سلام گلنای عزیزم
چقدر ما هم دردیم منم الان دقیقا توی مشکلی مثل تو قراردارم ....
مادر منم هیچ اجازه ای نمیده ....
http://www.hamdardi.net/thread-34726.html
http://www.hamdardi.net/thread-34457.html
تشکرشده 1,447 در 508 پست
سلام گلنای عزیزم
چقدر ما هم دردیم منم الان دقیقا توی مشکلی مثل تو قراردارم ....
مادر منم هیچ اجازه ای نمیده ....
http://www.hamdardi.net/thread-34726.html
http://www.hamdardi.net/thread-34457.html
تشکرشده 750 در 251 پست
خب مادرتون رو قانع کنین.
این رو بهشون توجیه کنین که یک مشاور هم تجربه داره هم علم.
و احتمال درست بودن پیشبینی که می کنه بسیار بیشتر از هر پدر و مادریه.
هر طور شده این قضیه رو اثبات کنین.
تشکرشده 1,458 در 274 پست
سلام
با توجه به صحبتهای خودتون ظاهرا بیشتر دوره شناخت و آشنایی شما خارج از محیط خانواده بوده ، خوب اگر مقالات و تجربیات دوستان در این سایت رو بخونید متوجه ریسک این نوع ازدواجها و غیر کارشناسی بودن این نوع اشنایی ها خواهید شد. اما به فرض اینکه تمام ریسکهای حاصل از این نوع ازدواج رو حاضرید برای مهمترین انتخاب زندگیتون به جون بخرید نظر من برای موضوع شما اینه :
توی شرع و قانون برای ازدواج رضایت پدر شرط هست نه مادر ، یک دلیل این موضوع هم این هست که کلا خانمها نسبت به اقایون زودباورتر هستند ، مثلا اگه یک اقا پسر به یک دخترخانم بگه من توی حساب بانکیم یک میلیارد پول دارم و مدیر فلان شرکت هستم و... دختر خانم ها غالبا خیلی زود ندیده باور میکنند و ذوق زده میشه و کلی برنامه ریزی میکنه و... ولی اگر همون اقا با پدر دختر خانم روبرو بشه و این ادعا رو بکنه تا پدر دخترخانم ریزترین مسائل رو در نیاره به هیچ وجه باور نمیکنه ، برای همین زمانی که دختر خانم پدر نداره ، باز هم رضایت دادن به مادر موکول نمیشه به یک مرد دیگه مثل پدربزرگش میرسه.
حالا موضوع اول اینکه دلسوزی مادرتون بخاطر وضعیت اشتغال ایشون هست ، مادر رو اصلا کار نداشته باشید ، شما میخواید با ایشون زندگی کنید و خودتون بیشتر از مادر باید نگران وضعیت کاری و کاری بودن همسرتون باشید، اینکه در مورد همت ایشون مطمئن هستید ، اطمینان شما چیزی هست که به شما ثابت شده مثلا ایشون در دوران دانشجویی کار میکرده یا زمان مرده نداشته و.. یا صرفا طبق ادعاهای خودش اینطور به شما القا شده که فرد کاری هست؟ و فقط در حرف بوده و نه در عمل. و ایا سربازی در شهر خودتون نیست و طوری نیست که تایم ازاد داشته باشه بتونه کار پاره وقت انجام بده؟
اگه جواب سوال بالا مثبت هست و همت ایشون در عمل به شما ثابت شده ، توپ رو بندازید در زمین پدرتون و کارها رو به ایشون واگذار کنید ، مثلا به مادر خیلی بیطرفانه بگید که نگرانی هاش به جا هست ولی شما از همت ایشون مطمئن هستید و براش مثال بزنید و بگید به پدرتون صحبت کنه و از جریان خواستگارتون پدر رو مطلع کنه و بعد اقا پسر بصورت غیر رسمی نزد پدر شما بره و سوابق کاری و پشتکاری که داره رو به پدرتون اثبات کنه ، مطمئن باشید وقتی این توانایی به پدر شما اثبات بشه و با توجه به مثبت بودن بقیه موارد طبق گفته های خودتون ،خیلی توی پیشروی کارهای ازدواجتون موفقیت بعدی خواهید داشت.
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
( زمر / 36 )
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
گلنا جان،
این آقا در 30 سالگی یه فوق لیسانس داره و یه کارت خدمت. دوازده سال طول کشیده؟؟
آیا استفاده مفید و مشخص دیگه ای هم از این سالها کرده که مادرت به استناد اون بتونه به آینده اش امیدوار باشه؟
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
تشکرشده 2 در 2 پست
دوستان همدرد و عزیزم: باز هم یک بار دیگه با قاطعیت هر چه تمام تر باید بیان کنم که در حقانیت راستی همت و پشتکار ایمان کوچکترین شکی ندارم و آن چه که من رو بر آن داشت تا از شما دوستان عزیزم طلب همفکر ی کنم نه نیاز به تلاش شما دوستان برای آگاه سازی من ! که نیاز به همفکری برای جلب رضایت مادرم می دانم و در غیر این صورت می توانستیم یک سال دیگر هم صبر کنیم و سال دیگر بدون هیچ مشکلی و با رضایت مادر و پدرم اقدام به شروع زندگی مشترک کنیم. بنابراین باید یادآوری کرد که ایمان از نظر اخلاقی و سایر موارد مورد تایید مادرم هستند و تنها مشکل همان مسئله کاری است. در جواب دوست همفکرم هم باید بگویم که بله ایمان در طول دوران لیسانس کار می کرده و با قبولی در مقطع ارشد در شهر دیگری غیر از مکان سکونت باز هم از پروژه های دانشجویی گرفته تا تدریس و حتی کارهای دیگر... را در کنار درس انجام داده است و با اینکه من هم در همان شهر دانشجو بودم و از طرف پدرم و از قِبَل کار دانشجویی درآمد ماهیانه ای داشتم باز هم از پرداخت هزینه هایی که عملا به ایشان ارتباطی نداشت دست نکشید و تلاش خودش را مضاعف کرد. دوستان عزیزم من اگر در چنین جایی به بیان مسئله زندگی خود پرداختم بی شک مطمئن باشید که به شریک زندگی ام اطمینان کامل داشته ام و از دوستان طلب مشاوره در مورد رد صلاحیت یا تایید ایشان نداشتم. در دوران سربازی هم که یک سال از آن گذشته در شهری به غیر از محل سکونت مشغول به خدمت هستند و با توجه به تمام وقت بودن خدمت تا ساعا 4 امکان کار پاره وقت فراهم نیست و ایشان در جایی سرمایه گذاری کرده اند و نه تنها در طول تحصیل بلکه در دوران خدمت هم قرانی از خانواده خود دریافت نکردند و البته چشم داشتی هم نداشته اند علی رغم تمکن مالی پدرشان.پس خواهش مندم بدون استیضاح کردن (مثلا اینکه تا 29 سالگی ایمان مشغول به چه کاری بوده که داشته هایش مدرک کارشناسی ارشد و کارت پایان خدمت است!! غافل از اینکه دوستان عزیزم از کدام یک از شرایط زندگی ایمان آگاه بوده اند و از کجا می دانند که در این سال ها چه اتفاقاتی افتاده ضمن اینکه به طو رطبیعی فردی که در مقطع ارشد تحصیل کرده و سپس به سربازی رفته حول و حوش 27 تا 29 سال خواهد بود) و تخریب که می دانم غیرعمد است . به من و ایمان برای تسریع در پروسه ازدواج مان همفکری دهید. در ضمن امیدوارم نکاتی که عرض کردم حمل بر بی ادبی نشده باشد و قلم و وقت شما عزیزان را ارج می نهم.
فدایی یار (جمعه 24 مرداد 93)
تشکرشده 1,301 در 451 پست
من دیروز براتون نوشته بودم متاسفانه با پیغام سه پست مواجهه شدم بعدش نوشته هام پاک شد ..دوستان کسی میدونه این سه پست از چه ساعتی کنتورش ریست میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!؟!!!!
اما خانم گلنا...بهترین کار برای شما صبر هستش...ببنید شما این طوری فرض کنید به فرض الان عقد کنید یه سال دیگه خدمت اقا تموم شه بعد این یه سال یه سال هم ایشون خودشونو جمع و جور کنند میشه چقدر توی عقد دو سال ؟؟ البته من دوست داشتم این اتفاق بیفته...ولی اگه شما این یه سالو صبر کنید..بعدش این اقا بعد خدمت سریع کاری پیدا می کنند انشالله بعدش شما عقد کنید دیگه به جای دو سال یه سال توی عقد باشید چه اشکالی داره و بازم میشه همون حالت قبل..با این تفاوت که یه سال کم تر عقد بودید..البته درسته سخته براتون..ولی خب ببنید اگه بخواید اصرار کنید شاید بدتر شه وضع..از طرفی به اون اقا هی بگید مامامنم مخالفه و.. باعث میشه از الان یه گاردی بگیره خواه ناخواه اون اقا هر چقدر هم خوب باشه این سختی ها یادش میمونه و بعد ها انشالله اگه قسمت هم باشدی وازدواح کنید توی روابط ایشون با مادرتون تاثیر خواهد گذاشت...
سعی کنید به راه کار هایی کاری کنید که این یه سال بهتون سخت نگزره چون این قسمتش دست شماست..این قسمت یه سال خدمت دست هیچکی نیست و باید طی بشه حالا که مخالفت هستش اونم فقط برای همین یه موضوع یه سال دیگه صبر کنید..بعدش ایشون میتونند حدود هشت ماه دیگه فرایند خواستگاری رو شروع کنند این خودش یه دلگرمی میشه برای هر دوی شما..تا بخواید عقد رسمی کنیدایشون خدمتش تموم شده ..بعدش هم انشالله بقیه ماجرا..
به خونوادتون صحبت کنید که با خواستگاری تا تا چند ماه دیگه همون اواخر خدمت موافقت کنند..این به نظرم بهترین راه هستش..و بهترین دلگرمی برای شما ...
شیدا. (جمعه 24 مرداد 93)
تشکرشده 2 در 2 پست
با سپاس از شما دوست عزیزم و سایر دوستان .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)