به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    بیتا جان خوبی؟ حس آرامش قشنگی داری

    بذار یه شعار حقیقی بدم

    وقتی نامید شدی امیدوارتر باش.

    البته جز یقینیاته
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  2. کاربر روبرو از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 26 تیر 93)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آذر 93 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    735
    سطح
    14
    Points: 735, Level: 14
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 220 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اصلا غصه سنتو نخور دختر عموم دیروز تلفن زد گفت نامزدیشه 1ماه دیگه 33-34 سالشه..............بلاخره خدای ماهم بزرگه...یروزی یجایی کمکمون میکنه

  4. کاربر روبرو از پست مفید donya66 تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 26 تیر 93)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 08:58]
    تاریخ عضویت
    1391-1-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,732
    سطح
    24
    Points: 1,732, Level: 24
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 22 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مرسی فرشته جان عزیز شاید بگم بی احساس بی احساس ام باور نکنید خودمم نمی دونم خوبم یا بد فقط این رو می دونم که دارم همون زندگی تکراری رو ادامه می دم. خدا بهترین رو برامون بنویسه. برا هم دعا کنیم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Bita5 تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 26 تیر 93)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام ...گفتی حرف مردم یاد یه خاطره ای از خودم افتادم.

    یه زن عمویی مامانم داره بعد من 20 سالم شده بود گیر میداد به مامانم که چرا اینو شوهرم نمیدی؟!!!
    بعد که عقد کردم گیر میداد به مامانم و پچ پچ زیر گوش مامانم که عقد نگه داشتن دختر خوب و نیست و ال و بل!!! عروسیشو بگیر بره.... چند ماه بعد ما عروسی کردیم ...گیر میداد به مامانم که نصیحتش کمن که بچه دار شه و نازا میشه و از این حرفا...به هیچ صراطی هم دست از گیر دادنش برنمیداشت.!!!
    6-7 سال بعد از عروسیم گذاشتم بچه دار شدنم الان احتمالا به مامانم بیاد گیر بده بهش بگو یه بچه لوس میشه بذار دومی بیاد!!!

    خب حالا من در شرایط بالا باید امر ایشون رو میگفتم امر مطاعه و چشم همین فردا طبق فرمایش شما عمل میکنم؟
    خب اینجوری که رسما بدبخت بودم که.

    عزیزم حرف مردم تمامی نداره، از این گوش بشنو، یه لبخند ژکووووند خوشگل تحویلشون بده، از اون گوش در...خلاص

  8. کاربر روبرو از پست مفید فرخ رو تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 26 تیر 93)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 شهریور 93 [ 14:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita5 نمایش پست ها
    دوباره سلام مرسی از دوستا مهربونی که برام وقت گذاشتن و انرژی مثبت بهم دادن. من مدرکم کارشناسی . ارشد هم قبول شده بودم ولی تو یه برهه ای از زندگیم بود که اتفاقاتی افتاد و نتونستم برم خانوادم تحصیل کردست و تا حدودی وضع زندگیمون بد نیست و خدارو شکرگزارم از این بابت من مشکل ام فقط و فقط ازدواج امه تا این سن ام خواستگار داشتم ولی هیچ کدوم نشده کدوم دختری دوست داره تا این سن تنها باشه و ازدواج نکنه پس اگر موقعیت خوب داشتم ازدواج می کردم و اصلا هم سخت نگرفتم ولی یه جورای موانعی برا ازدواج ام بوده که تو لحظه آخر نشده. خواهرم خودش راضی نبود می گفت باز صبر می کنم برات ولی من اصرار کردم چون موقعیت خوبیه براش من دختر فوق العاده حساسی ام همش از این می ترسم تو مراسمش چیزی ناراحتم کنه و نتونم خودم رو نگه دارم و گریه کنم. تو فرهنگ ما مردم دیدشون خیلی بده نسبت به دختری که خواهر کوچیکتر ازدواج کنه و خواهر بزرگتر ازدواج نکنه شاید این باعث شه سالی چند موقعیتی هم که برام پیش می یومد دیگه نیاد و ازدواجم صورت نگیره. همش فکر می کنم بعد ازدواج خواهرم که من فقط مجرد می مونم دید زن داداش هام بقیه برام چی میشه . اونا جمع می شن از همسراشون بگن و من تنها فقط شنونده باشم. تو فامیل هم دیگه مجرد نداریم حتی دوستام خیلی تنهام به خدا. منم دوست داشتم تو مراسم خواهرم شادی کنم ولی شاید نتونم چون همه نگاهها به زرف من میشه تا عکس العمل من و که تو عروسی خواهر 8 سال کوچیکتر از خودش هست رو ببینن . با اینکه این اواخر فامیل ها فقط برا خواهرم خواستگار می فرستادن و تلاششون این بود که این رو شوهر بدن خیلی دنیای بی رحمیه وقتی بد شانسی میاری تو زندگیت همه سعی می کنن بیشتر له ت کنن. رابطه اجتماعی م خوبه دوستایی که همش از خوبی من دم می زنن تا حالا نشده یه نفر برام به عنوان خواستگار معرفی کنن ولی به نظر من اینا خوبی در حق یه جوون. شاید باورتون نشه ولی من تا این سن ام با هیچ پسری دوستی ام نکردم نه که بلد نبودم نه ولی سعی کردم کارم به درس و کارم باشه ولی خدا جواب پاکی مو اینجوری داد. خواهرم میگه دوست دارم تو مراسمم کنارم باشی ولی دیدم وقتی بهم نگاه می کنه چشاش پر اشک میشه نم دونم ولی دوست ندارم مراسمش به خاطر من خراب شه





    عزیزم همچین تفکری اشتباهه در مورد خودت ... باید بگردی و علت رو پیدا کنی ... منم 25 سالمه خواستگار کم دارم ولی اونایی هم که میان و در خور خودم نمیدونم ... باید علت رو پیدا کنی ... باور کن اگه به خودت اهمیت میدادی تو این سالهل توام ازدواج کرده بودی ... مطمئنن پایبند به اصول اخلاقی هستی، ولی اینو بدون که ارتباط سالم با پسر از همون ایتدای جوانی به نظر من نقش تعیین کننده ای تو رشد آدم داره ... اگه آدم با یه پسری آشنا شه دلیل نمیشه که زندگیش به ناپاکی گذشته باشه .... یه سری ترفند ها مثل لوندی و اعتماد به نفس و جذبه و در کنارش پاکی همه پسر ها رو به قصد ازدواج به سمتت جلب میکنه ... مطمئن باش ...

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام عزیزم
    منو یاد مشکل خودم انداختی. منم تو شرایطی که همه ی دختران فامیل ازدواج کرده بودند و استرس داشتم مونده بودم
    بالاخره ازدواج کردم اما حرفهای کنایه داری که شنیدم رو فراموش نمیکنم
    ولی باور کن ازدواج نکردن از بدبختی بهتره.
    تو سعی که بخندی و بخندی و بخندی تا بقیه غمت رو نفهمن و غصه ات رو نخورن و تو رو هم بیشتر از این تو این وضعیت نزارن


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.