به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    ای وای. مواظب خودتون چرا نیستین آخه؟

    میدونید احساسات برا کسی که ارزش داشته باشه باید خرج بشه. خانمتون ارزششو داره یعنی؟ به نظرم حتی اونقدر مهم نیست که بهش فکر کنید. بی خیال باشید و فراموشش کنید.

    سخته و ناممکن به نظر میرسه ولی آدما توانایی دارن که خود خواه باشن. خود خواهی یه خصلت زشت به نظر میاد ولی اینجا نه. نه تنها زشت نیست بلکه کاملا درست و انسانیه.

    آقا پارسا شما که اهل خدایی چرا؟ چرا نعمت های خدا رو حروم میکنی؟ مگه سلامتی نعمت نیست؟ خدا به شما نعمت سلامتی داده چرا این جوری دارین باهاش برخورد میکنید؟

    به نظرتون کار درستیه شما وسایلشو جمع کنید؟ نباید حکم تخلیه یا یه همچین چیزی بگیرید؟ فردا نمیتونه هزار تا ادعا داشته باشه، فلان چیز کم شد فلان چیز تخریب شد؟

    به نظرم در حضور مامور قانون و با حکم قانون اینکارو انجام بدین مطمئن تره. اگه خودش وسایلشو نبرد مامور بیارید بریزه بیرون. خانمتون متاسفانه آدم درستی نیست!!! ببخشید اینو گفتم.

    در مورد خودم متاسفانه کسی رو ندارم تو فامیل و خونه که واقعا شرایط منو بدونه و من ازش مشورت بگیرم.

    خالم موقع ازدواج دختر خالم دونه دونه حرفا رو بهش یاد میداد ولی من چی، از کی یاد بگیرم. یکی یه چیزی بهم گفت برم حرف دلمو به کی بگم که کمکم کنه. واقعا هیچ کس رو ندارم بهش

    اعتماد کنم و ازش راهنمایی بخوام. تا خودم یاد بگیرم و تجربه کنم شده 35-40 سالم.

    اگه حرفی چیزی بود میام اینجا میگم و راهنمایی میگیریم ممنون.

  2. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    parsa1400 (دوشنبه 21 مهر 93)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام .

    ممنون . راستش نه اصلا ارزششو نداره خیلی وقته نداره . ناراحتیم به خاطر هدر رفت زندگیمه . کلی تلاش کردم به اینجا رسوندم . همه چی خراب شد . به خدا خیلی جلو خودمو میگیرم ولی خب دست خودم نیست . اینکه میگی خود خواهی این خصلت خانمم داره خیلی هم زیاد . ولی من نمیدونم . من همه چیو برا دیگران میخوام .

    من خودم نامه قانونی زدم برا جهیزیش تا ببره ولی چون گفته نمیبرم و میتونه نبره من باید برا تخلیه آماده بشم . چون صاحب ملک منزلشو میخواد .
    جمع آوری از این جهت که برا بردن آماده کنم . فقط خدا کنه بیاد ببره در غیر اینصورت باید یه خونه یا یه انبار اجاره کنم . هرچند اونچه که مربوط به خودم بوده آوردم ولی جهیزیه اون به گردن منه و باید مراقب باشم .

    ازت ممنونم و از نگرانیتون ممنون . شما برای ما دعا کن برا ما کافیه .

    تیام . مگه میشه کسی نداشته باشی بیشتر دقت کن زندایی یا زن عمو . به یکی از خالهات اطمینان کن . شما جدا از مشاوره اینجا برا اینطور کارا به یکی واقعا نیاز داری تا تو موقعیت مناسب کمکت کنه و ازت حمایت کنه . جدا از این حرفا یکی باید کنارت باشه . تا حرفیکه لازمه بزنه . شما تو خونه مگه عروس ندارین یا زن داداش . فکر کنم عروس داشتینا .

    یه هم فکر که حضور حقیقی داشته باشه از لزوماته بگرد و پیدا کن .

    35 یا 40 سالگییییییییی چیمیگییییییی فصل ترشی شده رو خودت حساب کردی . تا به این سن برسی دخترتم دادی رفته .

    این چه حرفیه میزنی . به خدا تیام کارت تمومه فکر شیرینی باش . اگه این قسمت نشد . برا ارشد که بخونی . قسمت های بهتری برات میاد . الان برا دلبستگی و دنبال ایراد گشتن زود

    پس بگرد فعلا یکیو پیدا کن. و بهش اطمینان کن . ازتم ممنونم . من اومدم کمکت کنم . برعکس توبیشتر کمکم کردی .

  4. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (دوشنبه 21 مهر 93)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    ا ی روزگار!!!

    آقا پارسا !!!! واقعا اگه فک کردی که زن عمو و زن دایی و زن.... میشه فامیل، کل عمرت بر فنا !!!!

    فقط مامان آدم آدمه!!! حتی خواهر آدمم، آدم نیست!!!! میگم فقط دنبال مسخره کردنن!!!! برم بهشون چی بگم!!! فک کن من یه کلمه به خالم بگم تا منو به گریه نندازه دست از سرم

    نمیداره که. راستی من یه جواب کوبنده به خالم دادم که دیگه نیومده خونمون راحت شدم به خدا، زنداییم میگفت بیچاره تیام مونده خونه!!!! تو تالار خیلی روم اثر گذاشتینا وگرنه

    من تا الان چشام کلا از جاش در اومده بود کیسه ی اشک دیگه بماند!!!!. ولی شما مثل اینکه هنوز کار داری که احساسی نشی.

    این خانم شما چقدر زرنگه!! یه خط رو وسایلش بیوفته گردن شما میشه دیگه. به نظر من اونقدر شکایت کنید تا مسئولیتش از گردنتون بیاوفته ، یا حتما یه راهی چیزی داره.

  6. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    parsa1400 (چهارشنبه 23 مهر 93)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    تیام ج سلام

    حالت که بهتره خدارو شکر . درسته اینا فامیل نمیشن ولی خب هر چی باشه بد تو نمیخوان فقط کمی فضولا همین .

    خب با یکیشون رفیق شو خوبه ا جنسه خودتا

    خب پس بگو چرا خالت چند وقتیه این دور بر پیداش نیست . خودتو راحت کردی دیگه . ولی یه وقت بهش بی احترامی نکنی .

    تیام راستی تو با خواهرتم مشکل داری که این حرف میزنی . یادمه اون از شما کوچکتره یا نه من اشتباه میکنم .


    بابت مشکلات قانونی من هر چی کمتر بدونی زندگیت بهتره ولی خب من نامه قانونی براش زدم که تحویل بگیره و اگه نگیره من مسئولیت ندارم . خدایا خودت این زن سرکش منو هدایت کن . منم راحت کن .

    ازت ممنونم تیام ج . اومدم تاپیکت سری بهت بزنم تا یه وقت فکر نکنی حواسم بهت نیست . تنها موندی . راستی خصوصی برات رضایت بخش بوده تونستی پاسخ هاتو پیدا کنی .

    بدروووووووووود

  8. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (جمعه 25 مهر 93)

  9. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام.

    تو خصوصی فقط یه سوال پرسیدم که چیکار کنم و مدیر هم گفتن چون دختری مسائل مالی طبق قانون به تو ربطی نداره. دیگه چیزی نپرسیدم.

    یعنی راست میگه دیگه. به من ربطی نداره مسائل مالی میخواد بخواد میخواد نخواد.

    ولی قانع نشدم و از یه طرف دیگه نمیدونم چی بپرسم. آخه مسئله ی قانون و فرهنگ رایج جامعه از هم جداست.

    قانون کیلو چنده؟؟؟؟؟؟؟؟

    من از لحاظ فرهنگی چه جوری رفتار کنم که طرف اصلا همچین چیزی به چشمش نیاد؟ در واقع سوال اصلی اینه که من الان باید چه مدلی صحبت و رفتار کنم که بحث ضعف مالی خانواده ی

    من اصلا تو چشم طرف نیاد و ارزش خودمو چه جوری بالا ببرم که همین مدلی منو قبول داشته باشه و خانواده اش هم همین طور.

    نظر خودم اینه که واقعا نمیتونم هیچ کاری بکنم و به اون و خانواده اش مربوطه و کلا طرز فکرشون وگرنه من کاری از دستم بر نمیاد و نمیتونم که اعتقادات یه خانواده رو تغییر بدم.

    آقا پارسا خواهرم از من کوچیکتره ولی خیلی از من از نظر رفتار و گفتار و به قول یکی فرهنگ پذیری سر تره. من اگه از اول فرهنگ پذیری داشتم که تا الان بچه ی 6 امم بغلم بود!!! نمیرفتم

    دنبال درس و کار و دانشگاه و اپلای گرفتن استرالیا و ... من واقعا در حد خیلی بالاتر از اینا فکر میکردم و حسابی تو رویا و خیال بودم به استاد دانشگاهی فکر میکردم. یا اینکه برم یه جا

    رئیسی چیزی بشم دست خانوادمو بگیرم. نمیدونید چه برنامه هایی داشتم.

    اصلا دنبال شوهر و اینا نبودم که!!!! اصلا تصمیم به ازدواجم نداشتم و البته موقعیت خوبم نبود ولی اگه بود صد در صد ردش میکردم ولی الان شما انداختین تو سرم!!!

    قبلا مثلا یکی بهم میگفت بی پول و زیر خط فقر بهم برمیخورد چون میخواستم بالاتر از این حرفا باشم الان اگه بگن ترشیده بهم برمیخوره. البته بحث کارمم خیلی بهم برمیخوره ولی دیگه از

    استاد دانشگاهی کوتاه اومدم و همین کارگر ساده هم باشم خوبه. الان برام مهم بحث ازدواجه بعد کار بعد ارشد و دیگه از اون بلند پروازی ها اومدم پایین. شاید همین باعث شده دیگه دل به

    درس ندم.

    اینکه اصلا با هیچ کسی تو فامیل راه نمیام به خاطر بحث فرهنگ ناپذیریه. من اصلا اونا و چیزایی که دوست دارن رو آدم حساب نمیکنم خوب معلومه دیگه چی میشه. باید یه کم کوتاه بیام.

    باید به جای برنامه ریزی برا ارشد و دکتری برنامه بریزم اونقدر غذا بخورم که چاق بشم هر کی ببینه نگه بدبخت از بس درس خونده ببین به چه روزی افتاده!!!

    حالا اینا رو بیخیال.

    الان بهترین؟ حالتون خوب شده؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    parsa1400 (جمعه 25 مهر 93)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام مرسی . چشمام خوب شده از التهاب در اومده . ولی نمیتونم گریه کنم و چون بدجوری میسوزه . ولی خوبه . پدرم چند روز بود همش میگفت چشمات چرا قرمزه میگفتم جوشکاری کردم . دیروز فهمیده بود ولی به خاطر اینکه من نشکنم چیزی بهم نگفت . میخندید .به مادرم گفته بود پارسا محرم کور میشه . بخصوصکه ناراحتی م داره .
    کمی بهترم و قرصمو مجبور شدم دوباره مصرف کنم .و تا زمانیکه دکتر نگفته قطع نکنم .

    تیام خدا جای خوبی نشسته مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به خاطر کسیکه اصلا ارزش نداره با خودم چیکار کردم . ولی بازم خدارو شکر
    هر طور شده از اول شروع میکنم درسته 13 سال تلاشم تا بدست آوردن راحتی و زندگیم از بین رفت اونم به خاطر یه همسر نادون که هم خودشو بد بخت کرد هم منو هرچند عین خیالشم نیست . ولی دوباره خودمو خواهم ساخت . هرچند مشکل مالی ندارم واز طرف خانواده و اطرافیان تامین خواهم شد .ولی دست رنج خود آدم یه چیز دیگس .

    بعضی وقتا میگم نکنه مالی حق ناسی تو مالم بود که زندگیم پاشید ولی خیلی فکر کردم چیزی یادم نیومد در هر حال هر چی بوده خدا به واسطه این ماجرا از من بشوره و پاک کنه . من که نمیدونم حکمت خدا تو این قضیه چیه ؟

    یادمه قبل ازدواج دوسال اصفهان بودم برا راه اندازی یه خط تولید ...... چه زحمتی کشیدم . چه تنهایی رو تحمل کردم . چه مسئولیتی تو سن کم داشتم جلو مهندسین اصفهانی سربلند بودم . همش برا احیا این زندگیم رفت .

    ایناهم هیچی بیشتر به خاطر خودش ضربه خوردم . میدونی وقتی پاتو تالار گذاشتم فهمیدم تو انتخابم اشتباه کردم من چوب ندونم کاری خودمو میخورم .
    ببخش نفهمیدم زیاد شد . ممنونم حالم خوبه . از اینکه تو این نگرانی هایی که برا خودت به وجود اومده حال منو میپرسی ممنون .

    چی چی رو بیخیال همین اینا که گفتی مهمه . الان فرهنگ پذیر شدی یانه ؟ تو چی کوتاه بیای ؟ مگه با خودت هم لج داری ؟ خب مگه کسی حالا اومده و تو بهش جواب رد دادی اونم کسیکه تو تصمیمش موثر بشه . تو باید راه خودتو بری راه سعادت خودتو ادامه بدی حالا اینوسط اگه یکی پیدا شد در خونه قلبتو زد ارزششو داشت بهش جواب میدی و بعد دوباره به راه خوشبختی ادامه میدی خب البته این بار در کنار همسرت و با حمایت اون و همینطور حمایت شما از اون .

    مهم این بوده که مسیر زندگیتو درست طی کنی که به نظر شخصی من شما مسیر تا اینجا درست اومدی تحصیلات خوب دانشگاه خوب . و البته ادامه تحصیل و دنبال کار خوب تا بتونی از دانسته هات استفاده کنی .
    تیام نمیشه دانشگاه ول کرد افتاد دنبال شوهر که. میشه ؟ میشه تعطیل کرد نشست تو خونه تا یکی بیادو دستتو بگیره ببره ؟
    عشق زمان نداره ساعت و ثانیه نداره یهو خودش میاد وقتی هم میاد همه چیزتو ازت میگیره وقتتو کارتو دانشگاتو خانوادتو دوستاتو و خیلی چیزای دیگرو باید رها کنی و فقط وقتتو صرف اون کنی

    پس نگران نباش من میگم حاجلو راهش درسته خیلی هم فرهنگ پذیره بیشتر از 6 تا

    اما در مورد مادیات و خانواده و افکار خانواده خواستگار . . تیام ج مدیر راست میگه فکر کردن به مادیات خانواده برا دختر خونه نیست . این درست ولی به نظرم تو سوالتو از مدیر اشتباه پرسیدی . چون ناراحتی تو تاثیر اوضاع بد مالی خانواده بر ذهنیت خواستگارت بود و اینکه راه برخوردش را بهت نشون بدن .

    راستش من کمی فکر کردم . به این نتیجه رسیدم که خودت باشی و واقعیت نشون بدی خیلی بهتره . شاید از دید شما سخت باشه .ولی این بهترین راهه . ولی تو خونه و تو اجتماع آدم تحصیل کرده با آدم بیسواد فرق میکنه و مشخصه . از کلامش از لحن صحبتش مشخصه که این میتونه خیلی موثر باشه .

    به نظر من وقتی پسری بیاد ببینه دختری با کمالات و تحصیلات خوب و درک مناسب از زندگی و درک مسئولیت و قناعت معیار های دیگه .... هست چشمشو رو خیلی چیزا خواهد بست دنبال شما میاد دنبال مال پدرت که نمیاد که.

    قرار هم نیست همسر کسی بشی که اختلاف سطحی زیادی باشما داشته باشن یا کمی بالاترا یا کمی پایین تر . بالاتر بودن طبیعیه . خب هنوز که نیومدن وقتی جدی شدن اونوقت دنبال راه میگردیم

    اما لاغری ؟ اول اینکه الکی حرص نخور دوم برو یه دکتر تغذیه و به طور سالم وزنتو ببر بالا کم کم با دارو اشتها آور . و کمی هم به خودت برس .
    مگه آرن.... نبودی ؟ باشگاه نمیرفتی ؟ چی شد ؟ شوخی کردم کمی به خودت برس تا تغییر کنی و تا عید و جشن عقدت خوش اندام وخوش چهره تر باشی . هرچند هستی .

    به خدا اگه نخونی حق داری . ببخش . شرمنده . . هنوز مونده ولی بدرووووووووود

    - - - Updated - - -

    سلام مرسی . چشمام خوب شده از التهاب در اومده . ولی نمیتونم گریه کنم و چون بدجوری میسوزه . ولی خوبه . پدرم چند روز بود همش میگفت چشمات چرا قرمزه میگفتم جوشکاری کردم . دیروز فهمیده بود ولی به خاطر اینکه من نشکنم چیزی بهم نگفت . میخندید .به مادرم گفته بود پارسا محرم کور میشه . بخصوصکه ناراحتی م داره .
    کمی بهترم و قرصمو مجبور شدم دوباره مصرف کنم .و تا زمانیکه دکتر نگفته قطع نکنم .

    تیام خدا جای خوبی نشسته مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به خاطر کسیکه اصلا ارزش نداره با خودم چیکار کردم . ولی بازم خدارو شکر
    هر طور شده از اول شروع میکنم درسته 13 سال تلاشم تا بدست آوردن راحتی و زندگیم از بین رفت اونم به خاطر یه همسر نادون که هم خودشو بد بخت کرد هم منو هرچند عین خیالشم نیست . ولی دوباره خودمو خواهم ساخت . هرچند مشکل مالی ندارم واز طرف خانواده و اطرافیان تامین خواهم شد .ولی دست رنج خود آدم یه چیز دیگس .

    بعضی وقتا میگم نکنه مالی حق ناسی تو مالم بود که زندگیم پاشید ولی خیلی فکر کردم چیزی یادم نیومد در هر حال هر چی بوده خدا به واسطه این ماجرا از من بشوره و پاک کنه . من که نمیدونم حکمت خدا تو این قضیه چیه ؟

    یادمه قبل ازدواج دوسال اصفهان بودم برا راه اندازی یه خط تولید ...... چه زحمتی کشیدم . چه تنهایی رو تحمل کردم . چه مسئولیتی تو سن کم داشتم جلو مهندسین اصفهانی سربلند بودم . همش برا احیا این زندگیم رفت .

    ایناهم هیچی بیشتر به خاطر خودش ضربه خوردم . میدونی وقتی پاتو تالار گذاشتم فهمیدم تو انتخابم اشتباه کردم من چوب ندونم کاری خودمو میخورم .
    ببخش نفهمیدم زیاد شد . ممنونم حالم خوبه . از اینکه تو این نگرانی هایی که برا خودت به وجود اومده حال منو میپرسی ممنون .

    چی چی رو بیخیال همین اینا که گفتی مهمه . الان فرهنگ پذیر شدی یانه ؟ تو چی کوتاه بیای ؟ مگه با خودت هم لج داری ؟ خب مگه کسی حالا اومده و تو بهش جواب رد دادی اونم کسیکه تو تصمیمش موثر بشه . تو باید راه خودتو بری راه سعادت خودتو ادامه بدی حالا اینوسط اگه یکی پیدا شد در خونه قلبتو زد ارزششو داشت بهش جواب میدی و بعد دوباره به راه خوشبختی ادامه میدی خب البته این بار در کنار همسرت و با حمایت اون و همینطور حمایت شما از اون .

    مهم این بوده که مسیر زندگیتو درست طی کنی که به نظر شخصی من شما مسیر تا اینجا درست اومدی تحصیلات خوب دانشگاه خوب . و البته ادامه تحصیل و دنبال کار خوب تا بتونی از دانسته هات استفاده کنی .
    تیام نمیشه دانشگاه ول کرد افتاد دنبال شوهر که. میشه ؟ میشه تعطیل کرد نشست تو خونه تا یکی بیادو دستتو بگیره ببره ؟
    عشق زمان نداره ساعت و ثانیه نداره یهو خودش میاد وقتی هم میاد همه چیزتو ازت میگیره وقتتو کارتو دانشگاتو خانوادتو دوستاتو و خیلی چیزای دیگرو باید رها کنی و فقط وقتتو صرف اون کنی

    پس نگران نباش من میگم حاجلو راهش درسته خیلی هم فرهنگ پذیره بیشتر از 6 تا

    اما در مورد مادیات و خانواده و افکار خانواده خواستگار . . تیام ج مدیر راست میگه فکر کردن به مادیات خانواده برا دختر خونه نیست . این درست ولی به نظرم تو سوالتو از مدیر اشتباه پرسیدی . چون ناراحتی تو تاثیر اوضاع بد مالی خانواده بر ذهنیت خواستگارت بود و اینکه راه برخوردش را بهت نشون بدن .

    راستش من کمی فکر کردم . به این نتیجه رسیدم که خودت باشی و واقعیت نشون بدی خیلی بهتره . شاید از دید شما سخت باشه .ولی این بهترین راهه . ولی تو خونه و تو اجتماع آدم تحصیل کرده با آدم بیسواد فرق میکنه و مشخصه . از کلامش از لحن صحبتش مشخصه که این میتونه خیلی موثر باشه .

    به نظر من وقتی پسری بیاد ببینه دختری با کمالات و تحصیلات خوب و درک مناسب از زندگی و درک مسئولیت و قناعت معیار های دیگه .... هست چشمشو رو خیلی چیزا خواهد بست دنبال شما میاد دنبال مال پدرت که نمیاد که.

    قرار هم نیست همسر کسی بشی که اختلاف سطحی زیادی باشما داشته باشن یا کمی بالاترا یا کمی پایین تر . بالاتر بودن طبیعیه . خب هنوز که نیومدن وقتی جدی شدن اونوقت دنبال راه میگردیم

    اما لاغری ؟ اول اینکه الکی حرص نخور دوم برو یه دکتر تغذیه و به طور سالم وزنتو ببر بالا کم کم با دارو اشتها آور . و کمی هم به خودت برس .
    مگه آرن.... نبودی ؟ باشگاه نمیرفتی ؟ چی شد ؟ شوخی کردم کمی به خودت برس تا تغییر کنی و تا عید و جشن عقدت خوش اندام وخوش چهره تر باشی . هرچند هستی .

    به خدا اگه نخونی حق داری . ببخش . شرمنده . . هنوز مونده ولی بدرووووووووود

  12. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (شنبه 26 مهر 93)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    تیام جان سلام

    با توجه به مشکلی که داشتی تاپیک جدید بانو مصباح حتما بخون . خیلی مهمه بخصوص پست آقا کامران و فرشته مهربون

    جواب قسمتی از پرسش های درونتو پیدا خواهی کرد .

    کلا این تاپیک آموزنده و پر از درسه . یادت نره

  14. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (شنبه 26 مهر 93)

  15. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام.

    آقا پارسا من فردا میرم با یه روانشناس صحبت کنم و دیگه واقعا از وضعیتم خسته شدم!!!!

    این جمله شما رو n بار خوندم و به این نتیجه رسیدم که من واقعا یه چیزیم میشه.

    تو باید راه خودتو بری راه سعادت خودتو ادامه بدی حالا اینوسط اگه یکی پیدا شد در خونه قلبتو زد ارزششو داشت بهش جواب میدی و بعد دوباره به راه خوشبختی ادامه میدی خب البته این بار در کنار همسرت و با حمایت اون و همینطور حمایت شما از اون .
    الان اگه من در حالت طبیعی بودم دقیقا باید کاری رو که شما میگید انجام میدادم نه اینکه با اینکه میدونم چی درسته سردرگم و بلاتکلیف باشم.

    راستی من متنای طولانی رو خیلی بیشتر از متنای کوتاه دوست دارم و کلا تا آخرین خط میخونم.

    بذارید یه ذره دعواتون کنم .

    تو رو خدا شما دیگه ادای مامان و بابای منو در نیارید!!! آخه بابای من چشماش حساسه حالا ماه محرم بهش بگو گریه نکنه مگه گوش میده!!! امام حسینم راضی نیست به خدا که سلامتی

    یه انسان به خطر بیوفته. مامانمم که وقتی گریه میکنه شبا کابوس میبینه همین که ماه محرم میرسه دیگه واویلاس!!!. خودش میگیره میخوابه من بیچاره باید با لیوان آب بالا سرش وایسم.

    آخه یه بار خیلی ریلکس دچار ایست تنفسی شد و یه روز بیهوش بود!!!! تو بیمارستان تازه میگفت اینجا چیکار میکنم!!! من اونقدر ترسیده بودم !!!!.

    آقا پارسا الان جونید تنتون گرمه!این گریه ها و ناراحتی ها و اعصاب خوردی ها تو پیری عوارض داره. حداقل این دنیاتونو خراب نکنید حالا اون دنیا که به خاطر خوبی به من جاتون قطعا عالیه

    پیری که شوخی نداره.گریه برا امام حسین خوبه ولی سلامتی رو هم در نظر بگیرید. کور بشید چی نصیب امام حسین میشه؟ باز حداقل سالم باشید دست یکی رو میگیرید به یکی خوبی

    میکنید و حداقل به اسم خودتون نه به اسم امام حسین دل یکی رو مخصوصا بجه ها رو شاد میکنید ولی محتاج اینو اون باشید چی؟

    من بچه بودم واسه اومدن محرم ثانیه میشمردم به خاطر شربت نذری. بچه که نمیفهمه امام حسین کیه فقط یه خاطره خوش براش بمونه کافیه.
    آخیش دلم لک زده بود برا دعوا کردن یکی.

  16. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    parsa1400 (یکشنبه 27 مهر 93)

  17. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 آبان 93 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1393-7-28
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    140
    سطح
    2
    Points: 140, Level: 2
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم یکسال کارایی کردم که باعقلم جور نبود و زیر فشار تهمت بودم
    شما حالوتن خوب شد؟ چه طوری باهاش کنار اومدین؟

  18. کاربر روبرو از پست مفید حال خوب تشکرکرده است .

    تیام (دوشنبه 28 مهر 93)

  19. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام تنها جان و خسته نباشی عزیزم. اسمت چقدر آشناست آهان یکی بود اسمش یه تنهای خسته بود.

    وای نگو!!!! من چه اسکل بازی هایی که در نیاوردم . هنوزم یه عده آدم در مورد من فکرای عجیب میکنن!!! عیب نداره. میدونی من تو تالار یاد گرفتم مهم نیست دیگران چی فکر میکنن مهم

    ترین فرد خودمم!!! اگه این جوری فک کنی بهتر میتونی کنار بیای با خودت. مگه ما چند سال عمر میکنیم ، نصفش که خوابیم نصف بقیه اشو غصه ی دیدگاه مردم؟؟؟ حیف ما نیست؟

    احساس میکنم این دوره و کارای عجیب یه دوره از زندگی همه ی آدماست. زیاد بابتش نگران نباش عزیزم. اگه یکم برا خودت ارزش قائل باشی تموم میشه میره پی کارش.

    الان دیدم تایپیک زدی میام میخونم . چیزی به ذهنم رسید میگم. خوشحال شدم به تاپپیکم سر زدی.

  20. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    حال خوب (سه شنبه 29 مهر 93)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.