به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 34
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 شهریور 94 [ 01:07]
    تاریخ عضویت
    1389-7-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    9,759
    سطح
    66
    Points: 9,759, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 291
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 64 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد کوه رفتن،
    خوب شما کوه رفتن رو دوست نداری، ایشون دوست داره
    خوب آدم وقتی ببینه طرفش پایه نیست به خودشم خوش نمی گذره.
    بهترین حالت اینه که با هم برین و سعی هم کنید که به هر دو تون خوش بگذره ولی اگه نمیشه
    خوب اجازه بدین ایشون تنها برن ولی جوری برخورد کنید که از شما پنهان نکنه این کوه رفتن رو، مثلاً خودتون براش وسایلشو آماده کنید و بگید خوش بگذره، بعد هم برای اینکه خودتون تنها نمونید یه برنامه برای خودتون و دخترتون بریزید، مثلاً ببریدش سینما یا خونه مامانبزرگش، البته حتماً همسرتون در جریان باشن. این جوری به هم نشون می دید که به هم اطمینان دارید و به علایق همدیگه احترام می زارید.

    در مورد چاقی هم لحنتون به چه صورت بوده موقع صحبت در مورد این موضوع؟ آخه این خیلی مهمه. اولاً لاغر کردن کار بسیار بسیار سختی هست، ثانیاً واقعاً وقتی چاقی آدم رو خیلی رک بهش بگن خیلی بهش بر می خوره خوب و اعتماد به نفس آدم هم پایین می یاد.
    به نظرم به جای این که مستقیم بهش بگین، مثلاً سعی کنید در غذاهاتون خیلی چربی استفاده نکنید، یا بدون اینکه اشاره به مسئله لاغر شدن داشته باشید به پیاده روی در پارک اطراف منزلتون دعوتش کنید، مثلاً به هوای اینکه بچه حوصلش سر رفته بریم پارک، و از حرفاتون معلوم بود که همسرتون مهمون اومدن رو دوست داره، می تونید مهمون دعوت کنید و با اونا پارک برید یا مثلاً اگه حیاط دارید بازیهای که دویدن داره توش انجام بدید. خوب این طوری اگه بهش خوش بگذره معلومه که دوست داره این موقعیت ها تکرار بشه و ممکنه حتی خودش از این به بعد پیشنهاد بده.

    بعدشم خواهشاً اینقدر نگید دلم بهش سوخت. واقعاً خودتون باشید یکی بگه به خاطر اینکه دلم برات سوخت باهات ازدواج کردم، یا دلم برات سوخت ترکت نکردم، چه حالی بهتون دست میده؟ خوشبختانه فکر کنم تا حالا این موضوع رو مستقیماً به خودش نگفتید. لطفاً حتی دیگه در فکرتون هم این رو نیارید، چون حتی فکری هم که ما می کنیم می تونه در رفتار ما نمود پیدا کنه.

  2. 2 کاربر از پست مفید hello تشکرکرده اند .

    anisa (جمعه 21 شهریور 93), شیدا. (شنبه 22 شهریور 93)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    یه بار دیگه پستی که واسه من گذاشتی رو بخون . خودت به تک تک ایرادات اشاره کردی . درصدد رفعشون باش و قدر مردی که دوستت داره رو بدون . چون تو این دور و زمونه کمه
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  4. 2 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 23 شهریور 93), شیدا. (شنبه 22 شهریور 93)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 آبان 93 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    167
    سطح
    3
    Points: 167, Level: 3
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
    ممنون از بابت وقتی که برای حل مشکلات من میگذارید
    شوهرم کوه رفت ومن هم رفتم تولد برادر زاده ام. ولی در تمام مدت تولد دلم گرفته بود . حس بدی داشتم من واقعا نمیدونم چگونه از این من مغرور طلاق بگیرم . همش افکار منفی میاد سراغم. اونروزی که با هم دعوا کردیم و اشتی کردیم همش فکر میکنم برا چی من اشتی کردم برا چی نرفتم. احساس میکنم تو هیچ یک از تصمیم هایی که میگیرم ثابت قدم نیستمو این موضوع خیلی اذیتم میکنه. من واقعا نمیدونم چطور بعضی از اخلاق های بد خودم رو اصلاح کنم. شوهرم چند ساعت بعد میاد خونه صعود کردند و تو راه برگشت هستند و من مطمعن هستم که با روی خوش ازش استقبال نخواهم کرد
    اقای خاله قزی منم با شما موافق هستم یکی بیاد این گوشی رو بکوبه رو سر من شاید اصلاح شدم تو رو خدا به من راهکار نشون بدین من چطور این اخلاقم رو درست کنم که یه کم سیاست داشته باشم .اصلا از ته دلم نمیاد بهش محبت کنم از دوست نداشتنه یا از خودخواهی نمیدونم بخدا

  6. کاربر روبرو از پست مفید موج ابی تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 22 شهریور 93)

  7. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب بهش بگو ازش زمان بگیر بگو میخوام بهتر بشم بگو میخوای تلاشتو انجام بدی نیاز داری بری پیش مشاور بزار متوجه بشه میخوای تغییر کنی این باعث میشه شوهرتم بیشتر به رفتارهاش فکر کنه و سعی کنه بهتر عمل کنه البته بشرطی که به حرفایی که یمزنی عمل کنی.

    اولین کار یاد گیری مهارت ارتباطی هستش


    کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

    کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


    این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

    (:) نکته های کاربردی عمومی >>>

    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

    و از همه مهمتر این لینک

    تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

    استقبال از شوهر، چرا؟


    لینک هایی که بانو صبا دادن را حتما حتما مطالعه کنید واقعا عالی هستند خوب مطالعه کن وقت بزار انرژی بزار از خودت توقع بیش از اندازه نزار شوهرتم همینکه ببینه داری تلاشتو میکنه مطمئن باش اونم پا به پات میادش جلو هیچ فرقی با بانو سوده82 یا بالهای صداقت یا فرشته مهربان نداری که از صفر شروع کردن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    ali6594 (شنبه 22 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 23 شهریور 93), صبا_2009 (شنبه 22 شهریور 93)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 آبان 93 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    167
    سطح
    3
    Points: 167, Level: 3
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فقط تو این موندم وقتی از ته دلم نمیاد بهش محبت کنم برا چی باید اینکارو بکنم؟از رفتار منفعلانه خودم خسته شدم منکه برا تنها رفتنش دعوا کرده بودم باهاش بعد چی شد که راضی شدم بازم تنها بره ؟از خودم بدم میاد؟الان بازم ناراحتم
    اونم میدونه من از این کارش ناراحت میشم برا چی گذاشت رفت؟میتونست بزاره برا هفته بعد الکی یه روز قبل رفتنش بهم میگه بریم کوه خوش میگذره میگم اخه تولد برادرزادم هستش با یه قیافه الکی میگه حیف شد میومدی خوش میگذشت .ولی خوب من از ته دلش خبر دارم دیگه. این مورد اول نیست که . حالا فرض بگیریم من بدم تقصیر دخترمون چی هستش؟بچم هر هفته میگه بابا منو ببر دوچرخه سواری طوری باهاش رفتار میکنه انگار بچه رو از سر راه پیدا کرده واصلا دخترش نیست بخاطر همینه که دخترم اویزون من هستش همیشه. همه کاراش با منه من میبرمش پارک .من میبرمش بازارو...... در حالیکه شوهرم وقت ازاد زیادی داره. الان تایپیک دوستان رو میخونم واقعا دلم به حال خانم ها میسوزه. نمیدونم شاید سیاست این سایت اینه که اتش بیار معرکه نباشن و یه جورایی باعث درست شدن اوضاع باشن. اخه چرا هیشکی بمن نمیگه که دوست نداری شوهرت تنها بره کوه وخودتم کوه دوست نداری شوهرت یه بار هم برا دل شما نباید میرفت واون تفریحی که شما ودخترت هم مییتونستین باشین رو انتخاب میکرد. من الان باید یرا چی به شوهرم محبت کنم . این محبتم تشویقی برا کاراشه؟ اقایون اینهمه که در مورد اقتدار مردهاحرف میزنند بهتره یه خرده هم به فکر احساسات وظرافت خانم ها باشند. وقتی من میبینم بعد یه دعوای سخت شوهرم بازم کاری که من ازش بدم میومد رو انجام میده چرا باید دوسش داشته باشم ؟ پارسال زمستون عروسی برادرم بود وشوهرم با تیم میخواستند برن مشهد هرچی بهش میگفتم عروسی برادرم هست وتو برا چی میری فقط وفقط حرف خودش رو میزد که
    من باید برم در حالی که ذخیره تیم بود درست هست که اونموقع عروسی برادرم عقب افتاد ولی این مسله خیلی تاثیر بدی رو ذهن من گذاشت . خوب همین کارا باعث میشه من اصلا نتونم ودوست نداشته باشم بهش محبت کنم وتو ذهن خودم همیشه درگیر باشم . الان از وقتی دعوا کردیم شبا دیگه تو بالکن نمیخوابه ولی اصلا پشیزی برام ارزش نداره.ببخشید من امروز بازم دلم به شدت گرفته ووقتی اینجا حرف میزنم دلم یه خرده اروم میشه. الان دخترم اومده میگه مامان بریم شهر بازی میگم برو به بابات بگو رفته گفته اونم گفته باشه برو ببین مامانت حال داره یا نه ؟دخترم اومده میگه مامان لطفا حال داشته باس اولین بار هست که بابا بی قید وشرط قبول کرده من دلم به حال دخترم میسوزه
    ویرایش توسط موج ابی : شنبه 22 شهریور 93 در ساعت 19:24

  10. کاربر روبرو از پست مفید موج ابی تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 22 شهریور 93)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    یه سوال:

    می خواین زندگی تون درست بشه یا فقط قصدتون دردودل کردنه؟

    لینک های که گذاشته بودیم رو مطالعه کردین؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 23 شهریور 93)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 شهریور 94 [ 01:07]
    تاریخ عضویت
    1389-7-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    9,759
    سطح
    66
    Points: 9,759, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 291
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 64 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ........

    - - - Updated - - -

    اخه چرا هیشکی بمن نمیگه که دوست نداری شوهرت تنها بره کوه وخودتم کوه دوست نداری شوهرت یه بار هم برا دل شما نباید میرفت واون تفریحی که شما ودخترت هم مییتونستین باشین رو انتخاب میکرد. من الان باید یرا چی به شوهرم محبت کنم . این محبتم تشویقی برا کاراشه؟
    ببخشید. من فکر کنم چون پدر خودم اخلاقش خیلی تند بود وقتی بچه بودم و گاهی شرایط غیر قابل تحملی رو تجربه کردم، به خاطر همین نتونستم شرایط شما رو درک کنم و همسر شما به نظر من آدم منعطف و مهربانی رسید که ایراداش خیلی بزرگ نبودن. نمی دونم، خوب شاید شما در منزل پدرتون شرایط خیلی خوبی داشتید و این باعث شده استانداردهای بالاتری نسبت به من داشته باشید. (من مجردم) مثلاً من یه اخلاق خیلی خوبی که پدرم داره اینه که خیلی چشم پاکه و اصلاً اهل خیانت نیست یعنی این در ذاتش اصلاً نیست، شاید به خاطر همینه که من بزرگترین عیب یک مرد رو همین می دونم و می گم اگه یه مرد بداخلاق نباشه و اهل خیانت هم نباشه یه مرد ایده آله.

    فقط یه مورد از اخلاقای تند پدرم رو می نویسم خودتون به عمق فاجعه پی می برید:
    مثلاً صدای تلویزیون تا آخرین حد در حد کر شدن گوش بلند می کرد تا نتونیم بخوابیم و اذیت شیم و تا چند ساعت هم کمش نمی کرد ( تا جایی که همسایه ها می اومدن و تذکر می دادن.) ، هیچ کس هم جرئت اعتراض نداشت چون نتیجه اعتراض می تونست عکس العمل بدتری باشه. حالا تازه من پدرم عاشق مادرم بوده و به قول معروف پاشنه در خونشون رو از جا در آورده بوده که مادرم رو بهش بدن. دلایل دعوا بین پدر و مادر من همیشه مسائل کوچیک بودن ولی اخلاق خیلی تند پدرم باعث می شد از کاه، کوه ساخته بشه. بعدشم همیشه پشیمون می شد و عذرخواهی می کرد ولی دوباره بعد یه مدت همون آش و همون کاسه.

    تو جمع اونقدر سر دخترم داد میزنه که انتظار داره دخترم مثل یه جوان ۲۰ساله رفتار کنه.
    حالا فرض بگیریم من بدم تقصیر دخترمون چی هستش؟بچم هر هفته میگه بابا منو ببر دوچرخه سواری طوری باهاش رفتار میکنه انگار بچه رو از سر راه پیدا کرده واصلا دخترش نیست بخاطر همینه که دخترم اویزون من هستش همیشه
    من در مورد دخترتون خیلی ناراحت شدم. می ترسم در اعتماد به نفسش تأثیر بزاره این رفتارها.امیدوارم کارشناسای تالار بیان و در این مورد راهنمایی کنن.<br>این دست رفتارها به خود من ضربه بزرگی زدن. (ایجاد اضطراب و کاهش اعتماد به نفس)
    بعد یه مورد دیگه. به نظر خودتون همین مشکلاتی که خودتون مطرح کردید اونقدر بزرگ هستند که ارزش طلاق و مشکلات پس از طلاق رو داشته باشن؟ یکی از مشکلاتش می تونه این باشه که دخترتون باید با یکی از والدینش زندگی کنه و شاید صاحب ناپدری و نامادری بشه. و یکی دیگه می تونه این باشه که آیا تضمینی وجود داره همسر بعدی مشکلاتی از این دست یا حتی بزرگتر نداشته باشه؟
    بازم ببخشید اگه نتونستم درکتون کنم.
    ویرایش توسط hello : شنبه 22 شهریور 93 در ساعت 22:33

  14. کاربر روبرو از پست مفید hello تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 22 شهریور 93)

  15. #28
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شوهرتون مرتب کوه می ره
    عضو یک تیم ورزشی هست
    پس شاید خیلی هیکلش بد نباشه و شما حساس شدی (شایدم باشه. فقط حدس زدم)

    این که جدا از شما می خوابه بخاطر این هست که اعتماد به نفسش را گرفتی
    تو چاقی و دوست نداشتنی!
    حتی جوابی که داده (شاید صدای خرو پف اذیتت کنه ) پیشگیری از ایرادی هست که دست خودش نیست و نمی خواد با شنیدنش از شما ناراحت بشه
    خودش جلو جلو می گه.

    چرا باید یک تفریح مردونه با دوستاش و دوست داشتنی را ول کنه و بیاد تولد برادرزاده شما؟
    کدوم مردی تولد یه بچه بهش خوش می گذره؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 23 شهریور 93), رزا (یکشنبه 23 شهریور 93)

  17. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 آبان 93 [ 21:54]
    تاریخ عضویت
    1392-10-09
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 12 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کوه رفتن که یه ورزش سخت محسوب میشه و با توجه به اضافه وزن همسرتون خیلی هم واسش خوبه ،اگه واقعا دوست دارین شوهرتون اندام مناسبی داشته باشه باید تو کوه رفتن باهاش حتی پایه باشین.
    در ضمن حداقل خواسته شوهرتون از شما یه خونه مرتبه ،شما واقعا نمی تونید خواسته ای به این اسونی رو براورده کنید؟؟؟؟
    ادم های چاق واقعا گرما براشون بیشتر ازیت کننده است پس یه خورده حرف های شوهرتون رو باور کنید.

    به عنوان یه دوست به شما میگم ادم هایی که سر هر چیزی قهر میکنن یا اصلا حرف نمی زنن ادم های غیر قابل تحملی هستن.
    یه مقدار زیادی غرورتون رو بزارین کنار و به فکر دخترتون باشین و زندگی تون رو به عنوان یک کدبانو مدیریت کنید(این جوری بگم ایا یه مدیر موفق با همکاراش قهر میکنه )

  18. 2 کاربر از پست مفید ارغوانی تشکرکرده اند .

    رزا (یکشنبه 23 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 23 شهریور 93)

  19. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 آبان 93 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1393-5-03
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    167
    سطح
    3
    Points: 167, Level: 3
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست دارم زندگیم درست بشه ولی نمیتونم عزت نفس خودم رو زیر پا بذارم. خوب من به خیلی از کارای همسرم که ممکنه برا خانم های دیگه مهم باشه گیر نمیدم . اونم همینطور به کارهای من که ممکنه مردای دیگه به خانمشون گیر بدن کاری نداره. زندگی ما شده این که هر کی برا خودش زندگی کنه. نه شوهرم هر هفته کوه نمیره فقط وقتی میره که جمع دوستاش جمع باشه وبره بهش خوش بگذره . شوهرم فوتسال بازی میکنه وعضو تیم سازمان بود . البته دروازه بان بود واضافه وزن هم خیلی داره ولی چون از خیلی وقته داره بازی میکنه و شناخته شده هست توی سازمانشون با تیم میره برا بازیها . من نگفتم خونه ما همیشه نا مرتب هست گفتم همیشه مرتب نیست گاهی وقتا ممکنه نامرتب باشه ولی چون مادر شوهرم بسیار مرتب هستند شوهرم انتظار داره خونه ما شبیه خونه مادرشون باشه.
    تفریح دوست داشتنی کاملا هم مردانه نبود وچند نفری با خانواده بودند ویه خانم مجرد وتنها هم بود. واقعا احساس رضایت نکردن از زندگی مشترک علت طلاق نمیتونه باشه. همه طلاقها باید به خاطر معتاد بودن و دست بزن داشتن وخیانت باید باشه ؟ مطمعن هستم اگه برم به بابام این حرفا روبزنم اونم همین حرف رو میزنه که به خاطر این چیزا طلاق میگیرن ؟ولی من که احساس رضایت نمکنم از زندگیم باید طلاق نگیرم جچون علتی برا طلاق نیست .
    من نمیدونم واقعا باید چیکار کنم


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.