سلام به همه دوستان به همه عزیزان که از دیشب تا امروز منو از همراهیشون دریغ نکردن. همین که برام وقت گذاشتین و به مشکلم فکر کردین برای من بی نهایت احساس آرامش به ارمغان آورده، بی نهایت. من به دلگرمیتون احتیاج دارم. اونایی که گفتن من کمالگرا هستم کاملا درست گفتن. متاسفانه این مشکلو دارم. بدتر از اون به دلایلی که تنهایی الانمو کاملا نشون میده شدیدا مهر طلبم. هرچه هست به یک نتیجه رسیدم: توی همه این سالهایی که خودمو زجر دادم که خودمو اصلاح کنم که این ویژگیهایی اخلاقیمو درمان کنم، جز اذیت بیشتر چیزی نصیبم نشد، حالا دلم میخواد کنار بیام با مسائلم. این آرامشی بهم میده که سر فرصت شاید در زمانی طولانی تر تعدیلشون کنم. کنترل احساسات برای من خیلی سخته و محیط کار من جایی است که باید با ده ها دانشجو در ارتباط باشم و چنان که افتد و دانید، خود به خود بحث مقایسه رو پررنگ می کنه. لطفا دوستان من بمونید.
- - - Updated - - -
دوست مهربانم
من 8 سال هست ازذواج کردم. یه پسر 6 ساله دارم و دختری که دو ماه دیگه دنیا مییااد. زندگیمو خیلی دوس دارم. آخرین بار هم یادمه که برای خوشحال کردن همسرم چه کردم و چطور ذوقزده اش کردم. مطمئن باش روزهایی مدید هم برای آزمودن حس خودم ازش دور موندم. عجیبه شاید من مبتلا به دوشخصیتی هستم که هستم. درکنارش در همه اون لحظاتی که از کنارش دور بودم بهش علاقه مندم ولی باز دلم چیز دیگری هم میخواد. باز خودم رو آزمودم و دیدم که چیزی فراتر از تنوع طلبیه. باور کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)