سلام نیکا88 عزیزم.
منم مثل دلجوی عزیز اشکم از خوشحالی در اومد. (یک لحظه خیلی دلم شوهرمو خواست. آخه بیست و یک روز و تقریبا 3 ساعته که ندیدمش.)
امیدوارم همیشه شاد باشی.
عزیزم وقتی اون خانم اومد، خیلی خیلی مهمه که مثل همیشه باشی: شاد و مهربون و جذاب.
سرت به کار خودت گرم باشه.
عزیزم حتما یک باشگاه ثبت نام کن به خدا خواهرانه میگم، روحیه ات از این رو به اون رو میشه.
نیکا رو هم با خودت ببر. میاد اونجا میشینه تماشات میکنه و از داشتن یک مادر شاد لذت میبره.
منم با نظر صبوری جان موافقم حتما یک دفتر عاشقانه درست کن و از همه احساساتت و اتفاق هایی که برات میفته توش بنویس. آخه حیفه که شوهرت نفهمه تو چقدر ماه بودی که این شرایط رو تونستی به خاطر داشتن اون به این خوبی مدیریت کنی. بذار بدونه این کار از عهده هر کسی بر نمیاد!!!
این کاری که شما داری انجام میدی، خیلی شهامت میخاد!!
وقتی اون خانم اومد، از شوهرت به هیچ عنوان گله نکن. بعد 2سال من تازه 2 ماهه که فهمیدم این کار چقدر واسه مردا غیر قابل تحمله
فقط احساست رو بگو که دوست داری در کنارت باشه. همین و بس!
با تحریک احساسات اون سریعتر میاد سمتت تا با نق زدن و ناله و شکایت.
نترس عزیزم از دوری شوهرت.
ببین اون دوری طولانی باعث سرد شدن روابطتتون نشد، بلکه روابطتون گرمتر شد.
*شاید شما چیزی را شر بپنداری ولی خدا خیرت را در آن قرار داده باشد*
موفق باشی دوست عزیزم.
هـمیشه بـاید کسـی باشد
کـــه مــعنی سه نقطههای انتهای جملههایت را بفهمد...
هـمیشه بـاید کسـی باشد
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد
بـاید کسی باشد...
کـــه وقتی صدایت لرزید بفهمد
کـــه اگر سکوت کردی، بفهمد...
باید کسی بـاشد
کـــه اگر بهانهگیـر شدی بفهمد
کسی بـاشد
کـــه اگر سردرد را بهـانه آوردی برای رفتـن و نبودن
بفهمد به توجهش احتیاج داری
بفهمد کـــه درد داری...
کـــه زندگی درد دارد...
بفهمد کـــه دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد کـــه دلت برای قدم زدن زیرِ باران تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد
همیشه...
علاقه مندی ها (Bookmarks)