شما وقتی با کسی ازدواج کردی که میدونستی خونه مجردی داشته باید حدس میزدی که ممکن بوده روابطی داشته باشه .و خوب تغییر رویه زندگی بعد از این همه سال سخته .
تشکرشده 167 در 57 پست
شما وقتی با کسی ازدواج کردی که میدونستی خونه مجردی داشته باید حدس میزدی که ممکن بوده روابطی داشته باشه .و خوب تغییر رویه زندگی بعد از این همه سال سخته .
sara503 (سه شنبه 25 شهریور 93)
تشکرشده 193 در 52 پست
مشکل من خیانتش بوده من کلا دوساله ازدواج کردم یکسال و نیم بهم خیانت کرد و با زن و دخترای مختلف رابطه داشته،قسم میخوره که رابطه جنسی باهیچکدوم نداشته بخاطر قسمش سعی کردم باورکنم،ولی خود خیانت همیشه برام تازگی داره و زخمش کهنه نمیشه ضمن اینکه خیلی چیزاش برام روشن نیست،مشکل الان من دروغ گفتنشه قبلا هم دروغ میگفت اذیت میشدم ولی نه اینقدر که بشه واسم یه معضل سر چیزای بیخودی هم دروغ میگه با توجه به شناختی که ازش پیداکردم دروغ گفتنش ریشه در مجردیش داره تو خانواده خودش به مرموزی و مشکوکی معروفه طوری که میگن از بچگی هیچوقت کسی سر ازکاراش درنیاورده،من وقتی دیدم خیانت میکنه تو کاراش تجسس کردم،دوران عقد دوبار وسیله پیشگیری دیدم،واسه هرکدوم یه بهانه آورد که شاید واقعا مال شوهرم نبوده،یه بار واسه من خرید یک ماه بعد رفتم خونش گفتم پس کجاست گفت فلان دوستم اومده گفته جنسش خوبه همشو برده منم باور کردم ازطرفی زیر تختش یه بسته دستمال کاغذی با نقش و نگار دخترونه بود و یه دستمال آرایشی مصرف شده دیگه به روش نیاوردم بعد یکسال بهش گفتم من همچین چیزی دیدم ،آخرین بار یعنی بعد عید وقتی با دوست دخترش حرف زدم دیگه رابطشون تموم شد و فکر نمیکنم الان با کسی باشه یعنی تقریبا مطمئنم،من برای ازدواج خیلی تحقیق کردم ،درباره خونوادش،محل کارش محل زندگیش،میدونین همه مسائل که تو تحقیق مشخص نمیشه با توجه به سکرت بودن کارای همسرم کسی نمیتونست نظری بده همه چیز اوکی بود که بعد یکماه صحبت و تحقیق جواب مثبت دادم،درمورد کاراش و شراکتاش نمیتونم بی تفاوت باشم میترسم وارد حیطه خطرناک بشه کلا تنش میخواره واسه دردسر و هیجان ،عادت ندارم به خط و نشون حتی برای کوچکترین مسائل هم با احترام و خواهش درخواست میکنم،سعی کردم درمورد اینکه خیانت نمیکنه بهش اعتماد کنم ولی دروغاش کلافم کرده آخه جالبه با اعضای خونوادش هم خیلی روراست نیست،میخوام باهاش رفیق باشم ولی خودش نمیذاره میگه بیشتر ازین وارد زندگی شخصیم نشو ،زندگی شخصی با حریم شخصی فرق داره آخه چطور بهش بفهمونم ،نمیدونم چیکار کنم
گلاره جان هرکس که خونه مجردی داره که دلیل بر هر اتفاقی نیست شوهرم همیشه میگفت من خونه مجردی داشتم ولی سالم زندگی کردم بخاطر اعتقاداتم به خاطر حرمت خودم و آبروی خونوادم یه جوری حرف میزد که هرکس میشنید باور میکرد منم باور کردم دیگه نمیدونم واقعا
معاون کلانتر (سه شنبه 25 شهریور 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)