به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    دوست عزیز من اصلا اینده خوبی برای این ازدواج پیش بینی نمیکنم!
    وقتی از الان واسه همچین امر مهمی حضور پدرتون نادیده بگیرین وقتی به شما پیشنهاد میدن به پدرتون دروغ بگین یعنی اینکه خودشون هم ممکنه تو خیلی از موارد به شما دروغ گفته باشن و در اینده بگن چون هیچ اعتقادی به صداقت ندارن انگار! دروغ گفتن یه امر عادی براشون
    خیلی مواظب باشین واقعا عقل و منطق خودتون دربست دادین دست احساسات!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  2. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    thekavir (سه شنبه 25 شهریور 93), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    3,473
    سطح
    36
    Points: 3,473, Level: 36
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    یه موضوع دیگه هم که منو به فکر فرو برده خواهر و پدرش هستند
    خواهرش تا الان اصلا نیومده منو ببینه چه در خونه چه چند باری که رفتیم بیرون
    حتی باباشو هم ندیدم مامانش گفت برادر شوهرم فوت کرده شوهرم 40 روز میره شهرستان
    مگه میشه اینا عموشون فوت کنه ولی حتی مشکی هم نپوشن
    یعنی دارند باباشو قایم میکنند؟یا خواهرش از من خوشش نمیاد؟

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    خوب عزیز من این همه مسائل ورفتارای مبهم توی این خانواده هست که داری اشکارا میبینی از این واضحتر!! پس دیگه جای تعلل نداره به نظرم بیخیال شو هر چه زودتر کات کن.
    همین دلایل کافیه تا بهت ثابت بشه این مورد مناسبی برای شما نیست بهتره پا روی احساساتت بزاری تا خدای نکرده یه عمر حسرت و پشیمانی نکشی!!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  5. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    thekavir (سه شنبه 25 شهریور 93)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    به نظر من انگار قضیه بودار
    فیلم پارک وی یادتونه؟؟؟پسره اولش چی بود؟یه پسر جذاب پولدار و احساساتی اومدنم خواستگاری خیلی محترمانه و رسمی خود دختره عاشق پسره شده بود و چشماش کور اما خانوادش دو به شک بودن و بعدا مشخص شد که بیماری داشته البته اینو نگفتم که خدایی نکرده منظورم این آقا پسر بیماری داره میخوام اینو بگم وقتی تند تند حرفشون عوض میشه ثبات ندارن از کجا معلوم اب از سرشون گذشت بدتر بشن شخصیت اصلیشون رو بشه .... یعنی چی به خاطر مهریه بهم زدن ...
    از طرفیم الان دیگه عرف قانون شده 110سکه 10000تاهم بزاری بیشتر از 110 تا نمیدن ....

    - - - Updated - - -

    ببخشید بدتر نشن

  7. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    thekavir (سه شنبه 25 شهریور 93)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,054
    سطح
    17
    Points: 1,054, Level: 17
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 127 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم نذار احساسات جلو منطقت رو بگیره. خیلیها بعد چندسال عشق و عاشقی بهم نمیرسن. اینکه فقط خواستگاره... تازه 25سالته موقعیتهای بهتر برات پیش میاد
    بقوله خودت جذب مهربونیهای این آقا شدی.. روی زمین که فقط این آقا نیستن.. خیلی بهترش هم هستن
    مهریه هم 100تا بالاتر از رقم خودشون واقعا چیز عجیبی نیست که قبول نمیکنن.. اگه واقعا شمارو بخواد قبول میکنه
    اینکه خانوادش رو ندیدی خیلی عجیبه به این سادگیها نگیر.. پدر عضو مهم خانواده هست مگه میشه نیاد، نذار درمورد پدر خودت هم اینطوری نظر بدن.. صد در صد بابای شما یه چیزی میدونه که داره سختگیری میکنه! اگه عموش فوت کرده پس چرا میان خواستگاری؟! به احترامش صبر نمیکنن تا پدر این پسر بیاد! یه قضیه ای هست این وسط... فقط خامشون نشو و تا کل خانواده رو ندیدی و کامل خوب نشناختیشون بله رو نگو!!
    باهم باید خیلی رفت و آمد کنید خانوادگی تا شناخت بیشتری پیدا کنید! این کافی نیست... حواست جمع باشه... رودربایستی هم نداشته باش.. یک عمر زندگیه ها! حواست رو جمع کن الکی بدبخت نشی
    این احساست هم طبیعیه چون تابحال این مهربونی رو از یک مرد ندیدی و بخاطر همین وابسته شدی... پس احساسی تصمیم نگیر که پشیمون نشی

  9. 2 کاربر از پست مفید maryy تشکرکرده اند .

    thekavir (سه شنبه 25 شهریور 93), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    3,423
    سطح
    36
    Points: 3,423, Level: 36
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    577

    تشکرشده 236 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.فقط خواستم بگم خیلی باهات هم حس بودم.خیلی درکت میکنم.من دقیقا توی شرایط تو بودم.طرف من هم فروشنده بود و خوب بلد بود چه جوری حرف بزنه، فروشنده ها خوب آدم شناسن،تو هیچی نگی اون میدونه تو چی دوست داری چی دوست نداری،چی بگه تو خوشت بیادچی بگه ناراحت نشی،پس فکر نکن فقط با تو تونسته هم حس بشه و درکت کنه با هرکی بشینن درکش میکنن.حق بهت میدم،چشم آدم بسته میشه و همش همه چیو توجیه میکنی.منم همه معیارام رفته بود زیر سوال اما باز میگفتم نه ایشون فرق میکنن با بقیه،درست میشه.من که نتونستم راحت از این ماجرا بیرون بیام،مثه تو میدونستم دارم اشتباه میکنم اما توان نداشتم بگم نه،توان نداشتم به این محبتها بگم نه،از هرکسی که از ایشون بد میگفت بدم میومد. از خدا کمک خواستم که اگر نباید بشه کمکم کنه،خیلی به درگاهش گریه کردم،خیلی سختی کشیدم،اما باورت نمیشه یه اتفاقی افتاد که من از شدت خستگی و اینکه همه هی میگفتن بد هست ایشون، به خانوادم همه چیو سپردم و اونا هم تمومش کردن،الان یه ماهه میگذره،احساس رهایی میکنم،خیلی اولش سخته،اما بعد از دو هفته تازه میفهمی خدا چقدر دوست داشته.باور کن.یه مورد دیگه هم هست اینه که اصلا محرم نکن،واقعا شرایطو برای خودت سخت میکنی،میدونم دوست داری محبتشو حس کنی اما با خودت این کارو نکن،اگر قسمت هم نباشید،اینجوری دل کندن سختتر میشه.
    مراقب خودت باش عزیزم.ایشاا... اگر خیر نیست نشه.برات دعا میکنم.به تاپیک من هم سر بزن

  11. کاربر روبرو از پست مفید elham.e تشکرکرده است .

    thekavir (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    3,473
    سطح
    36
    Points: 3,473, Level: 36
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    دوستان بالاخره با مهریه 240 تا موافقت کردند به نظرتون دیگه جواب مثبتو بدم؟

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    خانومی نظرات دوستان رو ببین؟؟؟
    خودت متوجه میشی موافقت کنی یا نه

  14. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    abi.bikaran (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  15. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط thekavir نمایش پست ها
    دوستان بالاخره با مهریه 240 تا موافقت کردند به نظرتون دیگه جواب مثبتو بدم؟
    دختر خوب کسی که قراره جواب مثبت یا منفی بده خودتی نه ما
    ما گفتنی ها رو گفتیم دوباره برو از پست اول بخون .

    فکر میکنم بدون فکر و برنامه داری اینکارو میکنی شانس یا اقبال
    انگار سردر گمی
    بشین ذهنتو روشن کن خوب فکر کن به خاطر احساساتت انتخابش نکن .
    انتخابیه که باید بهش تعهد داشته باشی و تا تهش بمونی پس فکراتو بکن اگه مساله ای تو ذهنت بود بیا اینجا بررسیش کن نه اینکه بخایی از دوستان اجازه بگیری برا جواب.

    - - - Updated - - -

    خوب عزیز من این همه مسائل ورفتارای مبهم توی این خانواده هست که داری اشکارا میبینی از این واضحتر!!
    ...


    نمیدونم از خودت نگفتی از شرایط خانوادگیت
    فکر میکنم داری از چیزی فرار میکنی و فکر میکنی با فرار حل میشه
    اینو در نظر داشته باش هیچ وقت به خاطر فرار از خونه ازدواج نکن این چیزیو حل نمیکنه
    البته شاید هم اینطور نباشه
    دقت کن .

    - - - Updated - - -

    در مورد ابهاماتتون در مورد پدر و خواهرش و شغل و .... چرا خانوادت نمیرن تحقیق کنن؟
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : چهارشنبه 26 شهریور 93 در ساعت 12:58

  16. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 26 شهریور 93), thekavir (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    3,473
    سطح
    36
    Points: 3,473, Level: 36
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم از خودت نگفتی از شرایط خانوادگیت
    فکر میکنم داری از چیزی فرار میکنی و فکر میکنی با فرار حل میشه
    اینو در نظر داشته باش هیچ وقت به خاطر فرار از خونه ازدواج نکن این چیزیو حل نمیکنه
    البته شاید هم اینطور نباشه
    دقت کن .
    واقعیتش دوست دارم سریع از اون خونه برم
    توی خونه ما اکثر مواقع دعواست برادرم ناراحتیه اعصاب داره و همیشه با بابام در حال جرو بحث و دادو بیداد هستند
    منم میخوام سریع از اون محیط دور بشم و زندگیه خودمو شروع کنم
    من تاحالا همچین محبتی از یه مرد ندیده بودم خیلی باهام مهربونه خیلی محبت میکنه

    در مورد ابهاماتتون در مورد پدر و خواهرش و شغل و .... چرا خانوادت نمیرن تحقیق کنن؟
    تحقیق رفتیم همه به شدت ازش تعریف میکردند مخصوصا از مادرش از خودشم خیلی تعریف میکردند هیچکسی بدیشو نگفت فقط در مورد باباش میگفتن ادم خیلی خسیسیه


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 31 خرداد 93, 11:04
  2. کمک کنید لطفآ، من در خارج از کشور در آستانه طلاق هستم از نامزدم
    توسط Freedom79 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 47
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 آبان 91, 09:47
  3. داستان زندگي و مشكلات من -خسته ام ديگه از خودم
    توسط mahsa-f در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 بهمن 90, 12:18
  4. داستان طنز « خواستگاري
    توسط keyvan در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 بهمن 87, 02:39
  5. استرس در خواب و خستگی صبح (نیاز شدید به کمک)
    توسط diana88 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 دی 87, 07:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.