به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 شهریور 93 [ 13:13]
    تاریخ عضویت
    1393-6-19
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    19
    سطح
    1
    Points: 19, Level: 1
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای سام
    من همین الان این جا عضو شدم فقط به خاطر مساله شما
    سام عزیز من دقیقا دقیقا از نظر شخصیتی مثل همسر شما هستم
    و مشکلاتی که برای ایشون تو ازدواج پیش اومده مثل ماله منه
    من هم دوران دانشجویی که عقد بودم تو خونه مادر شوهرم بودم به اصرار شوهرم
    خدای من شاهده که بدترین روزای عمرم بود
    کابوسم بود
    شبا تا صبح بیدار می بودم و گریه می کردم
    حالا توضیحش از حوصله خارجه
    ولی من مسبب اصلی این موضوع رو شوهرم می دونستم و می دونم
    این به خاطر خامی و کم سنی شوهرم بود وی لطمه ای که دیدم تا الان هم هست
    من با موفرفری بعضی جاها موافق هستم باید یکم قوی تر و مردانه تر برخورد کنی
    باید در تو قدرت ببینه
    بهت اطمینان پیدا کنه
    من اصلن به شوهرم اطمینان ندارم و نمی تونم روش حساب کنم خصوصا در مورد خانوادشششششششششش
    ببین وقتی رابطتون خوب شد یه روز عادی
    یه روز معمولی که مثلا از سرکار اومدی و یا روز تعطیل
    ازش به خاطر اتفاقات بد گذشته معذرت خواهی کن
    بگو که از این که با بی تجربگی تو اون اذیت شده چقد ناراحتی
    و ازش معذرت خواهی کن به خاطر تمام اتفاقات
    اگه یه بار وقتی خودش چیزی نمی گه تو این موضوع رو مطرح کنی و معذرت خواهی کنی از ته دلت به نطرم اونم آروم می شه
    از دلش درمیاد دیگه خدش خجالت می کشه مطرح کنه
    اگه تو فقز یه بار بدون این که اون مطرح کنه این موضوع رو مطرح کنی و همسرت ناراحتی تو رو ببینه مطمونم دیگه به روت نمیاره
    ای کاش شوهر منم یه بار این کارو می کرد
    مساله بعد این که مدیریت داشته باش
    روابط همسرت و خانوادت رو مدیرت کن

  2. 3 کاربر از پست مفید زینب خانم تشکرکرده اند .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93), واحد (شنبه 22 شهریور 93), رزا (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام ..من داشتم تاپیک شما رو میخوندم راستش هم به بعضی از کاراتون یکم خندم گرفت (البته ببخشید) هم یکم ازتون عصبانی شدم(بازم معذرت) ...خوب آخه عزیز من این کارا چیه که میکنی ؟ من نمیخوام که شما رو سرزنش کنم و به دعوای بیشتر با همسرت سوقت بدم ولی چرا واسش نهار فرداشو میاری؟ !!! الان شما نه قهرت معلومه نه آشتیت ... منم جای همسرت بودم جدیت نمیگرفتم ..خانم ها از مردای مغرور و با جذبه خیلی خوششون میاد ولی میتونم چهرت رو وقتی خانومت بهت محل نمیذاره تصور کنم قطعا اونقدر تابلو میشی که دلت واسش میسوزه که اونم متوجه میشه ..یکم مقتدرانه تر رفتار کن ..بخدا اگر همسرت بفهمه که جدی جدی طلاقش میدی هی چپ و راست بهت نمیگه طلاقم بده ...اینا همه برمیگرده به رفتارهای خودت که نمیدونی کی باید جدی باشی و کی نرمشن شون بدی ...جان من الانم پا نشو برو منتش رو بکش منتظر یه عکس العمل خوب از خانومت باش بعد اون موقع کوتاه بیا و دیگه زیاد کشش نده ..الانم علت قهر طولانیش فقط خودتی چون بهر حال رو شما شناخت داره میدونه که دیر یا زود میای منت کشی..بازم میگم خانم ها ذاتا از مردای با ابهت بیشتر از مردایی که مدام عذر خواهی میکنن خوششون میاد ..

  4. کاربر روبرو از پست مفید رزا تشکرکرده است .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 11:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,396
    سطح
    20
    Points: 1,396, Level: 20
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    يه چيز جالب منو دوستم هم داريم همين برنامه رو رو شوهرش پياده ميكنيم😁
    شوهرش يه ادم مغرور كه همش بى محلي ميكرد و منتظر ناز كشيدن بود تا بحثى پيش ميومد ميگفت طلاق راه حل ماست جدا ميشيم هر وقت به اون مرحله رسيديم كه زندگى بر وقف بود دوباره ازدواج ميكنيم
    و تو اين چند سال اين دوست من هى نازشو ميخريدو تو بحثا كوتاه ميومده...
    حالا تو دعوا اخرى دوستم اومد پيشم گفت اتوسا بريدم
    ما داريم ادبش ميكنيم الان ٢ هفته اس خونه منه
    ٣ روز اول شوهرش تكس هم نميداد
    از روز ٤ روم حالشو ميپرسيد دوستم جواب نميداد
    بعد ١ هفته هى زنگ ميزد و تكس ميداد بيا بريم بيرون حرف بزنيم دوستم نميرفت
    امروز بعد از ٢ هفته دوستم رفت و گفت من خستم بريدم ديگه حاضرم جدا شم چون نميخوام از كسى بچه دار شم كه تكليفش مشخص نيست
    شوهرش كلى التماس كرده كه اون تو اين ٢ هفته فهميده عاشق زنش....
    دوستم گفت بايد به من يه سندى بدى كه ديگه اعصابمو با حرف طلاق خورد نميكنى و اينا
    شما هم دوست عزيز يه ٢ هفته مقاومت كن طورى رفتار كن كه بفهمه خسته اى بريدى
    زنا از طلاق بيشتر هراس دارن هر چقدر مغرور باشه اخر كوتاه مياد
    انشالا كه زندگيت به يه روال عادى عالى ميرسه

  6. 2 کاربر از پست مفید atosa تشکرکرده اند .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93), رزا (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    86
    سطح
    1
    Points: 86, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    27

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان
    بگم بهتون كه واقعا" دست همتون درد نكنه بابت نكاتي كه بهم مي گين و مياين به تاپيكم سر مي زنيد واقعا" قوت قلب مي گيرم.
    خانم مو فرفری جدا" بابت راهنمايي هات ممنونم و تلنگرهايي كه به من مي زني.تازه دارم مي فهمم چه قدر ضعيف بودم چه قدر اشتباه كردم.خودم اين آدم اين جوري بار آوردم و قدري هم خانوادش بهش بها دادند چون تو خانوادشم هررفتاري با خواهر يا مادرش مي كنه مي گن حساسه ولي من بهش تذكر مي دم مي گه به تو ربطي نداره خانواده خودمن.بگذريم

    خانمزینب خانم ممنون كه به خاطر من اومديد و عضو شديد اميدوارم تو زندگيتون هميشه شاد باشيد
    تمام اتفاقاتي كه تو گذشته افتاده رو در هر اتفاقي مي ياد جلو چشش من بارها ازش عذرخواهي كردم حالا اين قهر ما تموم شه تو آشتي درباره گذشته باهاش صحبت مي كنم و بدون توجيه كردن كار خودم يا ديگران ازش معذرت مي خوام.(هرچند بعضي از اين دلخوريا يا سو تفاهم هست يا برداشت بد ديگه كاري ندارم اصلا" نه توضيح نه توجيه)

    خانم رزا (بايد عين هومن برق نورد تو سريال دزد و پليس مي گفتي!!!ممنونم ممنونم كه موجبات خنده ما فراهم شد)
    اين قضيه غذا آوردن بيش از 4 5 ماهه كه دارم واسش ميارم پيش خودم گفتم نامرديه كه تو دعوا نيارم اين تفكر من بود درست يا غلط فكر نميكنم اونقدري رو مردونگي و اوبهت من تاثير بزاره!در مورد اينكه برم نازشو بخرم نه!اين تو بميري ديگه از اوناش نيست بايد يه جايي لنگر اين كشتي انداخت تو آب اينقدر اينور اونور شدم از دريازدگي داره حالم بهم مي خوره هرچند مي دونم سكان رو عرشه دست خودم بود خودم ولش كردم!

    خانم atosa ممنون از اينكه وقت گذاشتيد برام.نميدونم شوهر دوستتون چقدر مغرور هست ولي خانم من آخره غروره!جالبه به من مي گه تو خيلي مغروري

    بازم از همه ممنون كه به تاپيكم سر مي زنيد و از راهنمايي و تجارب و نظرات خودتون بيبهره نمي ذاريد منو.

    ديشب بعد ماجرايي كه توضيح دادم حدوداي 9 ازاتاق اومد بيرون رو مبل جلوم ولو شد منم كه چشمم به لبتاپ زير چشمي مي پاييدمش تا ساعت 10.30 به همينصورت گذشت!وقتي داشتم به اتاق مي رفتم خيلي اين پا اون پا كردم حرفي بزنم نزم از اتاق زدم بيرون گفتم من امروز مي خواستم باهات صحبت كنم صداتم كردم چرا نيومدي؟گفت كي؟من نشنيدم اگه هم مي شنيدم جوابتو نمي دادم نميومدم.
    گفتم تا كي مي خواي قهر باشي؟گفت خودت گفتي چند روز كاري به كار هم نداشته باشيم.
    گفتم اره چون مي خواستم فكركنم اروم شديم با هم حرف بزنيم ولي انگار تو هنوز امادگي حرف زدنو نداري.
    گفت من اينجوري راحتم آزادم كاري هم به كار هم نداريم.
    اومدم تو اتاق ديگه جوابشو ندادم ديدم اومد باز داره بالش و... خودشو مي بره تو هال گفتم اين چه كاريه مي گه من به كسي كه احساس ندارم پيشش نمي خوابم!!!
    منم اومدم از اتاق بيرون خيلي اروم خونسرد ولي جدي بهش گفتم مثل اينكه بايد جدي تر در موردت فكركنم.
    گفت چيه مي خواي طلاقم بدي؟؟
    هيچي نگفتم رفتم خوابيدم ديدم 12 امد كنارم خوابيد خوابم برد باز ديدم اثري از خودشو بالشش نيست نمي دونم شايد خواب ديدم كه هست يا نيست ولي صبح داشتم ميومدم سر كار ديدم پيشم خوابيده


    دوستان فكر كنم جديتم آرامشم اخم توچهرم داره جواب ميده هرچند با هم حرف نمي زنيم ولي فهميده اين دفعه با دفعات قبل فرق داره و من مي خوام بشونمش سر جاش!!

    بازم نظر و پيشنهاد بدين دوستان.

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 فروردین 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    839
    سطح
    15
    Points: 839, Level: 15
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 149 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ای جانم شما دوتا خیلی با مزه اید

    ایشالا همیشه شاد و خوشبخت کنار هم باشید
    خدایا ما را ببخش به خاطر تمام درهایی که زدیم و هیچکدام خانه تو نبود

  9. 3 کاربر از پست مفید سلیمانی تشکرکرده اند .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93), واحد (شنبه 22 شهریور 93), مهربونی... (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 13:20]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    117
    سطح
    2
    Points: 117, Level: 2
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببخشید که اینقدر رک میگم ولی خیلی لوس بارش آوردی. ایندفعه اسم طلاق آورد بگو خودمم دارم به این نتیجه می رسم. ببین چقد میترسه.میگن نازکش داری ناز کن.اونم وقتی میبینه زیاد نازشو میکشی زیاد ناز میکنه. محبت و ناز کشیدن باید متقابل باشه نه فقط از سمت شما.ی بار نازشو بکش باردوم نوبت اونه که ناز شما رو بکشه.حس میکنم تو محبت کردن از اون ور بوم افتادی

  11. کاربر روبرو از پست مفید باران65 تشکرکرده است .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    86
    سطح
    1
    Points: 86, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    27

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سلیمانی نمایش پست ها
    ای جانم شما دوتا خیلی با مزه اید

    ایشالا همیشه شاد و خوشبخت کنار هم باشید
    ممنونم براي شما هم اين آرزو رو دارم.شايد اينجور بهنظر برسه ولي زندگيمون بيمزه شده!

    من از وقتي با اين سايت آشنا شدم خيلي ديدم نسبت به زندگي خودم خانوادم بازتر شده!حيف كه آدمي معمولا" به مشكل بر مي خوره مي ره دنبال درمونش.كاشكي روابط آدما اينقدر خوب باشه تا مشكلات مثل كوه نشه كه يهو تبديل به اتشفشان شه و زندگي رو به اتيش بكشه.ادما با هم حرف بزنن مشكلات ريزشونو حل كنند اگه قولي به هم دادن كاري انجام بدن يا ندن اگه به هر نحوي فراموش كردن به هم عشق بورزن واسه هم وقت بزارن به هم تذكر بدن.همو ول نكنن نااميد از هم نشن.
    حرفام طولاني شد ببخشيد من خودم ادم اهل عمل نبودم ولي سعيمو مي كنم بشم.

    هرچند جلوگيري از بعضي مشكلات اجتناب ناپذيره!

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران65 نمایش پست ها
    سلام
    ببخشید که اینقدر رک میگم ولی خیلی لوس بارش آوردی. ایندفعه اسم طلاق آورد بگو خودمم دارم به این نتیجه می رسم. ببین چقد میترسه.میگن نازکش داری ناز کن.اونم وقتی میبینه زیاد نازشو میکشی زیاد ناز میکنه. محبت و ناز کشیدن باید متقابل باشه نه فقط از سمت شما.ی بار نازشو بکش باردوم نوبت اونه که ناز شما رو بکشه.حس میکنم تو محبت کردن از اون ور بوم افتادی

    سلام

    باوركنيد تا چند روز پيش هنوز باورنداشتم اين موضوع رو ولي كم كم بهش دارم مي رسم.

    ممنون كه نظر داديد

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 خرداد 98 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    8,904
    سطح
    63
    Points: 8,904, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 80 در 36 پست

    Rep Power
    35
    Array
    با سلام // بنظر تا اینجاشو بد نیومدید. اما برادر من مراقب باش که آدمای مغرور(خانمتون) ممکنه یه دفعه قید همه چیو بزنن و به قول معروف یا رومی روم یا زنگی زنگ! نظرتون چیه تدارک یه سفر مهیا کنید تا کمی خوش بگذرونید. اما بهش نگید برای تغییر بریم سفر چون ممکنه دوباره گارد بگیره. البته هم شما باید تغییر کنی و هم ایشون. فکر کنم شما انعطاف بیشتری داری و برای تغییر تلاش بیشتری میکنی اما راه تغییر همسرتون رو هم باید پیدا کنید... سخته ولی شدنیه. احتمالا اینکار باید خیلی نرم و زیر پوستی انجام بشه تا حساس نشه روی موضوع و یه جورایی خودش به این نتیجه برسه که غرورش رو باید کنترل کنه و گذشت بیشتری بخرج بده وگرنه نه تنها در زندگی شخصی بلکه در صورت جدایی هم آسیب میبینه. راستی سعی منید اخلاقهای خوبش رو تقویت کنید و ایشون رو بخاطر کمالات اخلاقی که داره تحسین کنید(زیر پوستی)..... موفق باشید
    خداوندا! دستم را گرفته اي ... مگذار دستت را رها كنم ...

  14. کاربر روبرو از پست مفید winter تشکرکرده است .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  15. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 فروردین 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    839
    سطح
    15
    Points: 839, Level: 15
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 149 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل شما با اقتدار همراه با عشق حل میشه

    من خودم همچین تجربه ای رو داشتم

    من خودم عاشق سخت گیری که نه یه جورایی عاشق
    مرد مقتدرم همراه با عشق

    شما همین روال رو ادامه بدید درست میشه
    خدایا ما را ببخش به خاطر تمام درهایی که زدیم و هیچکدام خانه تو نبود

  16. کاربر روبرو از پست مفید سلیمانی تشکرکرده است .

    sam_nariman (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  17. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    86
    سطح
    1
    Points: 86, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    27

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط winter نمایش پست ها
    با سلام // بنظر تا اینجاشو بد نیومدید. اما برادر من مراقب باش که آدمای مغرور(خانمتون) ممکنه یه دفعه قید همه چیو بزنن و به قول معروف یا رومی روم یا زنگی زنگ! نظرتون چیه تدارک یه سفر مهیا کنید تا کمی خوش بگذرونید. اما بهش نگید برای تغییر بریم سفر چون ممکنه دوباره گارد بگیره. البته هم شما باید تغییر کنی و هم ایشون. فکر کنم شما انعطاف بیشتری داری و برای تغییر تلاش بیشتری میکنی اما راه تغییر همسرتون رو هم باید پیدا کنید... سخته ولی شدنیه. احتمالا اینکار باید خیلی نرم و زیر پوستی انجام بشه تا حساس نشه روی موضوع و یه جورایی خودش به این نتیجه برسه که غرورش رو باید کنترل کنه و گذشت بیشتری بخرج بده وگرنه نه تنها در زندگی شخصی بلکه در صورت جدایی هم آسیب میبینه. راستی سعی منید اخلاقهای خوبش رو تقویت کنید و ایشون رو بخاطر کمالات اخلاقی که داره تحسین کنید(زیر پوستی)..... موفق باشید
    ممنون بابت راهنمايي تون

    تقريبا" 1 ماه ديگه سالگرد ازدواجمونه و هردو تا قبل دعوا تصميم به مسافرت 3 4 روزه داشتيم.ببنيد وقتي دعوا مي شه و قهر مي كنه برگردوندنش به روال عادي زندگي خيلي سخته.گاردي مي گيره كه از ديوار چين هم بدتره.من هم تو اين چند وقت هنوز نتونستم راه ارتباط باهاش تو اين مواقع رو پيدا كنم.و نمي خوام مثل دفعات قبل عمل كنم.بايد يه بار بفهمه كه اين راهش نيست وگرنه تا آخر عمر عذاب مي كشم.ميكشيم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلیمانی نمایش پست ها
    مشکل شما با اقتدار همراه با عشق حل میشه

    من خودم همچین تجربه ای رو داشتم

    من خودم عاشق سخت گیری که نه یه جورایی عاشق
    مرد مقتدرم همراه با عشق

    شما همین روال رو ادامه بدید درست میشه
    فعلا" بايد راهي پيدا كنم تا برش گردونم تو مسير درست زندگي
    البته نه مثل قبل با التماس وخواهش و خار كردن خودم بلكه بايد بفهمه حتي اگه من مقصرم يه مردم غرور دارم!!!اين بار نوبت اونه


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.