ارغوان جان یه بار نوشتم بعد تو ویرایش پاک کردم.
عزیزم تاپیکاتو خودت یه بار ببین. قبلا هم یادمه تاپیک زده بودی می خواستی هم مهر بگیری هم طلاق ناراحت بودی چرا حق طلاق از شوهرتو همون اول که خیلی عاشق بوده نگرفتی.
عزیزم نمی تونی همه چی رو باهم بخوای. شما خودت مشکلی توی شوهرت ندیدی ولی انگار از اون اول که ازدواج کردی واسه جدا شدن ازدواج کردی. از اون اولش نه نه نه گفتی به زندگی مشترکتو زندگی ای که خودت هی بهش لگد بکوبی هر روز معلومه که بد میشه. معلومه که شوهرت دلش می خواد بره هی کار کنه و باید م از هم دور باشین. چون خودت اینو خواستی. از اون اول به جای زندگی مشترک خواستی جدا شی. نمی خوایش ولش کن. می خوایش باش باهاش. نمی دونی می خوایش یا نه 4 ماه بیا واقعا زندگی کن زندگی مشترک کن باهاش مثل همسرش باش بهش محبت کن و دوسش داشته باش ببین اون چه واکنشی نشون می ده ببین زندگیتون به کجا می رسه نتیجه اش. بعد تصمیم بگیر.
نمی دونم چرا با شوهرت ازدواج کردی. به نظر میاد به هر دلیلی بوده به جز دوست داشتن. از اولش هم نخواستی زندگی کنی. نه اینکه نشده باشه. نخواستی. تلاشی نکردی.
موفق باشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)