زندگى من روال عادى داره ... بد نيست
نفهميد... ميدونى مردها تو اين موارد خيلى تيز نيستن واسه همين راحت لو ميرن
تشکرشده 1,769 در 422 پست
زندگى من روال عادى داره ... بد نيست
نفهميد... ميدونى مردها تو اين موارد خيلى تيز نيستن واسه همين راحت لو ميرن
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...
تشکرشده 24 در 13 پست
سلام و ممنون دوستای عزیز از نظرهاتون.دقیقا درست میگید چیزی که بارها به شوهرم گفتم اینه که خودت خواستی باش حرف بزنی.چرا اگر پسری مشکل داشنه باشه با من حرف بزنه در مقابل من بی محلی کنم میره.پس مشکل از شوهرم بوده.مثال ما میشه مثه اون مادری که به دوسته بچش میگه نیاید دنبالش برا بازی درس داره.ولی مشکل از خوده بچس.منم اینکه برم با اون زنه بحث اگه واقعا شوهرم مشکل داشته باشه یکی دیگه رو پیدا میکنه.اما با وجود این تفاسیر بازم به شوهره این خانم محل کارش زنگ میزنم.چون شمارشو گیر اوردم.یعنی خوده شوهرم برام پیدا کرد.
ولی من اینقدر افکارم خرابه که میگم حالا که رمزه گوشیش رو برداشته از کجا معلوم بره یه سیم کارت ایرانسل بخره بندازه رو یه گوشی الکی.گوشی رو ازم پنهان کنه بذاره سرکار.چمیدونم هزارتا فکر میکنم.از کجا معلوم که حرفاش راست باشه؟جای اینکه خوب بشه با سیاست تر برخود کنه که من نفهمم.کلا فکرم بیمار شده اصلا نمیدونم با این افکاره اشفتم چکار کنم؟ترمه جون شما هم علنی به شوهرت بگو چرا به جای اون خانم اس ام اس میدی بش.من چنان زدم تو گوش شوهرم .تو هم بذار بدونه که فهمیدی.مگه همسر شما بازم خیانت کرده؟ولی دوستای عزیز من به شوهر اون خانم زنگ میزنم فقط برای اینکه به شوهرم ثابت کنم حرفم حرفه.وقتی زنگ زدم اطلاعشو بتون میدم.شوهرم میگه هرجا برم میبرمت حتی تعویض روغن ماشین.ارایشگاه رفت من باش رفتم و ماشین نشستم.پیش خودم همش میگم نکنه میخواد خامت کنه ؟
- - - Updated - - -
سلام و ممنون دوستای عزیز از نظرهاتون.دقیقا درست میگید چیزی که بارها به شوهرم گفتم اینه که خودت خواستی باش حرف بزنی.چرا اگر پسری مشکل داشنه باشه با من حرف بزنه در مقابل من بی محلی کنم میره.پس مشکل از شوهرم بوده.مثال ما میشه مثه اون مادری که به دوسته بچش میگه نیاید دنبالش برا بازی درس داره.ولی مشکل از خوده بچس.منم اینکه برم با اون زنه بحث اگه واقعا شوهرم مشکل داشته باشه یکی دیگه رو پیدا میکنه.اما با وجود این تفاسیر بازم به شوهره این خانم محل کارش زنگ میزنم.چون شمارشو گیر اوردم.یعنی خوده شوهرم برام پیدا کرد.
ولی من اینقدر افکارم خرابه که میگم حالا که رمزه گوشیش رو برداشته از کجا معلوم بره یه سیم کارت ایرانسل بخره بندازه رو یه گوشی الکی.گوشی رو ازم پنهان کنه بذاره سرکار.چمیدونم هزارتا فکر میکنم.از کجا معلوم که حرفاش راست باشه؟جای اینکه خوب بشه با سیاست تر برخود کنه که من نفهمم.کلا فکرم بیمار شده اصلا نمیدونم با این افکاره اشفتم چکار کنم؟ترمه جون شما هم علنی به شوهرت بگو چرا به جای اون خانم اس ام اس میدی بش.من چنان زدم تو گوش شوهرم .تو هم بذار بدونه که فهمیدی.مگه همسر شما بازم خیانت کرده؟ولی دوستای عزیز من به شوهر اون خانم زنگ میزنم فقط برای اینکه به شوهرم ثابت کنم حرفم حرفه.وقتی زنگ زدم اطلاعشو بتون میدم.شوهرم میگه هرجا برم میبرمت حتی تعویض روغن ماشین.ارایشگاه رفت من باش رفتم و ماشین نشستم.پیش خودم همش میگم نکنه میخواد خامت کنه ؟
تشکرشده 3,056 در 916 پست
نور عزیزم انگار شما اصلا به حرفهای ما توجهی نمیکنی و راه خودت رو میری . من گفتم اون زن یا شوهرش رو ول کن . به چند دلیل اول اینکه شما هم شان اونا نیستی و جایگاه خودت رو پایین نیار . دوم اینکه اینطوری آبروی شوهرت میره . ممکنه تنها برگ برنده ای باشه که در دست داری . اون اگه آبروش بره ممکنه روش باز بشه و از این به بعد علنی و بدون واهمه اینکار رو میکنه . سوما اینکه شما باید به فکر زندگی و اینده زندگیت باشی . اتفاقی که قبلا افتاده رو کاری نمیتونی براش بکنی . یکی از دوستان من که این اتفاق براش افتاده بود حق طلاق و حق حضانت بچه ها و حتی خونه ای که توش نشستند رو در ازای مهریه اش از شوهرش گرفت .
mohammad6599 (چهارشنبه 05 شهریور 93), مدیرهمدردی (دوشنبه 03 شهریور 93), سرگشته دوست (جمعه 07 شهریور 93)
تشکرشده 12 در 4 پست
سلام
نمیدونم چرا اکثر دوستان حق رو به کسایی میدن که تو این سایت عضو هستند ،
شایید اگر هم شوهر شما عضو این سایت بود حرفهای زیادی برای گفتن داشت .
تشکرشده 24 در 13 پست
واحد جان من اگر میگم به شوهره اون خانم زنگ بنم شوهرم هم قبول کرده ولی تلفنی خودم رو معرفی نمیکنم.چون این خانم تنها با شوهره من حرف نمیزده.شوهرم میگه با چندتا دیگم حرف میزده.اگرم تلفنی یخوام بگم چون دلم برشوهرشم میسوزه.عمدا گذاشتم از این اتفاق زمان بگذره که شک نکنن.nika lili عزیز ممنون از نظرت اگر تاپیک اول منو خونده بلشی میبینی که گفتم رابطه ما خیلی خوب بود در حدیکه بعد از شش سال زندگی فکر میکردم انگار تازه ازدواج کردیم.فکر نمیکنم کسی حق داشته باشه به همسرش خیانت کنه این در حالی بود که شوهرم ابرازه خوشبختی میکرد.پس چرا اینکار و کرد و منو نادیده گرفت نمیدونم؟فکر نمیکنم کسی توی سایت طرف منو گرفت دوستان فقط راهنمایی کردن و نظراشون رو گفتن.بازم از همیاریتون ممنونم
تشکرشده 37,047 در 6,993 پست
باسلام
در لینکهای که معرفی کردم به شما تصور نمی کنم پلیس بازی و ناشناس زنگ زدن به کسی باشه.
من احساسات آشفته شما را درک می کنم.
اما اگر شما طبق آنها بخواهید عمل کنید، به نتیجه نمی رسید. و از طرفی فلسفه مشاوره گرفتن از بین می رود.
اگر شما کار خودتون را می خواهید انجام بدهید، نیاز به نظرات دوستان در اینجا نخواهید داشت. لذا هر چه احساساتت بهت می گوید عمل کن.(کاری که شوهرت هم کرده است. یعنی احساساش گفته با آن خانم صحبت کن و کرده است.)
باید این سیکل معیوب احساس گرایی را متوقف کنید.
می توانید به مشاور خانواده برای کنترل احساساتت و کاهش فشارهایت مراجعه کنی و بعد گامهای صحیح را بردارید.
کلیات گامهای صحیح در لینکهای معرفی شده در پست قبلی ام آمده است.
تعریف خیانت یکسان از دیدگاه شما و همسرت.
گامهای شفاف سازی
موافقت روی اهداف کوتاه مدت و بلند مدت.
و کمک همسرتان در کاهش فشارهای شما و همراهی شما.
شما اگر همه وقت خود را هم صرف زنگ زدن به آدمهای فاسد بکنید نمی توانید همه علفهای هرز را ریشه کن کنید.
بهترین کار انرژی روی همسرتان و خودتون و رابطه اتان هست. تا اینکه او نحوه رفتارش را تغییر دهد.
mohammad6599 (چهارشنبه 05 شهریور 93), nika lili (دوشنبه 03 شهریور 93), terme00 (دوشنبه 03 شهریور 93), واحد (جمعه 07 شهریور 93), عشق آفرین (جمعه 11 تیر 95)
تشکرشده 833 در 318 پست
سلام خانم noor، دوستان راهنماییهای خوبی کردن شما رو،من هم به نظرم جوری با شوهرتون برخورد کنید که هم راه برگشت براش باش هم حواسشو خیلی از این به بعد حفظ کنه،و خیلی از این کارها رو دوستان اشاره کردن بهش ،شوهر شما کارش خیلی اشتباه بوده اما شما نباید دائما محکومش کنید جوری که از اومدن سمت شما دلسرد بشه و بدتر بخاد ازتون دور شه و به نوعی ترس از نزدیک شدن به شما رو نداشته باشه،و ضمن اینکه یک ضمانت محکم برای تکرار نشدن این اشتباهش ازش میگیرید به صورت حساب شده بهش نزدیک شید،اون که جز شما کسی رو نداره!!!اگر بخام کلا توضیحاتمو خلاصه کنم اینه که به خاطر این کارش همش تو سرش نزنید،اما در مورد اون خانم،با حفظ شخصیت شوهرتون جوری که صدمه ای به ایشون نمیزنه حتما به شوهر اون خانم بگید،شاید در ظاهر اون خانم و زندگیش به شما ربطی نداشته باشه اما ادامه کار اون خانم با افراد دیگه میتونه زندگی کسای دیگه رو بهم بریزه،این حداقل کاریه که شما میتونید انجام بدید.
nika lili (دوشنبه 03 شهریور 93)
تشکرشده 496 در 145 پست
به نظر من هم گفتن به شوهر اون خانوم اصلاً کار درستی نیست. خیلی از دعواهای ناموسی که آخر و عاقبتش البته دور از جون شما به خون و خونریزی ختم میشه از یک بی فکریِ اینچنینی شروع میشه.
روی شوهرت و روی خودت بیشتر تمرکز کن. الان عصبانی هستی. هر تصمیمی که بگیری به احتمال زیاد اشتباه از آب در میاد. میتونی علت زنگ نزدن به شوهر اون خانم رو هم همین بگی که چون عصبانی هستی نمی خوای کار اشتباهی بکنی.
به نظر من بخشیدن خیانت همسر کار سختیه ولی ممکنه بتونی با کمی همدلی یکم نرم تر بشی. شاید شاید شاید (نمیخوام به شوهرت حق بدم) ولی ممکنه اگه توهم تو موقعیت اون قرار میگرفتی یکم دست از پا خطا میکردی. اینو میگم که به بخشیدنش فکر کنی. ولی به خودت زمان بده. بزار یکم فکرت باز بشه و بتونی همه جوانب مساله رو ببینی
برات از خدا صبر و روشن بینی طلب میکنم
nika lili (دوشنبه 03 شهریور 93)
تشکرشده 24 در 13 پست
خیلی ممنون از راهنمایی هاتون.saman ftعزیز شما که میگی که ضمانت برای تکرار کارش بگیر مثلا چه ضمانتی میتونم بگیرم؟مگه معاملس.شما یه ضمانت به من بگو من حتما انجام میدم
تشکرشده 24 در 13 پست
سلام دوستای همدردی.اومدم بگم امروز به شوهره اون زن زنگ زدم گفتم که چشماشو باز کنه بشناسه خانمشو.صدای مرده بیچاره دیگه در نمی اومد.من حالا بش گفتم مطمعنایه عکس العملی نشون میده اون آقا.هر چند میدونم کاره شوهره من اشتباه بوده.ولی برای اینکه زنهای دیگه در اینده از دسته این زن راحت باشن.هرچند به نظرم کسی که مشکل داره تو قوطیشم کنی بازم کاره خودشو میکنه.و برای خودم از شنبه وقت مشاوره گرفتم .شوهرم هم میگه میاد و میگه بخدا برا کنجکاوی بش اس ام اس دادم.ولی من کلا دیگه اعتمادم از بین رفته
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)