به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 اردیبهشت 95 [ 01:17]
    تاریخ عضویت
    1393-2-10
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    2,041
    سطح
    27
    Points: 2,041, Level: 27
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 115 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نوپو جان اول از قضاوتم در مورد سنت عذر می خوام.اما دخترای 23 ساله که بی عقل نیستن دوستم و منم خدای نکرده همچین چیزی نگفتم.من توهین نکردم بهت و گفتم کله ی خودم بوی قرمه سبزی میداده هنوزم به گفته ی اطرافیانم بوی قرمه سبزی میده(من عاشق قرمه سبزی ام )من همیشه طرفدار حقوق انسانی و به جای خانما هستم.بعضی از حقوقی که به ناحق ازشون گرفته شده و در جامعه کم هم نیستن.من مشهد زندگی میکنم اما زیاد تهران رفت و امد دارم.تقریبا همه جای ایران رو رفتم و معتقدم هنوز باورهای غلطی در جامعه امون چه تهران و چه شهرستان حکم فرماست.منظور من باورهای دینی و اعتقادات مذهبیمون نمیشه و فراتر و عمیقت راز این حرفاست.
    من حرفای شما رو وارونه نکردم اتفاقا همونجا هم خیلی ازت تشکر کردم و دوباره ممنونم ازت چون در حالی که خیل ادمای اطرافم همه سرزنشم می کردن،شماحرفای دلمو زدی ،چیزایی که توی اون لحظه فقط احساس می کردم و نمیتونستم به زبون بیارم اما نوپو جان اینکه میگی اگر اون اقا علاقه داشت میموند و ارزش قایل میشد واسه خواسته هات حرفت درسته اما بیا ی بار هم از دید اون اقا نگاه کنیم .اونم حتما با خودش همین حرفو می زنه دیگه میگه اگر منو می خواست از خواسته اش کوتاه میومد،تازه اقایون که معروفن به مغرور بودن.پس خیلی نمیشه به این قضیه توی خواستگاری سنتی تکیه کرد.به هر حال ازت متشکرم.بابت وقتی که گذاشتی و لطفی که در حقم کردی برات ارزوی بهترین ها رو دارم

  2. 4 کاربر از پست مفید انتظارسبز تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 18 شهریور 93), khaleghezey (دوشنبه 17 شهریور 93), اثر راشومون (دوشنبه 17 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 17 شهریور 93)

  3. #12
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    البته منم تند روی کردم اما خوب بعضی وقت ها که آدم مریض می شه زود رنج می شه ده روزه که مریض شدم و حتی از خانه بیرون نمی توانستم برم تازه امروز یکم مثل آ دم شدم و توانستم تکان بخورم.

    اتفاقا دیشب دختر همسایه آ مد خانه ما و درباره اشتغال مشورت کرد.مادرم گفت که کار یک مساله جدی است و برای سرگرمی و ارتباط اجتماعی مناسب نیست. دردسرهايش به همان اندازه خانه داری است و شاید بیشتر. خیلی وقت ها حقوقی که خانم می گیرد در مقابل چیزی که از دست می دهد ارزش ندارد به جز بعضی کارهای خاص که برای آ سایش زنان لازم است مثل مامایی یا معلمی که نمی شود به عهده مرد باشد. پس اگر خانمی شغل حساسی ندارد و نیاز مالی ندارد بهتر است جور دیگری به جز اشتغال به جامعه خدمت کند.
    بعد من به دختر همسایه گفتم : اشتغال نیروی کار زنان را محدود می کند و از فعالیت در جامعه باز می مانند. الان جامعه به نیروی داوطلب برای یک سری امور نیاز دارد. الان جامعه نیاز به تشکل های مردمی و سازمان های مردم نهاد نیاز دارد. الان جامعه به کسانی نیاز دارد که برای اصلاحش همت کنند و شروع به آموزش دیگران کنند.

    خلاصه دیشب مفصل بحث کردیم که این چکیده اش بود.
    اگر هم می خواهی استقلال مالی داشته باشی چند راه به جز اشتغال وجود دارد و خانه داری به معنای وابستگی نیست. مثلا پدرت قسمتی از پول جهیزیه را نقدا بهت بدهد. یا اینکه یک حساب سود ده مناسب در بانک باز کنی . یا اینکه از همسرت بخواهی مبلغی از پول مهریه مثلا دو یا سه سکه به شما بدهد . البته فلسفه مهریه همین است که مرد مقداری استقلال مالی و پشتوانه به زن بدهد. راه دیگر این است که همیشه مقداری معین خرجی بگیری و درصدی را پس انداز کنی.

    پس اگر ذهنت وسیع شود بدون اشتغال هم زندگی خوبی خواهی داشت. روی این مساله حساس نباش.

    الان خواستگار زیاد آ مده و رفته. شما تجربه زیادی. دارید و تصمیم گیری تان بهتر خواهد بود.
    پس بهتره به تمام تجربه هایت فکر کنی و با مشورت خانواده معیارهای قطعی را مشخص کنی و تعیین کنی که از چه چيزهايي می گذری.
    با توجه به سوالاتی که خواستگاران مختلف پرسیده اند و می دانی عمومی و مهم است جواب هایت را به طور نسبی و حدودی آماده کنی. برنامه ریزی کن که هر موضوعی را چه موقع بپرسی. مثلا جلسه اول یا دوم.

    اگر شما و خانواده به توافق برسید و اینگونه مسائل را از قبل حل کنید خیلی راحت با خ.استوار به توافق می رسی و خواستگار مناسب را از دست

    - - - Updated - - -

    البته منم تند روی کردم اما خوب بعضی وقت ها که آدم مریض می شه زود رنج می شه ده روزه که مریض شدم و حتی از خانه بیرون نمی توانستم برم تازه امروز یکم مثل آ دم شدم و توانستم تکان بخورم.

    اتفاقا دیشب دختر همسایه آ مد خانه ما و درباره اشتغال مشورت کرد.مادرم گفت که کار یک مساله جدی است و برای سرگرمی و ارتباط اجتماعی مناسب نیست. دردسرهايش به همان اندازه خانه داری است و شاید بیشتر. خیلی وقت ها حقوقی که خانم می گیرد در مقابل چیزی که از دست می دهد ارزش ندارد به جز بعضی کارهای خاص که برای آ سایش زنان لازم است مثل مامایی یا معلمی که نمی شود به عهده مرد باشد. پس اگر خانمی شغل حساسی ندارد و نیاز مالی ندارد بهتر است جور دیگری به جز اشتغال به جامعه خدمت کند.
    بعد من به دختر همسایه گفتم : اشتغال نیروی کار زنان را محدود می کند و از فعالیت در جامعه باز می مانند. الان جامعه به نیروی داوطلب برای یک سری امور نیاز دارد. الان جامعه نیاز به تشکل های مردمی و سازمان های مردم نهاد نیاز دارد. الان جامعه به کسانی نیاز دارد که برای اصلاحش همت کنند و شروع به آموزش دیگران کنند.

    خلاصه دیشب مفصل بحث کردیم که این چکیده اش بود.
    اگر هم می خواهی استقلال مالی داشته باشی چند راه به جز اشتغال وجود دارد و خانه داری به معنای وابستگی نیست. مثلا پدرت قسمتی از پول جهیزیه را نقدا بهت بدهد. یا اینکه یک حساب سود ده مناسب در بانک باز کنی . یا اینکه از همسرت بخواهی مبلغی از پول مهریه مثلا دو یا سه سکه به شما بدهد . البته فلسفه مهریه همین است که مرد مقداری استقلال مالی و پشتوانه به زن بدهد. راه دیگر این است که همیشه مقداری معین خرجی بگیری و درصدی را پس انداز کنی.

    پس اگر ذهنت وسیع شود بدون اشتغال هم زندگی خوبی خواهی داشت. روی این مساله حساس نباش.

    الان خواستگار زیاد آ مده و رفته. شما تجربه زیادی. دارید و تصمیم گیری تان بهتر خواهد بود.
    پس بهتره به تمام تجربه هایت فکر کنی و با مشورت خانواده معیارهای قطعی را مشخص کنی و تعیین کنی که از چه چيزهايي می گذری.
    با توجه به سوالاتی که خواستگاران مختلف پرسیده اند و می دانی عمومی و مهم است جواب هایت را به طور نسبی و حدودی آماده کنی. برنامه ریزی کن که هر موضوعی را چه موقع بپرسی. مثلا جلسه اول یا دوم.

    اگر شما و خانواده به توافق برسید و اینگونه مسائل را از قبل حل کنید خیلی راحت با خ.استوار به توافق می رسی و خواستگار مناسب را از دست

    - - - Updated - - -

    نمی دهی. در جلسات اولیه خواستگاری با قاطعیت حرف نزن.بیشتر بحث آ زاد کن و بعد کم کم در جلسات بعد حرف های جدی را شروع کن.

  4. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    اثر راشومون (دوشنبه 17 شهریور 93), تیام (چهارشنبه 19 شهریور 93)

  5. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    بنظر من بشخصه وسطو بگیریم و معامله را جوش بدیم بانو شیدا فکر کنم یکم بیش از اندازه بخودش مطمئنه و اعتماد بنفسش بالا هستش یا کاذبه و بانو نوپو هم داره سیاه سفید میبینه بنظرم وسطشو بگیری عالیه.

    با خونه مستقل موافقم ولی اینکه از اول خودش خانه داشته باشه نه چون با این شرایط اقتصادی واقعا امکانش نیست
    با کار کردن هم موافقم ولی به یه شرط در همان جلسات خواستگاری عنوان کنید دوست دارید شاغل بشید ولی همزمان تلاش میکنید که به کارهای منزل و شوهرتان هم برسید و اگر روزی با مشورت با همدیگه حس کردید که بهتره شغلتان را رها کنید اینکار را انجام میدید و اولویت اولتان زندگی مشترک هستش

    یکم انعطاف داشته باش نرم تر برخورد کن با موضوعات مثلا همین مورد میتوانستی بگی ایشون خانه را بدهند اجاره و یکجای دیگه را اجاره و رهن کنن.خانواده شوهر خیلی خوبه رابطه خوبی باهاشون برقرار کنی ولی بهتره کم کم بهشون نزدیک بشی یکدفعه خودتو نندازی وسطشون
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    ali6594 (دوشنبه 17 شهریور 93), hamed-kr (سه شنبه 18 شهریور 93), آونگ (سه شنبه 18 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 17 شهریور 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 دی 01 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    6,488
    سطح
    52
    Points: 6,488, Level: 52
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 18 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    د
    سلام ببخشید میدونم موضوعم مرتبط با این قسمت نیست
    نقل قول اینجا گرفتم آخه هرکار کردم نتونستم خصوصی برای شما یا مدیریت پیام بدم
    نتونستم راهش رو پیدا کنم
    یه موضوعی رو که استارت کردم مثل اینکه فرستادید انجمن ازاد نتونستم تو انجمن آزاد پیداش کنم
    http://www.hamdardi.net/thread-35330.html
    برای جواب گرفتن از این سوال باید هزینه پرداخت کنم؟
    آخه من مشاوره تخصصی نمیخوام فقط نظر افرادعادی میخوام سوالم تخصصی نبود

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    سلام خانوم انتظار سبز عزیز.

    من زیاد متوجه مشکلتون نشدم، جلسه دوم خواستگاری؟ یا جلسه دوم آشنایی و صحبت شما با جناب خواستگار؟

    آخه معمولا جلسه اول با مادر آقای خواستگار، جلسه برگزار میشه، جلسه دوم خود جناب خواستگار میاین، اما دختر و پسر از جلسه سوم باهم صحبت میکنن! ( برای بعضیا جلسه دوم، دختر و پسر صحبت هم میکنن ) حالا شما منظورتون اینه که همون در همون اولین صحبت ها مسله منزل مستقل و مطرح کردین؟
    خب بعدش که ایشون گفتن باشه مشکلی نیست!
    پس چی شد که پدرتون مخالفت کردن؟

    *** من همین قسمت و نفهمیدم***

    من که معمولا سعی میکنم سوالاتم و طبقه بندی میکنم و نسبت به اولویتشون میپرسم!
    اولویت بندیم هم به این صورته که معیارهامو برای خودم لیست میکنم اونایی که بسیار مهمن و اگه نداشته باشن هیجوره کنار نمیام بااهاشون و جلسه اول میپرسم تا بصورت کلی تکلیفم مشخص بشه بعد بقیه و همینطور بترتیب اولویت دوم و سوم و... میپرسم.یعنی من از کل به جز میرم! اول اجازه میدم هم من هم خواستگار یک دید کلی از همدیگه پیدا کنیم بعد جزیی ترش میکنم.

    حالا شما جلسه اول در مورد داشتن خونه مستقل پرسیدین؟ پس این یعنی این پارامتر برای شما بسیار مهم بوده؟ درسته؟ و شما هیجوره در این مورد انعطاف پذیر نیستین؟

    اگه اینطوره بنظرم کار درستی کردین که موضعتون و همون اول کامل مشخص کردین. حالا اگه دنبال چگونه مطرح کردن این موضوع هستین، خب میتونین بگین اینجا چطور مطرح کردین تا دوستان، اشکالاتشو و در بهتر مطرح کردنش و راهنماییتون کنن.

    بنظر م مثلا خوبه اول کمی از استقلال داشتن صحبت کنین و پتانسیل خواستگارتون در خصوص مستقل شدن خب بسنجین، یعنی کم کم جلسه و به این سمت سوق بدین.
    یعنی اول بررسی کنین ببینین این خواستگاز شما تا چه حد میتونه مستقل باشه و بدون کمک بزرگترش کارهاشو انجام بده و از پس یک زندگی برمیاد.
    بعد در خصوص منزل مستقل داشتن میتونین صحبت کنین،

    مثلا بگین، من تا این سن همش در کنار پدر و مادر بودم و هرجا بمشکلی برخوردم میدونستم پشتوانه محکمی چون پدر و مادر داشتم، اما الان رفته رفته دارم حس میکنم که تمایل زیادی به ایجاد یک زندگی مستقل دارم، میخوام استقلال واقعیو تجربه کنم و روی پای خودم بایستم! و تا جای ممکن دیگه از پدر ومادرم و خانواده و بزرگترا درخواست کمک نکنم. میخوام مشکلات زندگی و از نزدیک لمس کنم و خودم با وجود سختیشون حلشون کنم. برای همین به داشتن یک زندگی مستقل خیلی تاکید دارم، شما تا چه حد با من موافق هستین؟ و در برنامه های زندگیتون تا چه حد دخالت بزرگترا نقش اساسی ای داره؟ ( خب طبیعتا باید اجازه بدین نظرشون و در این مورد بگن، و خونه مستقل از خانواده شما و ایشون داشتن هم جزیی از این برنامه میشه، و اگه در اینجا ایشون مطرح نکردن، شما میتونین مطرح کنین، بگین خب همه حرفا زده شد مثلا درمورد کار و درس و برنامه ها و اهداف زندگی ... حرف زدیم اما در مورد محل زندگی چطور؟ محلی که شما برای زندگیتون بعد از عروسی تعیین کردین کجاست؟ بهرحال انتخاب محل زندگی هم جزیی از برنامه های مستقلانه ما محسوب میشه)

    دیگه اونجا بستگی داره خواستگارتون چی عنوان کنن، اگه مثه مورد قبلی گفتن داشتن آپارتمانی در خانه پدریم، میتونین درمورد استقلال و خواسته اتون و اهدافتون بیشتر توضیح بدین.

    اینطوری شما هم متوجه طرز فکر ایشون در مورد استقلال و منطقی بودنشون بیشتر میشین. هم زیادم شما آدم مادی گرا بنظر نمیرسین شما فقط نشون دادین که دوست دارین روی پای خودتون بایستین و زندگی هرچقدرم سخت باشه، شما حاضرین این سختی و بپذیرین اما مستقل باشین. پس صرفا خونه ای جدا از خانواده شوهر هدف شما نیست.

    میتونین این طرز فکرو به پدرتون هم منتقل کنین.
    ایشون یک پدر هستن و حتما درکتون میکنن.
    امروزه چه دختر و چه پسر، دوست دارن مستقل باشن، دوست ندارن همیشه پدر و مادر بالاسرشون باشه و مثه یک فرشته نجات همیشه درحال کمک کردن بهشون باشن.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 18 شهریور 93 در ساعت 14:58

  9. 6 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 18 شهریور 93), khaleghezey (چهارشنبه 19 شهریور 93), m.reza91 (چهارشنبه 19 شهریور 93), مصباح الهدی (سه شنبه 18 شهریور 93), آونگ (سه شنبه 18 شهریور 93), تیام (چهارشنبه 19 شهریور 93)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام مجدد انتظار سبز عزیز
    خیلی نکات پراکنده ای به ذهنم می رسه.چون خودم ذهنم شلوغه نمی دونم چه جوری بگم.ولی می گم.
    بیا اول از عنوانت شروع کنیم.
    مطرح کردن مسکن مستقل در جلسه دوم خواستگاری کار درستی نیست؟
    من فقط نظرات شخصیم را می گم و تو خودت مطابق با خودت بسنج... نه مطابق با من.باشه؟

    ببین تو پیدا کردن اهمیت این پارامتر باید ببینی:
    1) تیپ فرهنگی خانواده آقای خواستگار چه طوریه؟ بعضی ها خیلی خانواده فرهیخته ای هستند. اصلا از این حرفهای مادر شوهری خواهر شوهری ندارن! مادر را میبینی این قدر صمیمی و مهربونه! پدرش فرهنگی بازنشسته است بعد مثلا از این معلم های خیلی مهربونه که یه ذره مظلوم هم هستند.
    یا اصلا خانوادشون را می شناسی می دونی که این ها بااخلاق هستند و تازه این قدر پدر و مادر بافرهنگ هستند نه تنها باعث اختلاف بینتون نمی شن خودشون باعث گرمی زندگی شما می شن. این قدر سنجیده نصیحت های خوبی می کنند و تازه شاید پسرشون را دعوا کنند بگن بیشتر به خانومت برس ؛)

    2) در کنار مورد 1 می بینی آپارتمان دارند. واحدها کاملا مستقل هستند. و تو کنار آنها زندگی نمی کنی که!

    انتظار جان سریال خانه سبز یادته؟ چقدر در کنار هم مهربون زندگی می کردند؟
    من می گم اگر شرایطشون خوب باشه چی میشه از این پارامتر کوتاه اومد؟ تازه جوان مردم اول زندگی اجاره هم نمی ده و پول هایش را جمع می کنه و به مرور خانه می خره! (شاید پسر این قدر جربزه داشته باشه و این قدر هدفمند باشه که بشه بهش اعتماد کرد که چند سال دیگه خونه بخره!و در کنارش شاید این قدر خصوصیات مثبت و خوب دیگه(مثل ایمان قلبی و حیا) داشته باشه که یه ذره صبر کردن پیش شوهر خودت ارزش بیشتری داشته باشه تا همون چند سال را بخوای مجرد بمونی!)

    ببین من می گم انتظار جان مادرشوهر تو خوشبختی کلا خیلی مهمه. از همون اول تو خواستگاری ها ببین اخلاق مامان آقای خواستگار چه جوریه!
    اگر یه مادرشوهری دیدی که پتانسیل اینو داره که حس کنی مثل مامان خودته، یه امتیاز فوق العاده ایه که نصیب هرکسی نمیشه... در این صورت می تونی از این پارامتر کوتاه بیای.
    من مادر بزرگ پدریم(که خدا بیامرزتشون) مدت زیادی با ما زندگی می کردند و مادر من براشون کاملا مثل دختر بود.مامانم از بابام بیشتر مادربزرگم را دوست داشت! تازه این مورد را که دارم می گم خیلی با مورد آپارتمان فرق داره! کاملا مادربزرگم با ما بود... البته یه مدت زیاد(نه همش) و نه تنها هیچ مشکلی پیش نمیومد!وجودشون سراسر خیر و برکت بود...
    حالا من کلا این را هم باز قبول ندارم. به نظرم حتما باید حداقل واحدها مستقل باشن.می گم اگر مادر آقای خواستگار از اون خانم های خداترس واقعی و مهربون بود اگر واحدها مستقل باشند؛ یک تخفیف اساسی تو این معیارت بده! چون چیزی که بدست میاری خیلی بیشتر از چیزی که از دست می دی هست!

    ***این را هم بگم؛پیامبر به یکی از اصحابشون می گن: پدر همسرت مثل پدر خودت هست.
    می دونستی وقتی زن و شوهر طلاق می گیرن؛ پدر شوهر و مادر زن همچنان محرم می مونند؟!!
    چرا؟ به نظر من چون از نظر خدا انگار آنها دیگه پدر و مادر خود تو هستند! و هیچ فرقی ندارند! پس حتی اگر زن و شوهر طلاق بگیرن، آنها محرم می مونند.چون پدر و مادر خود آدم که هیچ وقت نامحرم نمی شن!***

    طبیعیه که منظورم این نیست که دیگه کلا این معیارت را عوض کن! مظورم اینه که این معیار متناسب با هر خواستگار سنجیده بشه! چون مورد به مورد فرق داره! و ما نمی تونیم یک حکم کلی بگیم.

    حالا کنار این ها باید تیپ شخصیتی آقای خواستگار را بسنجی. ببینی مستقله یا نه. بچه ننه هست یا نه و هدفش این هست بعدا خونه بگیره یا نه و و و...
    بعد تصمیم صحیح بگیری .

    ****اما گاهی هم شرایط یه جوریه که نمی شه همچین اطمینان کرد! مثلا آدمهای خوبی هستند ها! ولی خوب دیگه باز هم آدم دلش رضا نمی ده دخترش را نزدیک خانواده آنها بذاره! که این هم گفتنش راه داره و بعدا تو پست بعدیم بهت می گم.****

    موفق باشی انتظار جان.
    (راستی من نمی دونستم مشهدی!!! خانم زیارت رفتی سلام ما را هم برسونی ها! )
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  11. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 18 شهریور 93), m.reza91 (چهارشنبه 19 شهریور 93), تیام (چهارشنبه 19 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 19 شهریور 93)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام خانم نوپو

    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    . از قدیم هم گفته اند دختر ناز است و مطلوب و پسر نیاز است و طالب. حرف من هم نیست و یک ضرب المثل ریشه دار در فرهنگ ایران است و چندین قرن تجربه پشت آ ن.
    خودمونی قدیم ها هم میشده عاشق ها برای معشوق ناز میکردن ها و تو همون قدیم ها مواردی برای ریشه کن کردن این ضرب المثل ریشه دار! از بعضی شخصیت های ملی داشتیم

    شاهد مثالش هم این شعر حافظ:

    صبــحدم مرغ چــمن با گــل نوخاســـته گـــفت
    ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکـفت

    گـــل بخــــندید که از راســـت نرنجـــــیم ولــی
    هیچ عاشق سخن سخـت به معشوق نگــفت

    حالا دیگه خود دانید.
    موفق باشید.
    ویرایش توسط hamed-kr : سه شنبه 18 شهریور 93 در ساعت 23:40

  13. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    m.reza91 (سه شنبه 18 شهریور 93)

  14. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed-kr نمایش پست ها
    هیچ عاشق سخن سخـت به معشوق نگــفت
    این مصراع که کارو خراب کرد!!!اصلا ادعای عاشقی رو زیر سوال برد!

    با عرض معذرت به خاطر پست بی ربط به عنوان تاپیک.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : سه شنبه 18 شهریور 93 در ساعت 23:50

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 اردیبهشت 95 [ 01:17]
    تاریخ عضویت
    1393-2-10
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    2,041
    سطح
    27
    Points: 2,041, Level: 27
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 115 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خاله قزی ممنونم ازتون.پست های شما رو بعضی جاها می خونم و استفاده می کنم و به نظرم خیلی منطقی صحبت می کنید.من هم دقیقا همین چیزی که شما گفتید رو گفتم.این که امکانش هست اون خونه رو پدرتون اجاره بدن و ما مستقل باشیم هم از طرف خونواده ی من و هم ایشون،ایشون موافقت کردن و مشکلی نبود( پدرم بعدش ناراحت بودن ازم و گفتن دختر وقتی ازدواج می کنه مال خونواده ی شوهرش میشه و جایی که اونا میگن باید زندگی کنه،ایشون گفتن خونواده ی این اقا به هیچ وجه قبول نمی کنن بخوای پسرشونو ازشون بگیری،ولی من اصلا قصدم این نبود باور کنید)
    هدی عزیز ازت ممنونم.کاش می شد توی ی تاپیک در مورد تمام سوالات خواستگاری وزمان مناسب مطرح کردنش و... بحث کنیم.متوجه ام چی میگی اما من خیلی تجربه ام از این موضوع بده.اطرافیان من خیلی از این موضوع ضربه خوردن.دخترایی که فوق العاده سازش کار و عالی بودن به مشکل برخوردن و من به نتیجه ای که رسیدم در این مورد اینه که باید حد تعادل و میانه روی رعایت بشه در روابط با خونواده ی همسر. نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک.بایددر عین صمیمیت حریم ها و حرمت ها حفظ بشه از دو طرف)
    دختر بیخیال عزیز جلسه اول مادر و خواهر ایشون اومدن و مامانم ازشون خواسته بودن اقا پسر هم بیان و در صورت توافق بیان توی خونه که ایشون اومدن و بعد از صحبت های کلی من با ایشون رفتیم صحبت کردیم.ایشون کار منو قبول کردن (گرچه خواهرشون همون اول گفتن میخواد خانمش خونه دار باشه، ولی گفتن خودتون صحبت کنید) یعنی کار پاره وقت منو قبول کردن و من هم راضی بودم و همه چیز خوب پیش رفت حتی موقع قرار جلسه دوم هم ازمادر ایشون مامانم پرسیدن که گفتن مشکلی با کار پاره وقت من نیست.اما توی جلسه دوم تصمیمشون عوض شده بود.
    اخر این مطلبم ی چیزی بگم،خیلی دلم می خواست به اون اقا بگم اما هنگ زده بودم و نگفتم مخصوصا برای اقایونی مثل اقای اثر راموشون و... که پستاشونو کم و بیش خوندم
    واسه ی خانم (اکثریت خانم ها که هنوز حس زنانگی رو دارن و پر از عواطف و احساسن) بیشتر از هرچیز همسر، زندگی و بچه هاشون اهمیت داره و اولویت اصلی زندگی اوناست ، نهایت از خود گذشتگیشونو خیلی جاها دیدین و شنیدین.اگر اون خانم ببینه هر کدوم از این اولویت ها داره اذیت میشه و مشکل پیدا کرده کارش که هیچی همه چیزو فدا می کنه و از همه چیز میگذره.فقط واسش ارزش قایل باشید و سعی کنید شرطایی نزارید که حقوق انسانیشو که حق انتخاب جز اولین این حقوقه رو زیر پاتون له کنید.اگر شما به تربیت بچه حساسید باور کنید اون حساس تره.
    برای همتون ارزوی داشتن همسری شایسته می کنم
    ویرایش توسط انتظارسبز : چهارشنبه 19 شهریور 93 در ساعت 12:03

  16. 4 کاربر از پست مفید انتظارسبز تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 19 شهریور 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 19 شهریور 93), اثر راشومون (چهارشنبه 19 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 19 شهریور 93)

  17. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط انتظارسبز نمایش پست ها
    دخترایی که فوق العاده سازش کار و عالی بودن به مشکل برخوردن
    فوق العاده سازشکار و عالی که می گید، منظورتون منفعل و کم جراته؟ این جور آدمها حتما به مشکل برمی خوردند.

    گرچه هنوز روی حرف خودتون هستید که زندگی نزدیک خانواده همسر، بدون شک مشکل آفرین است، منم همچنان روی حرفم هستم ( و موافق با مصباح الهدی جان) که باید شرایط را سنجید. خانواده را دید و سنجید.

    اگر بهت بگن، بین هرگز ازدواج نکردن و ازدواج با مردی که سایر معیارهای شما را با درصد بالایی داره ولی در آپارتمان کناری والدینش زندگی می کنه، یکی را انتخاب کن، کدوم را انتخاب می کنی؟

    خانواده همسر اگر اهل آزار و اذیت باشند، یه شهر دیگه هم باشند اذیت می کنند. عروس اگر مهارت لازم را نداشته باشه و اهل غر زدن و ناسازگاری با همه باشه، یه کشور دیگه هم باشه از دست خانواده همسرش می ناله (تاپیکهای زیادی اینجا هست که می تونید بخونید)، اگر خانواده سالم و معمولی باشند نزدیک شدن بهشون اونقدر نمی تونه فاجعه باشه که بشه شرط ازدواج.

    نمی خوام نظرم را به شما تحمیل کنم. اگر تواناییش را در خودتون نمی بینید، اگر دختر حساسی هستید، اگر جراتمند نیستید، و اگر شرایط آقای مورد نظر و خانواده اش مناسب نزدیک زندگی کردن نیست، بهتره همون شرط خودتون را دنبال کنید.

    نمی دونم تاپیکهای خانم کاملیا را می خونی یا نه. کاملیا یک خواهرشوهر لوس و ننر و ... داره و همیشه از دستش شاکیه. خیلی خیلی در رابطه باهاش اذیت می شه. مثالهایی که از رفتارهاش می زنه مشخصه که کاملا حق با کاملیاست و اون خانم رفتارهای بد و لوسی داره. اما مادرشوهر و پدرشوهر فهمیده و خوبی داره.
    در حالی که وقتی خودم را در شرایطی که کاملیا توصیف می کنه مجسم می کنم، برام عجیبه که چرا از دست این دختر حرص می خوره و ناراحته. نمی گم رفتارهای اون دختر درسته، ولی حرص خوردن کاملیا برام عجیبه. من خیلی راحت می تونم اون آدم را نادیده بگیرم. اما کاملیا نمی تونه و همین اذیتش می کنه. پس باید توانایی خودت را بسنجی. (عوضش من یه عالمه ضعفهای دیگه دارم که وقتی تاپیکهای خانمهای تالار و از جمله کاملیای عزیز را می خونم، به تواناییهاشون غبطه می خورم)



    اخر این مطلبم ی چیزی بگم،خیلی دلم می خواست به اون اقا بگم اما هنگ زده بودم و نگفتم مخصوصا برای اقایونی مثل اقای اثر راموشون و... که پستاشونو کم و بیش خوندم
    واسه ی خانم (اکثریت خانم ها که هنوز حس زنانگی رو دارن و پر از عواطف و احساسن) بیشتر از هرچیز همسر، زندگی و بچه هاشون اهمیت داره و اولویت اصلی زندگی اوناست ، نهایت از خود گذشتگیشونو خیلی جاها دیدین و شنیدین.اگر اون خانم ببینه هر کدوم از این اولویت ها داره اذیت میشه و مشکل پیدا کرده کارش که هیچی همه چیزو فدا می کنه و از همه چیز میگذره.فقط واسش ارزش قایل باشید و سعی کنید شرطایی نزارید که حقوق انسانیشو که حق انتخاب جز اولین این حقوقه رو زیر پاتون له کنید.اگر شما به تربیت بچه حساسید باور کنید اون حساس تره.
    خانم مصباح الهدی در یکی از تاپیکهاشون، در مورد اشتغال خانمها، همین مطلب را با جملات زیبایی بیان کردند. البته نوشته ی خودت هم خیلی زیباست و مشکلی توش نیست. می تونی ترکیبی از هر دو مطلب تهیه کنی و زمانی که لازم شد به خواستگارت بگی. اتفاقا این بار هم می تونستی بگی. چرا نگفتی؟

    گاهی یک تجربه ی بد، باعث می شه افراد شرطهایی را بذارن. یکی از نزدیکان من (خانم) شاغل است. به جرات می تونم بگم هر مردی به زندگی این خانم و همسرداری و بچه داری و ... نگاه کنه، محاله ممکنه قبول کنه خانمش شاغل باشه و البته نمونه های موفق و خوب هم زیاد دیدم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 19 شهریور 93 در ساعت 13:20

  18. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 19 شهریور 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 19 شهریور 93), تیام (چهارشنبه 19 شهریور 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا ازدواج از روی دلسوزی و وابستگی کار درستی است ؟
    توسط تکنیکال در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 18:47
  2. بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
    توسط del_khaste69 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 بهمن 90, 15:33
  3. آیا تو هم در استفاده از سواد خسیس هستی!؟
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اردیبهشت 88, 14:53
  4. راستی تو از کدام دسته ای ؟
    توسط طاهره در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 15 فروردین 88, 10:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.