ زده میگه تو خونه حرف حرف مرده و تو باید هرچی اون گفت فحش هم داد باید سکوت کنی. همسرم هم رفته پیش بابام شکایت و اونم گفته اگه از دختر من راضی نیستی برو طلاقش بده.

    آخه یه بار که گفتم سر قضیه گلایه مادرم مادرشوهرم شوهرمو پر کرده بود زنگ زد به مادرم گفت بگوزم تو دهنت

    شوهر منم کارش تو یه شهر دیگه است و خونهامون اونجا و خانواده هامون تو شهرخودمون

    - - - Updated - - -


    تو رو خدا شما باشید در مقابل این همه پررویی و بی احترامی چیکار میکنید؟ به خدا دیگه صبر منم حدی داره

  10. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    میخوام ازش جدا شم. وقتی شوهری بلد نیست چطور همسرداری کنه و مشکلی پیش میاد راه حلشو از مادر و خواهراش میپرسه و اونا هم با دخالتاشون تیشه به ریشه زندگیش میزنن ارزش تحمل داره؟

    به خدا دیگه بریدم. مادرش یادشن داه همیشه باید حر حرف مرد باشه و زن تو خونه هیچ حقی نداره.

    برادرای دیگه اش بزرگن و زیاد حرفای مادشونو جدی نمیگیرن ولی چون همسر من پسر کوچیک خونه است خیلی وابسته خودش کرده و بهش میگه اگه ناراحتم کنی عاقت میکنم. اینم از ترس اینکه نکنه مادرم ناراحت شه دستورالعملشو داده دست مادرش و خواهراش.

    مادرش قشنگ سوارش شده و خودش خبر نداره

  11. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    khaleghezey (جمعه 18 مهر 93)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 آبان 93 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    500 Experience PointsTagger Second Class1 year registered
    تشکرها
    58

    تشکرشده 135 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    میخوام ازش جدا شم. وقتی شوهری بلد نیست چطور همسرداری کنه و مشکلی پیش میاد راه حلشو از مادر و خواهراش میپرسه و اونا هم با دخالتاشون تیشه به ریشه زندگیش میزنن ارزش تحمل داره؟
    نه.معلومه ارزش تحمل نداره.مگه قراره چندسال زندگى کنى که بايد همه چى رو تحمل کنى.
    بسه ديگه,بالاخره آدم يه جا کم مياره از توهين و بى احترامى که به آدم ميکنن.
    من نميگم طلاق بگيرا.نه اصلا من نظرى در اين زمينه ندارم.
    ولى قبل از هرکارى قشنگ فکراتو بکن و تحقيق کن.تلاش آخرو واسه حفظ زندگيت بکن.
    در مورد زندگى بعد طلاق هم ,خيلى خوب فکراتو بکن.فقط جو زده تصميم نگير.
    اميدوارم هرچى که به صلاحت هست پيش بياد.فقط خوب فکر کن و تصميم بگير

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    ای بابا
    از دست شما دخترا . اخه کی گفته تو خونه حرف حرف مرد کی دیده ؟ کجا ؟ دو روز دارم برات روضه میخونم که مواظب خودت و زندگی قشنگت باش اونوقت سنگر زندگیتو ول کردی که مادر شوهرت (خاله عزیزت) سوار شوهرت شده .

    چند سالته آبجی ؟ از چی بریدی ؟ یه مسئله کوچیک داری بزرگ میکنی چیو ثابت کنی هااااااا

    همه میدونن تمام مردای ایران زن زلیلا .......زز.......... بخصوص تو خونه .

    شما سیاست نداری صفری . بهت گفتم سعی کن همسرت با کمک مشاوره اصلاح کنی . دختر همسرت پسر خالته . پسر خالت . یعنی شناخت بیشتری ازش باید داشته باشی و راه اصلاحشو بلدی .

    شما میگی رفته پیش پدرت شکایت من میگم این تصور غلط شماست عادت کردی بد ببینی اون رفته به دست بوسی حالا جوونم هست یه حرفی هم میزنه نبیین گوشاتو بگیر . بعضی وقتی چشم گوش بسته بیشتر کمک میکنه .

    پاشو برو خونت همین الان . و زندگیو بگیر دستت . تو خونه حرف خانمها ست ولی از راهش نه با قدی نه با غرور نه با سرکشی با زبون نرم زنانه . امروز این تویی که نمیتونی زندگیتو حفظ کنی .احساس میکنم جلو شوهرت ایستادی باهاش چشم تو چشم شدی . انتظار داری بین شما و مادرش یکی انتخاب کنه هاااااااااااااا ؟

    چه راحت اسم جدایی میاری ؟ خیلی بابت این حرفتون ناراحت شدم از دختر عاقلی مثل شما بعید بود . شما هم تا دعواتون میشه سریع به فکر جدایی میافتی به نظر خودت درسته . اصلا من میگم ناراحت بودی گفتی ولی کسیکه عاشق زندگیشه حتی تو بدترین دعوا هم اسم جدایی نمیاره پس هرگز تکرار نکن

    خب همسرت پسر آخر وابستگی خانوادگیش زیاده . باشه راه داره درمون داره . ولی نه با ترک خونه شما کاری کردی که خالت و دختر خالهات به هدفشون برسا . من میگم اصلا بنارو بر این گذاشتن شما رو بیرون کنن میخوایی همسرتو عشقتو رها کنی حاضر نیستی به خاطرش بجنگی . بهشون محل ندی تا رو شون کم شه .

    حرف زیاده و من اقرار میکنم یه عضو عادیم و نه مشاوره پس اول برگرد خونه خودت پیش همسرت و نذار با اونا تنها باشه تا اوضاع بیشتر به ضررت بشه دوم حق اشتراک بگیر و پرنگتر شو و از مدیران کمک بگیر . حتما حتما بگیر

    لج بازی نکن این لحظه ها خیلی به نفع شما نیست تو جدایی هم آرامش نیست انقدری درد داره که مجبور شی دست خالتو هزار بار ببوسی و بگی تو راست میگی ولی همسرمو دوسش دارم و تنهاش نمیزارم . جدی گفتم .

    پست های دوستان در صفحه اول دوباره بخون . . عاقل باش . از دست شما . بدروووووووود

  14. 3 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    baran.68 (پنجشنبه 17 مهر 93), kamr (سه شنبه 15 مهر 93), واحد (چهارشنبه 16 مهر 93)

  15. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    ممنون پارسای عزیز من خیلی هم برام راحت نیست حرف طلاق رو بزنم. (نه بابا طلاق که نمیگیرم چون دوستش دارم) ولی این همسرمه که نمیدونم یا به دلیل ترسوندن من یا هر چی هی اینو تکرار میکنه و تا یه ناراحتی کوچیک پیش میاد میگه ازت بدم میاد کاش باهات ازدواج نمیکردم.آخه چرا؟ مگه میخواست باکی ازدواج کنه؟با دختر شاه پریون.

    به خدا خسته شدم. توخونه امون خوبیم تا میایم شهرمون و اون میره خونه مادرش و منم میذاره خونه بابام. یه بار هم نشده بگن پس زنت کو.

    دلم بدجور ازش پره. دیروز برگشت خونه امون و الان خونه تنهاست ولی نیومد دنبال من

    من و همسرم هر دو 29 سال داریم. همسرم لیسانس و تازه 6 ماهه کارمند شده و بنده فوق لیسانس و فعلا بیکار
    ویرایش توسط kamr : سه شنبه 15 مهر 93 در ساعت 20:12

  16. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    parsa1400 (چهارشنبه 16 مهر 93)

  17. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خب با هم برید خونه مادرشوهرت
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  18. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    baran.68 (پنجشنبه 17 مهر 93), kamr (پنجشنبه 17 مهر 93), khaleghezey (جمعه 18 مهر 93), parsa1400 (پنجشنبه 17 مهر 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تجربه های شخصی در زندگی و درسهایی که یاد گرفتیم
    توسط mohamad.reza164 در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 خرداد 97, 07:39
  2. بعد از دوسال عقد بودن در آستانه جدایی قرار گرفتیم
    توسط آقایاسر در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 مرداد 94, 11:51
  3. روش های فتیله پیچ کردن مشاجرات: سبک دعوا بین همسران
    توسط گوش ماهی در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 آبان 93, 13:47
  4. دعوا وحشتناک سره عروسی
    توسط miss yasaman در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 15 اردیبهشت 93, 10:49
  5. کار داره به جدایی میکشه، هر دو ناراحتیم.
    توسط thanks god در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 10 دی 90, 17:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.