به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 57
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 دی 93 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    618
    سطح
    12
    Points: 618, Level: 12
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    9

    تشکرشده 167 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ازدواج شما سنتی بوده یابا هم دوست بودین؟در خانواده خودت کسی مشروب می خوره؟با عادات مشروب خورها و رفیق بازیشون آشنایی؟خودت روبرای تبعاتش آماده کردی؟
    یه نفربهت سفارش کرده بود کتاب بخون و نامزدت رو تو مشتت بگیر. با کتاب خوندن موافقم ولی بقیش نه.
    ببین ریشه هر عمل درداشتن یا نداشتن برخی عقایده . کسی که شراب می خوره یعنی عقاید دینیش سسته و ممکنه زن هم بیاره خونه .

  2. کاربر روبرو از پست مفید gelareh55 تشکرکرده است .

    Somebody20 (پنجشنبه 03 مهر 93)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    ای بابا هرچی نوشته بودم پرید

    - - - Updated - - -

    دیروز تو نامم نوشته بودممیخوام تنها باشم ببین با خودم چندچندم.معذرت میخوام تو گوشیت سرک کشیدم.
    ولی نیاز دار تنها باشم.
    گوشیمم خاموش بود.

    خونه دوستم مامان بابام هی ز زدن بیا خوه.منم نگران شدم برگشتم.دیدم شوهرم میخواد باهام حرف بزنه.
    منو برد بیرون.گفت نامه تو خوندم دلم سوخت.اگه نه ناراحتم هنوز! چرا بیخود زهر میکنی زندگی رو... بازم میگم دفعه بعد اینکارو کنی بدتر برخورد مییکنم چون به این کار حساسم....
    کلللی حرف زد.شاید من با پدرم حرف خصوصی دارم.تو باید بخونی؟!
    منم هیچچچچچی نگفتم.
    شبم منو برد خونشون گفت تنهام و دلم گرفته .و به یکی احتیاج دارم پیشم باشه و ...امشبو نرو.

    رو گوشیشم رمز گذاشته بود.همونطور که گفته بود از دستت مجبورم رمز بذارم.خودت خاستی.

    از برخوردایی که باهام داره متنفرم.

    میخوام تنها باشم.نیاز دارم کاری که شیدا. میگه رو بکنم.
    دوست دارم فک کنم.

    دارم میریم از مشاور وقت بگیرم.میخوام بگم به شوهرم بگه یه مدت دور از هم باشیم.


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    الهام فکر کن اصلا ازدواج نکردی. کاملا از زندگیش بکش کنار. بشین سر درس و زندگی خودت. یک ترم کامل.

    نه برو، نه بیا و نه کاری به کارش داشته باش. جواب هییییییچی را نده. اگر بزرگترها توضیح خواستند بگو می خوام فکر کنم و تصمیم نهاییم را بگیرم.

    یه کم به خودت و همسرت استراحت بده، ببین می خوای چیکار کنی. ببین کجای رابطه تون هستید، اوضاعتون چطوریه.

    نمی گم همسرت خیلی خوبه، ولی تو هم اصلا حرف گوش نمی کنی و یه سره به دست و پاش می پیچی. بسه دیگه.
    رفتار شوهرت خوب نیست، اما رفتار تو هم دیوانه کننده است !!!!
    !

    چند بار و چطوری باید بهت توهین کنه که دیگه نری اونجا. این همه بهت توهین می شه تو باز شب و روز اونجایی؟
    تو سه روز گذشته چهار دفعه بیرونت کرده، باز رفتی. شده حکایت این که می گه از در بیرونش می کنند، از پنجره می آد تو!

    دیگه بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. شوهرت مشروب می خوره، قلیون می کشه، زن می آره خونه و .... می ترسی چی بشه؟ از راه راست منحرف بشه اگه تو نباشی؟ کاری هست که نکرده باشه؟

    پس فکر نکن اگر بمونی جلوی چیزی را می گیری. یه مدت نباش. هم بخاطر خودت و هم به خاطر اون.
    کلا بی خیالش شو.
    مرتب برو مشاوره و به کارهای شخصیت برس. ورزش و درس و ... به مشاورت هم بگو می خوای چند ماهی تنهایی بری و روی خودت کار کنی.
    دیروز دوستمم همینو گفت.میگفت ناراحت نشو.ولی خیلی رو اعصابی.خیلی بهش گیر میدی.خیلی کنترلش میکنی.
    میگفت قبول کن کار خوبی نکردی تو گوشیش رفتی.
    حالا حق نداشت اون برخوردو کنه ولی حق داشت عصبانی شه!!

    حالا جالبش میدونین چیه؟! هروقتم میرم تو گوشیش یه چیزی گیرم میاد.

    حرفاشو نمیتونم باور کنم.
    اون اس ام اسی که میگه دوستم داده املاش با املای شوهرم فرق داشت خدایی.ولی بازم باورم نمیشه!!!
    اصن یاد برخوردش میوفتم حالم از خودم بد میشه.

    ازینکه به قول رزا میذارم باهام اونجوری رفتار کنه و میشینم زاززار گریه میکنم جلوش.مثه یه احمق.یه بچه.

    - - - Updated - - -

    واقعا گوشی همسر یه وسیله شخصیه؟! تا این حد!!
    واقعا بعد ازینکه معذرتخواهی کردم باید روش رمز میذاشت؟؟ چرا؟ مگه چی هست اون تو؟


    ​همه اینارو میخوام تو مشاوره بگم

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  4. 2 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 03 مهر 93), رزا (پنجشنبه 03 مهر 93)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    مشاور ازم خواسته که فقط به خودم فک کنم.یه مدت هیچکدوم از رفتارای شوهرمو نبینم و فقط فقط فقط به خودم .رفتارام.ارامشم فک کنم.و اینکه کار درستو و منطقی رو انجام بدم.
    گفت بیا دیگه راجع به همسرت حرف نزنیم.

    فعلا میخوام فقط رو این کار کنم:

    قوی باشم.
    هیچکس حق نداره به من توهین کنه.
    منم حق ندارم به خاطر هیچ کسو هیچ چیز خودمو مچاله کنم.

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  6. 7 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 05 مهر 93), del (شنبه 05 مهر 93), khaleghezey (یکشنبه 06 مهر 93), terme00 (شنبه 05 مهر 93), معاون کلانتر (شنبه 05 مهر 93), دختر بیخیال (پنجشنبه 03 مهر 93), رزا (شنبه 05 مهر 93)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Somebody20 نمایش پست ها
    مشاور ازم خواسته که فقط به خودم فک کنم.یه مدت هیچکدوم از رفتارای شوهرمو نبینم و فقط فقط فقط به خودم .رفتارام.ارامشم فک کنم.و اینکه کار درستو و منطقی رو انجام بدم.
    گفت بیا دیگه راجع به همسرت حرف نزنیم.

    فعلا میخوام فقط رو این کار کنم:

    قوی باشم.
    هیچکس حق نداره به من توهین کنه.
    منم حق ندارم به خاطر هیچ کسو هیچ چیز خودمو مچاله کنم.
    بنظرم یک مدت گوشی و .... رها کن

    برای خودت زندگی کن
    ازشون بخواه یک مدت تنهاتون بذارن وبرای خودت یک مدت زندگی کن.

    گوشی و پیامک ها و برای یک مدت فراموش کن.
    فقط فقط به اشتباهات خودت فکر کن و سعی کن اصلاحشون کنی. به ایشون هم بگو شما هم اگه میخواین با من ادامه بدین ، بیاین برین مشاوره این آدرسش اینم تلفن خواستین وقت بگیرین برین مشاوره. فعلا من نیاز به تنهایی دارم.

    بعد این مدت میتونی دوباره برای پیامک ها توضیح بخوای. و بشینین منطقی صحبت کنین.
    فعلا بگین یسری اتفاق ها افتاده که باعث شده من بیشتر به این رابطه فکر کنم.
    بهتره کمی تنها باشم. دوباره مثه قبل هم نرو پیششون .
    هرجی اصرار کردن بگو نه! من نیاز دارم تنها باشم باید خیلی فکر کنم. اگه قصد ادامه دارین خودتون تنها برین مشاوره. منم دارم میرم میخوام خودمو اصلاح کنم.
    بگین اگه نگرانم هستین اینم ادرس مشاور اسممو بگین از حالم خبر دارن، برین پیششون مشاوره بگیرین و سعی کنین اشکلااتتون و اصلاح کنین. بعد این مدت(یک مدتی و تعیین کنین) میتونیم دوباره حرف بزنیم. اما فعلا میخوام تنها باشم.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  8. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    Somebody20 (جمعه 04 مهر 93), terme00 (شنبه 05 مهر 93), معاون کلانتر (شنبه 05 مهر 93), رزا (شنبه 05 مهر 93)

  9. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    هه
    به طرز وحشتناكى دارم ب خودكشى فك ميكنم
    ار خودم متنفرم
    از خودم و البته شوهرم

    - - - Updated - - -

    بى دليل
    بى دعواى جديد
    در حالى كه با من و خونوادم ب طرز وحشتناكى خوب داره تا ميكنه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  10. #26
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    چی شده ؟
    خودکشی واسه چی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 05 مهر 93 در ساعت 01:44

  11. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 05 مهر 93), khaleghezey (یکشنبه 06 مهر 93), paiize (شنبه 05 مهر 93), دختر بیخیال (شنبه 05 مهر 93)

  12. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 08:57]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    10,650
    سطح
    68
    Points: 10,650, Level: 68
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    72
    Array
    الهام خوبی ؟
    خود کشی چیه دختر ؟؟؟؟/
    نهایتش ازش جدا میشی ... چرا خودتو تو دردسر میندازی ؟
    مگه قرار نشد خودتو دوست داشته باشی ... بخاطر یکی دیگه اینقدر خودتو اذیت میکنی ...
    مشکل من و تو اینه که از ترس اینکه اوضاع بدتر نشه منفعل میشیم و نتیجه ش هم همینه ... خود کشی
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  13. 3 کاربر از پست مفید terme00 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 06 مهر 93), paiize (شنبه 05 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 07 مهر 93)

  14. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    محل سکونت
    زیر آسمان خدا
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    4,750
    سطح
    43
    Points: 4,750, Level: 43
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 916 در 198 پست

    Rep Power
    33
    Array
    بشین سنگاتو با خودت وابکن.
    یک چیزی می گم ناراحت نشو خانومی.
    چطور شوهرت اجازه میده دوستش با گوشیش به دوست دخترش پیام بده؟؟؟
    بعد دوستش خیلی ریلکس از تو گوشی شوهرت پاکش نمی کنه!
    خیلی راحت با هم حریمهای شخصیشون مشترکه. اونم در این زمینه.
    چطوریه که شوهرتون اجازه نمی ده به گوشیش دست بزنین بعد خودش ایمیل و نوشته هاتونو مدام چک می کنه؟ که شما مجبور می شی مدام ایمیلتو و نام کاربریتو عوض کنی؟؟
    یکم قوی باش و به مرگ فکر نکن چون فایده ای نداره. متأسفانه عذاب بعد خودکشی بیشتر از عذاب دنیویه.
    به نظرم شیدا جان و دختر بیخیال عزیز درست گفتند.
    شما این کارها رو انجام بدی، مشکلاتت هموارتر می شه خانومی.

    این رو خانم شی 13 اسفند پارسال برات نوشت:



    داره عملن اذیتت می کنه و همین رو میخواد. این که کم بیاری.

    اگر واقعن کم آوری پس حداقل اینجا رو منفعل نباش.

    بکش کنار و از خانوادت کمک بگیر.

    اگر از خانواده ات کمک گرفتی، کاملا بکش کنار و توی کارشون دخالت نکن. بذار پدر و مادرت با پدر و مادرش صحبت کنند و تصمیم نهایی رو به تو اعلام کنند.

    تماس هات رو کاملا قطع کن و کلن بی خیال شوهرت شو و آمادگی هر چیزی رو داشته باش. محکم وایسا. یا رومی روم یا زنگی زنگ.

    اما اما اما

    اگر میخوای وسطش جا بزنی و عشقولانه بازی دربیاری، از همین حالا بدون رودربایستی با خودت کنار بیا. بعدن پدر و مادرت که اومدن وسط، ضایع شون نکنی! باز کم نیاری! احساساتی نشی. کار رو خراب نکنی. نازت رو کشید خر نشی! اگر نمی تونی اگر دلش رو نداری با بی خونه و بی پول بودنش بساز و برو مستاجری.
    باز هم بهتر از الان ات میشه.


    برام جالبه که بعد این همه مدت هنوز داری دور خودت می چرخی.


    اینم نوشته فرشته مهربان:

    با توصیفهایی که شما کردید اگر این باشد بخصوص وعده هایی که دوران خواستگاری داده و ..... ایشون توی مسئولیت پذیری مشکل دارند .

    بهتر هست خیلی قاطع و جدی با همراهی خانواده یک جلسه تشکیل دهید و تمام سنگها را محترمانه با هم وا بکنید و نیاز به مراجعه به مشاور برای اینکه مشخص شود اصلاً شما مناسب هم هستید و اصلاً اکنون ازدواج برای هرکدوم از شما صلاح هست یا نه یعنی بلوغ و رشد کافی برای اداره یک زندگی را دارید یاخیر را مطرح کنید و کوتاه نیایید . شما بگویید با توجه به فلان موارد که همه را مصداقی ذکر می کنید من می خواهم تجدید نظر کنم و در خصوص ادامه یا عدم ادامه زندگی تصمیم بگیرم و برای این تصمیم گیری نیاز به مراجعه به مشاور هست .

    هر دلیلی آوردند ، یعنی حتی خانواده اش تضمین همه چیز را دادند و گفتند از فردا خونه فروخته میشه و خونه برای شما تهیه میشه و عروسی آنچنانی گرفته میشه و حتی تضمین دادند شما نپذیرید چون همین خودش نشانه خوبی نیست و وابستگی ایشون به خانواده را در ادای مسئولیتهای متأهلی را می رساند و بگویید اتفاقاً به همین دلایل من تأکید دارم مشاوره برویم چون می خواهم بدانم وضعیت احساس مسئولیت در هرکدام از ما چطور هست و بدون خانواده هامون ما چطور هستیم و می توانیم مسئولیت زندگی را بپذیریم یا خیر . هرچقدر هم خانواده ایشون شما را خواستند مجاب کنند و از جانب ایشون خیالتان را راحت کنند از مشاوره رفتن کوتاه نیایید و بگویید چشم همه حرفهای شما و وعده های شما را می پذیرم اما بعد از مراجعه به مشاور و گرفتن نظر مشاور و از مشاوره رفتن هرگز کوتاه نیا . در هر صورت این استحکام و قاطعیت شما در مشخص شدن تکلیف و شرط مشاوره به شما کمک می کند تا با سنجش واکنش ها برایتان مشخص شود اشکال کجا هست و آیا می توانید روی ادامه زندگی مشترک حساب باز کنید یا خیر . قاطعیت محترمانه شما بسیار مهم هست . اگر قاطعیت که البته به معنی خشونت نیست ها ، را در پیش نگیرید با وعده ها سرخوش شوید و بپذیرید و لذت ببرید از عروسی ای که برایتان می گیرند ، بهتون قول می دهم که مدتی بعد از عروسی خواهید آمد و دوباره تاپیک باز می کنید و .....


    در یک کلام این مشکلات و اینکه بهتره وارد این زندگی بشوید یا خیر را قبل از عروسی باید به کمک یک مشاور مشخص کنید .

    موفق باشید

    تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
    در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

    ویرایش توسط Kamelia-94 : شنبه 05 مهر 93 در ساعت 12:39

  15. 3 کاربر از پست مفید Kamelia-94 تشکرکرده اند .

    del (شنبه 05 مهر 93), marta (یکشنبه 06 مهر 93), terme00 (شنبه 05 مهر 93)

  16. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    از دست خودم خسته شدم.
    من نمیتونم قوی باشم.بلد نیستم.

    از رفتارای شوهرم چندشم میشه.نمیتونم نبینمش.نمیتونم بهش اعتماد کنم.دیگه نمیتونم با دید خوب بهش نیگاه کنم.

    از هر لحظه زندگیمون دیگه بدم میاد.

    چرا باهاش حرف میزنم>؟؟؟

    حالم خوب نیست.

    اصن من چی میخواستم از زندگی؟چی شد!!
    کی از زندگیش راضیه؟
    اصن چرا انقد سگ دو میزنیم.مگه اخرش نباید بمیریم.دنبال چی میگردیم.
    زندگیم خییییییییللیی داغونه.کجاشو جمع کنم.

    دیشب کلی تو حموم گریه کردم.با تیغ جند جای دستمو زخمی کردم.ولی یاد خونوادم افتادم.......

    دیگه با خودمم مشکل دارم.چه معلوم از اول سالم بودم اصن

    - - - Updated - - -

    kamelia-94
    یعنی تو گوشیش چی هست؟؟؟؟؟یعنی این همه مدت داشته کاری میکرده و من احمق...
    اصن چرا باید واسم مهم باشه.
    اصن چرا باید مربوط باشه به من
    مگه من کاره ایم
    رفتاراش رو مخمه.رو اعصابمه.اصن باهام حرف میزنه انگار بهم فحش میده..
    ولی من بازم بهش میخندم.باهاش حرف میزنم.بغلش میکنم...
    چرا؟؟
    چون ذلیلم

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : شنبه 05 مهر 93 در ساعت 15:39

  17. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم با این وضعی که برات پیش اومده فکر نمیکنم بعد از ازدواجت با این پسر خوشبخت بشی

    شاید خیلی ها نصیحتت کنن که واسه زندگیت تلاش کن و کم نیار ولی به چه قیمتی؟ اصلا این رویه ای که شما با همسرت پیش گرفتی زندگیه؟؟

    بشینبه این فکر کن که این آقا قراره پدر فرزند تو باشه مردی که هنوز خودش بزرگ نشده ...

    یه نگاه به خودت بکن تا کی میتونی تحمل کنی؟ همسرت و خودت کی میخوایید بزرگبشید

    شما هردوتون آمادگی تشکیل یه خانواده رو ندارید...

    همسرت همش بساط قلیون و دوستاش و مشروب و... پس تو کجای زندگیشی؟ خودت هم که اصلا حرف گوش نمیدی من قبلا هم بهت گفتم تو زندگی زناشویی

    لااقل یا زن یا مرد یکیشون باید پخته باشه

    شما هردوتون به اون فاز نرسیدید...همه ی دخترا دوست دارن یه روز ازدواج کنن و خوشخت بشن ولی الان تو بهترین لحظات عمرت داری به خودکشی فکر میکنی این

    و حتی اقدام هم کردی این نشون میده که واقعا اوضاع روحیت خوب نیست...

    هرچقدر که دوستش داشته باشی ولی از جونت که عزیزتر نیست نمیدونم گاهی وقتا ما آدمها چه اصراری داریم دودستی خودمون رو بدبخت کنیم؟

    بذار خانوادت وارد عمل بشن واقعا نیاز دارید یه بزرگتر وارد عمل بشه ....
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  18. 4 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    marta (یکشنبه 06 مهر 93), paiize (یکشنبه 06 مهر 93), بانوی آفتاب (سه شنبه 08 مهر 93), سرگشته دوست (یکشنبه 06 مهر 93)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 27 اردیبهشت 93, 01:55
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. آیا با دوستایی که دوست پسر دارن ارتباط داشته باشم یا نه ؟؟
    توسط مهنا67 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آذر 91, 13:10
  4. ارتباط جنسی به خاطر دوست داشتن قبل ازدواج؟؟
    توسط ramin00 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 مهر 90, 19:53
  5. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 بهمن 87, 21:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.