به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبور سنگ نمایش پست ها
    شاید نباید در این تاپیک که مال ۲ سال پیشه نظر بدم، اما خوشبختانه هنوز فعاله
    تمامی حرف‌هاتون رو خوندم. حین خوندنش استرس بدی داشتم. به دلیل قوه‌ی تخیل قدرتمندم خودم رو در تک تک موقعیت‌ها جای شما تصور کردم. چقدر پاهای شما لبه‌ی پرتگاه و لمس کردن و برگشتید!
    میدونم این نظر رو هرگز نمی‌بینید، اما ممنونم از نوشته‌هاتون. بی‌نهایت ازتون ممنونم که به من دید درستی از این خطرات دادید. مدیونتونم
    سلام. ممنونم از شما. سورپرایز شدم! اسم تاپیک رو هم یادم نبود. خودم یه دور از ابتدا خوندم. چه دختر ناقلایی بودم.
    از ایجاد این تاپیک پشیمون بودم. صحبت شما دلگرمم کرد. نیاز به یادآوری داشتم. ضمن اینکه ویرایش بانو فرشته مهربان رو مطالعه نکرده بودم که به لطف شما دیدم.
    سپاسگزارم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
    ویرایش توسط عشق آفرین : دوشنبه 22 شهریور 95 در ساعت 22:39

  2. 4 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 23 شهریور 95), کلانتر جو (دوشنبه 22 شهریور 95), نیکیا (دوشنبه 22 شهریور 95), شیدا. (سه شنبه 23 شهریور 95)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها
    سلام. از ایجاد این تاپیک پشیمون بودم.
    سلام.

    من اين تاپيك شما رو نديده بودم. جا داره به شجاعت وصف ناپذيرتون تبريك بگم.

    اگر بدونيد با اين تاپيك احتمالا چند نفر رو به صراط المستقيم دعوت كرده ايد ديگه پشيمون نميشيد.

    از خود گذشتگي كه حتما جنگ رفتن و جلوي توپ و تانك ايستادن نيست. واقعا كار شما از خود گذشتگي بود.

    اميدوارم يه روز يه تاپيك ايجاد كنيد با عنوان " تجربه اي از عروج " .

    جا داره تولد دوباره عشق آفرين رو تبريك بگم، هر چند كه چند سال دير شده .

    از درس هايي كه به رايگان به ما دادين، بي نهايت ممنون.


  4. 4 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 16 آذر 96), شیدا. (سه شنبه 23 شهریور 95), عشق آفرین (سه شنبه 23 شهریور 95), صبا_2009 (سه شنبه 23 شهریور 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    6,561
    سطح
    53
    Points: 6,561, Level: 53
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 120 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. داستان عجیب و پر افت و خیزی بود. بیشتر از این نظر که این مجموعه بلایا سر یه نفر اتفاق افتاده.
    ولی من یه چیزی رو درک نمی کنم یا بهتره بگم متوجه نمیشم!
    تو همین تاپیک فرمودین که حوالی سن 12 سالگی شما:
    "وقتی پدرم عصبانی میشه،اخم هاشو توی هم میکنه، پاهاشو میندازه روی هم و در سکوت خونه ای که هیچ کس حق صحبت و اظهار نظر نداشت، سیگار میکشید"
    بعد تو تاپیک دیگه ای فرمودین (موقع نوشتن تاپیک 23 سالتون بوده):
    "پدرم اونجا [کشور خارجی] 3 تا فروشگاه داره و 30 ساله اونجاست. بخواد جای دیگه ای زندگی کنه باید اقامتش رو باطل کنه، کارشو رها کنه و این دردسرا."

    شاید من زیادی ریز بینم!



  6. کاربر روبرو از پست مفید Wishbone تشکرکرده است .

    عشق آفرین (سه شنبه 23 شهریور 95)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    آقای محمد رضا از شما ممنونم.
    اینها چیزی نیست که من بخوام بهشون افتخار کنم. نمیتونم هم ازشون فرار کنم. چون بخشی از زندگیم هست. تازه شدم فردی معمولی که باید یاد بگیرم مانند دیگران زندگی کنم. با اعتماد بنفس، با کنترل هیجاناتم، با فکر کردن قبل از هر عملی. حالا دیگه وقت دغدغه های بزرگتری هست، مثل حذف تکبرم، حسادتم، عصبیت و ضعف هایی که باید موقعیتش فراهم شه که خودش رو نشون بده. به قول معروف:
    خوب باشد محک تجربه آید به میان
    تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
    هنوز خیلی ضعف هام از بین نرفتن و خیلی ها هنوز رو نشدن. عجله ای ندارم. قدم به قدم انشاء الله. با دعای شما عزیزان همدردی. سپاسگزارم از شما.

    wishbone گرامی، ممنونم از تذکرتون. من نگفتم پدرم 30 ساله ترکمون کرده. گفتم 30 ساله جای دیگری کار و زندگی دارن. سرمایه شون جای دیگری هست. نگفتم هرگز به ما سر نمیزنن و من از بدو تولد ایشون رو ملاقات نکردم!!!! البته دور از جونم! چون اگه نبینمشون دق میکنم. دیوانه میشم.
    پدرم معمولا تا چند سال کودکی من یک دو سال میرفتن و چند ماهی ایران استراحت میکردن. ضمن اینکه ما هم تعطیلات نزدشون میرفتیم معمولا. بعد ها فواصل کمتری می موندن. مثلا شش ماه میرفتن و سه ماه ایران بودن. ما هم سر میزدیم، دیگه داداشام اونجا بودن. من 18 سالگی بود که برای کارهای دانشگاهم یه سوء تفاهم پیش اومد و ممنوع الورود شدم به اونجا. ضمن اینکه چند سال قبلش پدرم ورشکست شده بودن (تقریبا اول دوم دبیرستان بودم فکر کنم) سه چهار سال ایران بودن. بعد مجددا به شراکت یکی از دوستانشون رفتن و اونجا یک شعبه کوچک از فروشگاه قبلیشون زدن، که به لطف خدا به 3 شعبه گسترش دادن. خب طبیعیه. ایشون سرمایه شون اونجاست، متد کاری اونجا رو بلدن، پسرهاش اونجا خونه زندگیشون رو راه انداختن، نمیتونن به خاطر من بیان ایران. از طرفی، مادرم هم نمیتونن پای من بمونن همیشه و برادرهام شکایت میکنن که به خاطر من از مادرشون دور هستند. از طرفی پدر مادرم خودشون به حضور هم به خصوص در این سن احتیاج دارن. چون مادرم مجبور بودن به خاطر من ایران بمونن یا پدرم دو ماهی یک بار چند روزه سر بزنن با مادرم شیفت عوض کنن کنار من باشن. الان من چند مدته درسم تموم شده و مجبور شدم بیام پیش خواهرم (البته تحت نظارت ایشون) که یه کشور دیگه است زندگی کنم. دیگه خیلی تو دست و پاش بودم تصمیم گرفتم چند مدت دیگه برگردم ایران و مدتی هم نزد مادر بزرگم باشم. خلاصه هیشکی حضانتمو قبول نمیکنه. نمیدونم چی در انتظارمه و دقیقا کجا زندگی کنم. ایشالا خیره. شاید این چالش جدیدمه. امیدوارم دفعه بعد تو تجربه عروجی باشه که آقای محمدرضا پیشنهادشو دادن.
    اگر بخوام داستان سرایی کنم چرا خودم رو اینچنین خراب کنم؟ یه داستان میساختم که تصویر زیباتری ازم بمونه. بخصوص که اینجا دو ساله موندم. مسلما کارهایی واجب تر از سرگرم کردن دوستان همدردی دارم.
    جالبه یه روز مهمانی آمد پیشمون که پیشتر ملاقاتشون نکرده بودم. ایشون از زندگیشون گفتن و من تعجب کردم و گفتم فوق العاده برام عجیب بود. گفتم خیلی شگفت انگیزه زندگیتون. ضمن اینکه من هیچی یادم نمی مونه و این فوق العاده است که تک تک این لحظات در ذهنتونه! مادر گفت: خب مهنام هیچ اتفاقی تا به حال تو زندگیش نیوفتاده و یه زندگی معمولی و تکراری داشته!!! دقیقا این جمله اومد تو ذهنم که فقط خدا میدونه چه فراز و نشیب هایی تو زندگیم بوده و هیچ کس در فضای غیر مجازی نمیتونه تصور کنه این آدم توصیف شده در همدردی منم. پیش میاد دیگه. شما دعا کنید برام.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
    ویرایش توسط عشق آفرین : سه شنبه 23 شهریور 95 در ساعت 22:52

  8. 7 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 16 آذر 96), hafez2014 (چهارشنبه 24 شهریور 95), Shadi2 (چهارشنبه 24 شهریور 95), نیکیا (سه شنبه 23 شهریور 95), Wishbone (سه شنبه 23 شهریور 95), بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 28 آذر 95), صبا_2009 (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 تیر 96 [ 00:25]
    تاریخ عضویت
    1395-4-28
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عشق آفرین جان من هم بخاطر خوندن همین تاپیکت از یسری چیزا نجات پیدا کردم وخیلی دعات کردم.
    خودت هیچ وقت نمیدونی چه تاثیری گذاشتی و چه شخصیت تاثیر گذاری داری... بهت تبریک میگم.
    برای من هم با دل پاکت دعا کن .

  10. 5 کاربر از پست مفید تولددوباره تشکرکرده اند .

    Quality (پنجشنبه 25 شهریور 95), نیکیا (سه شنبه 23 شهریور 95), بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 28 آذر 95), عشق آفرین (سه شنبه 23 شهریور 95), صبا_2009 (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 خرداد 96 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    6,293
    سطح
    51
    Points: 6,293, Level: 51
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    312

    تشکرشده 273 در 107 پست

    Rep Power
    38
    Array
    جالب بود ممنون
    خانم عشق آفرین کار بسیار خوبی کردی نوشتی

  12. 3 کاربر از پست مفید Shadi2 تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 16 آذر 96), بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 28 آذر 95), عشق آفرین (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام.
    گناه واقعا شیرینه و ترک گناه خییییلی سخت.آفرین به تو.دوران خیلی سختی رو گذروندی ولی میبینی که ارزششو داشته.تاپیکو که میخوندم مو به تنم سیخ میشد.همت داشتی خودتو از ته منجلاب کشیدی بیرون...👌👌

  14. 2 کاربر از پست مفید donya. تشکرکرده اند .

    بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 28 آذر 95), عشق آفرین (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    این داستانا همه ش واقعی بودن یعنی؟

  16. 2 کاربر از پست مفید delkhaste تشکرکرده اند .

    بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 28 آذر 95), عشق آفرین (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    از همگی شما تشکر می کنم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  18. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 28 آذر 95)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 96 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    3,018
    سطح
    33
    Points: 3,018, Level: 33
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 87 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم عشق آفرین دو تا سوال ازتون داشتم البته ببخشید فضولی هست و شما مجبور نیستین جواب بدین
    اول این که یعنی چی سرتون شرط بندی کرده بودن با توجه به این که اون موقع نه ساله بودین این آدما اون موقع چند سالشون بوده؟
    دوم این که سوءتفاهم چی بوده که یک کشور شما رو ممنوع الخروج کرده خیلی عجیبه برام

    ضمنا در مورد اتفاقاتی که براتون افتاده بگم که دخترای 14 - 15 ساله از این خل بازیا زیاد میکنن!!! به نظر من فقط خل بازیه نه چیز دیگه
    ویرایش توسط the boy : پنجشنبه 25 شهریور 95 در ساعت 04:36


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.