با سلاممقدمه :
میگن وقتی بخوای کاری رو انجام بدی راهشو پیدا میکنی و اگرم نخوای کاری رو انجام بدی بهونه شو!
شما عاشق کسی شدید که دل کندن ازش واستون خیلی سخته چون حس میکنید مرد رویاهای شماست، همونی که دل شمارو برده و شاید توی دنیا دیگه مثل این وجود نداشته باشه
شما مثل یه بچه فقط میخوایید اما غافل از این که بحث یه عمر زندگیه و فقط خواستن برای تشکیل یک زندگی کافی نیست!هزاران ازین خواستن ها اخرش به کجاها که کشیده نشد ...(منکر این نمیشیم که این خواستن ها نتیجه ام نداده،!داده...اما ریسک بزرگیه که اگه شکست بخوره یک عمر زندگی از بین میره پس عقل سالم میگه ....)
خطراتی که الان شمارو تحدید میکنه دو قسمت داره:
1-از حالا تا همسر قانونی شدن
2- در زندگی مشترک
1_تا موقعی که خواستگاری نیومده یک فرد غریبه هست و هر نوع ارتباط نزدیک باهاش به شدت بهتون ضربه میزنه (روحی،روانی،حتی جسمی) و هیچ تعهدی نسبت به شما نداره پس اگر به هر دلیلی بهتون در زمان قبل خواستگاری (در ارتباطات ازاد)ضربه ای وارد شد مقصر اصلی شما هستید
پس انتخاب اگاهانه داشته باشید
باید ببینید چقدر این حس منطقی هست و به واقعیت نزدیکه ،اگر واقعا خوب بود گزینه خوبی برای جواب مثبت دادن(انتخاب)به اون هست...
شما به دو صورت میتونید انتخاب داشته باشید:
الف)خودتون(به صورتی مثل دوستی) در مورد افت های این نوع شناخت بررسی کنیدمیبینید 1-شناختی حاصل نشده به دلیل وجود احساسات شدید 2-انتخاب تحمیلی بوده توسط خودمون به خودمون!
ب) با اطلاع خانواده و خانوادگی
پس :
در قدم اول باید این فردو بکشونین به خواستگاری ازتون ، اما میگید خانواده مخالفه !بهشون تفهیم کنید که میخوان بیان که مورد بررسی قرار بگیرن و خواستگاریه(مرحله شناخته)اگر به من اثبات بشه که این فرد بدرد زندگی نمیخوره ردش میکنیم
حالا نوبت به شناخت واقعی و درون خانواده میرسه
ایا واقعا بیسته اینجا مشخص میشه،با مشاوره رفتن و ...همه جوره مورد بررسی قرار میگیرن..فرهنگ،مذهب،کفویت،ش خصیت و ...
اشتباهی که میتونید مرتکب بشید اینه:باهاش به دوستی و صمیمی تر شدن ادامه بدید و به شدت بهش وابسته و دلبسته بشید و اخرش به هم نرسید به دلیل اینکه اون نخواسته (ضربه اصلی رو شما میخورید،بد جورم میخورید که شاید هیچ وقت این دل سوخته رو نتونید نجات بدید و تاثیرش تا اخر عمر بر زندگیتون باقی بمونه )یا برسید با هزار زجر و ...اخرش ببینید اصلا اون چیزی که دیدیه بودید نیست ...!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شما با مردی قوی توی ارتباطات سر و کار دارید که میدونه چه اگاهانه و چه نااگاهانه خودشو چطور جا کنه توی دلتون!شاید این مرد بدرد دوستی بخوره اما بدرد زندگی زیر یک سقف نخوره! (خدا میدونه)
این حرفاتون واسم جالبه:
اون موقعیتش عالی دست رو هر دختری بزاره تقدیمش میکنن...دیروز اس داد که سلام خوبی بی معرفت .... تا نیم ساعت ج ندادم دوباره اس داد ببخشید مثل اینکه مزاحم شده بودم نمیدونستم ناراحت میشی و ج نمیدی من که دل تو دلم نبود سریع ج دادم سلام مرسی تو خوبیبعد دیگه گفت میشه ببینمت منم اولش یه ذره ناز کردم و .....غروب بهش گفتم میتونم بیام بیرون ... ساعت 9 شب رفتم دیدم به به چه آقایی خوش تیپ مرتب با یه ماشین مدل بالا منتظر که من برمااااااه لعنت به این زندگی چرا باید کسی که انقدر وضعش از من سرتره بیاد سراغ من که منم با دیدن بعضی چیزا هوایی بشم...البته ناگفته نماند که اخلاق و ادبش 20....یکی دوساعت اونجا نشستیم و اون داشت صحبت میکردبیشتر و من فقط روی حرفای خودم عین بچه های دو ساله وایساده بودم....انقدر اروم و منطقی منو توجیه میکرد که حرفی واسه گفتن نداشتم و فقط تایید میکردم...اصلا من خودم نمیدونم چیکار کنم تویکی از تاپیک هام هم نوشته بودم که قدرت تصمیم گیری ندارم اعتماد به نفسم خیلی ضعیف احساس میکنم دنیا از من سره همش شکسته نفسی میکنم احساس میکنم زشتم کسی دوسم نداره موقعیت خوب برام پیش نمیاد خلاصه از خودم و زندگیم راضی نیستم اما مواقعی که با این آقا بودم بهم اعتماد به نفس میداد قدرتمندم میکرد یه طوری همیشه رفتار میکرد که من راضی باشم هیچ وقت نمیگفت من از تو سرم واقعا خیلی از من سرهو ...همه چیزشو میپسندم فقط مشکل من با اختلاف فرهنگیمون من 2تا از همکارام و خالم با اختلاف فرهنگی شبیه من ازدواج کردن اما از ازدواجشون راضین اول زندگیشونم نیست که بگی تازه اول راه هستند...
موفق باشید
احساستون همیشه بهاری
علاقه مندی ها (Bookmarks)