سلام
با این که از شغل پدرم متنفرم ولی چند وقته تو همین فکرم.
سلام
حرف شما درسته. پدر و مادرم همیشه میگن تو ازدواج کن ما هزینههای زندگی تو رو تا زمانی که کار پیدا کنی میدیم ولی خودم همیشه نظر شما رو داشتم. میگم به فرض اینکه دختری حاضر بشه با من بیکار ازدواج کنه، بعدن دچار مشکل میشیم.
سلام
متاسفانه هیچوقت معلم خوبی نبودم. در مورد قیمتایی که گفتین، فکر کنم برای تهران باشه! اینجا وضعیت افتضاحه! چند روز پیش توی یه شرکت پیشنهاد پشتیبانی سیستماشونو دادم. گفت نصب ویندوز رو ۲۰۰۰ تومن میدیم!!!! منم قبول کردم ببینم چی میگن. گفتن باشه خبرت میکنیم. از اون باشه هایی که نباشهس! یه جای دیگه رفتم مصاحبه. به هیچ چیز نتونست ایراد بگیره، آخرش گفت شما لیسانسهای ما دیپلمه میخوایم!!! یا یه جای دیگه میگفت ماهی ۲۰۰ هزار تومن، تو مجردی، خرجی نداری. حالا شما میفرمایید من با این قوم چیکار کنم؟
سلام
متاسفانه تهران نیستم. ممنون که به فکر منین. حرفتون درسته. خودم همیشه وقتی پدر و مادرم میگفتن هزینههاتو میدیم، بهشون میگفتم که اگه بخوام با زنم برم بیرون، بیام دستمو جلوی شما دراز کنم؟ زنم در مورد من چی فکر میکنه؟
چند روز گذشته ۲تا شرکت رزومه دادم. دعا کنین یکیش بشه. یه طرح سرمایهگذاری هم خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده. حدود یک ماه مطالعه فشرده میخواد، بازده خیلی خوبی داره ولی ریسک خیلی خیلی بالایی داره. اگه اون ۲تا شرکت نشد میرم سراغش. تا وقتی کاری نکنیم، ریسک نکنیم، اتفاقی هم نمیافته!
نظرتون چیه که پیشنهاد آقا/خانم فرهنگ رو بهش عمل کنم؟ یعنی برای آشنایی اقدام کنم ولی برای کار ازشون وقت بگیرم. تو اون مدتم هم دنبال کار باشم و هم پیش پدرم مشغول شم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)