خوب دوستاي عزيزم يه كم فكر كنم سو برداشت شد از معيارهام (شایدم من بد نوشتم).من در اصل نماد معیارهامو نوشتم،کلی نگفتم،مواردیو گفتم که اگر ببینم متوجه میشم یه سرفصل معیارو دارن ایشون.
آقای معاون كلانتر، ممنون از نظريكه داديد.لازمه بعضي چيزارو توضيح بدم:
1. من منظورم از دوري و دوستي اين نبود كه اصلا رفت و آمد نباشه،منظورم هفته ايي يه بار كافيه.نه اينكه هر شب هرشب بيان و بريم،اخه آدم دوست داره يه زمانهايي براي خودش باشه.بحث دخالت بيشتر مد نظرم بود.
2. رفيق باز نبودن منظورم رفيق نداشتن نيست ،من خودم كلي دوست دارم،دوست نياز هر آدمي هست، تازه اگر طرف دوست نداشته باشه جاي تامل داره كه چرا نتونسته حداقل با يه نفر ارتباط خوب و صميمي داشته باشه،(هرچند خيلي ها دوست اصلا ندارن به خاطر مشغله كاري كه ا.ون جاي خود داره)من منظورم افراط در رفت و آمد با دوستاشونه.اينكه 7 برسن خونه،بعد با رفقا برن سفره خونه يا استخر هرشب هرشب تا 10.خوب بشينن خونه پيش زنو بچه اشون يا با زنو بچه اشون برن بگردن،در يك كلام تفريح با زنو بچه اشون در اولويت باشه
3. من خودم اهل هر روز هر روز مسجد رفتن نيستم اصلا.گاهي اگر پيش بياد ميرم.مثلا گفتم كه دوست دارم مراسم محرم يا حالا جايي چيزي بود باهام بيان.همين.چون اگر نيان منم مجبورم بمونم خونه.
4. كت و شلواره چه الم شنگه ايي به پا كرداااا،همه دوستان روي اين كت شلواره زوم كردن!!!
كت شلوار و اسپرت رو گفتم كه بگم منعطف باشن در پوششون.به موقع رسمي به موقع اسپرت ساده نه فشن و ژيگول.
5. به نظرم خيلي افراد هستند كه از راه پول حلال خيلي زندگيه راحتي دارن. من معتقدم خدا به پول حلال بركت ميده،و اينو ديدم به عينه.چرا فکر میکنید درآمد حلال با وضع مالی منافات داره؟
6. چرا فکر میکنید کسایی که وضعشون خوبه درک درستی از میزان سلطه روی زندگیه پسرشون و عروسشونو ندارن؟ فکر نمیکنم دونستن اینکه پسرشون دیگه مستقل شده و زندگیه خودشو داره و نباید سر هر موضوعی نصیحت بشن و دخالت بشه تو هرکاریشون،ربطی به وضع مالی داشته باشه!!نه؟
نسيم عزيز ممنون كه تو معيارهامو خوب و دقيق برداشت كردي.مرسييييي.منم واقعا اينجور كه آقای معاون كلانتر ميگن همه پسرا اينطورين ، نديدم.در مورد سياست هم نسيم جان سر رشته داشته باشن يا حالا اخبارو دنبال كنن عيب نداره، اما تعصب نداشته باشن روي موضوعات و هي هر جا ميريم نشينن بالا منبر
تيام عزيز ممنون از نظر شما.ايده هاي خوبي داديد واقعا مرسي.بذار من يه توضيحاتي بدم براتون. اول اينكه من معيارهامو ريز كردم فكر كردم ملموس تر ميشه ولي مثله اينكه خيلي بد برداشت شد ازشون.
اينكه بگن الهام خانم عين معيار نيست يه نماده.اين الهام خانم گفتن يعني ايجاد احترام براي همسرش در مقابل ديگران،اين يعني كسي از گل پايينتر به زنم نگه.بله اين برام مهمه.
در مورد تيپ هم توضيح دادم به آقای معاون كلانتر ،اينكه موقعيت شناس باشن و بدونن تو هر جمعي با توجه به شرايط چي بپوشن و انعطاف داشته باشن، چه 60 سالشون باشه چه 20 سالشون،چه پدر بچه هام باشن چه هركسي ديگه.تيام نوع لباس پوشيدنه آدما بهشون شخصيت ميده،چرا كه نه،برام مهمه به عنوان يه معيار،من با اين آقا ميخوام تو جامعه ظاهر بشم.
شاغل بودنم هم از قلم انداختم راست ميگيد(البته شايد چون تو تاپيك قبليم گفته بودم يادم رفت)من اگر جايي از زندگيم احساس كنم نقش مادري يا همسري رو دارم بد بازي ميكنم به خاطره كارم،حتما كنار ميذارمش.تعصبي روش ندارم،اما دوست ندارم يكي از شرايط ازدواجم اين باشه كه خانم كار نكنه،بايد تشخيص اينكه كي برم كي نرم رو به خودم بسپارن.
ادامه تحصيلم نميخوام بدم.
در مورد فرزند هم فكر نميكردم بايد معياري تعريف كنم.وقتي بقيه ويژگي هايي كه گفتمو داشته باشن سر تربيت بچه با پدر مادري به اين خوبي بعيد ميدونم مشكلي پيش بياد!!!!اما راست ميگيد .ميشه مثلا بگيد چي معياري ميشه توي اين مورد لحاظ كرد؟
در مورد تقسيم وظايف خونه و ... حس كردم خيلي ريز ميشم ديگه.اينا موارديه كه تو دوران آشنايي يه صحبتي ميشه.اولويتش خيلي برام پايين بود كه نياوردمش.اينكه من شاغل نباشم خوب از صبح تا شب چه كاري دارم جز رسيدن به خونه و خودم براي همسرم كه شب مياد،اما اينكه فكر كنن وظيفه ام هست و خيلي ببخشيد كلفت آوردن،نه اصلا.شوخي نكنيد.اينا لطفه و بايد قدر دان باشن.اينم بايد صحبت بشه.مرسي تيام.
راجع به مهريه هم،دقيقا زديد به هدف من خودم 14 سكه مهريه مد نظرمه.براي همين مطرحش نكردم.
در مورد درآمد هم خوب گفتيد.درآمدم مال خودمه،خودم تصميم ميگيرم در مورد نوع خرج كردنش و در اختيار منه.اما تهش پس انداز براي اينده خودمونه.هرجا به بن بست خورديم با افتخار دو دستي تقديمشون ميكنم،چرا كه نه.آخه بالاخره از راحتيم ميزنم و كار ميكنم،و اين حق هردومونه،هم من كه خسته ميشم،هم ايشون كه خستگيه منو به جون ميخره.
رزاي عزيز از شما هم ممنون.اولويتم به همون ترتيبيه كه نوشتم.
ساراي عزيز،سفارشم قبول كنن،چرا كه نه،سفارشم ميدم
من جلوتر توضيح دادم ،بيشتر نماد معيارها رو گفتم نه لزوما سر فصل معيارهارو.ممنون كه تاپيك قبليمو خوندين.به توصيه خاله قزيه عزيز اين تاپيك معيارهامو زدم.چون حس كردم دقيقا همونطور كه گفتيد گم كردم معيارهامو چون درگير يه رابطه احساسي شده بودم،الان كه آزادم دوست دارم دوباره روي معيارهام كار كنم.در ضمن توي تعريف معيارهام مشكل ندارم عزيزم،من درگير يه رابطه شدم و روي معيارهام چشم بستم.همين.
محمد خان دست شما درد نكنه يه عالمه.خيلي خوب گفتيد.در آرامش و به دور از سو برداشت همه مواردو پوشش داديد.آفرين.توي بحث اخلاق ديگه چيو ميشه چشم پوشي كرد و كلي تر برخورد كرد محمد آقا؟ در ضمن شما دعا كنيد هوشنگ با نمره 100بياد.خدا رو چه ديديد شايد شد.
برسرک عزیز(نمیدونستم خانومید یا آقا ،اگر آقا هستید عزیر رو از ته اسمتون حذف کنید آقا بذارید جاش!!) روابط با خانواده و سیاست رو توضیح دادم،بازم از نظرتون مشکل داره معیارم؟اگر بله،بگید چرا.
علاقه مندی ها (Bookmarks)