به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط anoosh نمایش پست ها
    این یعنی چی؟ شوهر شما گفت عروسیهامون اینجوریه در حالی که عروسیهاشون مختلطه؟!!!
    اینکه مصداق کامل تدلیس و فریب در ازدواجه!!!



    درد من دقیقا همینه.
    من خودم ادم مذهبی نیستم و وقتی خودمو جای خانواده همسرتون میذارم درکشون میکنم که وقتی شما چادر میذارین اونا هم سختشون میشه


    بله به شدت سختشونه.
    در این صورت بهترین کار اینه که شما رفت و امد خودتون رو با خانواده شوهرتون محدود کنین(البته با حفظ احترام) ولی شوهرتون وظیفه داره به خانواده( البته بیشتر پدر و مادرش و بقیه خانواده در حد محدود) سر بزنه. بهتره بیشتر مواقع تنها بره.
    به نظر من خانواده همسرتون درک میکنن که شما مثل اونها نیستین و همینطور که به شما سخت میگذره به اونها هم سخت میگذره. پس محدودیت رفت و امد به نفع هر دو طرفه

    و اگه شوهرتون مثل شما مذهبی نباشه که دیگه واویلا.. کاملا مصداق فریب در ازدواج هست.
    خیلی ممنونم از همه دوستان نازنینی که پاسخ دادن.
    من در عمل تک تک راهکارهایی که شماها فرمودین رو انجام دادم الان حساسیت ها بسیار کمتر شده واقعا تمام تلاشم رو کردم که حساسیت زدایی کنم.
    نمیدونم شاید اسم رفتارمو بشه گذاشت تقیه مثلا.
    در دلم دینم هست اما در ظاهر خیلی مثل قبل نیستم البته کتمان نمیکنم که یه جاهاییواقعا شل تر شدم(همون چیزی که بهش میگم بحران هویت مذهبی)
    اما درد اصلی من احساس فریب داده شدن هست. بله وقتی ادم در موقعیت عمل انجام شده قار بگیره برای اینکه کارش نکشه به طلاق مجبوره خودشو وفق بده.
    و این احساس بسیار ازار دهنده ایه.
    من اگه واقعا برام دین و مذهب مهم نبود اگه برام مهم نبود دارم با کیا نشست و برخاست میکنم برای چی اون همه پرسیدم و پرسیدم و پرسیدم؟
    چرا اون همه تاکید کردم؟
    چرا اون همه گلوی خودمو پاره کردم؟
    چرا در مورد تک تک مسائلی که بعدا عینا عکس از اب دراومد صحبت کردم؟

    که خیلی راحت طرف مقابلم برعکس جواب بده بعد از عقدم بگه تو خودتو وفق بده؟

    این حس نارضایتی درونی از قرار گرفتن در موقعیتی که به هیچ وجه من الوجوه نمیخوااااااااستم منو زجر میده

    در ضمن در پاسخ دوست نازنینی که فرمودن به بقیه جنبه های خوب زندگی نگاه کن فکر کنم بقیه تاپیکهای منو نخونده باشن
    چون مشکلات من و همسرم متعدده. بسیار متعدد و بسیار متنوع
    ویرایش توسط فرخ رو : یکشنبه 05 مرداد 93 در ساعت 12:41

  2. 2 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 05 مرداد 93), mercury (یکشنبه 05 مرداد 93)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 فروردین 02 [ 06:11]
    تاریخ عضویت
    1390-8-21
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,539
    سطح
    62
    Points: 8,539, Level: 62
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 211
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,282

    تشکرشده 89 در 30 پست

    حالت من
    Khabalod
    Rep Power
    0
    Array
    از نظر من مشکل خانم فرخ رو اینقدرهام که بعضی دوستان میخوان ساده جلوه بدن نیست

    خانم فرخ رو بنظرم حتما مشترک آزاد بشین و از کارشناسهای مجرب سایت مشاوره دقیق و جدی بگیرید

    عمق آزار و اذیت روانی که شما میشید رو فقط یک مذهبی مثل شما میتونه درک کنه اینطور که دوستان میگن حساس و نباش و ... اینجور ساده نیست خیلی سخته خیلی شاید به مشکلات بد روحی برسه کارتون شاید سستی در ایمان و عقیده خودتون و فرزندانتون و ....

    از طرفی شما قطعا اوایل عقد این یک نشانه هایی دیدی و چیزهایی دستگیرت شد ولی اقدامی نکردی خیلی مقصری ولی حالا با یک بچه اصلا نمیشه راحت نسخه پیچید ...


    من خیلی چیزها نوشتم و پاک کردم....نمیتونم خیلی راحت و ریلکس بگم حساس نشو.... نمیتونم بگم طلاق و خلاص!!

    دوست دارم حتما پیگیر کارتون باشید از مشاورین متعهد و مجرب سایت حتما کمک بگیرید

  4. کاربر روبرو از پست مفید mohammad6599 تشکرکرده است .

    فرخ رو (دوشنبه 06 مرداد 93)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad6599 نمایش پست ها
    از نظر من مشکل خانم فرخ رو اینقدرهام که بعضی دوستان میخوان ساده جلوه بدن نیست

    خانم فرخ رو بنظرم حتما مشترک آزاد بشین و از کارشناسهای مجرب سایت مشاوره دقیق و جدی بگیرید

    من عضو شدم و قبلا با مدیر همدردی در خصوص این موضوع در کنار چندین و چند موضع دیگه صحبت کردم
    البته تصمیم رو ایشون به عهده خودم گذاشتن اما گفتن اگر سر این موضوع مشکل داشتی باید التیماتوم میدادی و وقتی تغییری ندیدی با همون جدیتی که وارد رابطه شدی از رابطه خارج میشدی. تا حداقل دینت حفظ بشه.
    بحث در چاله افتاده پیش میاد اما در چاله موندن بحث دیگری است.


    عمق آزار و اذیت روانی که شما میشید رو فقط یک مذهبی مثل شما میتونه درک کنه اینطور که دوستان میگن حساس و نباش و ... اینجور ساده نیست خیلی سخته خیلی شاید به مشکلات بد روحی برسه کارتون شاید سستی در ایمان و عقیده خودتون و فرزندانتون و ....

    از طرفی شما قطعا اوایل عقد این یک نشانه هایی دیدی و چیزهایی دستگیرت شد ولی اقدامی نکردی خیلی مقصری ولی حالا با یک بچه اصلا نمیشه راحت نسخه پیچید ...

    من 2 ماه بعد از عقد فهمیدم پامو جای بسیار بسیار بسیار بدی گذاشتم اما چندین عامل باعث شد که من به جای راه دادگاه راه مشاوره رو در پیش بگیرم.
    الان فکر میکنم هم راه هایی که احتمال داشته زندگی خوبی داشته باشم رو رفتم اما متاسفانه جواب نداده و به جدایی باید به عنوان گزینه ای جدی نگاه کنم و الان در موضع تصمیم گیری ام.



    من خیلی چیزها نوشتم و پاک کردم....نمیتونم خیلی راحت و ریلکس بگم حساس نشو.... نمیتونم بگم طلاق و خلاص!!

    دوست دارم حتما پیگیر کارتون باشید از مشاورین متعهد و مجرب سایت حتما کمک بگیرید
    سلام ممنون از پاسختون.
    شاید در ادامه پستی رو بزنم و از دوستانم بخوام من رو در مدیریت تاثیرات بالقوه ای که میتونه جدایی بر فرزندم داشته باشه کمک کنن.

    موضوع بالا فقط یک موضوع کوچیک از مجموع مشکلاتیه که من دارم.
    فکر میکنم باید به خودم و روح و روانم احترام بگذارم و از رابطه ای که هر روز به شکلی جدید روحم رو خراش میده خارج شم.
    مادر مطلقه اما با نشاط و با حوصله خیلی بهتر میتونه فرزندش رو تربیت کنه نسبت به مادر متاهل اما با زخم های روحی عمیق که نه تنها کم نمیشن بلکه هر روز اضافه میشن
    ویرایش توسط فرخ رو : دوشنبه 06 مرداد 93 در ساعت 13:38

  6. کاربر روبرو از پست مفید فرخ رو تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 08 مرداد 93)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 فروردین 02 [ 06:11]
    تاریخ عضویت
    1390-8-21
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,539
    سطح
    62
    Points: 8,539, Level: 62
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 211
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,282

    تشکرشده 89 در 30 پست

    حالت من
    Khabalod
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام عید مبارک


    شاید با طلاق یک سری مشکلات حل بشه ولی مشکلات بعد از طلاق کم نیست مخصوصا با وجود فرزندتون و خیلی مطمئن نباشید که مادری مطلقه ولی با نشاط و با روحیه می شید


    خیلی خوبه که عضو انجمن آزاد هستید و در هرصورت زیر نظر مشاورین سایت عمل کنید تمام تمام تلاشتون رو برای حفظ زندگیتون بکنید تا بعدها این سوال اذیتتون نکنه :

    آیا من واقعا هرکار که از دستم بر میومد برای حفظ زندگیم انجام دادم یا نه؟
    ویرایش توسط mohammad6599 : دوشنبه 06 مرداد 93 در ساعت 23:56

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 مرداد 93 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.خیلی سختهومن هم درکت میکنم.خود همسرتون چطوری هستن؟اعتقاداتشونومیگم.
    اگه میتونین با همفکری هم برنامه ریزی کنین در مورد مسائل مذهبی
    کاری که خودم کردم: یه عالمه مثال از آدم هایی که قدم به قدم بدتر شدن ونه این دنیا رو دارن نه اون دنیا.اول ترک نماز روزه و واجبات وبعد یه لقمه حروم بعد....
    یه بار که داشتم قران میخوندم اومد وگفتش میای از این به بعد هر روز یکم قران بخونبم؟؟؟خیلی خوشحال شدم وبا هم قرار گذاشتیم روزی 5 آیه از قران با معنیش بخونیم
    یه مسجد نزدیک خونه هست بش گفتم اگه دوست داری برو نماز جماعت.یا باهم بریم.الان چند وقته که ی وقتا خودش میره.تازه خودش میگه که یکی از همسایه ها گفته کاش همه جوونا مث شما بودن واهل نماز..وخواه ناخواه دیدن جمع ادم های اهل نماز و یه گپ وحرفی که با هم میزنن جذبش میکنه که دوباره بره.
    اگه انشالله شد وکار مذهبی ای کرد بگین که چقدر خوشحالین که همسر مقیدی دارین وبگین خدا روشکر که منو به ارزوم رسوند وشوهری بهم داد که همیشه ارزوشوداشتم

  9. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad6599 نمایش پست ها
    با سلام عید مبارک


    شاید با طلاق یک سری مشکلات حل بشه ولی مشکلات بعد از طلاق کم نیست مخصوصا با وجود فرزندتون و خیلی مطمئن نباشید که مادری مطلقه ولی با نشاط و با روحیه می شید


    خیلی خوبه که عضو انجمن آزاد هستید و در هرصورت زیر نظر مشاورین سایت عمل کنید تمام تمام تلاشتون رو برای حفظ زندگیتون بکنید تا بعدها این سوال اذیتتون نکنه :

    آیا من واقعا هرکار که از دستم بر میومد برای حفظ زندگیم انجام دادم یا نه؟
    سلام ممنونم عید بر شما هم مبارک.
    یه مشکلی که من دارم دقیقا همینه
    همه عالم و ادم میگن مشکلات پس از طلاق...
    میشه خواهش کنم هر دوستی که اینجا رو میخونه هر مشکلی که به ذهنش میرسه رو عنوان کنه؟
    من هر چی با خودم بالا و پایین میکنم میبینم اعصابم کمتر ساییده بشه شاید به خاطر همین فکر طلاق همیشه تو ذهنمه.

    خواهش میکنم واقع بینانه به من بگید پس از طلاق چی در انتظار یک زنه؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید فرخ رو تشکرکرده است .

    mercury (چهارشنبه 08 مرداد 93)

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 03:02]
    تاریخ عضویت
    1392-7-01
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    7,129
    سطح
    55
    Points: 7,129, Level: 55
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 89 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکلات بیشتر برای خانم هاییه که بعد از طلاق به فکر تشکیل یه زندگیه جدید هستن
    اگه به فکر زندگیه جدید نیستین در صورتی که خانواده تون بعد از طلاق حامی شما باشند مشکل حادی نخواهید داشت. به غیر از سازگاری با شرایط جدید.
    حرف و حدیثای مردم هم بعد یه مدت تمام میشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید mercury تشکرکرده است .

    فرخ رو (چهارشنبه 08 مرداد 93)

  13. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرخ رو نمایش پست ها
    سلام ممنونم عید بر شما هم مبارک.
    یه مشکلی که من دارم دقیقا همینه
    همه عالم و ادم میگن مشکلات پس از طلاق...
    میشه خواهش کنم هر دوستی که اینجا رو میخونه هر مشکلی که به ذهنش میرسه رو عنوان کنه؟
    من هر چی با خودم بالا و پایین میکنم میبینم اعصابم کمتر ساییده بشه شاید به خاطر همین فکر طلاق همیشه تو ذهنمه.

    خواهش میکنم واقع بینانه به من بگید پس از طلاق چی در انتظار یک زنه؟
    سلام دوست عزیز
    من تاپیک شما رو از همون ابتدا خوندم اما تا الان نظری نذاشتم که الان میگم
    اول از همه دوست عزیز از شما بعیده و دور از شان شماست که الان حرف از طلاق بزنید. شما اصلا مشکل اساسی ندارید که بخواید از الان که اول زندگی تون هستید حرف از طلاق بزنید. یه مسئله خیلی معمولی دارید که مطمئن باشید در هر خانواده ای هست. طلاق چه در کشور ما چه در هر جای دیگه ای همیشه آسیب زا هست به خصوص برای طرفین ازدواج. و باید آخرین راه حل باشه.
    من کل تاپیک رو با دقت خوندم شما اصلا با خود همسرتون مشکلی ندارید و مشکل شما فقط با خانواده همسرتون هست که اینم چیز عجیب و خاصی نیست که براش حرف از طلاق بزنید. لطفا مقداری بر احساسات تون مسلط باشید و با صبوری فکر کنید.

    شما باید یه واقعیت رو قبول کنید که مردم همیشه حرف می زنن و درب دروازه رو میشه بست اما دهن مردم رو نمیشه بست. اگر با همین واقعیت کنار بیاید و درکش کنید بسیاری مشکلات شما حل میشن و یه خانواده شاد میشید. لطفا انقدر حرف مردم رو جدی نکنید و برای خودتون از کاه کوه نسازید. مطمئن باشید اگر شما هم مثل اونا بودید (از نظر درجه مذهب) یا اینکه اونا مثل الان شما مذهبی بودن، باز یه سوژه دیگه پیدا می کردن و آخر یه حرفی می زدن. شما نباید اهمیت بدید. سخته اما راه داره و می تونید یاد بگیرید

    ما هم توی خانواده مون مورد مثل شما رو زیاد داریم. یعنی ما خانوادگی مثل خانواده همسر شما هستیم. یعنی توی مهمانی های خانوادگی خانومها حجاب ندارن و همه با هم دست میدن. اما 3-4 تا خانوم یا عروس هم داریم که عین شما مذهبی هستند و رعایت می کنند. یه بار یکی از تازه عروس ها که معتقد و مذهبی بود برای اولین بار خونه ما اومدن، پدرم دستشو دراز کرد که دست بده اما اون عروس مذهبی خیلی محکم و معتد اصلا دستشو دراز نکرد (جلوی همه فامیل هم بود و همه می دیدن) و بعد از چند لحظه هم پدر منم دستشو اورد پایین. اون موقع خیلی افراد خانواده از جمله خود من بدشون اومد و پشت سر اون طرف حرف زدن اما واقعیت اینه اون حرکت خیلی هم برامون ارزشمند بود وقتی دیدیم کسی انقدر اعتماد به نفس داره و به باورهاش اعتقاد داره همه خوششون میاد هر چند به زبان عقاید اون فرد رو مسخره کنن.

    شما اول از همه باید سعی کنید با خودتون صادق باشید. یعنی هر کاری رو که به باور شخصی خودتون فکر می کنید درسته همون رو انجام بدید. اگر فکر می کنید با نامحرم دست نباید بدید، حتما ندید. اگر فکر می کنید اشکالی نداره ، تغییر رویه بدید. این خیلی مهمه که باور شخصی خودتون و چیزی که فکر می کنید درسته عمل کنید.
    دوم هم باید سعی کنید به حرف دیگران اهمیت ندید. باید توی زندگی خودتون برای خودتون هدف داشته باشید. اهداف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید. و همین طور اینکه به جای اینکه روی حرف و فکر دیگران تمرکز کنید، روی خودتون همسرتون و فرزندتون تمرکز داشته باشید. این طوری به تدریج دیگران میرن به حاشیه
    نکته مهم اینکه انتظار نداشته باشید یک شبه تغییر کنید و یک شبه حرف مردم براتون بی اهمیت بشه. این کار با توجه مداوم و به تدریج محقق میشه. شاید بعد از یک ماه بتونید این تغییر حیاتی رو در خودتون به وجود بیارید.
    سعی کنید برای زندگی تون مبارزه کنید. و به خاطر دیگران و حرف مردم زندگی تون رو از دست ندید
    ما هم از اینجا برای موفقیت تون دعا می کنیم و اگر هم جایی عقل ناقصمون رسید راهنمایی تون می کنیم

  14. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بابک 1369 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    من تاپیک شما رو از همون ابتدا خوندم اما تا الان نظری نذاشتم که الان میگم
    اول از همه دوست عزیز از شما بعیده و دور از شان شماست که الان حرف از طلاق بزنید. شما اصلا مشکل اساسی ندارید که بخواید از الان که اول زندگی تون هستید حرف از طلاق بزنید. یه مسئله خیلی معمولی دارید که مطمئن باشید در هر خانواده ای هست. طلاق چه در کشور ما چه در هر جای دیگه ای همیشه آسیب زا هست به خصوص برای طرفین ازدواج. و باید آخرین راه حل باشه.
    من کل تاپیک رو با دقت خوندم شما اصلا با خود همسرتون مشکلی ندارید و مشکل شما فقط با خانواده همسرتون هست که اینم چیز عجیب و خاصی نیست که براش حرف از طلاق بزنید. لطفا مقداری بر احساسات تون مسلط باشید و با صبوری فکر کنید.

    شما باید یه واقعیت رو قبول کنید که مردم همیشه حرف می زنن و درب دروازه رو میشه بست اما دهن مردم رو نمیشه بست. اگر با همین واقعیت کنار بیاید و درکش کنید بسیاری مشکلات شما حل میشن و یه خانواده شاد میشید. لطفا انقدر حرف مردم رو جدی نکنید و برای خودتون از کاه کوه نسازید. مطمئن باشید اگر شما هم مثل اونا بودید (از نظر درجه مذهب) یا اینکه اونا مثل الان شما مذهبی بودن، باز یه سوژه دیگه پیدا می کردن و آخر یه حرفی می زدن. شما نباید اهمیت بدید. سخته اما راه داره و می تونید یاد بگیرید

    ما هم توی خانواده مون مورد مثل شما رو زیاد داریم. یعنی ما خانوادگی مثل خانواده همسر شما هستیم. یعنی توی مهمانی های خانوادگی خانومها حجاب ندارن و همه با هم دست میدن. اما 3-4 تا خانوم یا عروس هم داریم که عین شما مذهبی هستند و رعایت می کنند. یه بار یکی از تازه عروس ها که معتقد و مذهبی بود برای اولین بار خونه ما اومدن، پدرم دستشو دراز کرد که دست بده اما اون عروس مذهبی خیلی محکم و معتد اصلا دستشو دراز نکرد (جلوی همه فامیل هم بود و همه می دیدن) و بعد از چند لحظه هم پدر منم دستشو اورد پایین. اون موقع خیلی افراد خانواده از جمله خود من بدشون اومد و پشت سر اون طرف حرف زدن اما واقعیت اینه اون حرکت خیلی هم برامون ارزشمند بود وقتی دیدیم کسی انقدر اعتماد به نفس داره و به باورهاش اعتقاد داره همه خوششون میاد هر چند به زبان عقاید اون فرد رو مسخره کنن.

    شما اول از همه باید سعی کنید با خودتون صادق باشید. یعنی هر کاری رو که به باور شخصی خودتون فکر می کنید درسته همون رو انجام بدید. اگر فکر می کنید با نامحرم دست نباید بدید، حتما ندید. اگر فکر می کنید اشکالی نداره ، تغییر رویه بدید. این خیلی مهمه که باور شخصی خودتون و چیزی که فکر می کنید درسته عمل کنید.
    دوم هم باید سعی کنید به حرف دیگران اهمیت ندید. باید توی زندگی خودتون برای خودتون هدف داشته باشید. اهداف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید. و همین طور اینکه به جای اینکه روی حرف و فکر دیگران تمرکز کنید، روی خودتون همسرتون و فرزندتون تمرکز داشته باشید. این طوری به تدریج دیگران میرن به حاشیه
    نکته مهم اینکه انتظار نداشته باشید یک شبه تغییر کنید و یک شبه حرف مردم براتون بی اهمیت بشه. این کار با توجه مداوم و به تدریج محقق میشه. شاید بعد از یک ماه بتونید این تغییر حیاتی رو در خودتون به وجود بیارید.
    سعی کنید برای زندگی تون مبارزه کنید. و به خاطر دیگران و حرف مردم زندگی تون رو از دست ندید
    ما هم از اینجا برای موفقیت تون دعا می کنیم و اگر هم جایی عقل ناقصمون رسید راهنمایی تون می کنیم
    ممنون از پاسخ شما دوست عزیز.
    شما این تاپیک رو مطالعه کردین اما ظاهرا سایر تاپیکهای مشکلات من رو مطالعه نکردین.قبلا هم گفتم کلکسیونی از مشکلات دارم.
    در ضمن من اول راه نیستم الان 8 ساله ازدواج کرددم.



    مرسری عزیز میشه بفرمایید اون خانمها با چه مشکلاتی مواجه میشن؟
    حرف و حدیث تاثیری روم نداره کلا. همیشه به حس رضایت درونیم نگاه میکنم . مثلا من ادمی ام که اگه حس کنم موسیقی منو اقناع و ارضا میکنه حتی اگه پزشکی هم خونده باشم حاضرم بیخیالش بشم و از موسیقی کار کردنم کیف دنیا رو ببرم ولو اینکه عالم و ادم بگن خل و چله. واقعا هیچ تاثیری روم نداره.


    یه نکته ای رو هم بگم دوستان؛ من هیچ تصمیمی نگرفتم بر طلاق. اما میخوام برای یکبارم که شده بدونم اینهمه عالم و ادم میگن واااااااااااااای طلاااااااااااق..... پشتش چیه این طلاق واقعا؟ هر کسی از دید خودش بگه لطفا.
    سبک و سنگسن کردن و تصمیم نهایی با من.
    ویرایش توسط فرخ رو : چهارشنبه 08 مرداد 93 در ساعت 12:25

  15. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 03:02]
    تاریخ عضویت
    1392-7-01
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    7,129
    سطح
    55
    Points: 7,129, Level: 55
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 89 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عمده مشکلات بعد طلاق برمیگرده به حرف و حدیث های مردم و نگاهی که به یک شخص مطلقه میشه مخصوصا اگه خانم باشه و مخصوصا اگه اون شخص آدم حساس و شکننده ای باشه و نتونه خودش و افکارشو مدیریت کنه وانرژیشو از دست نده
    مثلا یکی از نزدیکانم که طلاق گرفته و ما با هم رابطه نرمالی داشتیم بدون هیچ دلیل خاصی احساس کردم رفتارش باهام سنگین شده که فهمیدم علتش طلاقشه که باعث شده فکر کنه من نگاه بدی بهش دارم، در حالی که رفتار من مثل گذشته بود ولی اون بخاطر شرایط روحی که خودش توش قرار داشت از رفتار من برداشت اشتباه داشت. در کل میخوام بگم که فرد مطلقه نگاهش به زندگی و اطرافیان و دوست و آشنا و فامیل دیگه مثل گذشته نخواهد بود و این مسئله بر سایر شئونات زندگیش هم تاثیر میزاره
    یکی دیگه از مشکلات اینه که فرد مطلقه دایره ی انتخابش برای ازدواج مجدد خیلی محدودتر میشه و اگه با شخصی ازدواج کنه، به احتمال زیاد اون شخص خودش نیز دارای مشکلاتی بوده که طلاق گرفته و این مشکلات میتونه توی زندگی جدیدش هم سایه بندازه ممکنه حتی با همسر قبلی و خانوادش هم همچنان مشکلاتی وجود داشته باشه که به این راحتی از زندگیش خارج نشن
    داشتن فرزند هم مشکلات رو چند برابر میکنه
    اگر خانواده ی شخص حامیش باشن و جو بیرون رو به درون خونه منتقل نکنن واقعا کمک بزرگیه ولی وای به اون روزی که خانواده ی آدم همراهش نباشن و بجای تسکین درد، تشدیدش کنن
    مثلا همین شخصی که دربارش گفتم، برادراش همیشه به تلخی از تلاقش یاد میکردن درحالی که دختر بیچاره تقصیری نداشت و پدر با دخترش سرسنگین برخورد میکرد و میگفت این طلاق باعث شده آبروی من بره حتی با نوه خودش که همیشه بازی میکرد دیگه توجه نداشت، تازه این خانواده یه خانواده ی با فرهنگ و خیلی منطقی بودن که اینجوری شد، حالا تصور کن توی خانواده های سطح پایین چطوریه
    البته اینایی که گفتم قطعی و صد در صد نیست و ممکنه شرایط فرهنگی و اجتماعی که شما توش هستین فرق داشته باشه، اما بعضی مشکلاتی که معمول هست رو گفتم که خودم شاهدش بودم

    مهم اینه که وقتی آدم میخواد تصمیمی بگیره حتما همه جوانب رو با دقت بررسی کنه و با آگاهی کامل قدم برداره تا در اینده پشیمون نشه. اما وقتی که قدم رو برداشت انتظار هم نداشته باشه که همه ی اوضاع تحت کنترلش باشه، و خودشو از قبل آماده کنه

    موفق باشی

  16. کاربر روبرو از پست مفید mercury تشکرکرده است .

    بابک 1369 (پنجشنبه 09 مرداد 93)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. مهارت ارتباطی خود را چگونه تقویت کنم؟!
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 مرداد 93, 02:17
  4. ** پنج هفته تمرین برای تقویت روابط زندگی **
    توسط فرشته مهربان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 17 مرداد 88, 01:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.