مرسی شیدا
مرسی خیال تو
شما دقیقا منظور من رو گرفتید.
بر عکس حرف خاله قزی این اقا تا روز اخر درسته که مشکل پیدا کرده بودیم و نظراتشو به من تحمیل میکرد اما بی ادبی و بی احترامی ازش ندیده بودم . واسه همینم یهو این حرکت منو ناراحت کرد دقیقا چون انتظارشو نداشتم.
من چندین بار پیام دادم ازش خواستم عین دو تا ادم باهم صحبت کنیم. اما میگفت نمیخواد بحث کنیم . مشکل من اصلا الان وابستگیو احساساتو این حرفا نیست . من این حرکتو نمیتونم از جانب این ادم بپذیرم . با این حال واسه اینکه حرف خیلی تو دلم نمونه و خودم اذیت نشم بهش پیام دادم و گفتم که از نحوه ی رفتارت ناراحت شدم . اما بازم تماس نگرفت و اخرین باری که بهش پیام دادم گفت میخوای صحبت کنی ؟ منم چون دیروقت بود گفتم الان اصلا نمیتونم بعد از یک ساعت پیام داد دیگه هیچ وقت به من پیام نده ممنون!!!!! منم دیگه جواب ندادم .
در صورتی که اون وظیفش بود با احترام با من تماس بگیره تصمیمشو با دلیل بگه بعدش ببخشید هر گوری میخواست بره.
آقای خاله قزی درسته که تصمیمات باید به دور از احساسات باشه اما وقتی یه نفر بهت ابراز میکنه نمیشه ندید گرفت ناخود اگاه یه انتظاری پیدا میکنی فقط موضوع ابراز احساسات نیست این اقا تو این مدت از خیلی از رفتارهای من ایراد میگرفت و قبول نداشت به قول معروف جانماز اب میکشید . شما باشید نمیسوزید ازینکه کسی که انقد ادعا داشت حتی طوری که خوانوادم هم میگفتن حق داره چنین رفتاری ازش سر بزنه ؟
یه مثال براتون میزنم 2 سال پیش یه خواستگاری برام اومد .بعد از یک ماه اشنایی بهم گفت من نمیتونم ادامه بدم !در صورتی که هیچ مشکلی هم وسط نبود. با صراحت دلیلشو پرسیدم اون اقا هم خیلی رک گفت من قبلا دختری رو دوست داشتم الانم اومده ایران و میخوام باهاش باشم و کلی هم از من عذر خواهی کرد با اینکه حق نداشت چنین کاری بکنه و خطر از بیخ گوشم گذشت با احترام قبول کردم بدون اینکه کوچیکترین بدوبیراهی بگم بین خودمون تمومش کردیم . مطمئنم عکس العمل خیلی از ادما اینطوری نیست و حتی به خونواده کشش میدن ولی من برای صداقتش ارزش قائل شدم و دیگه عذابی در کار نبود . اما الان از درون عذاب میکشم. واقعا واسه بعضی ادما متاسفم
همیشه لبخند بزن......
برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..
علاقه مندی ها (Bookmarks)