سلام
من میگم بذار دومی بیاد شاید اصلا" معیارای اولیتو نداشته باشه تو یه جلسه بگی نه . حداقل از شر این شک و دو راهی خلاص می شی
تشکرشده 173 در 57 پست
سلام
من میگم بذار دومی بیاد شاید اصلا" معیارای اولیتو نداشته باشه تو یه جلسه بگی نه . حداقل از شر این شک و دو راهی خلاص می شی
تشکرشده 6 در 5 پست
سلام دوستان و ممنون از همفکریهای خوبتون. من چون تازه عضو شدم گویا محدودیت گذاشتن پست دارم. برای همین دیر جواب دادم
جناب آونگ این تردید و وسوسه ای که شما میگید همیشه هست اما در مورد من قضیه وسوسه نیست. موضوع دیگه امکان اومدن خواستگار نیست، الان واقعا یک خواستگار دیگه هست و من چون دومی رو نمیشناسم نمیدونم کدوم بهترن. ایده ای که من در انتخابم دارم اینه که دیگه وقتی بله رو گفتی نباید با دیدن کسان دیگه به انتخابت شک کنی. باید قبل از اون چشماتو باز میکردی و الان وقتی هست که باید عاشقانه دوستش داشته باشی و باهم زندگی رو بسازید(البته منظورم از بعد از عقد هست). مادر دومی من رو تو محیط فرهنگی دیدن. چون محیط اونجا خوب بود این برداشتو کردم. از اینکه مادرشون مستقیم از خودم شماره نخواستن و باتلاش و پیگیری، خودشون شمارم رو پیدا کردن خیلی خوشم اومد.
مشکل اینه که من دخترم و باید منتظر بمونم تا خواستگار بیاد. پس اینکه اولی رو که نسبتا خوبه بعد از یک جلسه صحبت با دومی رد کنم برام این نگرانی رو داره که اگه بعدش از دومی خوشم نیاد یا تحقیقات خوب نباشه یا اون خوشش نیاد من دیگه هیچ کاری نمیتونم بکنم. از طرفی باوجود اینکه میدونم من هیچ حس مسئولیتی نباید نسبت به اولی یا حتی دومی داشته باشم، اما هیچوقت نمیخوام باعث ناراحتی کسی بشم. من اگر دلیل برای رد کردن پیدا کنم، حتی اگه نامزد باشم دیگه به فکر تعهد و اینا نیستم(البته تا قبل از عقد، یعنی دوره شناخت) و با کسی تعارف ندارم. اما الان واقعا اگه بخوام اولی رو رد کنم فقط به خاطر مقایسه با دومی خواهد بود. با عذاب وجدانم چه کنم؟ اگه با دومی ازدواج کنم و اخلاقش رو متوجه بشم بده، اونوقت همش حسرت اخلاق خوب اولی رو میخورم.
من باتوجه به سنم نمیتونم اشتباه کنم. یعنی اگه اشتباه کنم ممکنه غیر قابل جبران باشه. شاید فکر کنید من خیلی خواستگار داشتم تاحالا. اینکه تو مسجد و ... بخوان شماره بگیرن خوب خیلی بوده که ما اصلا شماره نمیدادیم. چون بدم میاد صرفا برای ظاهرم بخوان بیان جلو. این دومی رو هم مطمئنم فقط ظاهر مدنظرش نبوده. بقیه موارد هم خداروشکر خوب بوده اما اینجور نیست که هرماه یکی بیاد. یکی دو سال هم ممکن بوده اصلا خبری نباشه. درضمن همونطوری ک گفتم سخت ظاهر کسی به دلم میشینه. چی کار کنم با این توصیفات؟
تشکرشده 72 در 24 پست
سلام
با اینکه پسر هستم اما این حق رو به دختر خانم ها میدم که چند مورد رو همزمان بررسی کنند چون شرایط دختر با پسر فرق میکنه.
البته شما یک اشتباه محاسباتی هم دارید که میگید دومی به خاطر ظاهر نبوده در صورتی که به نظرم ظاهرتون برای اون مادر جذاب و دلنشین بوده که بدون شناخت جدی از شما اینطوری پیگیر پیدا کردن شماره شما بودند.
به هر حال به نظرم به دومی اجازه بدید بیان به اولی هم بگید نیاز به زمان بیشتری برای فکر کردن دارید.
تشکرشده 1,634 در 590 پست
سلاااام
راستش دکترفرهنگ توی سخنرانیشون درمورد ازدواج می گفتند که همانطور که پسرها حق ندارند همزمان دوجا برن خواستگاری دخترها هم نباید دوتا خواستگاری رو همزمان پیش ببرند.
به نظر من شما به وقت بیشتری نیاز داری تا دقیقا خواسته هات روشن بشه و بدونی چی می خوای.البته از مشاوره دونفره قبل ازدواج هم غافل نشو (هرچند خانواده هاتون بگن نه متقاعدشون کنید که دوره و زمونه عوض شده). می تونید از طریق پرداخت حق عضویت هم از مشاوران خوب تالار بهره بگیرید.
یک مساله دیگه هم اینه که برای اینکه خیالت راحت بشه اطلاعات کلی رو توی تماس تلفنی که بعدا باهاتون گرفتند از خانواده پسر دومی بپرسید.
موفق باشیییییید
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
مدیر همدردی هم یک بار در پستی به این موضوع اشاره کردند که بررسی همزمان دو خواستگار درست نیست.
بهتره یکی بررسی بشه، اگر جواب مثبت بود که مبارکه. اگر هم منفی بود، می تونید با خواستگار بعدی صحبت کنید.
فکر می کنم از نظر روانشناسی هم انتخاب را مشکل می کنه. مساله تنها حق داشتن یا نداشتن دختر یا پسر نیست.
در مورد موضوعتون سرچ کنید در تالار چندین تاپیک هست.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
Eram (یکشنبه 06 مهر 93), inventor (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 02 مهر 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 02 مهر 93)
تشکرشده 72 در 24 پست
تشکرشده 1,505 در 452 پست
عزیزم شناخت تو دوران خاستگاری یه شناخته نسبیه وتا با کسی زیر یه سقف نری نمیتونی با قاطعیت درباره خوب بودنش حرف بزنی....
من خودم بشم میگم دومیه هم یه جلسه بیاد شما که خیلی سخت پسندی فکر نکم دومیه راحت به دلت بشینه
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
سلام سعیده جان
من نه این مورد را رد می کنم و نه تصدیق.
فقط می خوام تجربه خودم را بگم.
من یک بار این کار را انجام دادم. یعنی کاملا اتفاقی این فرایند برای من رخ داد. (که توضیحش پیچیده است. منظورم اینه که اصلا خودم دلم نمی خواست چنین اتفاقی را تجربه کنم)
توی اون مدت واقعا بیچاره شدم! اصلا نمی دونستم چه کار کنم؟
جلسه ها پایا پای بود. یعنی نفر اول را که یک جلسه صحبت کردم بعد نفر دوم هم یک جلسه صحبت کردم.
بعد اون لحظه فکر می کردم نفر دوم انگار بهتره ولی یه جوری شد که نفر اول را هم باید می دیدم چون قرار گذاشته شده بود.
بعد نفر اول را که برای جلسه دوم دیدم،فکر می کردم انگار نفر اول بهتره!!!
بعد هیچی دوباره نفر دوم را برای جلسه دوم دیدم و این قدر روحیه ام داغون بود که نمی تونید حدس بزنید. نمی دونم خدا را شکر ،اون جلسه به کنسلی نفر دوم انجامید که خودش داستانی برای من داشت! و روحیه من داغون شد!
حالا از این گذشته پدر و مادر من خصوصیات نفر اول و دوم را قاطی می کردند!!! یعنی براتون تعریف کنم از خنده غش می کنید.ولی واقعا برای من تحملش سخت بود.و باورکن شب ها فقط گریه می کردم.
هماهنگیشون نمی دونی چه بساطی برام داشت! همش باید فکر می کردم خب این جلسه ؛جلسه اول نفر دومه. بعد جلسه دوم نفر اوله...
بعد همش هم باید منتظر می موندی که بالاخره کدوم مورد می خوان ادامه بدن.کدوم را حذف کنم.......
این قدری حالم تو اون مدت داغون بود که اصلا نمی تونستم حتی بیام همدردی تایپ کنم. یعنی همش فکر می کردم بیام این قدر دوباره در هم برهم می شم که ترجیح می دادم نیام بنویسم.
این تجربه من بود. تازه من به گفته دوستان خیلی تو خواستگاری واردم!!!!
من دیگه همچین کاری را نمی کنم. مگر اینکه مورد ویژه ای باشه. ولی موردی که تقریبا فرقی نداره؛درست نیست.
اصلا از نظر وجدانی نمی گم. اصلا از نظر اخلاقی نمی گم. از نظر این می گم که واقعا همه چی قاطی پاتی میشه! مخصوصا که هماهنگیشون بساطی داره.
ولی به نظر من کار درست اینه: مادرتان به نفر دوم بگویند دخترم می گه مامان من این یک ماه درس دارم،مثلا پایان نامه یا امتحان دارم و ... من نمی توانم روی خواستگاری فکر کنم. اگر امکان دارد اگر بعد از یک ماه مقدور هست و البته قسمت بود حتما در خدمت شما هستیم...
این طوری نفر دوم اگر خواستگاری بره و نشه؛حتما دوباره بر می گرده و از شما خواستگاری می کنه و شما ایشان را رد نکرده اید.
و همین طور چه بسا که قسمت شما همین نفر اول باشد.
این را هم ذکر کنم مادرتان ابتدا مشخصات نفر دوم را بگیرند. بعد بگویند ببخشید اجازه بدین نظر دخترم را بپرسم.
بعد اگر که شرایط خوب نبود که همانجا رد می کنید و اگر شرایطشون خوب بود که دفعه بعد مادر پای تلفن می گویند: ما خیلی خوشحال می شیم شما تشریف بیارید منتها الان شرایط برای ما جوری هست که تا 1 ماه یا 3 هفته نمی تونیم پذیرای شما باشیم. یا همان بهانه اول....
به نظر من نفر دوم را می شود این گونه نگه داشت.
تجربه به من می گه این راه بهتره. باز هم هرجور خودت صلاح می دونی. من فقط نظر شخصی خودم را گفتم. چه بسا ممکنه در یک شرایط خاص برای خودم این کار را نکنم. بستگی به شرایطم داره. ولی در حالت کلی به نظرم این راه درسته.
سعیده جان این را هم بگویم چون شما از این آقا خوشتون اومده و به دلتون نشسته به احتمال خیلی زیاد در این شرایط نفردوم را نمی پسندین و رد می کنید. این در حالیه که اگر یک موقع نفر اول قسمت نشه دیگه نفر دوم را رد کردین.ولی تو روش من ؛نفر دوم اگر موردی بهتر پیدا نکرده باشه ،حفظ میشه.
باز هم خودت حساب کتاب کن. خودت را در نظر بگیر ببین شاید تو دختر محکم تری باشی و مثل من نباشی. من که خیلی اذیت شدم.
دوست داشتم تجربه خودم را در اختیارت بذارم
ان شاالله خوشبخت بشی عزیزم.
تو هم برای من دعا کن!
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
سعیده جان(یه نکته در مورد خواستگاران:
چه آقایون
چه خانمها
هیچ وقت چند مورد را با هم ارزیابی نکنید. چرا که به جای اینکه آنها را با معیارهای خود بسنجید، با هم مقایسه می کنید و این شناخت شما را تحریف می کند.
لطفا یک خواستگار راه بدهید، بررسی کنید به نتیجه برسید ، اگر رد کردید به خواستگار دیگر اجازه ورود بدهید.
آقایان هم بهتر هست هم یک مورد خواستگاری که رفتند تا تعیین تکلیف نکردند و به نتیجه نرسیدند به موارد دیگر نپردازند.)
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
ویرایش توسط مصباح الهدی : چهارشنبه 02 مهر 93 در ساعت 22:25
Eram (یکشنبه 06 مهر 93), inventor (سه شنبه 22 مهر 93), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 03 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 02 مهر 93)
تشکرشده 19 در 7 پست
ویرایش توسط Maah : چهارشنبه 02 مهر 93 در ساعت 22:56
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
سلام ماه عزیز
من هم به دلیل چنین تجربه ای ،تن به این تجربه دادم!
ولی الان می بینم چیزی وجود داره به نام قسمت؛ خودم قبلا خیلی اعتقاد نداشتم ها! می گفتم انسان اختیار داره و همش انتخاب ماست.
ولی باور کن الان به قسمت خیلی اعتقاد پیدا کردم.
ماه عزیز شما اگر تو اون دوران نفر دوم را می دیدین حتما رد می کردین! چون از اولی خوشتون اومده بود. درسته؟
چون نمی دونستین که اولی کنسل میشه.درست فکر می کنم؟
ولی اگر روش منو به کار می بردی نفر دوم را درواقع مستقیم رد نمی کردی! ازشون انگار فرصت می خواستی. و بعدا می تونستی بررسیشون کنی. همیشه یه فرصت2هفته ای بگیرو معمولا دیگه مشخص میشه آدم چی کاره است دیگه. نه؟
****************
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 03 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 03 مهر 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)