سلام مجدد انتظار سبز عزیز
خیلی نکات پراکنده ای به ذهنم می رسه.چون خودم ذهنم شلوغه نمی دونم چه جوری بگم.ولی می گم.
بیا اول از عنوانت شروع کنیم.
مطرح کردن مسکن مستقل در جلسه دوم خواستگاری کار درستی نیست؟
من فقط نظرات شخصیم را می گم و تو خودت مطابق با خودت بسنج... نه مطابق با من.باشه؟
ببین تو پیدا کردن اهمیت این پارامتر باید ببینی:
1) تیپ فرهنگی خانواده آقای خواستگار چه طوریه؟ بعضی ها خیلی خانواده فرهیخته ای هستند. اصلا از این حرفهای مادر شوهری خواهر شوهری ندارن! مادر را میبینی این قدر صمیمی و مهربونه! پدرش فرهنگی بازنشسته است بعد مثلا از این معلم های خیلی مهربونه که یه ذره مظلوم هم هستند.
یا اصلا خانوادشون را می شناسی می دونی که این ها بااخلاق هستند و تازه این قدر پدر و مادر بافرهنگ هستند نه تنها باعث اختلاف بینتون نمی شن خودشون باعث گرمی زندگی شما می شن. این قدر سنجیده نصیحت های خوبی می کنند و تازه شاید پسرشون را دعوا کنند بگن بیشتر به خانومت برس ؛)
2) در کنار مورد 1 می بینی آپارتمان دارند. واحدها کاملا مستقل هستند. و تو کنار آنها زندگی نمی کنی که!
انتظار جان سریال خانه سبز یادته؟ چقدر در کنار هم مهربون زندگی می کردند؟
من می گم اگر شرایطشون خوب باشه چی میشه از این پارامتر کوتاه اومد؟ تازه جوان مردم اول زندگی اجاره هم نمی ده و پول هایش را جمع می کنه و به مرور خانه می خره! (شاید پسر این قدر جربزه داشته باشه و این قدر هدفمند باشه که بشه بهش اعتماد کرد که چند سال دیگه خونه بخره!و در کنارش شاید این قدر خصوصیات مثبت و خوب دیگه(مثل ایمان قلبی و حیا) داشته باشه که یه ذره صبر کردن پیش شوهر خودت ارزش بیشتری داشته باشه تا همون چند سال را بخوای مجرد بمونی!)
ببین من می گم انتظار جان مادرشوهر تو خوشبختی کلا خیلی مهمه. از همون اول تو خواستگاری ها ببین اخلاق مامان آقای خواستگار چه جوریه!
اگر یه مادرشوهری دیدی که پتانسیل اینو داره که حس کنی مثل مامان خودته، یه امتیاز فوق العاده ایه که نصیب هرکسی نمیشه... در این صورت می تونی از این پارامتر کوتاه بیای.
من مادر بزرگ پدریم(که خدا بیامرزتشون) مدت زیادی با ما زندگی می کردند و مادر من براشون کاملا مثل دختر بود.مامانم از بابام بیشتر مادربزرگم را دوست داشت! تازه این مورد را که دارم می گم خیلی با مورد آپارتمان فرق داره! کاملا مادربزرگم با ما بود... البته یه مدت زیاد(نه همش) و نه تنها هیچ مشکلی پیش نمیومد!وجودشون سراسر خیر و برکت بود...
حالا من کلا این را هم باز قبول ندارم. به نظرم حتما باید حداقل واحدها مستقل باشن.می گم اگر مادر آقای خواستگار از اون خانم های خداترس واقعی و مهربون بود اگر واحدها مستقل باشند؛ یک تخفیف اساسی تو این معیارت بده! چون چیزی که بدست میاری خیلی بیشتر از چیزی که از دست می دی هست!
***این را هم بگم؛پیامبر به یکی از اصحابشون می گن: پدر همسرت مثل پدر خودت هست.
می دونستی وقتی زن و شوهر طلاق می گیرن؛ پدر شوهر و مادر زن همچنان محرم می مونند؟!!
چرا؟ به نظر من چون از نظر خدا انگار آنها دیگه پدر و مادر خود تو هستند! و هیچ فرقی ندارند! پس حتی اگر زن و شوهر طلاق بگیرن، آنها محرم می مونند.چون پدر و مادر خود آدم که هیچ وقت نامحرم نمی شن!***
طبیعیه که منظورم این نیست که دیگه کلا این معیارت را عوض کن! مظورم اینه که این معیار متناسب با هر خواستگار سنجیده بشه! چون مورد به مورد فرق داره! و ما نمی تونیم یک حکم کلی بگیم.
حالا کنار این ها باید تیپ شخصیتی آقای خواستگار را بسنجی. ببینی مستقله یا نه. بچه ننه هست یا نه و هدفش این هست بعدا خونه بگیره یا نه و و و...
بعد تصمیم صحیح بگیری .
****اما گاهی هم شرایط یه جوریه که نمی شه همچین اطمینان کرد! مثلا آدمهای خوبی هستند ها! ولی خوب دیگه باز هم آدم دلش رضا نمی ده دخترش را نزدیک خانواده آنها بذاره! که این هم گفتنش راه داره و بعدا تو پست بعدیم بهت می گم.****
موفق باشی انتظار جان.
(راستی من نمی دونستم مشهدی!!! خانم زیارت رفتی سلام ما را هم برسونی ها! )
علاقه مندی ها (Bookmarks)