نقل قول نوشته اصلی توسط SHahr-Zad نمایش پست ها
تو تاپیکه قبلیم کلی در مورد خونوادمو شاریطمو اینا توضیح دادم اما اینجا باز مختصر میگم
25 سالمه تو یه شرایطه کاملا محدود کننده ای بزرگ شدم بابایه من همه ی همو غمش این بوده ک همه ازش راضی باشن اعتماد به نفسه بالایی نداره خودش این رو منم خیلی تاثیر گزاشته بیش از حد به خانوادم وابستم و هیچ اعتماد به نفسی در اون حد ندارم همیشه مواظب اطرافم بودم نکنه اشتباه کنمو اینا خلاصه خودمم ک شده خودمو تو تنگنا گزاشتم
دوستی دارم ک دقیقن هم سنه خودمه همیشه ارزو میکردم اعتماد به نفسم شرایطه زندگیم مثه اون میبود بعده پیش دانشگاهی پاشو کرد تو یه کفشو رف خارج کسی ک اصن درس نمیخوندو میومد
درساشو من باهاش کار میکردم اونجا تنهایی اونقد مستقلو با اعتماد به نفس جلو رف ک نگو همون ادم اونجا بدونه کنکور ارشدشم گرف زبانشم فول شد (من تو کارشناسی هنوز در جا میزنم افسرده شدم) با یه ایرانیه فوق العاده بابا استاد دانشگا خاهر برادرا خیلی سطحه بالا سالها دوس بود و جدیدن ازدواج کرد با یه دنیا عشق نگین ظاهرش قشنگه ک ما خیلی با هم حرف میزنیم اون مشکلاشم ب من میگه خوبیارم میگه همیشه حسرت خوردم ک چرا من حقه چنین زندگیه پر شورو حالو یه ازدواجه اینجوری اونم با یه ادمه سطحه بالارو ندارم
من بلد نیستم مثه دخترا عشوه بیام ناز کنم لوس بشم اصلن بلد نیستم اونقد که مقید بار اومدم میگن خب توام کسیو ک میخای انتخاب کن قاپشو بدزدو اینا اما من بلد نیستم نمیتونم قبول کنم ناز کنم حس میکنم رفتارم خیلی خشکه :( باید یکم دخترونه باشه اما نیس فقط رسمیه...همیشه گفتم اینجوی نکن لوسه زشته اما نیس خب انگار همه از یه دختر انتظاره چنین رفتاری ندارن حتی حتی تو یه چت گروهی من گفتم مرسی خیلی ممنون همه پسرا اومدن گفتن خانم این لحنه پسرونس باید بگی میسی میسی :| تو دلم گفتم اه لووووس..ولی گویا باید اینجوری بود
چطوری باید یاد بگیرمش؟؟؟
چطوری منم میتونم یه زندگیی ک میخام داشته باشم؟؟؟دوس دارم شرایطمو تغییر بدم حرفی برا گفتن داشته باشم ارده ی ارشد خوندنو ندارم هنوز میدونم بایدو باید بخونم اما ارادشو ندارم اصلن :(((

این شرایط خیلی اذیتم میکنه میشه راهنماییم کنین چیکار کنم که اعتماد بنفسم بره بالا همیشه ادمایی وارد زندگیم شدن که اصلن اونی نبودن که میخام حتی شرایطه ازدواجم نداشتن همیشه از لحاظه رفتاری همه جا تحسین شدم چون خیلی سر سنگین رفتار کردم همه میگن الان همچین دختری کمه ظاهرن هم چون قیافه ی خاصی دارم خیلیا میپسندن و میگن خیلی باکلاسه ظاهرت اصلن شبیه ایرانیا نیستم همه میگن برو خارج حیف میشی با این ظاهر اینجا (خیلی حرفه بی ربطیه میدونم :)) )اما من نتونستم عشقو ادمی که میخامو پیدا کنم اگه هم کسی اومده جلو ک میخاستم اونقد سر سنگین رفتار کردم که رفته همه میگن اکثر ادما فک میکنن تو یه ادمی تو زندگیته ک رفتارت اینجوری متعهدانس اما من اینجوری بودنو دوس ندارم من خیلی پر شورو حالم دلم میخاد خودم باشم اما نمیتونم یه چیزی تو دلم میگه نه!نه اینکه سبک بازیو اینا اما راحتو پر شورو حال...همیشه میگم کاش میشد منم میرفتم برا ارشد خارج از کشور ک هم اسقلالو یاد بگیرم هم اعتماد بنفسم بره بالا هم خودم باشم اما من اونجوری بار نیومدم ساده ام زود کلا سرم میره زود کم میارم شرایطه مالیه خانوادمم اجازه نمیده بابامم اگه تحصیلاته عالیه نداشته باشم گفته نمیزارم بری در واقع مجرد نمیزاره برم اگه بتونه بفرسته هم....
یه بار یکی از اشنایان اقایی رو بهم معرفی کردن ک از یه هفته پیشش اونقد استرس کشیدم رنگه پوستم قهوه ای شده بود :)) اشفته و پریشون رفتم دیدیمشون اونقد تو شرایطه بدی بودم ک بهم گفتن ظاهرت خیلی بزرگتر از سنت نشون میده اون ی ذره اعتماد به نفسی ک برا ظاهرمم داشتمم از دس دادم :(((
به نظرتون من باید چیکار کنم مشکلم چیه؟؟؟؟واقعن من در این کمم و لیاقتمم اینقد کمه؟؟؟

الان اقایون دوس دارن با یه دختره همه فن حریفی ک کلی کار از دستش برمیادو محکمو بااعتماد به نفس ازدواج کنن..اگه من همینجوری بمونم یکی خیلی سنتی باید بیادو سطحی بشناسه و عقد اما من اینجوری دوس ندارم یه دنیا شورو حال میخام یه عالمه عشق یه ادم تو سطحی ک دوس دارم از نظره تحصیلیو فرهنگیو پر شورو حال
به نظرتون شدنیه؟؟؟؟

ارزش ما آدما به اهمیت و ارزشیه که خودمون به خودمون میدیم
شما ببین چقد به خودت اهمیت میدی ؟؟؟

ضمنا هم وطن عزیز خارج رفتن لزوما دلیل بر پیشرفت شما نمیشه ... شما یه مورد دیدی که خوب بوده من هزار مورد نشونت میدم که رفتن و چار روز بعدش دست و پا دراز تر برگشتن
راجب اون شخصی که بهت گفته باید بجا مرسی گفتن بگی میسی میسی باید بم که اوشون (حمل بر بی ادبی نباشه) ولی برا دل خودش از شما همچین انتظاری داشته در صورتی که این روزا کمتر دختری به سر سنگینی شما پیدا میشه و اینکه شما اینقد پاک و سالمید باید خدا رو شکر کنید ... قطعا تو زندگی آیندتون خیلی موفقید چون شما فقط متعلق به همسرتون هستید نه کس دیگه ( نه بودید و نه خواهید بود ) و این بهترین هدیه ایه که شما میتونید به همسر آیندتون بدید و همسری که همچین هدیه ای دریافت کنه برا شما میتونه بهترین همسر دنیا باشه
اما پیشرفت شما بستگی به اراده شما داره . بستگی داره چقد خودتون بخاید پیشرفت کنید
شما کافیه اراده کنید خیلی راحت میتونید حتی به مقاطع بالاتر از کارشناسی ارشد هم برسید اما راجب زندگی پر شور و هیجان به نظر این بنده حقیر شما میتونی دهیجان رو توی چیزای دیگه تجربه کنید به نظر من عشق بعد از ازدواج خیلی بیشتر میتونه پایدار باشه و هیجانی داره که شاید تو هیچ جای دیگه نشه تجربش کرد

ضمنا دوست عزیز راه خاصی نیست که کسی بهتون بگه این راهو برید به نتیجه میرسید . شما فقط و فقط و فقط خودتونید که میتونید به خودتون کمک کنید
چطور؟ خب معلومه کافیه دیدتون رو باز تر کنید کافیه بخواید ... شما اگه بخوای حتما میشه

اراده دوست خوبم ... اراده

شما اراده کن پیشرفت کنی قطعا از اون دوستتون هم جلوتر خواهی رفت