با سلام و احترام.
1- همونطور که خودتون باید به این نتیجه رسیده باشین، ازدواج بسیار زودهنگامتون زمینه ساز بسیاری از مشکلاتتون شده. طرف مقابلتون و حتی خودتون قبل از کسب آگاهی و آمادگی، وارد تجربه ی بزرگی با عنوان ازدواج شدین. به عنوان نزدیک ترین آدم به خودتون، و بزرگترین تصمیم گیرنده ی زندگی تون، باید بها و مسئولیت انتخابتون رو بپردازید و با شرایط موجود مدارا کنید و برای اصلاح اون دسته از مسائل رابطه تون که اصلاح پذیر هستند، به تدریج و با ملایمت راه حل پیدا کنید. ببینم شما قصد ندارید همونطور که بدون شناخت و آمادگی ازدواج رو تجربه کردین، بدون تجربه و آمادگی طلاق رو هم تجربه کنید که؟! قبل ازدواج هیچ فکرشم میکردین که ازدواج بتونه به همچین رابطه ی ناخوشایندی تبدیل بشه؟! ولی شد! دیگه خدا میدونه طلاقی نه تنها شما بلکه همه از فکرشم واهمه دارن چی از آب درمیاد! ضمن اینکه شرایط زندگی شما به هیچ وجه حتی مستعد نیاز به طلاق نیست!! خیلی عذر میخوام که اینو میگم ولی حقیقت اینه که به نظرم همسر شما باید میومدن تاپیک میزدن که «از کجا بفهمم این زندگی ارزش ادامه دادن داره یا نه؟!»!! پیشنهادم اینه که قبل از اینکه همچین اتفاقی بیوفته و ایشون از انتخاب زودهنگامش پشیمون شن، توقعاتتون رو تعدیل کنید و به جای رو اعصاب خودتون و همسرتون رفتن، تا جایی که میشه زیرکانه به دنبال راه حل رفع نیازهاتون باشید و اونجایی که نمیشه رو هم ببخشید. بخشش بی منت و حرف و حدیث! چون این انتخاب شماست! شوخی نیست همسر شماست! و شما وظیفه دارین پای انتخابتون وایستین.
2- اختلاف و بحث هایی که تو ارتباط خانواده هاتون بوجود اومده، با توجه به شرایط شما و همسرتون کاملا طبیعی و قابل پیش بینیه. چراکه:
2-1.همسر شما هنوز نوجونی نکرده، مسئولیت آینده ی شما رو قبول کرده و حالا دیگه جوونی کردنش با مسئولیتش در تضاده و این مسئله، هم زمینه ی نارضایتی خودش رو فراهم میاره و هم زمینه ی نارضایتی احتمالی پدر و خانواده ی شما رو.
2-2.سن شما و همسرتون به دیگران توهم حق دخالت تو زندگیتون رو میده، و البته ازدواج تو همچین سنی، واقعاً گاهی حمایت و یا دخالت خانواده ها رو میطلبه!
2-2.پدر و مادری که بتونن درست، چنین ازدواجی رو حمایت و مدیریت کنن واقعاً کمیابن. باید واقع بین بود. حالا چاره چیه؟! هیچی! شما تو جایگاهی هستید که نمیتونید احساس و روش قضاوت همسرتون رو تغییر بدین. باید صبور باشین و اجازه بدین زمان کار خودش رو بکنه.
3- به عنوان یه شخص سوم که نه طرف شماس و نه طرف همسرتون، به شما میگم که 90% مشکلاتتون از حساسیت خودتونه. چراکه از یه گربه انتظار نمیره بتونه شنا کنه! همسرتون تو سنی ازدواج نکردن که بتونید ازشون انتظار مهارت های اینچنینی داشته باشین. لطفا بجای اینکه اعصاب و روان همدیگه رو له کنید، با همدیگه بزرگ شین و مهارت های مدیریت رابطه تونو باهم یاد بگیرید.
4- جایگاه خودتونو حفظ کنید لطفاً ! شما همه کس و همه چیزِ زندگی اون مرد نیستید! به خدا از اینهمه ظلمی که به خودتون میکنید ناراحتم! اون خواهرزاده ای که ازش حرف میزنید، بجای اینکه تهدید و یا سوژه ی حسودی شما باشه، خودش یک فرصت برای شماس! فرصت اینکه با محبت و نزدیکی به اون بچه و کلاً به عزیزان همسرتون، به ایشون نزدیک تر بشید! دوستان همسرتون هم جای خودشون رو دارن تو زندگی ایشون. تازه وقتی ایشون میگن بعد زندگی مشترک از روابط مجردی فاصله میگیرن، شما باید کلاهتونم بندازید هوا! ای بابا!
5- لج بازی به هیشکی به اندازه ی خودتون آسیب نمیزنه. من جای شما بودم حتی اگه طرف مقابلم سعی میکرد حرصم رو دربیاره، با شیرینی و شوخی از کنارش میگذشتم. کم کم بزرگ میشه و هم از خامی های گذشته ش پشیمون میشه و هم به مدارای شما تو اون دوره افتخار میکنه!
6- شما بدجور رفتین رو اعصاب همسرتون! من اگه جای ایشون بودن حسابی زده شده بودم تا الان. البته اینطور که بنظر میاد ایشون هم کم زده نشدن. لطفا این اشتباهی که ندونسته مرتکب شدین رو بپذیرین و به مرور اصلاحش کنید. رفتاری که مشاورتون پیشنهاد کردن بهترین گزینه س. دلخوری هاتون رو تو فرصت مناسب، لابلای لحظه های خوبتون، با یه جمله ی ساده مطرح کنید و ازش گذر کنید. به اصطکاک و بازخواست نکشونیدش. اگه همون جمله ی ساده کار خودشو نکنه، هیچ دعوا و جنگ صلیبی هم نمیتونه کاری بکنه. صبرتون رو ببرین بالا و به کارایی همون جمله ی ساده امیدوار باشین. من به شخصه لابلای توضیحاتتون علاقه ی همسرتون بهتون رو حس کردم. همین که 5 سال رابطه با اینهمه حاشیه ایشونو پشیمون نکرده، خودش یعنی خیلی به شما علاقه دارن. حواستون باشه قدر این علاقه رو بدونین و خوشی نزنه زیر دلتون!!
7- خلاصه اینکه:
از حاشیه ها تو رابطه تون فرار کنید! مامانم اینو گفت و خواهرش اونو گفت و ...تعطیل. یه سال باقی مونده تا زیر یه سقف رفتنو با مدارا بگذرونین. محبت کنید. آویزون نشین، اجازه بدین دلش تنگ شه. گاهی دلخوریهاتون رو قورت بدین! آخه حال رابطه تون خوب نیست و باید نمکِ رو زخم نشین تا ترمیم شه. فشار تعطیل! آزادش بذارین. بذارین تغییرو احساس کنه. طلاق رو اینقد ساده فرض نکنید. برای خودش منجلابیه! مطمئنم حتی اگه بعد ازدواج در نهایت به زندگی ایده آلتون نرسید، به مرور و با مدارای شما همه چیز بهتر از الان میشه. ایده آل ها همیشه بدست اومدنی نیستن. گاهی انتخاب بهترین گزینه خودش یه افتخاره! موفق باشید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)