به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 93 [ 02:34]
    تاریخ عضویت
    1393-4-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز واقعا تشکر میکنم
    فقط بگید چطوری فراموشش کنم این عشق 1.5 ساله را چطوری حذفش کنم؟
    من قراره بره کنکور درس بخونم باید خودم را روبه راه کنم ولی دست خودم نیست همش دارم بهش فکر میکنم.
    از این ور هم همه ی دوستام ازدواج کردن یکی از همین دوستان صمیمی من هم چند روز پیش ازدواج کرد نمیتونم با اونا هم حرف بزنم یا دوستی مثل خودم مجرد ندارم که همدیگه را درک کنیم.
    هم احساس شکست میکنم هم احساس تنهایی
    اصلا علاقه ام به این استاد طوری بود که میخواستم همه ی جریانات زندگی ام را برای اون تعریف کنم مثلا بهش بگم من به چی علاقه دارم و... همش میخواستم جلب توجه کنم.
    میتونم بره ارشد دانشگاه خودمون بدون کنکور قبول بشم ولی به خاطر این استاد نمیخوام برم چون حس میکنم اگر جلو چشام باشه سخت فراموشش میکنم و باز هم دو سال زندگی ام به تباهی خواهد رفت.
    بازم تشکر میکنم عزیزان

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    آفرین! همین که تصمیم گرفتی فراموش کنی و فهمیدی اشتباه کردی اولین قدم مهمت بوده!

    این که می خواهی یه دانشگاه دیگه بخونی به نظرم خیلی خوبه! یه دانشگاه بهتر از دانشگاه خودت را در نظر بگیر و به خودت بگو که باید تو اون دانشگاه قبول بشی پس باید خوب درس بخونی!
    همین درس خوندن و مشغول کردن فکرت باعث میشه این آقا را کم کم فراموش کنی!

    یه ورزش هم بری عالی میشه!

    اگر ذهنت به سمت ازدواج میره جایگزینش بیا اینجا و مقالات و تاپیک های مربوط به خواستگاری را بخون و در مورد معیارهای مهم ازدواج فکر کن! نه فکر به ازدواج به شخص خاصی!
    با در گیر کردن ذهنت با بعضی تاپیک ها می تونی مشکل خودت را فراموش کنی.
    و حتی با دیدن بعضی از شکست ها در عشق و... ببینی مشکل تو پیش اونا هیچی نیست!
    و حتی مشکلاتی ببینی که یکی از طرفین بعد از عقد پشیمون شدن و طرف مقابل ضربه شدید خورده! و عملا شکر کنی که چقدر خوب شد و ممکنه با خواستگاری نکردن این آقا خطری از بیخ گوشت رد شده باشه.

    به این هم فکر کن که واقعا زن یک استاد دانشگاه شدن سخته! و به هر حال تو که همیشه جوان نمی مونی.ولی شاگردان دختر استاد همیشه جوان هستند و بعضی ها هم که می دونی با عشوه و...
    و این می تونه همیشه برات نگران کننده باشه. پس به این فکر کن که حتما تو این مساله خیریتی هست.
    منظورم اینه که نیمه پر لیوان را ببین.

    این را هم بدون اگر این آقا یا هر آقای دیگه ای قصد ازدواج داشته باشه و یه شناختی از شما خودش اگر بخواد با شما مطرح می کنه و لازم نیست قبل مطرح کردنش به چنین چیزهایی فکر کنی!

    سنت هم کمه! دختر تحصیل کرده و با ایمانی هم هستی! مطمئنم خدا برات همسر بهتری کنار گذاشته!
    پس نسبت به همسر آینده ات متعهد باش قلبت را فقط برای او نگه دار! و نه برای یک نامحرم!
    قلب تو فقط باید عشق یک محرم وارد بشه و لیاقتش بیشتره!
    تو این شب ها حتما از خدا همسر آینده ات را بخواه.
    ان شاالله خوشبخت بشی
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  3. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Amir_23 (جمعه 27 تیر 93), معاون کلانتر (شنبه 28 تیر 93)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 03 آبان 93 [ 02:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    455
    سطح
    9
    Points: 455, Level: 9
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    141

    تشکرشده 80 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جناب مصباح الهدی
    اگه اقا هستید که هیچ.
    اگه خانم هستید بعد اگه اقا بودید احتمالا از اون دسته ادمایی بودید که می گفتند خانم خوشگل نگیرید چون بعدا دردسر میشه.(خوشگلی دردسر داره)
    زن استاد دانشگاه شدن سخته؟اخه این چه استدلالیه.
    لطفا اگه میخواید شخص رو منع کنید با استدلال درست جلو برید.
    این خود شخصه که اسونی و سختی بعد ازدواج رو باید رقم بزنه.اون استادی که زنش شدن سخته اون اگه کارگر هم بود به شکلی دیگه این مساله به وجود می اومد.
    شغل و مکان نباید روی شخص تاثیر بگذاره.شخصیت ثابته.اگه خرابه که خرابه دیگه کاری به خوشگلی خانم یا محل کار اقا نداره یعنی نباید داشته باشه.
    اگه هم هست مشکل از خود طرفه و وباید حلش کنه نه این که مثلا با تغییر شغل صورت مساله رو پاک کنه.
    نظر شخصیم بود گرچه بی ارتباط با مشکل صاحب تاپیک.

    ولی چون صاحب تاپیک میاد که یه پست جدید بخونه پس واسه ایشون هم یه هدیه بیارم که دست خالی نره
    فک نکنم رفتن به یک دانشگاه دیگه فکرتون رو ازاد کنه.واسه ما که نشد.یعنی عشق عاشق با ندیدن واسه ما که کم نشد بلکه بیشتر شد.
    تازه باید بیخیال امتیازتون شید و کلی درس بخونید.
    ولی دوستان به نظرم با همین چند تا پست جواب کاملی واستون گذاشتند.چند بار بخونیدشون.
    تکلیفتون رو با خودتون،هدف،انگیزه،زندگی و همچنین خدا مشخص کنید و عامل انسانی رو وارد این مسائل نکنید تا با هر تغییری اصل قضیه زیر سوال بره.
    سعی کنید اصل مساله رو با خودتون حل کنید اگه نشد بعد به فکر تغییر دانشگاه اگه فقط هدف از این تغییر دوریه بیافتید.
    در نتیجه:
    1- یا صبر کنید و فراموششون کنید.
    2-یا اگه کامل مجرد هستن با حفظ شانتون جلو برید امابا شناخت کامل.گویا تا الان که فقط در حد یه استاد میشناسیدش.یعنی شناخب بسی بسی کم .تازه هر استادی باید
    سر کلاسش جنتلمن باشه دیگه.این که چیز جدیدی نیست.اصل تفکرات و اخلاق و شرایط ایشون رو هم چک کردید؟اون روی سکه ایشون رو هم دیدید یا نه؟
    تاکید میکنم با شناخت و با حفظ شان و غرورتون درعین حال اماده شنیدن پاسخ منفی هم باشید.
    خونواده هم که باید در جریان باشند...
    موفق باشید
    سال ها بعد یاد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست کجایی اما،
    ارزوی من برای خوشبختی تو ، تو را در خواهد یافت و در بر خواهد گرفت
    و احساس خواهی کرد اندکی شادتر واندکی خوشبخت تر
    ونخواهی دانست که چرا...
    ویرایش توسط man-bedoone-sahar : جمعه 27 تیر 93 در ساعت 11:32

  5. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    اول باید بپذیری که اون اقا دیگه به تو ارتباطی نداره. این پذیرش خودش خیلی از ناراحتی هاتو حل می کنه.
    بعدش می تونی از تکنیک توقف فکر استفاده کنی. سرتو خالی نذاری همش کار کنی همه اش درس بخونی ورزش کنی و هر کاری که نیازه بکنی. اما بیکار نشینی که فرو بری توی افکارت. موسیقی هم بی کلام گوش بده
    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
    اینم مفیده
    بعد از اون عشق رو با عشق جایگزین می کنن. با عشق به هر چیزی به جز یه ادم دیگه. مثلا عشق به خودت عشق به کارت به درست یا هرچی.
    به خودت توجه کن به سلامتت به ورزش به فکر پاکیزه و منظم به فضای زندگی منظم به تغذیه منظم و سالم. همه ی اینا روی روحیه ات اثر مثبت دارن

    اینا واسه این بود که بخوای فراموشش کنی. وگرنه اگه بخوای و امیدواری به ازدواج باهاش نمی دونم چه کار کنی.

    موفق باشی.

  6. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (جمعه 27 تیر 93)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام افسانه خانم،

    توی پست قبلی یه سر طناب(خوب سر نخ نبود دیگه) از خودم دادم و امیدوارم مِزاحم رو خیلی به دل نگرفته باشین .

    خب میخوام فرض کنم شما حالا میخواید از من یه سئوال بپرسید و اون اینه که الآن بعد از گذشت این همه مدت احساستون در اون مورد چیه و اینکه دوست نداشتید همون موقع شرایط وصالتون با هم جفت و جور میشد؟

    جواب سئوال اولتون رو اینجوری میدم که با اینکه برای اون احساسم احترام قائلم (شخصا الآن اسمشو عشق نمیذارم با اینکه به شدت در درون خودم به اون پر بال داده بودم و به قول شما تمام خیال آیندمو توی ذهنم با اون میساختم ولی هیچ کس از درونم خبر نداشت البته جز مادرم که با یه نگاه همیشه همه چیزو از درونم میخونه ) ولی با عنوان یه تجربه خام و بدون درک درست ابعاد موضوع تا حد زیادی بهش لبخند همراه با شکرگزاری میزنم.

    جواب سئوال دوم رو هم یه جورایی توی همون جواب اولم پاسخ دادم.واقعیت اینه که الآن خیلی خدا رو شکر میکنم که شرایطم برای ازدواج اونقدر غیر ممکن بود که حتی نمی تونستم مسئله ام رو با کسی در میون بذارم با این که قلبم زیر بار اون احساس تا سال ها به شدت زخمی و غصه دار بود!!!!!!!!!!!

    فکر میکنم جواب غیر منتظره ای بود برای همین بد نیست که در موردش کمی توضیح بدم.نمیدونم کی به این جواب برسید ولی با شناخت از همه ویژگی های مثبتی که از اون زمان خودم دارم خیلی راحت میگم مهارت همسر بودن و مدیریت روابط مختلف جدیدی که در زندگیم ایجاد میشد رو نداشتم و این عیبی بود که هم خودم از نزدیک شاهد از هم گسستن چه آدم هایی با چه عشق هایی تا حالا بودم و هم نمونه معضلات بسیارِ اون رو توی همین سایت هم خودتون میبینید.

    ساده بگم ازدواج با اون چیزی که الآن فکر میکنید خیلی فرق داره و شما باید با مطالعه و استفاده از تجربه دیگران با واقعیت این موضوع روبرو بشید. واقعیت اینه که فردا روز ممکنه شما با ویژگی های زنانه تون به خاطر بوی بدن همسرتون بعد از یه مدتی از شوهرتون زده بشید اگه همون آقا اهمیت این موضوع رو توی روابطش با یه زن ندونه ،و به حلش کم توجه باشه از همین جا میتونه دومینوی فروپاشی روابط شکل بگیره (اینها چیزهایی هست که وجود داره و در حدیث حضرت رسول هست که زنان یهود به خاطر رعایت نکردن نظافت شوهرانشون به سمت زناکاری رفتن)و از اون جایی که زنها مشکلاتشون رو دسته بندی نمیکنن این موضوع به طور ناخواسته به ابعادی از زندگی که ممکنه هیچ ربطی به این موضوع نداشته باشه کشیده بشه.(این یه مثال بود)

    حرفی که میخوام بزنم اینه که عشق مثل یه گل ظریفه که نیاز به مراقبت و تیمار داره و اگه آگاهی ها و مهارت های مراقبت از اون که در انواع بسترهای روابط دو فرد با خانواده هاشون ،دوستانشون و.......در افراد وجود نداشته باشه خیلی زود آسیب میبینه و حسرت و تاسف از یادآوری زیبایی های اون گل باقی میمونه.

    با این مقدمه شمارو به مطالعه و شناخت خیلی بیشتراز خودتون ،آقایون ،و شناخت درست ازدواج دعوت میکنم .انشاالله که خیر و سعادت هر دو دنیا شاملتون بشه.


  8. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    man-bedoone-sahar (جمعه 27 تیر 93)

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام.خانم محترم لطفا از واژه عشق استفاده نکنید خودش باعث میشه هی این احساساتتون رو تحریک کنید !! ادم که خودش خودشو تحریک نمیکنه..

    من اسمشو عشق نمیزارم.. بلکه یه احساس میزارم که از سر بی تجربگی بوده یا شاید هم سو تفاهم..واقعا از احساسا اون اقا مطلع نیستم..شما گفتید کلا ایشون ادم دست به کمکی هستند و دلسوز پس نمیشه قضاوت کرد ایا به شما علاقه ای غیر از کمک کردن داشتند یانه..یه راه این هستش ریسک کنید و همه چی رو به جون بخرید و برید باهاشون صحبت کنید طوری که این حرفا مثل یه راز همیشه بین خودتون بمونه البته اگه واقعا حس میکنید این اقا این قدر قابل اعتماد هستند..ولی باید بدونید شما بر خلاف عرف عمل کردید و باید پی همه چی رو به تن بمالید و بعد ها دچار سرخوردگی نشید چی به ازدواج ختم بیشه چی خدایی ناکرده متجه بشید اصلا ایشون به شما هیچ دلبستگی نداشتند و این طوری خیلیل غرورتون جریحه دار میشه..خداییش من که مرد هستم و تجربشو داشتم کمی سختم بود ولی خدا رو شکر باهاش کنار اومدم..ولی میتونم حس کنم برای یه زن چقدر میتونه واقعا سخت باشه..

    شما چرا این قدر از سر احساسات تصمیم می گیرید !! چرا نقدو به نیسه ول می کنید ؟؟ شما هیچی معلوم نشده حاظر شدید به خاطر یه اقایی که اصلا معلوم نیست شما رو میخواد دانشگاهتون رو هم عوض کنید !! باز حالا به خاطر همین اقا میخواید مجددا دانشگاهتون رو عوض کنید...لطفا کمی صبروانه و به دور از شتاب زدگی عمل کنید...

    اگه میخواید این اقا رو فراموش کنید به هر حال باید کمی زمان بگزره ..این چیزا با گذر زمان درست میشه و خویشتن داری و این که روی خودتون خیلی کار کنید..من میگم حداقل دو برابر این زمانی که به این اقا فکر میک ردید وقت لازمه تا کامل کامل فراموششون کنید..دیگه یادتون نیاد..راهشو باید خودتون با توجه با علاقتون کسی کنید...و از همه مهم تر به این فکر کنید که چه احساس های خوبی از وجود این اقا کسب کردید و اینو بدونید هستند مردان و پسر های دیگه ای که میشه باهاشون همین احساسات رو داشت پس گله نکنید و از خدا بخواید یه بنده ی چه بسا خوبتر از این اقا رو سر راه شما قرار بدند وانشالله عمری وشبخت زندگی کنید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (جمعه 27 تیر 93)

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای من بدون سحر
    من دخترم. قصد جسارت به اساتید دانشگاه نداشتم. ولی نظرم اینه که ازدواج با هرکسی سختی های داره. با استاد دانشگاه هم سختی های خودش را داره.(گفتم سخته.نگفتم بده که!)و میشه این جور فکر کرد که لزوما اون آینده ای که ما تو ذهنمون ساختیم نمی تونه واقعی باشه چون تصویر روتوش شده است.پس بهتره قضاوت نکنیم که مثلا ای وای من یه موقعیت عالی از دست دادم.و موردی بهتر نیست دیگه!نیمه پر لیوان را هم ببینیم و بگیم حتما مصلحتی بوده.
    ولی نظر شما درسته آدمی که ذاتش خراب باشه تو هر شغلی خرابه.

    اما من فکر می کنم ندیدن طرف مقابل واقعا تاثیر داره.
    از دل برود هر آنچه از دیده برفت!
    حالا نه همون اول.ولی تاثیر مهمی داره.

    و اینکه به نظرم نظر آقای مدیر همدردی که ازشون تو پست اولم نقل قول کردم درسته.و این صحیح نیست بدون معلوم شدن چیزی عاشق طرف مقابل بشیم و امید و احساسی را تو ذهنمون آبیاری کنیم! که ریسک واقعا بزرگیه!

    من نظرم اینه و نظر شخصیم هست که درست نیست برای یک دختر که می تونه موقعیت های دیگه داشته باشه؛خودش را خورد کنه و از استادش خواستگاری کنه. چون بعدا اون آقا نمی تونه اون طور عاشق بشه و حتی با جواب مثبت در آینده سر همین موضوع ممکنه سوء تفاهماتی پیش بیاد.
    و ممکنه الان افسانه جان یک مشکل داشته باشند و بتونن این آقا را فراموش کنند ولی بعد از مطرح کردن این موضوع مشکلشون بشه دو تا و یا حتی چند تا! از همین عشق گرفته.تا خورد شدن غرور.تا فکر اینکه استادم در مورد من چی فکر می کنه.تا فکر اینکه نکنه کس دیگه ای از این موضوع مطلع شده باشه و این آقا با کسی در این مورد درد و دل کرده باشه.وووو

    افسانه جان ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است.
    بهتره مصمم باشی و این آقا را فراموش کنی. و اگر دانشگاه بهتر از دانشگاه خودت هست برای خودت و آیندت بهتره که اونجا درست را ادامه بدی. ضمن اینکه توفیق اجباری برای دوری از ایشون و یاداوری نکردن خاطرات پیدا می کنی.این نظر من بود.شاید اگر دانشگاه خودت برات از نظر علمی بهتر باشه این موضوع در موردت صدق نکنه.

    موفق باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  12. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    man-bedoone-sahar (جمعه 27 تیر 93), mohammad6599 (شنبه 28 تیر 93), معاون کلانتر (شنبه 28 تیر 93)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 93 [ 02:34]
    تاریخ عضویت
    1393-4-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خیلی ممنون که جواب دادید
    من شاید اگه مجرد هم باشه نتونم بهش بگم نمیدونم چرا ولی نمیتونم همچین کاری بکنم
    ازتون راهکار خواستم تا فراموشش کنم
    اصلا اگه مجرد هم باشه این منو نمیخواد چون اگه منو میخواست خواستگاری نمیرفت پس اینکه من برم بهش پیشنهاد بدم بی نتیجه خواهد بود.
    به قول خانوم مصبالح الهدی من الان یه مشکل درام بد از اینکه این موضوع را مطرح کردم چندتا مشکل خواهم داشت
    یه موضوعی هم شاید باعث میشه که من اینکه بهش پیشنهاد بدم فکر کنم این باشه که میکم شاید استادم به خاطر غروری که داره از دانشجوش خواستگاری نمیکنه و ترسیده جواب رد بشنوه و نظر من را درموردش نمیدونه و اگر من بهش بگم شاید شاید قبول کنه.
    اینم بگم که اگر من بهش پیشنهاد بدم و قبول کنه دیگه هر چی بخواد در آینده بهم بگه بگه مهم نیست فقط برام مهمه که بدستش بیارم .

    چون یکی از دوستاش که اونم تو دانشگاه ما استاد دانشگاه است از دانشجویانشون خواستگاری کردن و جواب رد شنیدن شاید به خاطر همین قضیه ترسیده.

    چیزی که من ازش خیلی ترس دارم و بهش پیشنهاد نمیدم اینه که قبول نکنه و من بمونم و غرور شکسته و کلی مشکل دیگه و دیگه وضعم از اینکه هست بدتر بشه

  14. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    خانم گرامی
    خودت دلیلی آوردی که حتی من اگر دختر بودم و عاشق این استاد بودم با شنیدن این دلیل میفهمیدم که مرتکب اشتباه بزرگی شدم
    این منو نمیخواد چون اگه منو میخواست خواستگاری نمیرفت
    دقیقا زدی به هدف

    مسئله ای که میتونه عشق و علاقه ات رو به این آدم از بین ببره اینه که پسری که خواستگاری دختر دیگه ای رفته چرا باید به یک دختر دیگه نخ بده (با رفتار و اعمالش مثلا نحوه نگاه کردن و ...) پس این ادم اصلا مورد مناسبی برای ازدواج نیست و نخواهد بود

    من پسرم وبا توجه به مسائلی که با اون مواجه شدم و دوستانی که داشتم ، پسرها رو خوب میشناسم

    شما و احتمالا دانشجوهای دیگه ای که شرایط مشابه شما دارن برای این آقا برآورده کننده حس تنوع برای دوستی با دختر های مختلف و ارتباط برقرار کردن با اونها هستید

    مطمئنا این استاد در صورت تاهل بازهم این رویه رو حفظ خواهد کرد و ...

    متاسفانه استاد دانشگاه شدن مسئولیت سنگینیه که هر کسی از عهده اون بر نمیاد
    نمیگم که هرکی استاد دانشگاهه آدم ناسالمیه ولی استادی که با دانشجو هاش اینطوری رفتار میکنه و نگاه هیزی داره معلومه چه موجودیه

    اگر وقت کردید این تاپیک ها رو بخونید یا اصلا خودتون کلمه استاد رو در صفحه اول سایت سرچ کنید

    http://www.hamdardi.net/thread-27494.html
    http://www.hamdardi.net/thread-31888.html
    http://www.hamdardi.net/thread-30374.html
    http://www.hamdardi.net/thread-26841.html
    http://www.hamdardi.net/thread-33269.html
    http://www.hamdardi.net/thread-32468.html
    .................................................. ..................................
    البته شاید این استاد قصد و نیت خیری داشته باشه و با کسی ازدواج نکنه و یک روز از شما خواستگاری کنه ولی مسئله مهم اینه که شما باید واقع بین باشید و دست از رویا پردازی بردارید و به ایشون فکر نکنید

    مطمئنا همونطور که از یک نفر قبل از شما خواستگاری کرده پس راه و رسم ازدواج رو میدونه و اگر از شما خوشش بیاد و قصدش خیر باشه از شما هم خواستگاری میکنه و نباید خودتون رو گول بزنید

    پسری که عاشق باشه (اونطوری که شما رویا پردازی میکنید) برای رسیدن به عشقش هر کاری میکنه
    پس بازم بهتون میگم که خودتون رو گول نزنید

  15. 2 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    meinoush (شنبه 28 تیر 93), مصباح الهدی (شنبه 28 تیر 93)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 93 [ 02:34]
    تاریخ عضویت
    1393-4-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستان عزیز که جواب دادن
    الان چیزی که مثل خوره داره وجودم را میخوره بالا رفتن سنم هستش من همین طوری هم از بچه های کلاسمون 3 سال بزرگتر بودم و بخوام تازه الان هم ارشد بخونم شاید تا 30 سالگی تازه فارق التحصیل بشم
    این افزایش سن مثل خوره افتاده به جونم و فکر میکنم بیخیال ادامه تحصیل و غیره بشم این سن متوقف خواهد شد

  17. 2 کاربر از پست مفید afsaneh20 تشکرکرده اند .

    man-bedoone-sahar (شنبه 28 تیر 93), فدایی یار (شنبه 28 تیر 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. داستان زندگی النا ( نیاز به همدردی دوستان گلم دارم )
    توسط Elena1994 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 اردیبهشت 92, 22:34
  2. استرس شدید در مواجهه با دوستانم!!!
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 22:24
  3. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 بهمن 91, 23:59
  4. باز هم سفرهای تابستانه خانومانه مادر و دوستاش
    توسط meysamm در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 مرداد 90, 16:38
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 خرداد 87, 21:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.