به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1393-6-16
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مینای عزیز باز هم ممنونم از راهنماییت
    من مشاور رفتم البته با هنسرم رفتیم و بعد از چند جلسه مشاور بهمون گفت که مشکل شما مشکل خاصی نیست و با کمی مدارا کردن میتونید با هم کنار بیایید. ما اوایل ازدواج خیلی دعوا داشتیم اما الان تقریبا یک سال که دعوای شدیدی نگردیم ولی همیشه از هم دلخور بودیم. شاید داشتیم خودمون رو گول میزدیم. شوهر من در نظر بقیه یک فرد بسیار عالی هست و بازها از دیگران شنیدم که ارزوی زندگی ما رو دارند اما ما از درون داریم نابود میشیم و به جرات میتونم بگم همدیگرو تحمل میکنیم.
    ما قبل از ازدواج هم مشاور رفتیم و مشاور گفت ازدواجتون به مشکل میخوره و خورد. حالا دیگه هیچ اعتمادی بهش ندارم و فکر میکنم شاید حسی هم دیگه برام نمونده. اما من تو این شهر تنهام و واقعا سرگرم کردن خودم واقعا برام مشکله با اینکه درس دارم اما اصلا دست و دلم به درس خوندن نمیره.
    راستی دوستان کسی نگفت بهم به نظرتتون امشب یه کادو بگیرم براش که حداقل سکوتی که تو حونه ایجاد شده شکسته بشه. چون اونقدر کینه ای هست که فکر کنم تا 1 ماه هم میتونه باهام حرف نزنه؟

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام

    شماکه الان فهمیدین شوهرتون حقوق بالایی داره وکلامسائل مالیشو ازشماپنهان میکنه پس چه لزومی داره غصه قسط هارو بخوری؟ازحقوق خودت برای خودت خرج

    کنی وخیلی مراعاتشو کنی؟

    من اگه جای شمابودم وشوهرم مسائلشوازم پنهان میکردمنم خودمو کنارمیکشیدم وقتی باشمامشورت نمیکنه وبه شماراجع به وضعیت مالیش اطلاعاتی نمیده

    پس چرابایدمراعاتشوکنی؟تمام حقوقت روخرج خودت نکن ازشوهرتم پول بخواه توزنش هستی وظیفه اشه که برات خرج کنه بخصوص که درامدش میگی خوبه

    راجع به ماشین خریدنش هم بنظرمن نبایددخالت میکردی ومیرفتی پیامک هاشو چک میکردی قرض کرده یاازپول خودش بوده چکارداشتی درهرحال مسئولیت این کار

    به عهده خودش بودسوارماشین میشدی وازماشین جدیدلذت می بردی

    شماالان ازاینکه ازمیزان حقوق شوهرت خبرنداری ناراحتی من الان یه مثال ازیکی ازفامیلامون میزنم زنعموی من میگه توی 26 سال زندگی مشترکشون تاحالانپرسیده

    ازشوهرش که حقوقش چقدره؟میگفت وقتی همه جامنومیبره هرچی میخوام برام میخره دیگه چکاردارم چقدرحقوق میگیره؟این عمووزنعمو رو کل فامیل به عنوان یه

    زوج خوشبخت میشناسن من خیلی به رفتارهای زنعموم دقت میکنم شایدالان ماجوون ترهانپسندیم امازنعموی من کاملاسنتی رفتارمیکنه خودشوازمسائلی که به

    شوهرش مربوطه حقوقش خریدماشین واین چیزهاکنارکشیده

    شمانبایدازاول رو حساب دلسوزی قسط های شوهرتونوپرداخت میکردین بذاریداحساس مسئولیت ومردونگی کنه وبه شماوابسته نشه الانم من فکرمیکنم چون

    خیلی تواین زندگی ازلحاظ مالی ازخودتون مایه گذاشتیداینقدردلخورهستیدوگ رنه منم نمیدونم دقیقادرامدشوهرم چقدره اماکل مسئولیت مسائل مالی خونه با

    خودشه فقط گاهی من ازش پول واسه خریدچیزی بخوام بهم میگه الان دستم خالیه باهاش همکاری میکنم

    دیروزظهرزنگ زدوبهم گفت من ناهاردیرمیام میخوام برم یه 206 قولنامه کنم شرایطی درصورتیکه ماالان اصلاپول تودست وبالمون نداریم گفتم باشه وقتی اومد

    گفت نشددیدم فعلانمیتونم قسطهاشوبدم چون باخودش دودوتاچهارتاکرده دیده ازپسش برنمیادوهرچی بشه تمام مسئولیتش گردن خودشه

    بنظرمن اگه شوهرت برات هدیه خریده لزومی نداره شمابلافاصله تلافی کنی بذاریه کم برات خرج کنه نازتوبکشه اگه خواستی چندوقت دیگه براش هدیه بخر

    این نظرمن فقط راجع به مسائل مالیتون وپنهان کاری های همسرت تواین زمینه بودنه مسائل دیگه

    مادرمن به همه چی پدرم کارداره ازاول توهرکارپدرم دخالت میکرده الان بعدازحدود40سال زندگی پدرم نمیتونه بدون مادرم 1کیلوسیب زمینی بخره شوهرتو به

    خودت وابسته نکن چه باکمک کردن وحمایت مالی ازش چه بامخالف باکارهاش واینکه پول خریدماشینو ازکجا اورده

    عزیزم من ازظهرمیخواستم جوابتوبدم راجع به هدیه پرسیده بودی اما3تاپستمو تواین 24 ساعت ارسال کرده بودم دیگه نمیشدامیدوارم دیرنشده باشه
    ویرایش توسط شاپرک 114 : دوشنبه 17 شهریور 93 در ساعت 21:40

  3. 3 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 شهریور 93), معاون کلانتر (دوشنبه 17 شهریور 93), zendegiii (سه شنبه 18 شهریور 93)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1393-6-16
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شاپرک عزیز ممنونم که برام وقت گذاشتی و نوشتی
    کاملا با شما موافقم، رفتار من از اول اشتباه بوده و نباید کمکش میکردم تو مسائل مالی. اما نمیدونم چرا هر بار که میبینم گیر میکنه قسطها رو میدم البته نه کامل شاید یه قسط رو بدم . شوهرم با اینکه با حقوقش میتونه قسطها رو بده اما شرکتشون خیلی دیر به دیرحقوق میده مثلا الان 3 ماهه حقوق نگرفتن و وقتی من این شرایط رو میبینم میخوام بهش کمک کنم و یا مثلا هر سال برای خونه خودم سعی میکنم 2 تومنی جمع کنم و بهش بدم. اونقدر مغروره که باید کلی هم بهش التماس کنم تا قبول کنه.هر بار میگه بهت پس میدم ولی من که چیزی ندیدم. یه جورایی بگم به نظرم قدرم رو نمیدونه. با اینکه من معمولا ازش هیچ چیزی نمیخوام و فقط بهش گفتم بهم محبت کن. میگه من همینیم که هستم.
    وقتی شوهرم با کلی قرض رفت ماشین گرفت اومد خونه و به من گفت رو حقوقت حساب باز کردم. من ناراحت شدم ولی چیزی به روش نیاوردم و با خودم گفتم بهش نمیدم، حالا چرا جنگ و دعوا راه بندازم.
    با اینکه شوهرم پنهان کاری میکنه ولی از حق نگذریم همیشه برام کادو میخره حتی بدون هیچ مناسبی و کلا حواسش به این چیزها هست و اگه چیزی بگم برام فراهم میکنه.
    اینم بگم من برام مهم نیست که حقوقش چقدره کم یا زیاد من میگم چرا مخفیکاری چرا دروغ، من خودم همه چیز رو بهش میگم ولی اون نه.
    راستی دیشب براش یه کادو کوچک خریدم و باهاش صحبت کردم تا کادو رو دید زد زیر گریه و گفت که خیلی خیلی تحت فشاره. دلم براش سوخت. ولی بعضی وقتها ااونقدر باهام سرده که از بودن باهاش رنج میبرم.

  5. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    حقوق زن بهتره برای خودش مصرف بشه.
    اگر پولی به ایشون پرداخت میکنید با کمال میل باشه نه اینکه منت بزارید حتی پیش خودتان و اینکه توقع داشته باشید
    .هر بار میگه بهت پس میدم ولی من که چیزی ندیدم. یه جورایی بگم به نظرم قدرم رو نمیدونه.
    حقوقش را دیر میدن خوب بدن این مشکل شما نیست مشکل شوهرته خودش باید مشکلشو حل کنه نهایت شما کمتر خرج میکنید.حقوقت برای خودت بزار کنار پس انداز کن طلا بخر زمین بخر یا جنس قسطی بخر شوهرت باید یاد بگیره روی پول خودش حساب باز کنه.

    همسر خودمم شاغله من هیچوقت روی پولش حساب باز نکردم بنده خدا خرجشو از روی حقوق خودش میده سختشه به من بگه پول بهم بده منمب رای همین پول را میزارم جلوی دستش هرووقت لازم داشت خرجش کنه چون وظیفه یه مرد پول در آوردنه نه وظیفه زن
    درسته خرج ها زیاد شده ولی بازم وظیفه اصلی مرد تامین مخارج منزل هستش.شما نمیخواد دلتب راش بسوزه اینجوری داری زندگی خودت را متشنج میکنی از الان به شما بگم بعدا نیای بگی چرا بهم نگفتید.
    پول میدی بدون منت و توقع باشه(هیچ منت و توقعی نداشته باش)
    یا برای خودت خرجش کن و هرووقت پول لازم داشتی از شوهرت بگیر.مسئله پول خالی نیست تو داری اینجوری جایگاه شوهرت را متزلزل میکنی در خانواده.پول در آوردن برای مرد خیلی مهمه و اینکه شما خودت را بهش وابسته نشان بدی نشان از قدرت یه مرد هستش در منزل یه نوشته خیلی زیبا از جناب مدیر بود در این مورد واقعا خواندش به شما توصیه میشه
    خلاصه بگويم: بايد نقش يك زن سنتي و ساده و بساز را براي مدتي بازي كني. تا شوهرت تكيه گاهت شود.
    الان خودت مثل برج ميلاد شاخص و قوي هستي. هرگز شوهرت در كنار تو نمي تواند نقش برجسته و قوي داشته باشد.

    این کارت بعدها ضربات جبران ناپذیری به زندگیت میزنه بانو .
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    معاون کلانتر (سه شنبه 18 شهریور 93), zendegiii (سه شنبه 18 شهریور 93)

  7. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سلام فکر میکنم شما روحیه اینو دارید که وقتی پولی رو توی زندگی مشترکتون خرج میکنید منت اونو سر شوهرتون نگذارید . در عوض انتظار دارید که ایشون هم با شما رو راست باشه . بهتره در این مورد باهاش صحبت کنید و وقتی میگه روی حقوق شما حساب باز کردم یا وقتی میگه خیلی تحت فشارم . شما بگید منم حرفم اینه که به کمک هم و با صداقت تمام با فشارهای زندگی مقابله کنیم . چرا شما تمام فشارها رو تنهایی به دوش میکشید . اگه در زندگی مشترک مال من و مال تو وجود نداشته باشه . و همه درامدها با صداقت روی هم گذاشته بشه . و تمام هزینه ها هم با همفکری زوجین مدیریت بشه . نه تنها مشکلی پیش نمیاد بلکه فشارها به حداقل میرسه .
    برای مدیریت بهتر میتونید از حساب مشترک استفاده کنید . شما تازه ازدواج کرده اید و به ایشون باید زمان بدید تا بتونه با شرایط جدید خودش رو وفق بده . چون قبلا شرایطش فرق میکرده و تنهایی امور مالیش رو مدیریت میکرده .

  8. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    zendegiii (سه شنبه 18 شهریور 93)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1393-6-16
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای خاله قزی ممنونم که با تاپیکم سر زدید و جواب دادید. این هم پاسخ پست قبلی هست که قبلا نوشتم و نتونستم ارسال کنم به دلیل محدودیت پست و هم پاسخ پست امروزتون
    راستش تصمیم گرفتم دیگه کاری به کارش نداشته باشم. ولی وقتی که بهم دروغ میگه و من میدونم که داره دروغ میگه خیلی رنج میبرم.بهش دیگه اعتمادی ندارم. این اعتماد از دست رفته رو چیکار کنم. البته فقط به خاطر این دروغهای مالی نبوده که اعتمادمو از دست دادم. مثلا قبلا با 2 تا از همکلاسیهای خانمش ارتباط نادرست تلفنی داشت و ازشون میخواست که بیان شهرما تا اونها رو ببینه و یا اینکه در مورد خانوادش کلی دروغ میگه که بعد تو جمع کسی چیزی میگه و معلوم میشه دروغاش. این در حالی هست که خانواده من مثل پسرشون بهش اعتماد دارن و حتی در مورد مسائل خصوصی خودمون هم بهش میگن. یا مثلا تو فیسبوک بود و به من میگفت نه.دوستهاشو شبها میاورد خونه و به من نمیگفت و بعدا اقای دوستشون لو میداد. (کاش دوست خوبی بود، دوست مجردی که با زن مطلقه صیغه میشد)
    خلاصه اینکه دیگه اصلا اصلا بهش اعتماد ندارم، هر چی میگه شک میکنم که راسته یا دروغ و اینکه حسی هم بهش ندارم. فکر میکنم به خاطر تنهایی خودم هست که دوست دارم باشه، و البته فکر میکنم اون هم به من حس زیادی نداشته باشه دیگه
    انگار مافقط مثل دو تاهم خونه ساعت 9 شب میریم خونه و تا مثلا 7 صبح با همیم. همین
    بهم بگین چطور اعتماد از دست رفتمو پیدا کنم؟
    اقای خاله قزی شما راست میگید، شوهر من دوست داره قوی باشه و من شدیدا بهش وابسته باشم، ولی من واقعا بلد نیستم وابسته باشم، بهم بگین چیکار کنم که احساس کنه تکیه گاهم هستش. من دوست ندارم به کسی بگم پول بهم بده.نه الان تو زمانی هم که دختر بودم بابام همیشه خودش بهم میداد. الان هم به شوهرم نمیگم.البته چند باد دعوا کردیم و قرار شد ایشون هر ماه مقدار مشخصی بهم پول بده اما بعد از چند ماه یادش رفت.
    به طور خلاصه من تصمیم گرفتم
    1- ازش در مورد حقوقش نپرسم و در کارهای اقتصادیش مثل قسط و اجاره خونه و ... کاری بهش نداشته باشم
    2- زن سنتی باشم و تا حدودی مطیع( ولی واقعا برام سخته)
    3- حقوقم رو برای خودم پس انداز کنم
    3-میخوام توقعاتم رو ازش بالا ببرم، مثلا ازش لباسی چیزی بخوام برام بگیره(نمیدونم درسته یا غلط؟)
    4- در مواردی ازش بخوام که بهم پول بده مثلا برای خرید مایحتاج خانه
    5- بهش حس قدرتمندی بدم اما بهم بگین چجوری
    و یه راهکار هم میخوام که اعتمادی که دیگه 0 شده رو بازسازی کنم. ولی نمیشه اخه وقتی میدونم داره دروغ میگه به چی اعتماد کنم. ازش خسته شدم دیگه
    راستی اقای خاله قزی میشه لینک مطالب مدیر همدردی رو برام بذارید

    اقای واحد من اگه پولی برای زندگیم خرج میکنم منتی نمیذارم و هیچوقت هم به شوهرم حرفهایی که اینجا دارم میزنم رو نگفتم اما دلم میخواد که قدرمو بدونه و بفهمه که منم مثل اون دارم تلاش میکنم. کاش شوهر من کمی نظرش با شما یکی بود. من ارزومه که باصداقت با من باشه و تمام هزینه ها رو با هم بپردازیم و خرج کنیم ولی ایشون نظرش اصلا این نیست. مثلا به این ایمان قلبی داره که هر راستی رو نباید گفت. بارها باهاش صحبت کردم و حرفش همینه و اصلا عوض نمیشه و به من میگه تو تفکرت غلطه و خانوادت هم اشتباهه که با هم صادق هستند. و البته هر بار بعد از صحبت دعوا و قهرهای طولانی مدت 2 هفته ای.


  10. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما مسئوليت هاي يك خانم خانه را داشته باش. يه كمي هم شما جلوي تلويزيون دراز بكش و تخمه بشكن.
    البته به عنوان خانم خانه كاملا به خودت برس و كاملا او را تحويل بگير و ارتباط صميمي ،‌عاطفي كلامي و ... را با او داشته باش.
    و غرغر هم نكن و دعوا هم نكن. حتي اگر براي مدتي گرسنگي كشيدي تحمل كن.
    اگر غذا درست كردي، ولي خورشت شما سيب زميني، يا گوشت يا ... نداشت بدون همانها درست كن.
    اگر برنج نداشتيد،‌خورشت بدون گوشت و ... را بياور سر سفره. اگر نان نبود، همان نان خشك ها را سرسفره بياور.
    اما طعنه نزن،‌ با تحقير و كنايه صحبت نكن. در نقش يك زن مطيع و بساز و با مسئوليت اندك فعاليت كن و به او احترام بگذار
    سعی کن کم کم تمرین کنی از خودت انتظار بیش از اندازه نداشته باش میدونم چقدر برات سخته چون همسرمم دقیقا همینجوریه کم کم انجامش بده اگه خواستت یکبار مطرح کردی جواب نگرفتی دعوا و جرو بحث قدغن هستش
    همچنين نياز نيست كه عصبانيت كني،‌دعوا راه بيندازي،‌جروبحث كني و براي كار به او دستور دهي.
    شما فقط هر روز نيازمنديهاي روزانه را در ليست مي نويسي و با يك جمله «لطفا عزيزم براي امروز اينها را نياز داريم» مي دهي دستش.
    اگه جواب نداد دفعه بعدی به یه روش دیگه ازش بخواه اینقدر تمرین کن تا یاد بگیری.از تجربیات دوستان و نزدیکانت استفاده کن.

    شماره 1و2 خوبه ولی شماره 3را قبول ندارم قرار شد لجبازی نکنی اگه مدیریت کنی زندگیت خیلی خوب و شیرین میشه پس لطفا لجبازی نکن صبور باش ناامید نشو

    لطفا این مقاله را بخوان خوب بخوان و بهش دقت کن سعی کن روی خودت بیشتر کار کنی

    http://www.hamdardi.net/thread-154.html

    پله پله میریم جلو عجول نباش نتیجه میگیری.راستی این تایپیک بخون خیلی بهت کمک میکنه

    http://www.hamdardi.net/thread-23387.html
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  11. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    zendegiii (سه شنبه 18 شهریور 93)

  12. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    خانم زندگی عزیز
    شما میگید چرا همسر باید انقدر دروغ بگه من هم قبول دارم که این کار اشتباهه
    اما من میگم چرا همسر باید تا این حد در حال تفتیش و بازرسی شوهرش باشه؟

    شما اون ذره بینی که دارید باهاش به همسرت نگاه میکنی رو اگه روی هر انسان دیگه ای بندازی کلی ایراد میبینی

    مثلا خود من دنیای ایرادم و اگر یک نفر بخواد من رو در یک مقیاس بزرگ ببینه کلی ایراد ازم میگیره و من سعی میکنم در این حالت قرار نگیرم و به هر مسیله ای که میتونم از این موقعیت متواری بشم

    خانواده همسرتون هر چی هستند مربوط به خودشونه و همسر شما این وسط مسئولیت اعمال خانوادشو که نباید گردن بگیره

    وقتی شما یک مسئولیت غیر منطقی روی دوش همسرتون میذارید یا سطح توقعاتتون رو ازش بالا میبرید همسرتون برای رهایی از این فشار ها متوسل به دروغ میشه

    دروغ اصلا چیز خوبی نیست و هیچ انسانی دلش نمیخواد همسرش بهش دروغ بگه
    اما فردی که دروغ میگه حس میکنه در صورت گفتن حقیقت تاوان سختی باید بده

    مثلا گفتید یکی از دوستاش شب پیشش مونده ، بعد گفتید دوستش مجرده و زن صیغه میکنه
    اگر همسرت بهت حقیقت رو میگفت چه واکنشی انجام میدادی؟
    مطمئنا همسرت رو به خیانت متهم میکردی

    یا داشتن صفحه فیسبوک برای همسرت از دید شما کار اشتباهیه که همسرت دروغ گفته
    یا صحبتی که با همکلاسیهاش داشته و امثال اونها

    همسر شما در موارد کوچک واکنشی از شما دیده که حس میکنه با گفتن حقیقت باید منتظر مجازات سختگیرانه ای باشه
    و نسبت به شما پیش زمینه فکری بدی داره

    راهکار

    راهکار من اینه که هر وقت همسرتون اشتباهی انجام داد اما صادقانه به شما گفت ، شما سعی کنید در درجه اول قبل از بازخواست و مجازات همسرتون از صداقتش تمجید کنید
    بعد بخاطر اینکه حقیقت رو به شما گفته درصدی از مجازات اشتباهش رو کم کنید و بهش بگید اینکار بخاطر اینه که صداقت داشتی ولی تنبیه خودتون رو هم انجام بدید

    اما اگر همسرتون دروغی به شما گفت خیلی مهربانانه و با رفتار مناسب ازش بپرسید چرا دروغ گفته و سعی کنید پیش زمینه فکریش رو از بین ببرید
    .............
    مثال :همسر شما چکی رو از شما میگیره ولی گمش میکنه
    1. حقیقت رو میگه که من چک رو گم کردم :
    شما اولین کاری که میکنید ازش تشکر میکنید که حقیقت رو گفته
    بعد کمی نصیحتش میکنید که چرا سر به هوا بوده و حواسش نبوده و ....
    ودر نهایت باز هم این مسئله که حقیقت رو گفته عنوان میکنید و میگید من خیلی بخاطر گم شدن چک ناراحت شدم اما بخاطر اینکه حقیقت رو گفتی دیگه سرزنشت نمیکنم

    2. همسر شما چک رو گم میکنه اما دروغ میگه که ازم دزدیدن و بعدا شما متوجه میشید که دروغ گفته :
    بجای اینکه عکس العمل بدی داشته باشید و پرخاش کنید بهش میفهمونید که چقدر ناراحت شدید
    و عنوان میکنید که دروغ گفتنش از گم کردن چک براوتن ناراحت کننده تر بوده
    ازش میپرسید که چرا دروغ گفته (با لحن مناسب)و قطعا عنوان میکنه که از تنبیه شما ترس داشته و نمیخواسته مورد بازخواست شما قرار بگیره
    شما عنوان میکنید که من اگر صداقت تو رو میدیدم بازخواستت نمیکردم پس دفعه بعد حقیقت رو بگو



    نتیجه گیری


    پس سعی کنید اولا هر جا و هر فرصتی که همسرتون حقیقت رو میگه به هر بهانه ای بهش پاداش بدید

    و هر جا که فهمیدید بخاطر تصور بدش نسبت به شما و ذهنیت بدی که از شما داره دروغ گفته سعی کنید اون تصویر رو از ذهنش پاک کنید

    برخوردتون رو باهمسرتون بهتر کنید تا حس نکنه شما همسرش هستید بلکه حس کنه شما دوستش هستید

    زیاد هم به فکر تجسس و دخالت در کارهای همسرتون نباشید و همسرتون رو در موقعیت دروغ قرار ندید

    و فکر نکنید که ظرف چند روز همسرتون کاملا تغییر میکنه بهتره کمی صبر داشته باشید و رفتار خودتون رو هم تغییر بدید و با سیاست تر و با مدیریت بهتر رفتار کنید

  13. 2 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 شهریور 93), zendegiii (چهارشنبه 19 شهریور 93)

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اسفند 94 [ 19:17]
    تاریخ عضویت
    1392-12-01
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,928
    سطح
    26
    Points: 1,928, Level: 26
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 60 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام وقت همگی بخیر
    بنظر بنده بهترین کار اینه که هر چی درامد دارین در اختیارش بگذارید(البته بدون منت نه حالا و نه هیچوقت) بعد با مهربانی بهش بگید عزیز من لطف کن همه مسایل مالی خونه رو شما زحمتشو بکش من خسته شدم از بس بفکر مسایل مالی بودم حالا یکم شما زحمتشو بکش. مطمئن باش اگه مسایل رو بخودش واگذار کنی و متوجه بشه زندگی چقدر خرج داره خودش خرج های اضافی رو کم میکنه. اون یه اعتماد کامل از شما میخاد. خیلی از مردها ممکنه دارایی هاشون رو از خانممشون پنهان کنند ولی مطمئن باشید این داراییها جای دوری نمیره و دیر یا زود تو زندگی خودتون و بچه هاتون نمود پیدا میکنه. بهتره بجای دوقدمی دوردست و نگاه کنیم. عجله نکنید با این کار هم به اون و هم به خودتون فرصت اثبات بدید. در ضمن متاسفم که فرد تحصیل کرده ای چون شما و اقاتون وقتی به مساله ای بر میخورند میخوان صورت مساله رو پاک کنند. اخه دختر خوب طلاق یعنی چی؟ مطمئن باشید زندگی شما از بسیاری از ادمهای دنیا بهتره اینقدر زود نامید نشید لطفاموفق باشید

  15. کاربر روبرو از پست مفید امیر۶۲ تشکرکرده است .

    zendegiii (چهارشنبه 19 شهریور 93)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1393-6-16
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای معاون کلانتر ممنونم از پاسختون، خیلی حرفهاتون بهم ارامش داد و به نظر مکاملا درست و منطقی بود.
    فقط رو تا مسئله رو میخواستم بگم. اولی اینکه شوهرم به همکلاسی خانمش اس ام اس عاشقانه و نامناسب زده بود و واقعا به سمت خیانت کشیده شده بود. فکر نمیکنم که این مسئله رو خیلی راحت بشه نادیده گرفت ( بعدا پیش مشاور اعتراف کرده بود که خطا رفته)و مورد دوم اینکه شوهرم دلیل ی نداشته دوستشو بیاره خونه که شب هم بمونه.میتونستن با هم باشن ولی شب دوستش بره خونه خودش. اینم بگم من تا قبل از اینکه این اقا رو بیاره خونه چیزی در مورد اینکه، این اقا مشکل داره و میره زن صیغه میکنه نگفته بودم. بعدش که قضیه مشخص شد بهش گفتم که دوست ندارم زیاد با این اقا رفت و امد کنی که شوهرم ارتباطشو بیشتر هم کرد.
    سعی میکنم به حرفهاتون عمل کنم و زندگیمو درست کنم. امیدوارم حس قشنگی که اوایل ازدواج به هم داشتیم دوباره ایجاد بشه و این بی اعتمادی من از بین بره.
    آقای امیر از پاسخ شما هم ممنونم. میخوام بهش استقلال مادی بدم و دخالتی نکنم. اما نمیخوام کل حقوقم رو بهش بدم. تصمیم گرفتم حقوقم رو پس انداز کنم. راستی من نگفتم میخوام طلاق بگیرم. گفتم دوست دارم ولی به خاطر خانوادم میخوام تحمل کنم. دلیل اینکه به طلاق فکر میکنم فقط همین مسئله نیست. ما جفتمون به این نتیجه رسیدیم که از یه جنس نیستیم و با هم اصلا نمیتونیم زندگی خوب و پر از ارامشی داشته باشیم. ولی خودمون رو گول میزنیم که ما به همدیگه علاقه داریم مثل روزهای اول. البته من فکر میکنم دیگه دوست داشتنی در کار نیست.
    چون اگه بود خودش بهم ابراز علاقه میکرد و نمیذاشت من برم عشق رو ازش گدایی کنم. البته تصمیم گرفتم که زیاد بهش ابراز علاقه هم نکنم تا فکر نکنه همش میخوام اویزونش باشم.
    اخه دیشب خیلی باهام سرد بود. وقتی باهام سره خیلی از نظر روانی داغون میشم و عملا همه کارهام مختل میشه
    دوستان ممنونم از وقتی که برام میذارید و راهنماییم میکنید.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطور میشه اعتماد کرد ، یعنی همه دروغگو و کلاهبردارن؟!
    توسط sahel2016 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 تیر 95, 04:59
  2. قهر با مادر شوهر خبرچین دروغگوی نامرد منفعت طلب
    توسط saraaaaaaaaaa در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 17 بهمن 94, 14:29
  3. دروغگویی و بی اعتنایی همسرم به روابط
    توسط الهام 5566 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 62
    آخرين نوشته: شنبه 26 دی 94, 17:13
  4. شوهر دروغگوی من!!
    توسط mjtanhaa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 بهمن 90, 20:38
  5. در جستجوی اعتماد به نفس بيشتر !
    توسط erfan25 در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 29 دی 87, 10:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.