نوشته اصلی توسط
Ansher
من حستون رو خوب درک می کنم ...
من قبل از ازدواج جراحی داشتم که فرم قسمتس از بدنم رو که اصلا توی چشم هم نبود از حات طبیعی خارج کرد
بعد از مدتی با آقایی آشنا شدم و بینمون ارتباط عاطفی عمیق برقرار شد اما بهم گفت با این قضیه مشکل داره و می خواد رابطه رو بهم بزنه
اما به خاطر ارتباط عاطفی عمیقی که داشتیم نتونست بعدش هم حراحی کردم و همه چیز برگشت به حالت اول و خیلی طبیعی و نرمال ...اما جای جراحی ها (یعنی بخیه ها) روی بدنم مونده البته از دید اطرافیانم زشت و وحشتناک نیست ...و روز به روز هم داره کم رنگ تر و محو تر می شه
و بعدش هم ما ازدواج کردیم بعد از ازدواج فهمیدم که این آقا همین حالت شما رو داشته موقع عقد که من اصلا نمی دونستم ...خیلی منو دوست داره مطمینم اینو
اینم بگم که چهره ام زیباست و هیکلم هم خوبه ورزشکار هستم از نظر تحصیلات و موقعیت اجتماعی در جایگاه خیلی خیلی خوبی هستم
همیشه به من می گه توی لباس پوشیدن خوش سلیقه هستی و حتی لباس هاش رو به سلیقه من انتخاب می کنه
می گه از نطر فکری خیلی قبولت دارم و تنها کسی هستی که حرف زیادی برای گفتن باهاش دارم
حالا به خاطر جای جراحی هنوز بعد از 2 سال که از ازدواجمون می گذره این موضوع رو همیشه بیان می کنه و این منو آزار میده
بگم که رابطه جنسی خوبی داریم که می گه این به خاطر طبع گرم منه و به خاطر تو نیست و هر کس دیگه هم جای تو بود همین رابطه رو باهاش داشتم
چه قبل و چه بعد از ازدواج به روانشناس ها و مشاوره های زیادی مراجعه کردیم و همه می گن که ایشون دچار وسواس فکری شده
حاضر شدم به خاطر اینکه عذاب نکشه و منم عذاب نکشم از همه حق و حقوقم بگذرم و ازش جدا شم اما وقتی اینو می گم قبول نمی کنه
اما از طرفی هرگز در برابر من احساس مسولیت نمی کنه و هر جا می ره عنوان نمی کنه که ازدواج کرده هر گز حلقه اش رو دستش نمی کنه
اینو بگم اصلا اهل خیانت نیست اینو مطینم بارها امتحانش کردم خیلی آدم صادقی هست و خیلی آرومه اصلا اهل جنگ و دعوا نیست و هر جی من بخوام برام انجام می ده اما نه با جون و دل با غرغر و ناراحتی
احساس می کنم دچار افسردگی شده ...همیشه می گه اشتباه کردیم که ازدواج کردیم و می گه که زندگیش نابود شده
خودم هم شرایطم خوب نیست احساس می کنم با همه حسن هایی که دارم جوونی ام نابود شد
قبل از ازدواج همه می گفتن خوشبحال شوهر آینده تو که همه چیز تمومی هم فهمیده و عاقلی هم تحصیلات بالایی داره و شغل خوبی و هم خوشگلی و خوش هیکل
و هم اینکه توی کارهای هنری و آشپزی خیلی خوبی
خودش هم بهم می گه مثه آلماسی هستی که خراش برداشتی و چشم من فقط این خراش رو می بینه
راستش اینو بگم که خودش از نطر چهره خلی جذاب نیست اما خب از نطر اجتماعی جایگاه خوبی داره و خیلی فاکتورها رو داشت که من برای ازداحم ملاکم بود به جز قیافه که من از اون چشم پوشی کردم
حالا هم توی یه زندگی هستم که آزارم می ده
علاقه مندی ها (Bookmarks)