موضوع: تنهایی مجازاتی برای حماقت هایم

سلام دوست عزیز
من تایپیکتونو خوندم و واقعا ناراحت شدم که الان تو این سن این همه استرس دارین و شب و روزتون داره به اضطراب میگذره... به جای اینکه الان دنبال کارای خوب و مثبت باشی و مهارتتو بالا ببری داری میشینی غصه میخوری اضطراب داری..... شما یه اتفاق بد براتون افتاده... حالا افتاده کسی نمیتونه شرایط اون وقت شمارو درک کنه حالا خلاء عاطفی بود حالا کنجکاوی بود... اشتباه بود ... اصلا بگیم هوس بود.... خب عزیزم الان استرس شما به همه ابعاد زندگیت وارد میشه...ببین الان چی کار میتونی کنی...هیچ کس این حقو از شما نمیتونه بگیره که ازدواج نکنی.... حالا یه کاری کردی هیچ انسانی نمیتونه بگه شما حق نداری تشکیل خوانواده بدی.... به عنوان یه دوست بهت میگم اگه قبول کنی... دیگه این چیزارو سعی نکن تجربه کنی...و اصلا به فکر دوست پسر نباش .. الان که آسیب پذیری ممکنه اتفاقای بد تری برات تو یه رابطه دیگه پیش بیاد....
اما در باره ازدواج .... عزیزم خیلیا هم هستن واقعا براشون مهم نیست همسرشون رابطه داشته یا نه....من اصلا وارد بحث درست یا غلطش نمیشم.... اما هستن اینو من مطمئنم... مهارت های زندگیتو بالا ببر یاد بگیر چطور یه زندگی رو مدیریت کنی و ....زندگی جنبه های دیگه ای هم داره انقدر اظهار عجز نکن...
فقط متاسفم که یه زن اگر یه بار یه اشتباه کنه همه وجودش ... پاکیش... نجابتش... هویتش ... با یه تیکه کاغذ سلامت باید اثبات بشه....
دختر خوب بیشتر مراقب خودت باش و الان رو خودت بیشتر کن ... خدا بخواد ازدواجم میکنی

حرفاتون برام خیلی جالبه مخصوصا نظر اقایون تیام عزیز میشه بگی چرا من خانوم نیستم؟
میخام همتون اینو بدونید مانتو و مغنه ام تنم بود که این اقا این کارو باهام کرد(خانوم ها جواب بدن کدومتون همچین سکسی رو میپسندین؟هنوز سر جات نشستی و نفس تازه نکردی بچسبن بهت؟؟؟؟)
من هیچوقت از مجازاتش فرار نکردم بای غلطی که کردم وایستادم
پاسخ های بعضی هاتون نفرت منو از مردها بیشتر میکنه
برام مهم نیست بگین دختره خرابه یانه مهم ذاحساس خودم من هرزه نیستم خودم اینو میدونم دیگه دختر نیستم میتونم دوباره سکس داشته باشم تیام جان میگی من بدم نمیاد دوباره باهاش رابطه داشته باشم فکر کردی اون اینکارو باهام کرد ورفت........به همین راحتی؟؟؟؟؟ اره رفت بعد ی سال ولی نگفتم چه جوری دکش کردم نگفتم بعد این اتفاق بیشتر پاپیچم شد تو که دیگه دختر نیستی از چی میترسی بیاحالشو ببر
تو اوج عصبانیت دارم این هارو مینویسم
من پول ترمیمو نداشتم دکترشم نمیشناختم اون اقا گفت جورش میکنه فقط واسه اینکه ی بار دیگه باهاش باشم ولی من قبول نکردم
((((یکی عاشقم بود دوستم داشت خیلی از هر نظر هوامو داشت خیلی بهم گیر میداد فوق العاده غیرتی بود یه روز واسه اینکه پابند من نشه بهش گفتم گذشتمو باور نکردنی بود حالش بد بود ولی به من دلداری میداد از پیشم نرفت گفت میشناسمت میدونم واسه این اتفاق خودتو نمیبخشی ولی میخام فراموشش کنی دیگه بهش فکر نکن اون موقع بود که تونست قول ازدواج و ازم بگیره خدا میدونه نیتش سکس با من نبود اینو همه اطرافیانم فهمیده بودن هر کس میدیدش میفهمید دوستم داره ...........خدا رحمتش کنه همیشه واسش دعا میکنم ی جورایی اون منو به زندگی برگردوند بهم امید داد نور به قبرش بباره.....))))
اما اون اقا بعد اون اتفاق بهم قول ازدواج داد ولی دو روز بعد زد زیرش.....گفت باید بشناسمت...بهم مشکوک بود کمتر از یک ماه اعتمادشو بدست اوردم من بهش دروغ نمیگفتم نقش هم بازی نمیکردم خود خودم بودم حتی یه هفته سیم کارتم دستش بود خیلی ازش حساب میبردم خودشم میدونست ازش میترسم دیگه هیچوقت باهاش خونه نرفتم نه بااون نه با هیچ پسر دیگه ای
هیچوقت احترام منو نگه نداشت هیچوقت هوامو نداشت هیچوقت به احساسات من اهمیت نداد به مامان بابامم فوش میداد سر این قضیه باهاش دعوا کردم خیلی زود باهام قهر میکرد وقتی میخاستم ازش جداشم مانع میشد اخرشم رک گفت باهم دوست باشیم سکس داشته باشیم اما ازدواج نکنیم مداوم دختر نبودنمو تو سرم میزد
دیگه تحمل نکردم سیم کارتمو عوض کردم ی جورایی خودمو گوم و گور کردم
اما قضیه به اینجا ختم نشد به دوست صمیمیم پیشنهاد دوستی داد اس ها سکسی شونو خودم تو گوشی دوستم خوندم دوستمم که از ماجرای ما خبر داشت حسابی حالشو گرفته بود حسادت منم گل کردو زنگ زدم بهش کلی غر زدم مرد حسابی قحطی دختر نیومده چرا دوست من؟؟؟؟؟؟؟دوباره بهم پیشنهاد ازدواج داد اونم دروغ بود این بار دیگه سیم کارت دوستمو شکستم نذاشتم حتی سایه دوستمو ببینه
هیچ شماره ای تو مخاطبین من نبود که مزاحمشون نشده باشه
خیلی سخته خاهرت بهت بگه دوست پسرت مزاحمم شده
خیلی سخته دیگران فک کنن تو شمارشونو پخش کردی
هیچکدومتون نمیتونید درک کنید من چند بار واز چند نفر عذر خاهی کردم کی میگه اینکار اسونه؟؟؟؟
منکه رفته بودم کاری به کارش نداشتم حتی ازش نخاستم بهم وفادار باشه فقط خاسته بودم کاری به اشناهام نداشته باشه همین
من باید تاوان بدم اون چی؟؟؟؟؟ فقط من گناه کردم؟؟ فقط من اشتباه کردم؟؟؟؟ من به عدالت خدا شک ندارم شما رو نمیدونم

من خودم روانشناسی میخونم
معتقدم باید گذشتمو بگم اخه از دروغ خوشم نمیاد و اینکه میترسم
بیشتر روانشناس ها معتقدن گذشته ات به خودت مربوطه ونه باید براش توضیح بدی یا بهش بگی
میگن خدا ستارالعیوب تو چرا میخای افشاکنی؟
موندم به خدا به هر دری میزنم اخرشم میرسم به تنهایی
همه کابوسم از دست دادن خانوادمه،ازدواج خاهرامو تنها شدن من
همیشه به این نتیجه میرسم دنبال راهی باشم که بتونم باتنهاییام کنار بیام
از خدا خاستم عمر زیادی بهم نده

بخدا الان چندمین باره که مینویسم ولی ارسال نمیشه متن اولیمم که کلا پاک شد
سمیه خانوم وقتی شما توبه کردی و دیگم تکرار نمیکنی چرا باید ابروی خودتو ببری؟خدا خودش میگه حق ندارید تو گذشته هم تجسس کنید اونوقت یکی میاد دستی دستی گذشته خودشو لو میده چ کاریه خب؟
به تاپیک مهربونی... هم سر بزن خیللللللی مفیده برات
عنوان تاپیکش(نمیتوانم راستش را بگویم وای هرگز نمیتوانم) میتونی تو گوگل سرچش کنی
یا علی

- - - Updated - - -

بخدا الان چندمین باره که مینویسم ولی ارسال نمیشه متن اولیمم که کلا پاک شد
سمیه خانوم وقتی شما توبه کردی و دیگم تکرار نمیکنی چرا باید ابروی خودتو ببری؟خدا خودش میگه حق ندارید تو گذشته هم تجسس کنید اونوقت یکی میاد دستی دستی گذشته خودشو لو میده چ کاریه خب؟
به تاپیک مهربونی... هم سر بزن خیللللللی مفیده برات
عنوان تاپیکش(نمیتوانم راستش را بگویم وای هرگز نمیتوانم) میتونی تو گوگل سرچش کنی
یا علی

من نمیدونم واقعا الان باید چی کارکنی ؟
ولی بهت توصیه میکنم به خاستگارات فوری نگو چه اتفاقی افتاده !
همین که بفهمن باکره نیستی سعی میکنن ازت سوء استفاده کنن ،یادت باشه اینا مثل همون آقان و باهاش هیچ فرقی ندارن آب ندیدن (معلوم نیست ندیده باشن)وگرنه شناگرای قابلین .
به هیچ وجه تاکید میکنم به هیچ وجه خیلی راحت و زود به خاستگارتون نگین همه آدما راز دار نیستن پس رازتو فقط تو دلت نگه دار
حرف که از دهن در بیاد دیگه از راز بودنم خارج میشه
برات آرزوی موفقیت شادی و آرامش دارم
امیدوارم زودتر مشکلت حل شه

سلام

دختری هستی که براحتی فریب میخوره و خیلی ساده است و شما که رابطه کامل داشتی!!!!!! فقط با چند دقیقه صحبت؟؟؟و به قیمت از بین رفتن بکارتت و از بین رفتن فرصت های ازدواجت تموم شده !!!!!با این همه گرگ تو جامعه وقتی که ازدواج کردی چکار میکنی ؟وقتی که در یک خونه خالی سکونت داری و همسرت بیرونه !!!

دومین دلیلم اینه که وقتی شرایط روحی نامناسبی داری اشتباهات جبران ناپذیری انجام میدی ؟ مثلا اگر بعد ازدواج پسری مزاحمت باشه و درخواست رابطه بده و در همون زمان با همسرت دعوات بشه و همسرت حرفی بزنه که دلت بشکنه اون موقع میتونی خودتو کنترل کنی و تن به رابطه ندی!!!!!!!

سومین دلیل اینه که جامعه ستیز هستی ، و اشتباهات یک نفر رو به حساب همه مینویسی
یک پسر ناجور در مسیر راهت قرار گرفته و حالا نسبت به همه پسر ها بد بین هستی و مرد یا زنی که نسبت به جنس مخالف بد بینه اصلا و ابدا نباید ازدواج کنه و باید مجردی پیشه کنه
آیا پدر و برادر و دایی و عمو و همه مردهای اطرافت افراد بدی هستند؟

متاسفانه دختر هایی که مثل تو فکر میکنند رابطه رو با یکی دیگه برقرار میکنند و سرکوفت و زجر و عذاب رو متوجه دیگری میکنند ، یعنی لذت رابطه برای دیگریه و عذاب نصیب همسرشون

اما در خصوص روشی که میخوای پیش بگیری
من با گناه بودن و نبودن رابطه شما کاری ندارم و کسی هم حق نداره نظری بده چون این مسئولیت و قضاوت به عهده خداست

اما اگر به همسر آیندت دروغ بگی و اونو فریب بدی و ازدواج کنی مطمئن باش موردی بزرگتر از گناه قبلی انجام دادی

رابطه شما ظلم به خودت بوده شما اختیار داری هر چقدر که میتونی به خودت ظلم کنی و بعد هم توبه کنی و خدا هم میبخشه

اما دروغ شما ظلم به دیگرانه و اصلا و ابدا توبه ای در کار نیست و پذیرفتنی نیست تا اینکه حق صاحب حق رو ادا کنی

پس ممکنه بخاطر رابطه پاک از دنیا بری و بازخواست نشی اما در صورت فریب همسرت مطمئن باش صددرصد گناه کار از دنیا خواهی رفت و بخششی در کار نیست و بازخواست خواهی شد

اما اگر قصد فریب همسرت رو داری لطفا طوری اینکار رو انجام بده که لطمه کمتری به همسرت وارد بشه مثلا دختری که رابطه ای به این بزرگی رو پنهان کاری میکنه دیگه حداقل نباید خودشو مریم مقدس جلوه بده و حداقل طرز فکرش رو در این زمینه به همسرش بگه که از نظر اون روابط پسر و دختر بدون مرز تعریف شده

اگر هر دارایی نصیب دختری میشه که پنهان کاری کرده و همسرش متضرر شده در صورتی که مرد ناراضیه بهتره خود اون دختر از همه اونها چشم پوشی کنه و بدونه که تمام اموالی که از راه فریب بدست اومده هم قانونا هم شرعا هم از دید انسانی قابل استرداد نیست

مثلا دیگه نباید چشمی به مهریه و سرویس طلا و ... داشته باشی و اگر همسرت چیزی برات خرید و سندی به نامت زد و مهریه ای به نامت شد و بعدا متوجه رابطه تو شد و قصد جدایی داشت هر کدوم از اموالی که بهت داده و ناراضیه رو بهش باید پس بدی

و در نهایت اگر دیدی خواستگارت پسر سالم و ساده ایه لطفا فریبش نده و سعی کن با پسری ازدواج کنی که این روابط رو تجربه کرده

اما دختر خانم هایی که شما رو تشویق به دروغ میکنن باور کن اگر خواستگاری بیاد و بهشون یک دروغ خیلی کوچیک و مسخره بگه تا لحظه مرگ طرف مقابل رو نمیبخشند

اکثر دختر های تالار حتی در خصوص خودارضایی !!! که یک امر شخصیه از خواستگار سوال میپرسن و خط قرمزشونه !!! و اینکه خواستگارشون با دختری حرف زده باشه و بگو بخند داشته باشه به هیچ وجه قابل گذشت نیست .... حالا وای بحال مردی که شرایط مشابه شما داشته باشه ؟؟

اینجا هر فردی فقط به فکر خودشه و دیگری رو نمیبینه