به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 54
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    میشه بپرسم
    1- که چه مدت هست که به جدایی فکر می کنید؟
    2- چه راههایی برای مشکلات زندگیت تا حالا رفتید و هر کدوم رو چه مدت ادامه دادید؟
    3- چند بار تا به حال همسرتون رو تهدید کردید و فاصله این تهدید ها و اولتیماتوم دادن ها با هم چقدر بوده؟
    4- 3 مشکل اساسی زندگیتون در حال حاضر چیه؟
    5- آیا واقعا همسرتون در مورد زندان رفتنش مقصره و خلافی مرتکب شده و یا از سادگیش براش این اتفاق افتاده؟
    6- چرا تاپیکهایی که تا به حال زدید رو نیمه کاره رها کردید؟ آیا نتیجه ای که می خواستید گرفتید یا صرفا تاپیک برای درددل بود یا ...؟

    امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه و البته این تاپیک رو ادامه بدید شاید به نتیجه برسید.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : چهارشنبه 09 مهر 93 در ساعت 21:46

  2. 5 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    kamran2007 (جمعه 11 مهر 93), maryam240 (جمعه 01 اسفند 93), میشل (جمعه 11 مهر 93), آرام دل (جمعه 11 مهر 93), شیدا. (جمعه 11 مهر 93)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    میشه بپرسم
    1- که چه مدت هست که به جدایی فکر می کنید؟


    من از همون 2 ماه بعد از عقدم فهمدیم انتخابم اشتباه بوده، فکر طلاق اومد تو سرم اما جراتشو نداشتم در عین حال دوستش داشتم
    ترجیح دادم راه های دیگه مثل زمان دادن و مشاوره رفتن رو برم اما در نهایت حدود 10 ماه پیش مصرانه این موضوعو خواستاز شدم

    2- چه راههایی برای مشکلات زندگیت تا حالا رفتید و هر کدوم رو چه مدت ادامه دادید؟

    زمان دادن به همسرم تا حالا
    مشاوره رفتن (10 جا در طول 8 سال بصورتهای حضوری،تلفنی،اینترنتی)
    کار کردن روی خودم و مشکلاتم تا حالا ادامه داره
    از همسرم خواستم تمام خواسته هاشو رو کاغذ بیاره
    تمام خواسته هامورو کاغذ آوردمو به همسرم دادم

    صحبت کردن در خصوص مشکلات و بیان خواسته هام و نیازهام
    3- چند بار تا به حال همسرتون رو تهدید کردید و فاصله این تهدید ها و اولتیماتوم دادن ها با هم چقدر بوده؟

    متاسفانه زیاد
    اما هیچوقت با کسی مطرح نکردم جز همسر
    الان خانواده من در جریانن و میدونه من هیچ وقت حرفی که در حد حرفه رو بیرون از حریم خودمون نمیرم بگم پس این تهدیدو جدی گرفته..شایدم فکرمیکنم

    4- 3 مشکل اساسی زندگیتون در حال حاضر چیه؟

    طلاق عاطفی از سوی من
    بی اعتمادی بسیار زیادبه همسرم
    م
    شکلات مالی شدید و زندان رفتنش
    5- آیا واقعا همسرتون در مورد زندان رفتنش مقصره و خلافی مرتکب شده و یا از سادگیش براش این اتفاق افتاده؟
    مقصره اما خلاف نه.
    مثلا یه دسته چک کامل سفید امضا داده بود دست شریکش اونم همونا رو رفت فرم زد(اعتماد بیش از حد)
    به در آمد 2-3 میلیون قانع نیست و حتما درآمد 7-8 میلیون باید داشته باشه(طمع بیش ار حد)
    همه چیز رو در پول میبینه و بسیار مادیه
    حرف کسی رو گوش نمیده حتی در زمان زندان بودن حرف وکیل رو گوش نمیداد و کار و حرفی که خودش صلاح میدونست رو انجام میداد(غد بودن و اعتماد به نفس کاذب)
    هیچ وقت تو کاراش قرارداد نمینویسه با کسی
    بسیار خحالتی و کمروئه و این خصلت با توی بازار بودن جور در نمیاد

    6- چرا تاپیکهایی که تا به حال زدید رو نیمه کاره رها کردید؟ آیا نتیجه ای که می خواستید گرفتید یا صرفا تاپیک برای درددل بود یا ...؟

    جواب نگرفتم از دوستان و مشاوره ها رو با مدیر همدردی ادامه دادم

    امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه و البته این تاپیک رو ادامه بدید شاید به نتیجه برسید.
    انشالله ممنونم

  4. 4 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 11 مهر 93), maryam240 (جمعه 01 اسفند 93), میشل (جمعه 11 مهر 93), آرام دل (جمعه 11 مهر 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    یک نکته رو فقط بگم. بعدا میام و مفصلتر براتون می نویسم. خوب فکر میکنی اگر ادم شروع به یک کاری بکنه اما از اول ته ذهنش این باشه که اون کار نمیشه به نظرت چقدر تکنیک ها و راه حل ها می تونه موثر باشه در به نتیجه رسیدن؟

    از اول زندگیت ته ذهنت این بوده که طلاف بگیری اما به هر دلیلی خواستی راههای دیگرم امتحان کنی . به نظرم اول باید اون ته ذهنت پاک بشه تا اون راهها اثرگذار بشن.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  6. 7 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 01 اسفند 93), فرخ رو (شنبه 12 مهر 93), واحد (شنبه 03 آبان 93), میشل (جمعه 11 مهر 93), آرام دل (جمعه 11 مهر 93), رزا (جمعه 11 مهر 93), شیدا. (جمعه 11 مهر 93)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام فرخ روی عزیز،

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها
    مقصره اما خلاف نه.
    مثلا یه دسته چک کامل سفید امضا داده بود دست شریکش اونم همونا رو رفت فرم زد(اعتماد بیش از حد)
    به در آمد 2-3 میلیون قانع نیست و حتما درآمد 7-8 میلیون باید داشته باشه(طمع بیش ار حد)
    همه چیز رو در پول میبینه و بسیار مادیه
    حرف کسی رو گوش نمیده حتی در زمان زندان بودن حرف وکیل رو گوش نمیداد و کار و حرفی که خودش صلاح میدونست رو انجام میداد(غد بودن و اعتماد به نفس کاذب)
    هیچ وقت تو کاراش قرارداد نمینویسه با کسی
    بسیار خحالتی و کمروئه و این خصلت با توی بازار بودن جور در نمیاد



    فکر نمی کنم اینها دلایل اصلی رسیدن شما به نقطه جدایی باشه. دلیل اصلی احتمالا همون مشکلیه که خیلی از زوج ها دارن، اینکه نتونستید با همدیگه ترکیب بشید و "ما" بشید. و چون ما نشدید، نتونستید به همدیگه کمک کنید. مثلا

    قلب و ذهن همسرتون به شما اعتماد نکرده، و در نتیجه از همفکریتون بی بهره مونده و کارش به اینجا رسیده
    قلب و ذهن شما به همسرتون اعتماد نکرده، و در نتیجه از نظر عاطفی خالی شدید و از زندگی مشترکتون لذت نمی برید

    ما نشدن یه زوج، در شرایط مختلف (شرایط بیرونی و ویژگی های درونی هر دو نفر)، عواقب متفاوتی داره، و برای شما این شکلی شده.

    حالا شما می تونید به عقب برگردید و بسازید، می تونید برید و زندگیتون رو جای دیگه ای بسازید. انتخاب با شماست، همونطور که در بوجود اومدن این شرایط هم انتخاب های شما قطعا موثر بودن (در کنار انتخاب های همسرتون)

    این تاپیک رو بخونید:

    http://www.hamdardi.net/thread-12372.html

    موفق باشید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    فرخ رو (شنبه 12 مهر 93), آرام دل (جمعه 11 مهر 93), شیدا. (جمعه 11 مهر 93)

  9. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    فرخ رو ی عزیز،

    وقتی تاپیکتون را دیدم برام این سوال پیش اومد که بخاطر زندان رفتن می خواین از همسرتون جدا بشین؟
    مگه نه این که قرار هست در شادی و غم کنار هم باشید؟

    نتونستم قبول کنم که علت طلاق زندان رفتن (احتمالی) همسرتون باشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فرخ رو (شنبه 12 مهر 93), سرگشته دوست (جمعه 11 مهر 93)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    فرخ رو ی عزیز،

    وقتی تاپیکتون را دیدم برام این سوال پیش اومد که بخاطر زندان رفتن می خواین از همسرتون جدا بشین؟
    مگه نه این که قرار هست در شادی و غم کنار هم باشید؟

    نتونستم قبول کنم که علت طلاق زندان رفتن (احتمالی) همسرتون باشه.
    سلام بر شما
    علت زندان رفتن نیست کما اینکه یه بارم رفته و من طلاق نگرفتم علت تسلسل و دور باطلیه که اصرار داره توش بمونه.
    با لجبازی کارخوشو میکنه.
    همه ی اطرافیان بهش تذکر میدن باز بی اعتنا به همه کار خودشو میکنه.
    فرمودی زن و شوهر به هنگام گرفتاری باید در کتنار هم باشن به ایشون همه تذکر دادن که الان وقت شاخ و شونه کشیدن برای طلبکار نیست الان زنت حامله اس.
    انقد قلدر بازی دارآورد که اومد جلبش کرد برد زندان
    من انقدر توی حاملگیم ددددددددددددددررررررررررر ددددددد وزززززززجججججرررررر روحی کشیدم که دیگه تحمل یک بار دیگه اش رو ندارم.

    با تشکر از همه دوستان نارنینی که بر من منت گذا شتن و برام نوشتن ختم تاپیک رو اعلام میکنم چون حس میکنم باری رو از روی دوشم برنمیداره
    در شرایط روحی قبل و الان من نیستید جزئیات خیلی مسائل رو نمیشه توضیخ داد فقط مورد قضاوتهای سطحی قرار نیکیرم که بیشتر ازارم میده
    ممنون و خدانگهدار
    ویرایش توسط فرخ رو : شنبه 12 مهر 93 در ساعت 18:35

  12. 2 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    شیدا. (شنبه 12 مهر 93), شخصیت (شنبه 12 مهر 93)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اسفند 95 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    2,688
    سطح
    31
    Points: 2,688, Level: 31
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 31 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرخ رو جان
    همسر شما یه خصوصیت اخلاقی و رفتاری داره که در طول سالها اونو کسب کرده و قرین روح و روان اون شده، اینکه با تهدید تغییر کنه فکر نکنم امکان پذیر باشه نه اینکه
    نخواد، نمیتونه. ربطی به قاطعیت کم شما نداره.
    من کارشناس نیستم ولی احتمالا همسر شما به یه روان درمانگری احتیاج داره که بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه و اعتمادش را جلب کنه. قدر مسلم اون ده مشاوری که رفتین نتونستن با ایشون ارتباط
    مناسبی برقرار کنند.

    میدونم که چقدر سخته که نتونی مطمئن باشی که زندگیت هر لحظه ممکنه با تصمیمات ایشون به کدوم سمت بره. اما تصمیم گیری در این شرایط نمیتونه تصمیم گیری مطمئنی باشه. شما به یک بررسی
    خیلی جامعتر احتیاج دارین.
    آیا مشاورین به شما گفتن که ایشون قابل تغییر نیست؟

  14. 2 کاربر از پست مفید هوای صبح تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 01 اسفند 93), فرخ رو (یکشنبه 13 مهر 93)

  15. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    فرخ رو ی عزیز،

    متاسفم اگر حرفم باعث شد ناراحت بشید. منظورم این نبود که شما دارید به خاطر یک موضوع ساده جا می زنید.

    شرایط بدی هست که ممکنه عوامل دیگه شما را به اشتباه بندازن و تصمیم احساسی بگیرید.

    یه کم صبر کنید و با آرامش بیشتری تصمیم بگیرید.
    امیدوارم براتون خیر و آرامش پیش بیاد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    فرخ رو (یکشنبه 13 مهر 93)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها
    در شرایط روحی قبل و الان من نیستید جزئیات خیلی مسائل رو نمیشه توضیخ داد فقط مورد قضاوتهای سطحی قرار نیکیرم که بیشتر ازارم میده
    ممنون و خدانگهدار
    شاید هم اون چیزیکه آزارتون داد، حرفای ما نبوده باشه. شاید مسئله ی آزار دهنده اون قسمت از ذهنتونه که استدلال های مشابه ما داره. و این واکنش شما به بخشی از خودتونه، نه به ما....

    اگه اینطور باشه، بعد از جدایی با اون بخش دچار مشکل خواهید شد. بنابراین به جای خداحافظی بیشتر فکر کنید. و اگه توضیح بیشتری هست، بنویسید. خداحافظی شما یا طلاقتون، زیانی برای ما نداره، فقط دیگه وقتمون صرف تاپیکتون نمیشه. تنها کسیکه ممکنه از فرصتی بی بهره بشه، شمایید، بعلاوه ی فرزند و همسرتون. بنابراین بیشتر فکر کنید و از چیزهایی که آزارتون میدن فرار نکنید.

    موفق باشید.

    - - - Updated - - -

    راستی ما شما رو قضاوت نکردیم، سعی کردیم شرایط رو تحلیل کنیم و زوایایی که احتمالا بهشون توجه نکردید رو نشون بدیم.

    اگه در دنیای بیرون از اینجا هم ذهنتون درگیر قضاوت مثبت یا منفی دیگرانه، اینکار علاوه بر اینکه انرژیتون رو هدر میده، ممکنه باعث بشه که برمبنای اون قضاوت ها تصمیمات اشتباه بگیرید. چه اونهاییکه همسرتون رو محکوم میکنن، چه اونهاییکه در مورد جدایی به شما حق میدن.

    هرکس هر قضاوت و نظری که داشته باشه، چه مثبت چه منفی، چه به ضرر شما یا به ضرر همسرتون، مهم نیست. مهم زندگی و خیر و صلاح شما و خونوادتونه. فقط و فقط به این فکر کنید و نگران چیز دیگه ای نباشید.

    البته بی تفاوت بودن به قضاوت دیگران مطمئنا کار خیلی سختیه. اما شما که در شرایط سختی هستید، توانتون هم بیشتر میشه و میتونید کارهایی رو انجام بدید که در شرایط عادی شاید نتونید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  18. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    فرخ رو (یکشنبه 13 مهر 93)

  19. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    با سلام به تمام دوستان نازنینم
    ممنوازاینکه نوشتید برام
    من الان نه به لحاظ روحی و نه به لحاظ جسمی هیچ وضعیت خوبی ندارم.
    یه بچه7-8ماهه که شب تا صبح 4-5 بار بدار میشه خواب آشفته و کم و بریده ریده وسردردای شدید.
    کار و زحمت زیاد
    سختی درس های دکتراو پروژه انجام دادن
    لطمه های روحی مال اون زمان که خیلی عمیق شدن رو روحم
    کسی هم نیست کمکم کنه جز یه وقتایی مامانم
    طلاق عاظفی
    بهخ خاطر همین حتی درست نمیتونم مشکلکو توضیح بدم
    خودم الان داغونم به لحاظ اعصاب
    تحمل بسیار پایین دارم
    سعی میکنم آرامشم اول پیدا کنم بعد این تاپیک رو ادامه بدم تا صبر وحصله کافی برای توضیح دادن داشته باشم
    ممنونم از همه شم

  20. 3 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 01 اسفند 93), هوای صبح (یکشنبه 13 مهر 93), میشل (یکشنبه 13 مهر 93)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.