به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 77
  1. #51
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خداوکیلی یه لحظه منم میخواستم بعد خوندن نوشته های ایشون همینو بنویسیم که خیلی روی این رفتارها تمرکز نکن و باعث نشه خوشحال بشی و غافل سعی کن مسیرت را درست طی کنی درسته یکم دیرتر به نتیجه میرسی ولی مطمئن باش میرسی.
    محبت کن بهش ابراز علاقه کن سورپرایزش کن ولی صبور باش بانو اینجوری نباشه که یکبار بروفق مرادت رفتار نکرد ناراحت بشی و همه آرزوهایی که داری را بر باد رفته ببینی خواسته هایی که داری را متعادل کن توقعی که داری از این زندگی کم کم ولی نتیجه میگیری بانو

    پ.ن:بجان خودم ریا نکردم میخواستم بنویسم ولی ترسیدم ایشون دلخور بشن یاد اون ضرب المثل افتادم
    بلند نخند که غم توی اتاق بغلیه و میشنوه.
    ایشالله که به کمک بچها و مشاورین سایت همدردی توی مسیرت ثابت قدم هستی و نتیجه میگیری
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    کلانتر جو (سه شنبه 24 بهمن 96), واحد (سه شنبه 03 تیر 93), نیکا88 (دوشنبه 02 تیر 93), مهربونی... (سه شنبه 03 تیر 93), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), خیال تو (دوشنبه 02 تیر 93)

  3. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 آبان 94 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1393-3-11
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,126
    سطح
    18
    Points: 1,126, Level: 18
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم

    یوسف مى دانست تمام درها بسته هستند اما به خاطر خدا و به امید او حتی به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش باز شد.
    "اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند، به طرف درهای بسته بدو چون خدای تو و یوسف یکیست"

    قدر تو به اندازه ی صبر توست ...

    و رازهایت ، نهفته در صبرهایت

    اصلا تو آمده ای که صبر کنی !

  4. 5 کاربر از پست مفید برومند تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 02 تیر 93), khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93), واحد (سه شنبه 03 تیر 93), نیکا88 (سه شنبه 03 تیر 93), نسترن س (جمعه 06 تیر 93)

  5. #53
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    202
    سطح
    4
    Points: 202, Level: 4
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    53

    تشکرشده 94 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرم امشبم اومد پایین اما اینبار رفتیم تو خونه مهربون و با محبت مثل این چند روزی که گذشت...
    سرمو گذاشتم رو پاهاش موهامو نوازش میکرد که خوابم برد یه لحظه بیدار شدم دیدم چادر رو سرمه و خودش نیست
    هیچ کدومش فیلم نیست تمام رفتارش از ته قلبشه شدیم عین این عاشق و معشوقی که بیقرارند با اینکه نزدیکیم ولی فرسنگها از هم دوریم امشب حالش خوب نبود بغض داشت کم حرف میزد


    چه رابطه ای است بین گلوی تو و چشمان من ؟
    تو بغض میکنی ، چشمان من خیس می شوند …

  6. 5 کاربر از پست مفید نیکا88 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 04 تیر 93), کلانتر جو (سه شنبه 24 بهمن 96), واحد (سه شنبه 03 تیر 93), نسترن س (جمعه 06 تیر 93), مهربونی... (سه شنبه 03 تیر 93)

  7. #54
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 03:38]
    تاریخ عضویت
    1392-8-02
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,121
    سطح
    18
    Points: 1,121, Level: 18
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsSocial1 year registered
    تشکرها
    441

    تشکرشده 556 در 137 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام نیکان جانبابت صبر و تحملت واقعا بهت تبریک میگمامیدوارم در نهایت زندگی بکامت شوددوست عزیز من نکته ای برای راهنمایی ندارم چون مورد تو مثل یه اختلاف ساده نیست که بشه راحت پیشنهاد داد؛همان طور که مدیر گرامی تذکر دادند این مورد مبتلا به عمومی نیست پس:شما به راهکارها و توصیه های کاملا تخصصی احتیاج داری تا در نهایت نتیجه مطلوب را بگیری،خواهش میکنم هرچه زودتر عضو انجمن آزاد شوید و از افراد متخصص این امر راهکار بگیرید و انجمن عمومی را به منظور دیگری(همراهی،دردو دل و...) در کنارش ادامه دهیدشاید در انجمن عمومی دوستان به شما پیشهاداتی بدهند که جای تشکر دارد اما بعید میدانم کسی تجربه این شرایط را داشته باشد پس نتایج این پیشنهادات مشخص نیست و شاید در بلند مدت اثر معکوس بگذارد و کار را برای شما دشوار...این دوره زمانی بسیار برای شما طلایی هست و باید رفتاهایت کاملا سنجیده باشد، پس لطفا از این زمان طلایی بدرستی استفاده کنید.با آرزوی سعادت و نیکبختی برای شما و دختر نازنینت
    قَالَ وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ﴿حجر۵۶
    کیست که مأیوس شود از رحمت پروردگار به جز گمراهان
    ویرایش توسط شهراز : سه شنبه 03 تیر 93 در ساعت 01:13

  8. 4 کاربر از پست مفید شهراز تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 04 تیر 93), واحد (سه شنبه 03 تیر 93), نیکا88 (چهارشنبه 04 تیر 93), مهربونی... (سه شنبه 03 تیر 93)

  9. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    محل سکونت
    زیر آسمان خدا
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    4,750
    سطح
    43
    Points: 4,750, Level: 43
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 916 در 198 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام نیکای عزیزم.
    خیلی برات خوشحالم. چون صبوری چون مهربونی چون خدا خیلی دوست داره.
    این ها بزرگترین سرمایه های تو هستن.
    هر وقت شوهرت خواست از اون خانم بدگویی کنه، فوری دستتو بذار روی لباش و بگو دوست ندارم از دهنت حرفای بد بشنوم حتی در مورد کسی که نمیذاره مردی که عاشقشم، بیشتر کنارم باشه.
    موفق و پیروز باشی.
    قفل دل های آدما فقط با شاه کلید محبت باز میشه.
    شما محبت کن و صبور باش گلم.

    تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
    در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن


  10. 9 کاربر از پست مفید Kamelia-94 تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 03 تیر 93), khaleghezey (چهارشنبه 04 تیر 93), فرشته مهربان (سه شنبه 03 تیر 93), کلانتر جو (سه شنبه 24 بهمن 96), واحد (سه شنبه 03 تیر 93), نیکا88 (چهارشنبه 04 تیر 93), نسترن س (جمعه 06 تیر 93), مهربونی... (سه شنبه 03 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 04 تیر 93)

  11. #56
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    نیکا جان منم از خوشحالی شما خوشحالم و امیدوارم این خوشحال همیشگی باشه . شما لایق یه زندگی خوب هستید . شما زمانی با همسرتون ازدواج کردید که ایشون همسرش رو طلاق داده بود و یه فرد مجرد محسوب میشد . پس از ازدواج با شما ایشون حق نداشت همسر اولش رو دوباره وارد زندگیش کنه و سر شما هوو بیاره . یعنی شما حق داشتید قبول نکنید . حالا هم اگه ایشونو دوست نداره و ازش متنفره چرا طلاقش نمیده ؟ چرا مجبوره تحملش کنه ؟ چرا به هر دو شما زجر میده؟ چون بهش ترحم میکنه؟ نکنه به شما هم ترحم میکنه ؟نکنه حرفهای قشنگی که به شما میزنه به اونم میگه؟ مردای دو زنه غالبا اینکار رو میکنند تا هر دوتا زن رو راضی نگه دارند . ولی اینکار رو نمیتونه زیاد ادامه بده ویکی از شما رو باید انتخاب کنه .

  12. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 04 تیر 93), نیکا88 (چهارشنبه 04 تیر 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 03 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 04 تیر 93)

  13. #57
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    وقتی همه با هم هستید به همسر اولش بیشتر محبت می کنه ؟
    تا حالا با خودت فکر کردی که همین جمله هایی که تو تنهایی تون به شما می گه رو هم می تونه به همسر دیگه بگه ؟
    مگه به دلایل مشخص که فرمودید ازش آزار نمی بینه چرا ازش جدا نمی شه ؟
    من نمی خوام ته دلت رو خالی کنم اما خیلی هم خوش باور نباید باشی .
    کاش اشتراک آزاد می گرفتی از آقای مدیر کمک می گرفتی .
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  14. 5 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 04 تیر 93), paiize (پنجشنبه 05 تیر 93), واحد (پنجشنبه 05 تیر 93), نیکا88 (پنجشنبه 05 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 04 تیر 93)

  15. #58
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    202
    سطح
    4
    Points: 202, Level: 4
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    53

    تشکرشده 94 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خدایا دیگه خسته شدم دیگه تحمل ندارم گریه امونمو بریده
    دخترم تو حیاط بازی میکرد من تو خونه داشتم به کارام میرسیدم با صدای گریه دخترم اومدم حیاط هووم بهش دو تا سیلی زده بود چون نیکا حیاط رو کثیف و گلی کرده بود و هووم مهمان داشت طبق معمول دوستاش بودند بهش گفتم ای بی انصاف با من دشمنی داری چرا سر دخترم خالی میکنی! دخترم چه گناهی کرده؟ تو این پنج سال حتی سرش داد نکشیدم اونوقت تو میای زیر گوشش سیلی میزنی از عذاب خدا نمیترسی داشت بهم فحشای زشت و رکیک میداد که دست دخترم رو گرفتم بردم تو خونه بغلش کردم میدونید نیکا چی میگفت! با گریه:مامانی از اینجا بریم من از خاله بدم میاد نتونستم خودمو نگه دارم به گریه افتادم بهش شربت خنک دادم و آمادش کردم باهم رفتیم سر خاک بابای نیکا.دخترم با یک بتری آبی که داشت قبرو شست بغضم شکست. محمد کاش انقدر زود نمیرفتی ببخشید محمد بهت قول دادم مراقب دخترت باشم ولی سر قولم نموندم کاش هیچ وقت نمیگفتی بعد از مرگم ازدواج کن کاش اجازه نمیدادی. میبینی زندگیمو!کاش منو نیکا هم پیشت بودیم...ای کاش ...
    دیگه خونه نرفتم اومدم خونه خواهرم با اصرارش جریان رو واسش تعریف کردم دلداریم داد. وقتی نیکا رو میبینمش اشکام سرازیر میشه خدایا دیگه ظرفیت ندارم همه چیو تحمل کردم ولی امروز خیلی دلم شکست اشکای دخترم یادم میاد دیگه تصمیمم رو گرفتم یا اون زنه واسه همیشه میره یا طلاق.تا الان آروم بودم هنوز اون روی نرجس و ندیدند دیگه رسیدم به ته خط

  16. کاربر روبرو از پست مفید نیکا88 تشکرکرده است .

    veis (پنجشنبه 05 تیر 93)

  17. #59
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به شوهرت بگو خانه جدا برایت بگیرد. طلاق گرفتن شرایط مناسب مالی می خواهد. آیا شرایط مالی مناسب یا شغلی داری که بتوانی خودت را اداره کنی ؟ حتی اگر هم می خواهی طلاق بگیری اول باید این شرایط را برای خودت فراهم کنی بعد جدا شوی. عزیزم می فهمم چه می گویی و من هم طاقت ندارم این صحنه ها را ببینم اما احساسی تصمیم نگیر. در وهله اول به شوهرت بگو خانه تو را اجاره دهد و با پول آن خانه دیگری برایت فراهم کند. محکم سر حرفت بایست و کوتاه نیا.
    اگر هم واقعا طلاق می خواهی اول شرایط مناسب مالی فراهم کن بعد اقدامی انجام بده.
    به هیچ وجه هم با آن زن درگیر نشو. اما جلوی او کم نیاور و گریه نکن. درگیری فیزیکی فقط دردسر درست می کند و حتی ممکن است کار به جاهای باریک بکشد. اما او نباید فکر کند که شما در مقابل او ضعیف هستید. محکم در مقابل او بایستید و با اقتدار باشید. ممکن است بگویید نمی توانید. اما عزیزم سختی های زندگی برای این است که ما همین چیزها را در وجودمان پرورش دهیم. یاد بگیریم محکم باشیم مقتدر باشیم شجاع باشیم عاقل و منطقی باشیم . پس به خودت احساس ضعف راه نده.

    - - - Updated - - -

    ازدواج کردن و حتی ازدواج مجدد امری پسندیده برای یک خانم است. اما مشکلات از جایی شروع می شود که خانم زندگی اش کاملا متکی به مرد باشد و وابسته مالی یا عاطفی باشد. سعی کن مستقل باشی و منفعل نباشی.

    - - - Updated - - -

    با همسرت قاطع باش و به او بگو باید برای شما شرایط مناسب را فراهم کند. اینقدر بهش سهل نگیر و از خواسته های مشروع خودت نگذر.

    - - - Updated - - -

    خوب بودن بیش از حد شما باعث شده است شوهرت حس مسئولیت پذیری نداشته باشد و این بدترین آفت زندگی مشترک است. با شوهرت صحبت کن.

  18. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    نیکا88 (پنجشنبه 05 تیر 93)

  19. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 شهریور 94 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 150 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    اگر یک درصد هم بخواین تو اون خونه بمونین شوهرتون باید حتما حتما عکس العمل نشون بده بعدم شوهرتون بالاخره مرد اون خونه است باید مدیر باشه وبین شمارو مدیریت کنه با کوتاه اومدن شما فقط اون زن عادت میکنه همیشه همینطوری باشه وهرکاری میخواد بکنه شما هم گریه کنی وتموم اون همین ومیخواد که شما بری از اونجا و شوهرتونم نذاره خیلی بعدن بیاد پیش شما و کلا کم کم از زندگی همسرتون حذف شید یه مدل خانوم اینطوری دیدم خیلی با سیاستن به نظر من که از اون خونه نرید از همسرت بخواه مرگ یه بار شیون یه بار باید حتما حتما روزهایی تو هفته مختص شما باشه هر چقدر اون دعوا کرد بکنه بالاخره خسته میشه نمیشه چون اون دعوا میکنه وقهر شما شوهرتون و ول کنین ونبینینش از شوهرت بخواه مقتر باشه وپشت شما وایسه و نذاره این موضوعات ریشه دار شه اینجور ادما با کوتاه اومدن درست که نمیشن هیچی وقیحتر میشن منظورم دعوا کردن نیستا اما محکم وایستادن شما وشوهرتون مهمه اصلا مگه همسر شما بچه است که از این خانوم میترسه ترسی نداره یه عکس العمل خوب نشون بده وبهشون بگه دیگه همچین کاری تکرار نشه وکاری هم بکنن چه میدونم قهری چیزی تا اون خانوم جدیت شوهرتون و درک کنه هم شما خیلی شل گرفتید هم شوهرتون اینطوری روز به روز مشکلاتتون اضافه میشه خونه جدا به نظر من اول مشکلاته چون اون خانوم سعی میکنه شما رو کلا حذف کنه با همین مدل دعوا کردن و... نمیذاره شوهرتون بهتون سر بزنه البته این نظر منه اینجا همچی به شوهرتون بستگی داره ازش بخواید مدیر باشه ازش بخواید یه فکری بکنه و راه درست وبره اگرکاری نکردن وبراشون مهم نبود یا باز از دعوا و... اون ترسیدن به نظر من ب طلاق وشرایطشم فکر کنین
    ویرایش توسط mati : پنجشنبه 05 تیر 93 در ساعت 17:29

  20. 2 کاربر از پست مفید mati تشکرکرده اند .

    کلانتر جو (سه شنبه 24 بهمن 96), نیکا88 (پنجشنبه 05 تیر 93)


 
صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جوونی چیه؟
    توسط Yellow.king در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: جمعه 18 تیر 95, 01:04
  2. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 مهر 94, 16:46
  3. به عنوان يک نوجوون ديگه نمى دونم چيکار کنم؟
    توسط 66nastaran در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 94, 16:22
  4. چطوری جوون بمونیم؟
    توسط ani در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 اسفند 89, 13:54
  5. مشکل یه جوون دم بخت
    توسط soyomax در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 مرداد 89, 23:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.