سلام به همه،ستاره جون حرفات دلگرمم کرد آخه وقتی میبینم تنهامن نیستم که فلان مشکل رو دارم آروم میشم ، خوش به حالت که مدتیه ذهنتو ازافکارمنفی خالی کردی کاش منم بتونم . آقای فدایی یار من بایکی دونفر از نزدیکای خودم این موضوع رو مطرح کردم ولی یکیشون چنان حرفی بهم زد که از گفته ی خودم کلی پشیمون شدم . برا همین تصمیم گرفتم دیگه قضیه رو کش ندم میخوام ازش دل بکنم اونم اگه منو واقعا دوست داشت شاید یه بار دیگه میومد ولی بماند که اگه خودم جاش بودم شاید همچین کاری نمیکردم ولی درهرحال حالا میخوام کاری که ستاره کرده رو بکنم چون حس میکنم اگه بفهمه غرورم جریحه دار میشه دلم میخواست که اون بیاد دنبالم نه من برم دنبالش که اگه ازکارم یقین حاصل میکردم شاید اینکارو میکردم ولی حالا که دارای تردیدم . میخوام ذهنمو خالی کنم اگه بتونم،اگه بشه ، اگه باز پشیمون نشم.
ستاره جون تو به سرت نزد بهش بگی بیاد خواستگاریت بازم؟الآن بی خیالش شدی؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)