به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مهر 93 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-5-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    یکم: عدم مهارت و نداشتن قاطعیت دختر مذکور
    ایشون باید به یک روانشناس بالینی مراجعه کند و مهارتهای لازم را در خصوص محافظت از خویش پیدا کند.


    دوم: مسئولیت شما
    تا وقتی که شما رسما خواستگاری نروید، و مراحل شناخت تمام نشود و عقد صورت نگیرد. بیشتر از ما در این مسئله مسئول نیستید و نیازی به مداخله شما نیست.


    سوم: سرانجام ارتباط شما هم با ایشون زیاد خوشبینانه نیست. و مسائل زیادی در آسیب این رابطه وجود دارد.
    از جمله دختری که چنین آسیب هایی دیده باشد، هم مشکلات پس از حادثه دارد و هم طرف مقابلش نمی تواند بی توجه به تاریخچه این مسائل او را بپذیرد و در آینده که احساسات فعلی شما فروکش کند. خود شما بزرگترین آزار این دختر خواهید بود.
    یک : آره این مشکل رو داشته ، بهش گفتم چرا این همه وقت سکوت کرده بودی ، به کسی چیزی نگفتی ؟ گفت می ترسیدم و بزور کارشو می کرد ، منو می زد ، تحریمم می کرد ، تو اتاق زندانی می کرد و ...

    دو : اره متاسفانه هر کاری خواستم انجام بدم دیدم دستم بسته اس ، خواستم به مادرش بگم ، خب خودم چه کسی معرفی کنم که از موضوع اطلاع داره ، ترسیدم کاری کنم که باعث بشه بهم نرسیم . مداخله ای تا به حال نکردم ، بجز ، پیشنهاد هایی که دوستان دادن رو سعی کردم بهش پیشنهاد بدم دز همین حد ، بهش گفتم طبق حرف شما به روانشناس مراجعه کنه ، در صورتی که از دانشگاه و امکانات محرومت کنه و تحت فشارت بزاره ، به نیروی انتظامی اطلااع بده ، تا طبق گفته دوستمون ، حمایت قانونی داشته باشه . بهش پینهاداتی از قبل پوشیده بودن تو خونه ، تنها نبودن با برادرش رو هم دادم . بهش گفتم قوی باشه

    سه : از اینده واقعا اطلاعی ندارم ، اما اطلاعات شما از روی تجربه و علم و اگاهی هست که می گید سر انجام خوبی نداره ، به موضوع قطعا خیلی فکر خواهم کرد ،

    یه فایل صوتی رو هم می خواستم براتون بفرستم چطور براتون بفرستم ؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها
    به این جملات خودتون دقت و توجه کنید


    با خودم خیلی کلنجار رفتم ، خیلی گریه کردم

    اما در جواب بهش می گه ، هیچکدوم مثل تو نیستن ، هر کار می کنم بازم به فکر توام


    بهم گفت با این که برادرم این کارو می کنه آما من ازش متنفر نیستم ، به نقل خودش می گه برادرم بیماره ، دس خودش نیست ، و من برادرم رو دوست دارم

    دوست غزیز پست مدیر همدردی رو مطالعه کنیئ ذقیق
    اینکه بزدارش میگه هیچکدوم مثل تو نیستن داره به شما این هشدارو میده که حتی پس از ازدواجش هم ممکنه دست برنداره اون اقا...میتونی تحمل کنی؟نمی ترسومنتت این جمله؟
    شما قیل از اینکه در برابر انسانهای دیگه مسئول باشی در براابر سلامت روح و روان خودت مسئولی که داره به خطر می افته (گریه کردن، افت تخصیلی، کلنجار رفتن)

    راههای فانونی رو ما معرفی کردیم به ایشون بگو( به عنوان یه همنوع که میخواد کمک کنه) اگر خواست اقدام میکنه اگر هم نخواست صلاح مملکت خویش........
    و از این رابطه خارح شو چون از اسیب در امان نمیمونی.


    در ضمن به این جمله هم دقت کنید


    امشب برادش تهدیدش کرده که یا بیا ، یا تلفن و ایپودت ipod رو ازت می گیرم .

    دوست عزیز اینا تهدیده واقعا؟!!!
    من گقتم در حدی کتک میخوره که میره تو کما
    دوست عزیز این جملات رو گفتم ، چون عین این جملات رو بهم گفته ، خودم هم خیلی روشون فکر کردم ، اتفاقا خیلی هم ترسونده منو ، اما این که گفته متنفر نیستم ( این یه طرز فکرشه ، کلا می گه هر کسی هم بدی بهم کنه ازش متنفر نمی شم ) اما اینطور نیست که از برادرش نترسه ، خیلی از برادرش می ترسه .

    پست مدیر همدردی رو مطالعه کردم اتفاقا خیلی روم تاثیر گذاشت از نظر فکری ، چون بوی آگاهی و تجربه می داد ، خیلی فکر خواهم کرد روی جواب ایشون ، واقعا ازشون متشکرم که شخصا پاسخی تامل انگیز دادن .

    اما در مورد خارج شدن از رابطه ، عذاب وجدان دارم ، خیلی بهش وابسته شدم ، اجازه بدین اینو زمان مشخص کنه ، چون واقعا نمی تونم یه شبه در موردش تصمیم بگیرم .

    اما در مورد تهدید : در گذشته با زور و کتک و زیر فشار گذاشتن به خواسته اس می رسه ، اما قبل از ماه رمضون ، برادر به خوارش می گه ، دیگه نمی خوام ادامه بدم ، تمومش کنیم . ماه رمضون اتفاقی نمی افته ، اما اواخر ماه رمضون و بعدش تا به امروز ، برادر به خواهرش دوباره اصرار می کنه و ابراز پشیمونی از تصمیمی که گرفته ، و چون خواهرش هم بهم موضوع رو گفته و من باهاش ص کردم ، تا به امروز زیر بار نرفته ، بهش گفتم هز کاری کرد ، هر سختی ، اما نزار بهت دست بزنه به خاطر عشقمون ، این کارش خیلی پسته ، و نصیحت های دیگه

    اما اخبرا بهش گفته اگه نیایی ، با توجه به این که برادر بزرگ هست و توخونه قدرت اجرایی و حمایتی رو داره، گفته اگه نیایی ، گوشی ، تبلتت و از همه مهمتر از دانشگاه رفتنت محرومت می کنم .اما من بهش گفتم هیچ چیز ارزشش رو نداره این کارو انجام بدی ، قوی باش و ...

    برای اون اره این یه تهدیده و من هم می ترسم ، چون از طریق ایپد با هام ارتباط داره ، گرفتن این وسیله خیلی براش سخته ، بهش گفتم اگه بگیره هم نزار بهت دست بزنه ، چون یه جوری منو تکیه گا خودش در نظر گرفته

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    شما حالتون خوبه ؟

    اون دختر که حالش مشخصه ولی من به حال شما بیشتر شک دارم . خودت نرمالی ؟

    یعنی یه دختر 20 ساله بعد از 8 سال نمیتونه بره جایی قانونی شکایت کنه بابت این موضوع و تازه به شما میگه برادرم مریضه من دوسش دارم ؟؟

    شما هیچ مسئولیتی در قبالش نداری فقط در این حد که اون شماره ها رو بهش بده که کمکش کرده باشی. و یه روانشناس بهش معرفی کن.
    حال من که خیلی اشفتگی فکری دارم این روزا خیلی ،خیلی تحمل این روزا برام سخته ،
    این موضع از گذشته شروع شده زمانی که بچه بوده ، اما متاسفانه ادامه پیدا کرده ، اما اخیرا این موضوع رو گفته اونم به من نه به کسی دیگه ، حرفای من باعث شده ، یکی دو ماه اخیر رو. مقاومت کنه ، شاید اگه این موضوع به من هم نمی گفت ، شاید این جریان حالا حالا ها ادامه پیدا می کرد ، و هیچ کس هم مطلع نمی شد ، اما به گمانم ، فشار روحی و روانی باعث شده تا نتونه این موضوع رو در این سن تحمل کنه و بهم گفته ، در چند ماه اول ارتباطمون این جریان با برادرش ادامه داشت و بهم چیزی نگفته بود .
    اما اینکه گفتم دوسش داره ، شاید من بد و ناقص و با لحن بدی اینو مطرح کردم ، ایا واقعا میشه همچین برادری رو دوس داشت ؟
    برادرش نقش حمایتی تو خونه داره ، بین برادرای دیگه و حتی مادر و کمک هایی هم که بهش می کنه ، مورد تحسن مادر هم قرار می گیره ، این برادر فقط از نطر من و شما ، مورد تنفر قرار گرفته نه اطرافیان ، اطرافیان که این مسائل بیخبر هستند
    و دلیلی که می گه دوسش دارم ، شاید این باشه به عنوان برادر دوسش داره و اینکه چهره خوبی برادر نزد اطرافیان داره ، با پیشنهاد من برای در جریان گذاشتن با نیروی انتظامی خود داری کرد و گفت دوس ندارم ابروی برادرم بره .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلیمانی نمایش پست ها
    یه برادر
    خاک توسر ش
    باید اعدامش کنن

    - - - Updated - - -

    چرا این تالار اینطوریه 19ام من پول ریختم بحساب هنوزم عضو عادی هستم و روزی 3تا پست بیشتر نمیتونم بزارم واقعا دیگه من چند بار ایمیل بفرستم

    همش میپرستید جهت چه چیزی واریز شده خب معلوم جهت اشتراک 1 ماهه
    لطفا سریع پیگیری کنید
    اعدام برای زمانی هست ، که دخول صورت بگیره و شاهد عینی 4 مرد فک می کنم وجود داشته باشه
    در این مورد ازار جنسی هست ، برادر، خواهرش رو مجبور می کنه کارایی کنه و کارایی می کنه باهاش تا خودشو ارضا کنه ،
    دخولی انجام نشده در این مورد

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط nafiseh joon نمایش پست ها
    اقلا این آدم بفهمه اگه این کار رو ادامه بده
    کسی باهاش ازدواج نمیکنه
    و بره آینده و ازدواجش و روح و روان خودش خطر داره

    برادره قشنگ زن میگیره
    هروقت هم خواست میاد خواهرش رو مجبور میکنه
    زندگی خودش رو داره
    زنش هم اگه آدم پخمه ای باشه ( توهین نباشه به خانوما ولی خیلی هاشون کنار میان ) هیچ چی بهش نمیگه
    بعد این خانوم ..............
    هیچ مردی تحمل نمیکنه زنش همچین کاری با برادرش بکنه
    از همچین آینده ای می ترسم ،

  2. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مهر 93 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    254
    امتیاز
    976
    سطح
    16
    Points: 976, Level: 16
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive500 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    156

    تشکرشده 290 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hamid-rostami نمایش پست ها
    اخیرا این موضوع رو گفته اونم به من نه به کسی دیگه ، حرفای من باعث شده ، یکی دو ماه اخیر رو. مقاومت کنه ، شاید اگه این موضوع به من هم نمی گفت ، شاید این جریان حالا حالا ها ادامه پیدا می کرد ، و هیچ کس هم مطلع نمی شد ، اما به گمانم ، فشار روحی و روانی باعث شده تا نتونه این موضوع رو در این سن تحمل کنه و بهم گفته ، در چند ماه اول ارتباطمون این جریان با برادرش ادامه داشت و بهم چیزی نگفته بود .
    اما اینکه گفتم دوسش داره ، شاید من بد و ناقص و با لحن بدی اینو مطرح کردم ، ایا واقعا میشه همچین برادری رو دوس داشت ؟
    برادرش نقش حمایتی تو خونه داره ، بین برادرای دیگه و حتی مادر و کمک هایی هم که بهش می کنه ، مورد تحسن مادر هم قرار می گیره ، این برادر فقط از نطر من و شما ، مورد تنفر قرار گرفته نه اطرافیان ، اطرافیان که این مسائل بیخبر هستند
    و دلیلی که می گه دوسش دارم ، شاید این باشه به عنوان برادر دوسش داره و اینکه چهره خوبی برادر نزد اطرافیان داره ، با پیشنهاد من برای در جریان گذاشتن با نیروی انتظامی خود داری کرد و گفت دوس ندارم ابروی برادرم بره .
    باشه قانونی کاری نکنه به خاطر آبروی برادرش
    ولی چرا تا حالا به مادرش نگفته؟ مادر هرچی هم بد باشه تحمل نمیکنه دخترش رو هتک حرمت کنن
    چرل یه پدرش نگفته؟ پدر هرچی هم بد باشه همچین چیزی رو تحمل نمی کنه
    چرا به بقیه ی برادراش نگفته ؟ اونا هرچی هم باشن یه جو غیرت که دارن

    چرا بعد این همه سال فقط به شما ( یه کسی که فقط از طریق ipod باهاش ارتباط داره ) گفته؟
    یهنی هیچ کس حتی تو فامیل نزدیک امین تر از شما نیست براش؟
    شما که هر لحظه میتونی شمارت رو عوض کنی و اصن کاری به کارش نداشته باشی ؟؟؟؟
    خوب این نشونه ی یه مشکل جدی خانوادگی هس
    چرا بهش پیشنهاد نمیکنی بیاد اینجا مشاوره بگیره ؟؟؟

    برادرش هرچی هم نقش حمایتی داشته باشه باید دست برداره
    و اون باید اول از پدر و مادر و بقیه برادراش و اگه نشد از قانون کمک بگیره

    خوب آقا من هم میگم برادرش رو اعدام نمیکنن ( چون کامل نبوده کارش )
    ولی باید مجازات بشه به هر حال

    البته باز هم میگم با اینکه دخولی در کار نبوده این دختر با صداقت به شما گفته
    ولی یه چیز که هست
    این صداقت نیست
    یک نوع وابستگی بی چون و چرا هست
    به کسی که هنوز خواستگاری رسمی هم نکرده و یه غریبه هس و هر لحظه میتونه ول کنه بره
    و نشونه ی نوعی مشکل خانوادگی است
    شما باید قشنگ به عواقب ازدواجت فکر کنی

    - - - Updated - - -

    جناب حالا من اظهار نگرانی کردم نگفتم این خانم دیگه نمیتونه ازدواج کنه
    حس ترحم شما برانگیحته شه
    این خانم اگه الان برادرش رو مجبور کنه دست از کارش برداره
    و خودش و برادرش بدون آبروریزی تحت نظر روانپزشک و روانشناس قرار بگیرن
    و شما هم جوری که زیاد ناراحت نشه
    ترکش کنی
    بعد از چند سال آثار روحی - روانی وابستگی به شما و کارای برادرش از بین میره
    و سنش هم چندان زیاد نیست
    اون موقع میتونه ازدواج کنه ولی هیچ وقت نباید به همسرش گذشته رو فاش کنه
    شما هم عذاب وجدان نخواهی داشت بعد چند سال
    چون به کسی که دوشس داشتی بیشترین کمک رو در خد توانت انجام دادی
    ویرایش توسط nafiseh joon : یکشنبه 26 مرداد 93 در ساعت 16:56

  3. کاربر روبرو از پست مفید nafiseh joon تشکرکرده است .

    SHahr-Zad (یکشنبه 26 مرداد 93)

  4. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مهر 93 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-5-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    این دختر مادر و خواهر و برادراش کجا هستند ؟ ایا با برادرش تنها زندگی میکنه ؟ ایا شما با این خانم رابطه جنسی دارید ؟
    مادر + چند برادر با هم زندگی می کنند ، خواهر ندارد ، در جمع ولی خیلی تنهاست
    نه با برادرش تنها نیست ،
    رابطه جنسی ، خیر

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط nafiseh joon نمایش پست ها
    این خانم اگه میخواد بهش کمک بشه و اگه مادر - پدر و هیچ یک از برادراش کمکش نمی کنن
    باید به حرفای این آقا گوش کنه و از قانون کمک بگیره
    اگر برادرش رو دوس داره و ترس از اعدام داره باید بگم اینجوری هم نیس یکی رو بگیرن اعدام کنن
    طرف مرتکب قتل عمد میشه روانشناس به این نتیجه میرسه که موقع قتل حالت عادی نداشته و اعدامش نمیکنن
    آدم میشناسم مرتکب زنا شده و خانمش ازش شکایت کرده و فیلم عین ارتکاب جرم رو ارائه داده ولی قانون با توجه به حالت روحی و روانی مرد به این نتیجه رسیده که نباید اعدام شه و الان بعد از 5 سال زندان داره زندگی میکنه

    از اینجور بیماری ها تو روانشناسی زیاده
    عقده ی اودیپ - عقده ی آلکترا و ......
    خوب اگه این خانم شکایت کنه
    قانون تشخیص میده که برادرش تا چه حد باید مجازات بشه
    و به هر حال هرکس کاری میکنه باید بپذیره که ممکنه مجازات بشه و برادر ایشون هم باید مجازات بشن
    حالا این آقا اگه مریض هم باشن 8 سال تلاشی برای درمان نکردن
    این خانم باید شکایت کنه تا به خودش کمک کنه

    و این آقا هم باید هودش رو نجات بده
    هوب اشتباه بزرگی کرده و به دختری که از گذشتش اطلاع نداشته اظهار علاقه کرده
    حالا نباید به خاطر ترحم خودش رو در معرض خطر قرار بده
    حس انسان دوستانه حکم میکنه این آقا روش های قانونی رو به این خانم یاد بده و بعد خودش رو بکشه کنار
    اگر هم حانم میخواد بعد قطع ارتباط با ایشون و از بین رفتن وفاداری بینشون ادامه بده دیگه صلاح مصلحت حویش خسروان دانند

    اصلن درست نیست یک دختر به خاطر یک سری وسایل تجملی مث ipad - خرج دانشگاه و ..... به گناه ادامه بده فقط به این خاطر که به کسی وفادار نیس
    به خدای خودت و به روح و روان هودت که وفادار هستی؟؟
    به نظر من که اینا خیلی باارزش تر و مهم تر از وفاداری به شخص هس
    آدم باید همیشه سعی کنه پیش هودش بزرگ باشه
    اگر پیش هودش بزرگ باشه پیش دیگران هم بزرگ میشه
    اشتباه دومین بار = خریت
    و ایشون 8 سال ادامه دادن
    چون به هر حال دختر 12 - 14 و آخرش 16 ساله دیگه میفهمه و محرم و نامحرم و ..... حالیش هس




    اصن چرا بعد 8 سال پدر ایشون اطلاعی نداره؟؟؟ حداقل به پدرش بگه شاید پدر جلو پسر بزرگش وایستاد و به قانون هم نیازی نباشه؟؟؟
    گیریم مادر پسر پرست هس
    برادرها مث هم و پشت هم هستن
    پدر هیچ غیرتی نسبت به دختر بکی یکدونه اش نداره؟ و هودش رو در مقابل سلامت دخترش مسئول نمیدونه؟؟؟
    این اصن بهانه ی هوبی نیس که پدر در شهر دوری کار میکنه
    پست های اول آقا طوری بود که فکرمیکردیم سطح فرهنگی خانواده پایین هس و در فقر بسر میبرن و برادر به زور کتک حواهر رو مجبور میکنه و پدر معتاد و .....
    ولی الان میبینیم دختر دانشجو و با بهترین برند های وسایل لوکس و تجملی
    اینا با هم متناقض هستن؟

    - - - Updated - - -

    یعنی پدر هم زورش به پسرش نمی رسه ؟

    یعنی احترام پدر هم تو اون خونه رعایت نمیشه ؟؟؟
    جناب اگه شما با این خانواده وصلت هم کنی خانواده ای هستن خانواده ای هستن که حریم ها و حرمت ها توشون شکسته
    من خودم به شخصه چنین وصلتی نمی کردم ( دخترم )
    حالا شما به خاطر 4 تا دوستت دارم میخوای این کار رو بکنی
    بهش راه های قانونی رو یاد بده
    و بعد ارش عذرخواهی کن و بگو اون موقع چیزی راجع به تو نمی دونستم
    تو خیلی دختر خوبی هستی ولی این گذشته ی تو برای من قابل هضم نیس
    توشیحات مفیدی دادید دوست عزیز ،

    پست های اول آقا طوری بود که فکرمیکردیم سطح فرهنگی خانواده پایین هس و در فقر بسر میبرن و برادر به زور کتک حواهر رو مجبور میکنه و پدر معتاد و .....
    ولی الان میبینیم دختر دانشجو و با بهترین برند های وسایل لوکس و تجملی
    اینا با هم متناقض هستن؟


    یه نکته : از دار دنیا یه آیپود (سیم کارت نمی خوره و برای سرگرمیه قیمت حدودا 600 تومن ) نه ایپد ، یه آیپود داشتن ، که به صورت هدیه بهش رسیده ، سطح مالی فرد رو بالا می بره ؟ من پدر معتاد صحبت نکرده بودم ، پدر ایشون در یه شهر دور کار می کنند . خانواده تجملی نیستن ، فقیر هم نیستن
    (شما یه خانواده معمولی و عادی با تعداد فرزندان زیاد ، رو تصور کنید ، که همچین رابطه مخفی درونش وجود داره )

    الان به اشتباه گذشتش پی برده نمی خواد دیگه ادامه بده ، در حال حاضر پیشنهاد به مادر گفتن و نیروی انتظامی رو رد کرده ، تصمیم داره به یه برادر دیگه جریان رو بگه تا مورد حمایت قرار بگیره ، نتیجه ای گرفتم اطلاع می دم در همین تاپیک ،

    من به دلیل اینکه نامزد رسمیش نیستم دست بالم بسته اس ، فقط می تونم پیشنهادات شما دوستان رو به گوشش برسونم ، توانایی گفتن ماجرا رو به مادرشون دارم ، اما معرفی کردن خودم هم عواقبی داره در حال حاصر

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار.زندگی نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من کمک شما میتونه این باشه که توجیحش کنی که حتما با پدرش تماس بگیره و درمیون بذاره.وظیفه پدرشه که ازش مراقبت و محافظت کنه.خرجش رو هم پدرش باید بده.اگه کمم باشه بهتر از این وضعیته.پدرش باید باخبر بشه.اونوقت خودش تصمیم میگیره چیکار کنه.شاید بیاد بالا سر خونوادش.شاید دخترشو ببره پیش خودش.ولی باید به پدرش بگه.راهش همینه.پدره.باید آگاه بشه و به وظیفش عمل کنه.
    پیشنهاد شما کاملا درسته ، ولیه شرعی و قانونیش پدرشه ، اما سخه گفتن این موضوع به پدر ، کم کم باید راضیش کنم تا جرات گفتنش رو پیدا کنه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار.زندگی نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من کمک شما میتونه این باشه که توجیحش کنی که حتما با پدرش تماس بگیره و درمیون بذاره.وظیفه پدرشه که ازش مراقبت و محافظت کنه.خرجش رو هم پدرش باید بده.اگه کمم باشه بهتر از این وضعیته.پدرش باید باخبر بشه.اونوقت خودش تصمیم میگیره چیکار کنه.شاید بیاد بالا سر خونوادش.شاید دخترشو ببره پیش خودش.ولی باید به پدرش بگه.راهش همینه.پدره.باید آگاه بشه و به وظیفش عمل کنه.
    پیشنهاد شما کاملا درسته ، ولیه شرعی و قانونیش پدرشه ، اما سخه گفتن این موضوع به پدر ، کم کم باید راضیش کنم تا جرات گفتنش رو پیدا کنه

  5. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مهر 93 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    254
    امتیاز
    976
    سطح
    16
    Points: 976, Level: 16
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive500 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    156

    تشکرشده 290 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hamid-rostami نمایش پست ها
    (شما یه خانواده معمولی و عادی با تعداد فرزندان زیاد ، رو تصور کنید ، که همچین رابطه مخفی درونش وجود داره )

    الان به اشتباه گذشتش پی برده نمی خواد دیگه ادامه بده ، در حال حاضر پیشنهاد به مادر گفتن و نیروی انتظامی رو رد کرده ، تصمیم داره به یه برادر دیگه جریان رو بگه تا مورد حمایت قرار بگیره ، نتیجه ای گرفتم اطلاع می دم در همین تاپیک ،
    جناب اولا که من این حس شما رو نسبت به این دحتر ستایش میکنم و امیدوارم حتی اگه باهاش ازدواج هم کردین همین قدر عاشق باقی بمونید و درکش کنید
    دوما من یه آدم عادی هستم تو این جامعه و بره من قابل هضم نبود
    از نظر من چنین روابطی فقط میتونه توی خانواده های با سطح فرهنگی پایین - پرجمعیت که در اون ها اقتدار پدر واقعا زیر سوال رفته شکل بگیره که انگار اشتباه میکردم
    سوما اینجا بره من دو تا سوال پیش میاد
    1- گفتن همچین مسئله ای به شما آسون تر از گفتنش به پدر هست ؟؟؟؟ شما الان شوهرش نیستی ها! یک صحبتی بین شما شده که هر لحظه هرکدوم از طرفین میتونه بزنه زیرش! شما وظیفه نداری ازش محافظت کنی ( شوهرش که نیستی ) و به مادرش بگی! وظیفه ی محافظت از اون به عهده ی پدرش هست
    ولی خوب حس بشردوستانه شما حکم میکنه راه ها رو بهش نشون بدی و تشویقش کنی که انجام بده
    2- چرا این خانم تا قبل از آشنایی با شما نفهمیده بود که کارش اشتباه هست؟؟؟ به هرحال یک دختر با سواد و دانشجو هست! حتما باید ما گناه رو به خاطر یک فرد دیگه انجام ندیم؟ آیا در مقابل جسم و روان هودمون مسئول نیستیم؟؟؟

    به هر حال یک مشکل شخصیتی باعث شده ایشون با پدر و مادر خودشون راحت نباشن و راه نجات رو جای دیگه جستجو کنند
    و این علامت خوبی نیست

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پ.ن : ما چه اسکلیم
    یه بار یه پسر پیشمون حرف زیر نافی زده میایم به بابامون میگیم یعنی چی ؟
    حس میکنم خیلی بی شرم و حیا شدم جلو بابام الان
    تازه اولا واسه چت کردن با اون پسره به بابام میگفتم
    آخه نیس مامانم زود ازدواج کرده
    عشق و عاشقی رو مسخره می کنه
    ولی بابام قربونش برم تا 30 سالگی انقدر عاشق شده و بعد فارغ قشنگ میفهمه
    و اصلن نه دعوام میکنه و نه مسخره
    ولی کاش میکرد تا من اینقدر زنگ نزنم به این آقا

    - - - Updated - - -

    ببخشید جناب حمید سه سوال دیگه هم پیش میاد

    3- شما میگی برادرش تا حالا کتکش میزده و مجبورش میکرده و قبل ماه رمضون پشیمون شده و الان دوباره شروع کرده و فعلا هم تهدید به گرفتن آیپود کرده فقط
    تو این 8 سال آثار کتک رو بدن این آدم دیده نمیشده؟
    مادر و بقیه ی برادرا نمی پرسیدن کی کتکت زده؟
    اگه جلو بقیه میزده بقیه برادرا که به هرخال بین 20 تا 30 سن دارن و مردی هستن واسه هودشون نمی پرسدن چرا این رو میزنی و جلوش وا نمی ایستادن



    4- من به عنوان یک نفز از خانواده ای با درآمد متوسط تا خالا هدیه با ارزش بیشتر از 50000 نگرفتم
    بره همین بود که فکر کردم ایشون خانواده متوسطی دارن و چندان هم وضع مالی بد نیست که پدر نتونه کاری کنه و خرج خونواده دست برادر بزرگتر باشه و پدر اقتدار نداشته باشه
    چون به نظر من فقز مالی فقز فرهنگی میاره
    ولی ایشون انگار از یه خلا عاطفی رنج میبرن فقط که به پدر و مادر چیزی نمیگن و به فریبه ها نتوسل میشن
    و شما فکر کن به جای شما پسزی بود که اینقدر به ایشون وابسته نشده بود
    آیا گفتن چنین مسئله ای به یک پسر غریبه صحیح هست؟؟؟

    - - - Updated - - -

    5 - چرا این هانوم با چنین مشکل حادی حاضر نیس مشاوره ی تلفنی و اینترنتی بگیره حتی ؟؟؟
    و شما دارید این کار رو براش می کنید
    الان که میدونه کارش اشتباه هس


    خانوم باید تحت نظر روانپزشک قرار بگیرن و راه های محافظت از هودشون رو یاد بگیرن
    اینکه از چه کسانی باید کمک بگیرن و روی عزت نفس هودشون کار کنن
    شما باید ازشون بهوای که برای حل مشکلشون خودشون هم مشاوره بگیرن
    اینطور با نقل قول نمیشه
    شما احساس واقعی ایشون رو نسبت به کار برادرشون نمیدونی
    و هودشون باید با مشاور صحبت کنن

    ویرایش توسط nafiseh joon : یکشنبه 26 مرداد 93 در ساعت 23:33

  6. کاربر روبرو از پست مفید nafiseh joon تشکرکرده است .

    هم آوا (سه شنبه 28 مرداد 93)

  7. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام


    دوستان تا جایی که لازم بود راهنمایی کردند اما یک نکته رو هم من اضافه کنم.



    تا جایی که من می دونم و توی همین تالار هم چند مورد دیدم، بعضی البته بعضی از افرادی که از دوران کودکی به زور بهشون تجاوز شده معمولاً در بزرگسالی دارای مشکل جنسی خودارضایی هستند.



    اتفاقا این چند موردی که توی تالار خوندم همگی خانم بودند و من فقط لینک یکی از اونها رو دارم:

    به ته خط رسیدم!!!میشه فراموشش کرد؟!




    این هم یک لینک مرتبط دیگه:

    http://www.hamdardi.net/thread-29595.html



    اینو گفتم که متوجه مشکلات آینده باشید.



    درضمن شما جایی توضیح ندادید که میزان رابطه جنسی اونها در چه حد بوده ولی حکم تجاوز به عنف با محارم اعدام هست. محض اطلاع
    ویرایش توسط mansor : دوشنبه 27 مرداد 93 در ساعت 23:05

  8. کاربر روبرو از پست مفید mansor تشکرکرده است .

    هم آوا (سه شنبه 28 مرداد 93)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.