سلام دوست عزیز. نوشته هاتو که خوندم دیدم خیلی از مواردش تو زندگیه منم بوده. رفتارای شوهرت با خانوادش و خانواده شما رو همسر منم داشت حتی بدتر..پنهون کاری و دروغ رو هم همینطور. الان4 ماهی میشه میام تو این سایت و از مطالب و مقالات اینجا نت برداری کردم و تو زندگیم اجرا کردم و باورت نمیشه الان یک ماه و نیمه که با همسرم اصلا مشکلی ندارم و روز بروز عاشقترم میشم.این در حالیه که تا قبل عید ما تا پای طلاقم رفتیم. شما باید از خودت شروع کنی.به همسرت عشق بورز. ازش ایراد نگیر.بهترین باش براش.هر از گاهی تو زندگیت خلاقیقت داشته باش و اون روزتون رو متنوع کن(تو انجمن مشاور خانواده کلی مقالات مفید هست)بزار احساس قدرت کنه و اینکه به این باور برسه که برای تو بهترینه خودش کم کم رفتارای بدشو کنار میزاره مطمئن باش.میدونم خیلی سخته چون نسبت بهش احساس منفی و بدی داری،منم بیزار بودم ازش و اوایلش برام خیلی سخت بودمخصوصا یک ماه اول که من خیلی خوب بودم باهاش و اون با رفتاراش عذابم میداد و لی از وقتی اونم شروع به تغیر کرد انگیزم بیشتر شد و خداروشکر الان عاشقشم..
- - - Updated - - -
شاید شما هم مثل قبل های من به این فکر کنی که آخه چرا همیشه ما زن ها باید خوب باشیم و از خودمون بگذریم و لی الان اینو فهمیدم که تمام گذشت ها و خوبی هام الان به خودم برگشته. الان وقتی همسرم به احترام من و اینکه ترکی بلد نیستم دیگه با خانوادش ترکی صحبت نمیکنه وقتی دیگه بخاطر من یواشکی با اعضا خانوادش صحبت نمیکنه،وقتی تو جمع خانوادم قاطی میشه و باهاشون حرف میزنه و بازی و خنده میکنه وقتی دیگه همه چیزشو به من میگه و اول با من مشورت میکنه نه با مادرش وقتی خساستشو کنار گذاشته و برای من و زندگیمون تمام تلاششو میکنه لذت میبرم و خدارو شکر میکنم که همچین همسری به من داده. امیدوارم شما هم با مطالعه مطالب این سایت بتونی نتیجه دلخواهت رو بگیری.
علاقه مندی ها (Bookmarks)