موضوع: چقدر طول میکشه تا یه نفر رو کاملا از ذهن خودمون ببریم بیرون

سلام خانوم نفیسه

ولی خوب به هر حال تحقیر شدم

چرا فکر میکنین تحقیر شدین؟
چون بهشون گفتین دوستشون دارین؟
اصلا این اقا چه ویژگی مثبتی داشتن که شما بهشون علاقه مند شدین؟
قبلا زیاد نمیشناختینشون ، حسی نسبت به ایشون در شما ایجاد شده ، اما حالا بیشتر شناختینشون متوجه شدین ایشون آدمی نیستن که شما ممکنه در آینده به عنوان همسر در کنار خودتون بپذیرین.

اینطور که من از تاپیک های قبلتون متوجه شدم شما ازنظر خودتون و اطرافیانتون رفتارتون با آقایون خیلیم راحت نیست ، اتفاقا همه معتقدن شما در ارتباط با جنس مخالف سرسخت و مغرورین.

حالا حستون باعث شده با این یک مورد کمی غرورتون و بذارین کنار.
حالا چون شما از کسی خوشتون اومده و ایشون هم اطلاع دارن فکر میکنین تحقیر شدین، و دیگه کامل جلوشون خورد شدین ، و هیجوره نمیشه درستش کرد، برای همین با خودتون گفتین حالا که من بند و آب دادم، حرفی که نباید و زدم! ایشون هم چیزی که نباید و فهمیدن پس نیازی نیست جلوشون نقش دختر مغرور و بازی کنم و خوددار باشم.درسته؟

برای همین رفتارتون جلوی این آقا پسر با بقیه هم جنساشون فرق داره!

اما اصلا اینطور نیست شما خیلی راحت میتونین ورق و برگردونین.
فقط کافیه حس نکنین که شکست خوردین و دیگه غرورتون کامل از بین رفته.
برای خودتون و شخصیتتون ارزش قایل بشین.

حتی اگه ایشون حرفی زدن و بروتون حستونو آوردن ، شما میتونین خیلی روک و قاطع بهشون بگین :

""بله درسته من قبل اینکه شناخت کافی ای روتون داشته باشم با همون شناخت سطحیم فکر میکردم شما میتونین مناسب من باشین، اما حالا با شناخت بیشتر متوجه شدم نه شما اونی نیستین که در آینده من میتونستم انتخاب کنم.
شاید بگین خب اگه پرسیدن پس چرا بلافاصله قطع رابطه نکردم!؟
میتونین بگین
اما متاسفانه اشتباه من اینجا بود که فکر میکردم همون شناخت سطحیم درست و کافی بوده و به خودم اجازه دادم حسی پیدا کنم ، بنابراین یکم طول کشید که تا بخودم بقبولونم شناختی که الان کسب کردم کامل تره و شما مناسب من نیستین و نخواهین بود.الان به اشتباهم پی بردم و دیگه نمیخوام این ارتباط به این شکل ادامه پیدا کنه.""

و بعدشم تمام .

از این به بعدم سعی کن خودت بلاکشون کنی. با درس و مقاله و پروژه سرتو گرم کن.
هر لحظه و زمان که بفکرشون افتادین ویژگی های بدشونو و برای خودت پررنگ کن . به خودت بگو که این آدم مناسبت نبوده و نیست.
و دوباره برگرد سر درس و پروِژه ات.
اگه از یادت نرفت ، میتونی مثلا زنگ بزنی به یکی از دوستات یک قراری بذاری. بری بیرون
یا از اتاقت بیای بیرون بری با مامانت یا خواهرت و... و هرکی که راحتتری یکمی حرف بزنی.
یا کتابی که دوست داری و بخون!
کاری که بهش علاقه مندی انجام بده.(مثلا ورزشی که دوست داری انجام بده ، کار هنری که بهش علاقه مندی و انجام بده! یا اصلا آهنگ بذار برقص، فیلمی که دوست داری ببین ، اگه علاقه مند به گوش دادن به داستان های صوتی هستی هندزفریتو بذار تو گوشتو سعی کن به داستان گوش بدی.و.....)
یک کاری کن که از اون حال و هوای فکر و خیال بیای بیرون ، روحیتو شاد کن بعد دوباره برگرد سر درست.

با فرض اینکه دیگه کوچکترین ارتباط با هم نداشته باشیم و نبینمش

برای اینکه واقعا این آدم از زندگیتون برن بیرون ، شما فراموششون کنین و تحقیر شدنتون جبران بشه.
بهتره که فرض و بذارین کنار ! قطعا بنویسین و عمل کنین که با ایشون قطع رابطه کردین.

چقدر طول میکشه تموم شه؟
طوری که اگه چند سال دیگه روبروی این آدم هم بشینم انگار نه انگار یه روز دوسش داشتم

بستگی به خودت و همت خودت داره!
یروز میبینی که کامل فراموششون کردی وچند ماه گذشته و اصلا بهشون فکر نکردی.

از الان کرونومتر بخوای دستت بگیری ببنینی کی فراموششون میکنی، انگاری که دقیقا هروز وهرثانیه داری بهشون فکر میکنی که کی میخوای فراموششون کنی!!!!!

برای فراموشی باید زمان گرفتن و بذاری کنار!
فقط بخودت و شخصیت خودت فکر کنی و بها بدی!
اینکه نمیخوای تحقیر بشی
اینکه شما لایق بهترین ها هستی!
و اینکه این آدم بدرد شما نمیخورد!

من نمیفهمم آدمی که خارج از ماه رمضون روزه میگیره و نمازش اول وقته
چطور میتونه اینقدر راحت با هر جور دختری کلمات محبت آمیز رد و بدل کنه یا شام بیرون بره؟؟؟

به نماز و روزه بقیه آدم ها کار نگیر.
من نمیدونم جواب سوالتون چی میتونه باشه چون هزار دلیل میتونه داشته باشه، اما یک چیزی و مطمعنم اونم اینه که صرف اینکه یک آدم واجباتشو انجام میده ، دلیل کافی ای برای خوب بودن اون آدم نیست!!
فقط بخاطر اینکه یک آدم واجبات دینشو انجام میده ، دلیل نمیشه که بقیه اعتقاداتشم مطابق با دینش پیش میره!
اصلا مگه شما خودتون تمامیه اعتقاداتتون با دینتون پیش رفته که حالا از ایشون همین انتظار و دارین؟

مثلا میگم، یک دختری به حجاب و نماز و روزه و انجام واجباتش هیچ اعتقادی نداره ، اما بهش میگن اخلاق مداره ، اصلا مذهبی نیست، اما ارتباطش با جنس مخالف محدودیت های زیادی داره! خیانت و بد میدونه! با جنس مخالف طوری رفتار میکنه که یک دختر چادری محجبه مذهبی اعتقاد داره و انتظار میره رفتار کنه.

حالا این آقا برعکسن، بخودشون و همسر آهم مربوطه!

حالا چرا من متوجه روابط مکرر ایشون نشده بودم و فقط وقتی لپتاپشون دستم رسید متوجه شدم؟ چون روابط ایشون فقط چت و تلفن هست و حتی یک بار هم ایشون رو با کسی ندیده بودم
حالا چون من از قبل بهشون علاقه داشتم رابطه ی چت رو جدی گزفتم ---------------> اشتباه محض

چرا اشتباه محض؟!!!!!!! اتفاقا باید جدی میگرفتین !
خیلیم کار درستی کردین !
شما با فهمیدن این موضوع ، اولین تلنگر و بخودتون زدین! که این آدم مناسب شما نیست!!!!!

این هم که میگم دیگه بعد از این با پسری ارتباط برقرار نمی کنم چون میخوام لیاقتم کسی باشه که به قصد ازدواج ( مث خودم) ارتباط برقرار کرده ولی بعد دیده اشتباه بوده.
تو همین سایت هم نمونه هایی از تلفیق ازدواج سنتی و مدرن دیدم و به این نتیجه رسیدم که دوستی قبل از ازدواج مخصوصا برای فرد حساسی چون من = اشتباه محض

آفرین به همین فکرتون بها بدین!
واقعا اینجور روابط جز آسیب رسوندن هیچ کار دیگه ای نمیکنه.

روحیه یک دختر اینقدر لطیف و حساس هستش که نمیتونه تو اینجور روابط جون سالم بدر ببره.
روش درستش همین خواستگاری کردنه، اونم با در جریان بودن خانواده ها.
اما این دلیل نمیشه هرکسی این مدلی اومد خواستگاری، میتونه شخص مناسبی برای شما باشه.
یا حتما بهتر از این آدم هستش .
نه ممکنه بدتر هم باشه، این شمایین که باید با تحقیقات خوب و سنجیده و منطقی به یک جواب درست برسین.و خوب بشناسینشون .
فقط مزیتش اینه که شما دیگه این حس حقارت و نخواهین داشت و مراقب هستین که احساسی تصمیم نگیرین و خوب معیاراتونو در ایشون جستجو میکنین و با عقلتون تصمیم میگیرین. و میدونین که طرفتون برای ازدواج پا پیش گذاشتن و قراره شما به شناخت برسین. و خانوادتون کامل در جریان هستن. و اگه شما مواردی و متوجه نشدین اونها بشما گوشزد خواهند کرد.

تا همون شب آخر ایشون سعی داشتن بحث رو عوض کنن و میگفتن اجازه بده در مورد چیزای خوب حرف برنیم

از همین جمله کامل مشخصه که ایشون قصد سواستفاده از احساسات پاک شما و وقت گذرونی داشته.
چرا باید بهشون این فرصت و داد؟
چرا نباید برای شخصیت خودتون ارزش و احترام قایل بشین؟

قبلا هررفتاری کردین مهم نیست، گذشته است و دیگه نمیشه کاریش کرد! ولی این ماهی گل آلود هنوز تازه اس! هنوز میتونین از اب بگیرینش!!

شما میتونین از این به بعد و درست کنین. هرموقع که اومدن سراغتوون همون جملات آبی رنگ بالا رو بهشون بگین و این رابطه و برای همیشه بخاطر خودتون و شخصیتتون تمام کنین.

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

از این به بعدم سعی کن خودت بلاکشون کنی. با درس و مقاله و پروژه سرتو گرم کن.

بله
این کار رو کردم
آخه میدونین چیه؟
4 ماه پیش بدون اینکه دعوایی بین ما شه من بلاک کردم ایشون رو
یه دوماهی هم خوب بود
اصلن فکر میکردم بدون تحقیر چقدر همه چی خوب تموم شد
ولی عراق که شلوغ شد ( چون ایشون اونجا بودن )
دوباره ایمیل داده حالشون رو پرسیدم و باز دوباره ..........!
ایشون گفتن چرا چند تا pm دادم جواب ندادی؟
گفتم چیزی به من نرسیده
اون موقع چیز زیادی نمیدونستم فقط به این دلیل که ایشون از من خوششون نمیاد میخواستم حرف نزنیم
گفتم ین دفعه باید کاری کنم که حتی اگه منم بهوام حرف بزنم اون نخواد


راست میگید تو یه ماه قبل هم تا ناراحتی میومد سراغم زنگ میزدم به ایشون
باید خودم رو با آهنگ سرگرم میکردم
تا اون حالت یکی دو ساعته از بین بره

شما پست هاتون خیلی خوب هست

- - - Updated - - -

کل ناراحتی ام و احساس تحقیرم اینه که ایشون دیگه نمیاد من اون جملات آبی رو بهش بگم
دوست دارم اونم مث من تحقیر شه

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

چرا فکر میکنین تحقیر شدین؟
چون بهشون گفتین دوستشون دارین؟

من تحقیر شدم دیگه
چون ایشون حس من رو میدونستن
تو همون رابطه ی عادی که هم با من و هم با دیگران داشتن به من دروغی گفتن که خواستگاری رفتن ( ولی به دیگران نگفتن )
در حالی که من قبل از اون هم میدونستم ایشون به درد من نمیخورن دیگه
ولی به ایشون نگفته بودم
چون وفتی رابطه ای نبود چطور باید میگفتم شما به درد من نمیخوری؟
ولی ایشون چون حسم رو میدونستن
جو گیر شدن
این شوخی رو کردن و من ادامه دادم تا تموم شه

کمی هم دوستان در مورد تجربیات خودشون بگن
دخترایی که مشابه من مشکل داشتید
واقعا چفدر طول کشید فراموش کنید؟
چی کار کردید فراموش کردید؟
آیا دوباره اشتباه کردید؟

من تو این 9 ماه فقط به این دلیل که ازم خوشش نمیاد خیلی سعی کردم
چندین بار به تناوب 2-3 هفته خرف نزدم
بدون اینکه بهش بگم
ولی هربار یه جوری شروع میشد
دیگه ناامید شده بودم
البته این دفعه فرقش با دفعه های قبل اینه که دیوونه بازی من رو دیده
اگر هم بهوام دیگه نمی خواد اون حرف بزنه
فک کنم موفق شم

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط nafiseh joon

من تحقیر شدم دیگه
چون ایشون حس من رو میدونستن
تو همون رابطه ی عادی که هم با من و هم با دیگران داشتن به من دروغی گفتن که خواستگاری رفتن ( ولی به دیگران نگفتن )
در حالی که من قبل از اون هم میدونستم ایشون به درد من نمیخورن دیگه
ولی به ایشون نگفته بودم
چون وفتی رابطه ای نبود چطور باید میگفتم شما به درد من نمیخوری؟
ولی ایشون چون حسم رو میدونستن
جو گیر شدن
این شوخی رو کردن و من ادامه دادم تا تموم شه

بله اشتباهم این بود
لازم نبود بگم که به دردم نمیخوره
بیصدا باید قطع میکردم که تحقیر نشم

اینجور چیزا رو هم که نمیشه به هرکس گفت
البته مامانم اینا میدونن
ولی دوست ندارم پیش اونا زیاد حرف بزنم
میترسم صحبتش تو خونه زیاد شه و دیرتر یادم بره

چند تا نکته تو این مورد و موارد مشابه هست میگم شاید برای بعضیا خوب باشه

1.اول بحث تحقیر که یکسری دخترا برا خودشون میسازن، این فقط درگیری ذهن شماست دیگرون هم خبر ندارن و سه سال دیگه خودتون هم هیچی یادتون نیست ومیفهمین چیزی نبوده وبیخود بزرگش کردین
2.برای فراموش کردن ادما چند دسته اند یکسری میتونن درس و کار رو جایگزین کنن یکسری ذهنشون مشغول میشه نمیتونن ،درمورد دسته دوم میتونن چندماهی فشار درسی رو از روی خودشون بردارن چون اگه بر ندارن هم فایده نداره ،بجاش خیلی تفریح کنن و به محیطایی مثل پارک وسفر و دریا و سینما و ... برن که شاید توی وجودشون باعث بشه فراموش کنن
3.این واقعیته که اگه پسری دختری رو بخواد معطل نمیکنه و دنبال زمان خریدن نیستن
4.این کاملا درسته که یک رابطه رو بعد از دوسال چه واقعی باشه چه ذهنی جه از راه دور اگه به سرانجامی نرسه باید قطعش کرد ،چرا یکی از دلایلش اینه که معیار ها و ارمان های پسرا مدام درحال تغییره بخصوص اگه در مسیر پیشرفت باشن و فراموش کردن دختر براشون راحت
متاسفانه در مورد خیلی پسرهایی که دنبال تحصیل در خارج از کشور هستن گزینه عشقو حال و استفاده کردن از محیط خارج خیلی چشمگیره و براحتی ازش نمیگذرن ،و اصئلا این ادما تو ارتباطات اینترنتی خیلی راحت اند


اما یه چیزی نفیسه جان برای شما،شما میگی فکر نمیکردم همچین ادم راحت و بازی باشه این ادم ،خب بچگی کردی این چندوقته هیچ اتفاقی هم نیفتاده ،بجای تلافی کردن سعی کن شکست رو بپذیری و بیخیال شی ،اینجور ادما در زندگیشون اصولا مشکل کم ندارن و کلا درگیری زیاد دارن و توفکر تحقیر شدن یا نشدن طرفشون نیستن

نوشته اصلی توسط غـروب غبارآلود

سلام
من اصلا منظورتو متوجه نشدم.یه خرده واضح تر بنویس اگه خواستی.
یاحق.

ممنون
چی رو واضخ تر بنویسم
البته قبول دارم
چون مدیران با یه تاپیک دیگه ادغامش کردن یه کم قاطی هست
ولی کلا تاپیک رو ایجاد کرده بودم تا دوستان کمی در مورد تجربه ی خودشون به من بگن
یعنی دخترها

چفدر طول کشید فراموش کنند؟
چی کار کردند تا فراموش کنند؟ یعنی اوقات رو چطور میگذروندن؟
دوباره اشتباهشون رو تکرار کردند؟


آخه میدونید
من احساس میکنم خیلی غیرعادیم
تو اطرافم دختر زیاد هست که با دوست پسرش بهم میزنه
ولی اصن انگار عین خیالش نیست
ولی من اصن انگار نمیتونم
با وجود اینکه دوست دختر طرف هم حتی نبودم
از 9 ماه پسشم میدونستم ولی انگار تموم نمیشد
- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط mis-marjan

مسلما حرفایی نگفته ای بهش داری خصوصا حرفایی که موقع گریه توی ذهنت میاد این حرفارو بنویس و بعد کاغذش رو پاره کن و دور بریز اینطوری خالی میشی
قرار هم نیست از همه پسرا و حتی ایشون متنفر بشی ایشون یک آدمه و قابل احترام فقط مناسب شما نیست پس این حس تنفر رو بریز دور
به اینکه اون شخص در موردت چه فکری میکنه اصلا اهمیت نده افکار ایشون مهم نیست مهم آرامش توئه
نکته مهم در فراموش کردن: امیدت رو به این شخص کاملا از بین ببر حتی اگه یه درصد هم به برگشت ایشون یا توافق خودتون امیدوار باشی نمیتونی فراموشش کنی

1- آخ چفدر هوب گفتید اصن همین حرفای نگفته آزارم میده و اینکه اون فک کرد من هنوزم دوسش دارم در حالی که اگه با عقل فک میکردم نه دیگه مث قبل راجع به اون فک نمیکردم و فرصت نشد بهش بگم
2- نه متنفر نیستم ازش چون واقعا تو این یه ماه خیلی تحمل کرد و هنوزم بعضی رفتارای خوب مث مثبت نگاه کردن و صبر و ... رو تحسین میکنم

3- علت اینکه اصرار داشتم ایشون هم من رو بلاک کنن همین بود که دیگه امید به برگشت نباشه
چون میدونستم امسال درسش تموم میشه و دیگه به احتمال زیاد حضوری نمیبینمش
میترسیدم چون چند بار خودم بی سر و صدا قطع کرده بودم ولی بازم .....
گفتم چون ایشون حسی به من ندارن بعد یه مدت یادشون میره که من بلاکم و لذا حتی اگه منم بهوام دوباره ارتباط رو شروع کنم نمیتونم

4- آره همش میپرسیدم تو در مورد من چی فکر میکردی؟

5 - درد اینجاست
استاد راهنمام رو چی کار کنم؟ نمیتونم برنامه نریزم
آخه زد درست موقع دفاع از پروپوزال رفت رو اعصاب من