به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    نگار جان سلام
    می دونی چرا بهت بعد طلاق زنگ زده براینکه به تو عذاب وجدان وارد کنه و تورو اسیر خودش کنه تا شما تو زندگیت پیشرفت نکنی والا بدون خوب میتونست یه اس یا به تماسات پاسخ بده و یه چیز دیگه حق طلاق با مرد و یک مرد سالم و منطقی هرگز اجازه نمیده زندگیش به این راحتی از دست بره حتی به خاطر قرور مرد عاقل کوتاه میاد

    شما هم حتما غیراز قرور دلایل محکم دیگه داشتی و تو این مدت هزار بار برا خودت برسی کردی و به نتیجه آخر رسیدی

    دلتنگیت بیخوده و پوچ البته درکت میکنم سخته ولی ثمری نداره این حسو همه دارن طبیعیه
    پاشو باید از صفر شروع کنی این ماه مبارک مهمون خوبی باش و خوب استراحت کن . ولی بعدش زندگی جدیدتو شروع کن
    بدرود

  2. 2 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 16 تیر 93), negar1987 (جمعه 13 تیر 93)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نگار جان،

    چیزی را که مشاور مستقیم بهتون گفته این بوده که هر دو خصلت رهبری دارید و از شما خواستند که منعطف تر باشی و کنترلگر نباشی.
    اما حدسیاتت را بعدش ادامه دادی؛ شایدم بهش گفته تحت تاثیر دیگرانی، قاطع نیستی و ...

    چون مصر بودی که بخاطر مادرش با من رفتارهای بدی داره
    در صورتی که می گفتی اوایل همسرم رفتارش خوب بود و به مرور ازم دور شد.
    اگر بخاطر رفتارها و تاثیر مادرش بود که از همون اول هم مادرش توی رابطه تون بود.

    فکر نمی کنی بیشتر عکس العملهاش به رفتارهای خودت بوده؟

    البته نمی دونم کالبد شکافی رابطه گذشته الان واقعا لازمه یا نه.
    ممکنه از نظر اصول روانشناسی کار من الان درست نباشه.
    اگر دوست نداری و اذیت می شی، بهتره ادامه اش ندیم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 03 اسفند 93), negar1987 (جمعه 13 تیر 93), parsa1400 (جمعه 13 تیر 93), آرام دل (جمعه 13 تیر 93)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,214
    سطح
    35
    Points: 3,214, Level: 35
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    422

    تشکرشده 448 در 154 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام نگار جان،
    تاپیک های قبیلتو حوندم، خیلی متاسف و ناراحت شدم. همدردی منو قبول کن عزیزم. امیدوارم بعد از این هر چی که پیش میاد خیر و مصلحت باشه واسه هر دوتون.
    ولی نگار جان مسئله ای که توی تک تک تاپیک هات و حتی همین تاپیک فعلیت که بعد از جداییتون باز کردی ، به چشمم خورد اینه که شما تقریبا توی هر پستت از مادر ایشون صحبت 'کردی و میکنی. به نظر میرسه شما درگیری فکری اصلیت مادر ایشون بود نه خودشون. همسر شما این آقا بود، کسی که قرار بود باهاش زندگی کنی ایشون بود. اصلا اگه شما میرفتی عسلویه اونجا زندگیتونو شروع میکردین اثری ازین مادر نمیموند. اگرم میموند خیلی کم رنگ بود. داستان دخالت و نقش داشتن مادر شوهر توی زندگی پسر و عروس یه داستان قدیمی و کهنه ست. دیگه دورش سر اومده. از نظر من به هم خوردن زندگی زن و شوهر به علت دخالت های مادر شوهر مثل یه بیماریه که قدیما خیلی تلفات میداد ولی امروزه داروش کشف شده و راحت قابل درمان و حتی پیشگیریه! از نظر من بدترین مادر شوهر ها رو در کمال حترام و متانت رااااااحت میشه دور زد. فقط کافیه کمی سیاست داشته باشی.
    حالا این حرفا دیگه گفتن نداره نمیخوام بیشتر از این ناراحت شی. پس بگذریم :) بریم سراغ یه چیزی که الان به درد بخوره :)
    نگار جان دو تا سوال منو میتونی جواب بدی؟
    1- اگه مادر شوهر سابقت رو کاملا بذاریم کنار و تصور کنیم ایشون اصلا وجود خارجی نداره یا اصلا فکر کنیم تو و همسرت توی یه کشور دیگه دوتایی تنها زندگی میکردید، ایراد شوهرت جز خساست و اینکه اهل رفت و آمد نبود دیگه چی بود؟
    2- از لحن همسرت احساس کردی میخواد برگرده و فکر ازدواج مجدد با شما ممکنه توی ذهنش باشه؟ خودت چی، چنین تمایلی داری؟

  6. 5 کاربر از پست مفید عسل. تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 03 اسفند 93), negar1987 (جمعه 13 تیر 93), parsa1400 (جمعه 13 تیر 93), آرام دل (جمعه 13 تیر 93), شیدا. (جمعه 13 تیر 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جان حرفتو قبول دارم. یه سری از رفتاراش ممکنه به خاطر عکس العمل رفتارای خودم باشه.
    من یه ایرادی که دارم وقتی عصبانی میشم خیلی فرافکنی میکنم و زیادی عصبانی میشم و این باعث میشه حرفای خیلی تندی بزنم که به طرف حسابی بر بخوره
    البته واقعا بعضی وقتا روی اعصابم راه میرفت ولی میتونستم منطقی تر عصبانی بشم!
    مرسی ویولت جان بابت توجهت
    من تقریبا میتونم با اکثر آدما روابط خوبی برقرار کنم.باورت نمیشه من هیچوقت توی خوابگاه با کسی به مشکل برنخوردم و حتی با کسی هم اتاقی شدم که بخاطر درگیری و زدوخورد با هم اتاقی قبلیش کسی قبولش نمیکرد ولی من باهاش هم اتاق شدم و هیچ مشکلی نداشتیم، هنوز هم به من زنگ میزنه و احوالمو میپرسه!
    اینکه من با مادرشوهرم مشکل داشتم علت داشت. این زنو کل فامیلش میشناختن. قبلا هم گفتم با خواهرهای خودش هم مشکل داشت. کلا آدم بد قلقی بود. خیلی هم نسبت به من حسودی میکرد چون خیلی به پسرش وابسته بود و منو به چشم هوو نگاه میکرد
    البته پسرش هم خیلی به اون وابسته بود
    واقعا احساس میکردم سکان زندگی من به دست اون مادر و پسره و من هیچ نقش تعیین کننده ای ندارم و این برام خیلی سخت بود
    بدتر از همه این بود که هیچ تلاشی من توی این چندماه ندیدم، نه از خودش نه از خانوادش
    البته وقتایی که میدیدمش یه حس هایی بهم میداد که دوست نداره طلاق بگیریم ولی نمیدونم چی مانعش میشد، الته شاید هم میدونم!خانوادش!
    خوشبختانه هیچ درگیری لفظی بین ما و خانواده ها بوجود نیومد و خیلی متمدنانه جدا شدیم ، که این هم برمیگرده به صبر و درک بالای پدرم
    البته اگه برادرمو قاطی جریان میکردم، چون داداشم حسابی از دستشون شکار بود و اگه میدیدشون هر اتفاقی ممکن بود بیوفته
    ایراد دیگه ش اینکه غرغرو بود
    آره احساس کردم شاید بخواد برگرده، من کمتر چون واقعا هیچ کاری برای نگه داشتنم نکرد


    - - - Updated - - -

    شیدا جان حرفتو قبول دارم. یه سری از رفتاراش ممکنه به خاطر عکس العمل رفتارای خودم باشه.
    من یه ایرادی که دارم وقتی عصبانی میشم خیلی فرافکنی میکنم و زیادی عصبانی میشم و این باعث میشه حرفای خیلی تندی بزنم که به طرف حسابی بر بخوره
    البته واقعا بعضی وقتا روی اعصابم راه میرفت ولی میتونستم منطقی تر عصبانی بشم!
    مرسی ویولت جان بابت توجهت
    من تقریبا میتونم با اکثر آدما روابط خوبی برقرار کنم.باورت نمیشه من هیچوقت توی خوابگاه با کسی به مشکل برنخوردم و حتی با کسی هم اتاقی شدم که بخاطر درگیری و زدوخورد با هم اتاقی قبلیش کسی قبولش نمیکرد ولی من باهاش هم اتاق شدم و هیچ مشکلی نداشتیم، هنوز هم به من زنگ میزنه و احوالمو میپرسه!
    اینکه من با مادرشوهرم مشکل داشتم علت داشت. این زنو کل فامیلش میشناختن. قبلا هم گفتم با خواهرهای خودش هم مشکل داشت. کلا آدم بد قلقی بود. خیلی هم نسبت به من حسودی میکرد چون خیلی به پسرش وابسته بود و منو به چشم هوو نگاه میکرد
    البته پسرش هم خیلی به اون وابسته بود
    واقعا احساس میکردم سکان زندگی من به دست اون مادر و پسره و من هیچ نقش تعیین کننده ای ندارم و این برام خیلی سخت بود
    بدتر از همه این بود که هیچ تلاشی من توی این چندماه ندیدم، نه از خودش نه از خانوادش
    البته وقتایی که میدیدمش یه حس هایی بهم میداد که دوست نداره طلاق بگیریم ولی نمیدونم چی مانعش میشد، الته شاید هم میدونم!خانوادش!
    خوشبختانه هیچ درگیری لفظی بین ما و خانواده ها بوجود نیومد و خیلی متمدنانه جدا شدیم ، که این هم برمیگرده به صبر و درک بالای پدرم
    البته اگه برادرمو قاطی جریان میکردم، چون داداشم حسابی از دستشون شکار بود و اگه میدیدشون هر اتفاقی ممکن بود بیوفته
    ایراد دیگه ش اینکه غرغرو بود
    آره احساس کردم شاید بخواد برگرده، من کمتر چون واقعا هیچ کاری برای نگه داشتنم نکرد

  8. 4 کاربر از پست مفید negar1987 تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 03 اسفند 93), parsa1400 (شنبه 14 تیر 93), Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93), عسل. (دوشنبه 16 تیر 93)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بازم ایمیل زده
    واقعا اعصابمو خورد میکنه. باز بحثای قدیمی رو پیش میکشه
    نمیدونم چیکار کنم؟ به نظرتون جواب بدم یا نه؟

  10. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر فکر می کنی که تمایل داری رابطه تون را بررسی کنی و در صورت امکان به هم برگردین،
    با کمک یک مشاور متبحر، به تدریج قدم بردار.
    همینطور بدون برنامه جواب ایمیل و حرفهاشون را بدی فایده نداره.

    اگر مطمئنی که نمی خوای برگردی، بهتره همه چیز را بی پاسخ بذاری تا تمام بشه.
    اگر قرار بود در مورد مشکلاتتون صحبت کنید، باید قبل از طلاق صحبت می کردید.
    ایشون تازه یادش افتاده صحبت کنه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 03 اسفند 93), negar1987 (شنبه 14 تیر 93), parsa1400 (یکشنبه 15 تیر 93), آرام دل (شنبه 14 تیر 93)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم از همین تعجب میکنم که قبل از طلاق اصلا حرف نمیزد
    یا اگه حرف میزدیم همش بحثای بخودی که تو چرا اینو گفتی چرا این کارو نکردی و ... از طرف هردوتامون بود
    البته من دوست نداشتم اینطوری بشه، ولی خب پیش میومد. مثلا اگه بحثی میکرد که من مخالف بودم همون جا بحثو ادامه میدادم که آخرش هم دعوا میشد
    من نظرم این بود بریم پیش مشاور تحت نظر اون رابطه درست بشه که یک بار رفتیم اما دیگه نیومد و گفت طلاق بگیریم
    من دوسش داشتم ولی خیلی بحث میکردیم. اعصاب جفتمون خورد میشد
    خودم نظرم اینه که اگه میخواستیم درستش کنیم باید قبل از طلاق این کارو میکردیم، الان دیگه صورت خوشی نداره
    الان خانواده ها هم از هم دلگیرن، مخصوصا خانواده ی من
    البته مامانم بدش نمیاد ما دوباره باهم آشتی کنیم ، بابامم دوست داشت رابطه درست بشه ولی قبل از طلاق نه الان
    حالا موندم چرا الان یادش افتاده که منو دوس داره، چرا الان دوباره بحثای قدیمی رو پیش میکشه؟

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    نگار جان سلام
    نگار دل خودت چی میگه . مادرت راضیه پس پدرتو میتونه راضی کنه ولی مهم تویی تودلت چیه ؟ وقتی میگی عصابمو به هم میریزه یعنی چی از نفرت طلاق یا از دلبستگی و دلتنگی همسرت کدومش داره اذیتت میکنه
    بهش پیغام بده با اسم فامیل مورد خطاب قرارش بده وبگو این حرفا ادامش به کجا میرسه داستان ما از نظر قانونی تمام شده است ولی اگه داری با این حرفا دوباره ازم خاستگاری میکنی بیا بریم مشاوره مشکلاتمونو حل کنیم اخلاق ها و رفتار های بدمونو اصلاح کنیم هر دومون بعد دوباره بیا ومنو از پدرم خاستگاری کن
    نگار خانم در ازدواج دوم سعی کن حق طلاق بگیری و در این مورد تحقیق کن وبا مشاوره در میون بذار چون سکه خوشبختی نمیاره
    میخوای یه فرصت به خودتون بده ودر ضمن در زندگی با هر مردی نیم من باش و قرورتو تاجایکه به حیسیتت لطمه نزده بذار کنار تا خوشبخت باشی
    بدرود

  14. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    negar1987 (دوشنبه 16 تیر 93)

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مهر 93 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1393-4-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    151
    سطح
    3
    Points: 151, Level: 3
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم امیدوارم از این حالت به زودی در بیای.عزیزم من یه تجربه طلاق دارم تقریبا یکسال پیش که مثل تو بیش از حد بی قرار بودم همش دلم به شوهرم تنگ میشد و پشیمون بودم از طلاقم و شوهرمم همینطور تا اینکه بعد از خیلی ماجراها ما برگشتیم دوباره به زندگیمون ولی واقعا الان بازم پشیمونم چون من با شوهرم نتونسته بودم زندگی کنم که طلاق گرفته بودم باز چرا ز چرا برگشتم.گلم بهت توصیه میکنم صبور باش بخدا میدونم چی میکشی طلاق به نفعت بود و اگر بتونی کلا فراموشش کنی مهم باش خیلی خوشبخت میشی خواهشتلاشتو ن تا مثل من نشی فقط با خدا باش و محکم باش

  16. 2 کاربر از پست مفید سپیده ریاحی تشکرکرده اند .

    negar1987 (دوشنبه 16 تیر 93), Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا پارسا من این پیشنهاد رو قبل از طلاق بهش داده بودم ولی قبول نکرد، و همش فکر میکنه من میخوام تغییرش بدم
    هرچی فکر میکنم میبینم آدمی که به سادگی حاضر شده زندگیش از دست بره، آدم قابل اعتمادی نمونه باشه
    گرچه پسر خوب و پاکیه ولی نمیتونه استقلال فکری داشته باشه و نمیتونه واسه زندگیش بجنگه
    پاک کردن این کدورت ها هم کار ساده ای نیست
    سپیده خانوم برات دعا میکنم مشکلاتت حل بشه
    درسته همه ی راه ها رو امتحان کردی ولی سعی کن محبت و صمیمیت رو به رابطه برگردونی
    خیلی مهمه ولی باید صبر داشته باشی
    کم کم محبت و صمیمیت ایجاد کن، کمتر لجبازی کن، حتی گاهی بخاطرش فداکاری کن، امیدوارم که این چیزا کمک کنه رابطه تون بهتر بشه
    امیدوار باش
    هر چیزی امکان پذیره

  18. کاربر روبرو از پست مفید negar1987 تشکرکرده است .

    parsa1400 (دوشنبه 16 تیر 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ادامه ارتباط پس از نه شنیدن از دختر
    توسط medaso در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 دی 94, 11:04
  2. آیا طلاق پس از 12 سال ؟ به علت بیماری پارانوئید همسر
    توسط asemani در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 12:36
  3. زندگی پس از طلاق من
    توسط gole kaghazi در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 تیر 91, 05:06
  4. ادامه تماس های یکی از طرفین پس از پایان رابطه
    توسط فارسیت در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اردیبهشت 91, 02:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.