به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 101
  1. #41
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    33
    Array

    New2 پسر نسبت به دختر کمه

    سلام دوستان
    منم با شما همدردم و خاستگاری ندارم اما من چند تا علت تازه پیدا کردم البته نظرات و علت های شما رو قبول دارم اما اینها هم مهمه:
    1- کم بودن پسرهایی که شرایط و موقعیت ازدواج دارن مثل شغل مناسب و یا داشتن درآمد کافی برا ازدواج
    2- از لحاظ آماری کم بودن پسرا نسبت به دخترا
    3- اکثرا دخترها بعد بیست سال موقعیت ازدواج پیدا می کنن و دلشون می خواد که ازدواج کنن اما پسرهایی که بتونن یک زندگی مستقل رو اداره کنن و یا بتونن یک شغل مناسب پیدا کنن خیلی طول میکشه و سنشو بالاتره
    لطفا نظر بدید

  2. 2 کاربر از پست مفید بی همدم تشکرکرده اند .

    idenay (دوشنبه 09 تیر 93), veis (جمعه 17 مرداد 93)

  3. #42
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    این روزا اصلا حالم خوب نیست
    به یه مسافرت رفتیم با خانواده ! تا دلتون بخواد از خانم برادرم به خاطر ازدواج نکردنم تیکه شنیدم. اون هم جلوی کل فامیل . چون هم خیلی زود عصبی میشه و باردارم هست ، جوابش رو اصلا ندادم.
    اما از روزی که از مسافرت برگشتیم ، کاملا افسرده شدم و تو خودم رفتم. دلم نمیخواد حتی برای لحظه ای از پشت کامپیوترم بلند بشم. همش الکی می چرخم و می چرخم تا همینجوری کامپیوتر روشن ، من خوابم ببره پاش و صبح خسته برم سر کار.
    زندگی خیلی بیخودی شده . دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم.
    یک ماهه اون رابطه سه ساله رو تموم کردم. هنوز گاهی پیام میده و زنگ می زنه . اما کاملا در سکوت مطلقم. حتی بهش نگفتم که تموم. همینجوری یهو دیگه جواب ندادم.
    با تیکه هایی که شنیدم . این حال و اوضاع دلم می خواد دوباره برگردم. حداقل در کنارش کلی شاد بودم و اهمیتی به هیچی نمی دادم.
    اما غرورم اجازه نمیده برگردم.
    و همینطور عقل و منطقم.

    اون روز که به خاطر تیکه هاش آخر کم آوردم و پیش مامانم گریه کردم ، برگشته میگه ولش کن گریه نکن. همه که ازدواج نمی کنن. دیگه قسمت توام اینجوری بود. اینم از دلداری ....
    از صبوری خودم در این روزهای غم انگیز شگفت زده ام. از سکوت مطلقم در برابر همه دنیا .... انگار که روزه سکوت گرفتم. از افطار این روزه می ترسم ...

    پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند ....
    ویرایش توسط veis : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 17:27

  4. 3 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 17 مرداد 93), sanjab (جمعه 17 مرداد 93), معاون کلانتر (جمعه 17 مرداد 93)

  5. #43
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    بعضیا کلا نفهمن ببخشید البته. حالا مادر یا زن داداش یا دوست
    منم چند باری شنیدم که بهم گفتن بعضیا اصلا قسمتشون ازدواج نیست! خودشون ازدواج کردن واسه ما زبون دارن!
    ولشون کن بابا

    ولی یا اینجا یا پیش خودت دونه دونه جمله هایی که گفت زن داداشتو تو رنجیدی رو بنویس. چون وقتی ادم ناراحت میشه واسه اینه که یه چیزی تو وجود خودش در درونش هست که اسیب پذیره در مقابل این جمله ها . اونا رو پیدا می کنی. بعد دیگه می بینی دفعه بعد ناراحت نمیشی.

    تو خودت فرو نرو. چون بعد اگه مورد ازدواج هم پیدا شه ممکنه نبینیش.

    - - - Updated - - -

    من زبون دارم جواب بدم از نوع نیش متقابل اما بعدش خیلی ناراحت میشم که چرا جواب دادم
    واسه همین معمولا سکوت می کنم. چون بعدش اخرش خودم بیشتر ناراحت میشم که یکی رو ناراحت کردم

    - - - Updated - - -

    اینم یه گل واسه تو

    - - - Updated - - -

    فکر کن به جای این حبابای توی عکس اواتارم داره دختر بچه به یه قاصدک فوت می کنه
    حالا چه ارزوهایی داری؟ ارزو کن

    بعدشم همین دختره بوست می کنه
    دیگه ناراحت نباشی ها

    - - - Updated - - -

    بوووووس

  6. 8 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 18 مرداد 93), Amir_23 (جمعه 17 مرداد 93), mohammad6599 (شنبه 18 مرداد 93), sanjab (جمعه 17 مرداد 93), مقیمی (شنبه 18 مرداد 93), veis (جمعه 17 مرداد 93), رزا (جمعه 24 مرداد 93), شیدا. (جمعه 17 مرداد 93)

  7. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مهر 93 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    254
    امتیاز
    976
    سطح
    16
    Points: 976, Level: 16
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive500 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    156

    تشکرشده 290 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    این روزا اصلا حالم خوب نیست
    به یه مسافرت رفتیم با خانواده ! تا دلتون بخواد از خانم برادرم به خاطر ازدواج نکردنم تیکه شنیدم. اون هم جلوی کل فامیل . چون هم خیلی زود عصبی میشه و باردارم هست ، جوابش رو اصلا ندادم.
    اما از روزی که از مسافرت برگشتیم ، کاملا افسرده شدم و تو خودم رفتم. دلم نمیخواد حتی برای لحظه ای از پشت کامپیوترم بلند بشم. همش الکی می چرخم و می چرخم تا همینجوری کامپیوتر روشن ، من خوابم ببره پاش و صبح خسته برم سر کار.
    زندگی خیلی بیخودی شده . دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم.
    یک ماهه اون رابطه سه ساله رو تموم کردم. هنوز گاهی پیام میده و زنگ می زنه . اما کاملا در سکوت مطلقم. حتی بهش نگفتم که تموم. همینجوری یهو دیگه جواب ندادم.
    با تیکه هایی که شنیدم . این حال و اوضاع دلم می خواد دوباره برگردم. حداقل در کنارش کلی شاد بودم و اهمیتی به هیچی نمی دادم.
    اما غرورم اجازه نمیده برگردم.
    و همینطور عقل و منطقم.

    اون روز که به خاطر تیکه هاش آخر کم آوردم و پیش مامانم گریه کردم ، برگشته میگه ولش کن گریه نکن. همه که ازدواج نمی کنن. دیگه قسمت توام اینجوری بود. اینم از دلداری ....
    از صبوری خودم در این روزهای غم انگیز شگفت زده ام. از سکوت مطلقم در برابر همه دنیا .... انگار که روزه سکوت گرفتم. از افطار این روزه می ترسم ...

    پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند ....
    وا ملت به همه چی هم کار دارن والا .................
    من دخترعموم تجربه ی یک نامزدی ناموفق زو تو سن پایین داشت وقتی تازه پزشکی قبول شده بود
    درسش رو ادامه داد و الان فوق تخصص سرطان خون هس
    35 سالگی ازدواج کرد
    الان یه دختر 4 ساله داره
    به حرف مردم تره هم خرد نمیکرد
    البته مادرش هم پشتش بود

    من نمیدونم مردم چی کار دارن؟؟؟
    ولی هوب شما هم باید به خودت عادت بدی از این گوش بگیری از اون یکی بدی بیرون
    به فکر خودت باش
    آخه اینا که زود ازدواج کردن جایی رو فتح کردن؟؟؟؟؟؟؟

    همین که شما به فکرش هستی که شخصیت خودت رو ارتقا بدی و معیارهای غیرمعقول نداشته باشی باعث میشه که خواستگار هم داشته باشی
    ما داریم یکی رو اصن به هودش نگاه نمیکنه
    خواستگار که میاد 1000 جور عیب و ایراد بیخود میزاره
    مثلن مامان بزرگش تو سن 80 سالگی بیماری کلیه داره
    این فکر میکنه چون ارثی هس روز اول باید به خواستگار بگه که هر سال چکاپ بشم
    برمیگرده میگه از الان باید ماشین و خونه به نامم کنی
    به بی ادبانه ترین نحو حواستگار رو رد میکنه
    فوق لیسانس زبان هس
    ولی میگه اینا شیرینی آوردن جادوم میکنن
    خوب بابا درسته تو از پسره خوشت نیومده
    ولی شهر کوچیک اینا میرن 4 تا میذارن روش آبرو تو میبرن

    شما اینجوری نیستی
    به فکر ساختن خودت هستی
    ایشالله مشکلت حل میشه
    ویرایش توسط nafiseh joon : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 18:23

  8. 4 کاربر از پست مفید nafiseh joon تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 17 مرداد 93), veis (جمعه 17 مرداد 93), رزا (جمعه 24 مرداد 93), شیدا. (جمعه 17 مرداد 93)

  9. #45
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    مینوش انگار منتظر بودم یکی یه نگاه با محبت کنه تا های های گریه کنم
    چه برسه به حرفای محبت آمیز تو ...

    بغض یه ماهم شکست و همینجوری دارم با گریه می نویسم.
    می دونی اصلا بحث ازدواج نیست.
    بحث اینه که من از تنهایی دارم عذاب می کشم.
    دلم فقط یه آدم می خواد که باهاش حرف بزنم
    جنسیتش فرقی نداره ، دختر پسر زن مرد
    یکی که جلوش تحقیر نشم ، یکی که وقتی باهاش حرف زدم از عواقبش نترسم. دلم صمیمیت می خواد

    حرفای اون اصلا مهم نیست چی بود. فقط مثل نمک رو زخم ریختن بود
    یه نمونش این بود که گفت تو که شوهر نمی کنی ، لااقل یه دوس پسر برا خودت پیدا کن ، ببره بگردوندت !!!
    بدون هیچ پیش زمینه ای ...
    یا پشت سرم به یکی که کوچیک تر از من بود گفته بود ازدواج کن. اونم گفته بود اول ویس . برگشته بود گفته بود : ویس که دیگه نرفت ...

    تو حالت عادی شاید این حرفا اصلا برام مهم نباشه
    اما الان که می بینم یه رابطه سه ساله رو تموم کردم و اون هم فقط شاید هفته ای یه دونه اس ام اس بزنه و بگه سلام . خوبی ؟
    یعنی حتی براش مهم نیست که چرا جواب نمیدم !!!!

    نمی دونم چی دارم میگم. فقط می دونم دلم گرفته وحشتناک
    طوری که آرزوی مرگ می کنم ، فقط به خاطر اینکه بعد از مرگم ناراحتی و اشک اونایی اذیتم کردن رو ببینم.

  10. 3 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 17 مرداد 93), the boy (جمعه 17 مرداد 93), شیدا. (جمعه 17 مرداد 93)

  11. #46
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام.

    اگه بخوای برگردی به اون آقا، یه خوشی و مسکن موقته برات.
    الان وقت داری ازدواج کنی. خیلی هم وقت داری.
    طبق اون چیزی که توی جامعه هست سنت برای ازدواج بالا نیست. خیلی از دخترها بالای سی ازدواج می کنند.

    اما اگر بخوای برگردی به سمت اون آقا و باز چند سال دیگه وقتت را به پای هیچی تلف کنی، یه زمانی می رسه که دیگه خیلی فرصتهات کم
    و امکان ازدواجت پایین می آد. زمانی که دیگه پشیمونی فایده نداره.

    حداقل 4-3 سال دیگه راحت وقت داری و بعد از اون کمی سخت می شه.

    چرا می ترسی اون آقا را رها کنی؟ چرا یک دفعه تمامش نمی کنی؟
    تا اون تمام نشه و تو خودت را پیدا نکنی و سرحال نباشی و ... خواستگار جدید و آدم جدید پیدا نمی شه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 18:19

  12. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 18 مرداد 93), meinoush (جمعه 17 مرداد 93), sanjab (جمعه 17 مرداد 93), veis (جمعه 17 مرداد 93), رزا (جمعه 24 مرداد 93)

  13. #47
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها

    چرا می ترسی اون آقا را رها کنی؟ چرا یک دفعه تمامش نمی کنی؟
    تا اون تمام نشه و تو خودت را پیدا نکنی و سرحال نباشی و ... خواستگار جدید و آدم جدید پیدا نمی شه.
    من که بر نمی گردم سمت اون شیدا جون
    اما به خدا اینا هم همش حرف و شعاره
    من تا 27 سالگیم ، یک پسر هم تو زندگیم نبود .
    اصلا مساله اینه تا به حال یک خواستگار ، یک آدم ، حتی معمولی ، حتی سطح پایین ، حتی خودش نه و خانوادش ، اصلا مطلقا به من به چشم یه دختری که ازش خواستگاری بشه نگاه نکرده . حتی در سطح پیشنهاد ، حتی غیر مستقیم ، حتی .... هیچی
    می فهمی هیچی !!!
    من نمی دونم ایرادم چیه
    به خدا ، خدا بدش نیاد ، تو خیابون نگاه می کنم به این مادرا که بچه بغلشونه
    همش میگم خدایا یعنی من چیم از اینا کمتره ؟

    اگر خواستگار داشتم و ازدواج نکرده بودم ، اصلا ناراحت نمی شدم از این حرفا
    اما واقعا و مطلقا ، یک نفرم رو من فکر نکرده .

    تا 27 سال کسی نبود .
    رابطه سه ساله ما هم بیشتر تلفنی بود. ربطی به این نداشت که به خاطر این موضوع خواستگار نیاد

    نمی دونم حکمت خدا چیه ؟
    تو خانواده ما که همه 18 میرن ، من 29 هستم و هیچی ....

    این آخرین پست امروزمه . احتمالا تا فردا نتونم جواب بدم. اما حرفاتونو می خونم.
    ویرایش توسط veis : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 18:31

  14. 4 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    Amir_23 (جمعه 17 مرداد 93), meinoush (جمعه 17 مرداد 93), the boy (جمعه 17 مرداد 93), شیدا. (جمعه 17 مرداد 93)

  15. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مهر 93 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    254
    امتیاز
    976
    سطح
    16
    Points: 976, Level: 16
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive500 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    156

    تشکرشده 290 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    مینوش انگار منتظر بودم یکی یه نگاه با محبت کنه تا های های گریه کنم
    چه برسه به حرفای محبت آمیز تو ...

    بغض یه ماهم شکست و همینجوری دارم با گریه می نویسم.
    می دونی اصلا بحث ازدواج نیست.
    بحث اینه که من از تنهایی دارم عذاب می کشم.
    دلم فقط یه آدم می خواد که باهاش حرف بزنم
    جنسیتش فرقی نداره ، دختر پسر زن مرد
    یکی که جلوش تحقیر نشم ، یکی که وقتی باهاش حرف زدم از عواقبش نترسم. دلم صمیمیت می خواد

    حرفای اون اصلا مهم نیست چی بود. فقط مثل نمک رو زخم ریختن بود
    یه نمونش این بود که گفت تو که شوهر نمی کنی ، لااقل یه دوس پسر برا خودت پیدا کن ، ببره بگردوندت !!!
    بدون هیچ پیش زمینه ای ...
    یا پشت سرم به یکی که کوچیک تر از من بود گفته بود ازدواج کن. اونم گفته بود اول ویس . برگشته بود گفته بود : ویس که دیگه نرفت ...

    تو حالت عادی شاید این حرفا اصلا برام مهم نباشه
    اما الان که می بینم یه رابطه سه ساله رو تموم کردم و اون هم فقط شاید هفته ای یه دونه اس ام اس بزنه و بگه سلام . خوبی ؟
    یعنی حتی براش مهم نیست که چرا جواب نمیدم !!!!

    نمی دونم چی دارم میگم. فقط می دونم دلم گرفته وحشتناک
    طوری که آرزوی مرگ می کنم ، فقط به خاطر اینکه بعد از مرگم ناراحتی و اشک اونایی اذیتم کردن رو ببینم.
    الان من خیلی ها رو میبینم تو سن 29 و 30 و ......... نه تنها ازدواج نکردن
    روحیه شون رو هم نباختن
    مثلن معلم زبانم - دانشجوی دکترامون که راحت داره واسه خودش پول درمیاره و ماموریت های خارج تهران میره و .............
    همشون هم دخترن و خیلی هم متین و باوقار
    هنوزم نمی فهمم کجای سن شما زیاد هس؟؟؟؟؟
    ریاد که هس
    ولی غیرمعمول نیس
    و خیلی ها مث شما هستن

    بعدشم با یکی دوست شو مث خودت مجرد
    که فوت و فن شوهر و دوس پسر پیدا کردن یادت نده
    من چفدر بدم میاد
    طرف انگار قله ی قاف رو فتح کرده ازدواج کرده

    این حرف آندره ژید کامل یادم نمیاد ولی یه قسمتش این بود کارهایی هس که همه ی مردم میتونن انجام بدن آن ها رو انجام نده
    الان ازدواج فقط یه مرحله هس نه یه قله
    درصد کمی از خانوم ها ازدواج نمیکنن
    و من نمیفهمم چه افتخاری نصیب آدم میشه وقتی یه کار معمولی انجام میده؟؟؟؟
    خوبه آدم همه ی مراحل زندگی رو موفق باشه توش
    روحیه ی خانم ها جوری هس که بهتره اردواج کنن
    ولی اگه نکردن
    چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ویرایش توسط nafiseh joon : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 18:42

  16. 4 کاربر از پست مفید nafiseh joon تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 17 مرداد 93), sanjab (جمعه 17 مرداد 93), veis (جمعه 17 مرداد 93), رزا (جمعه 24 مرداد 93)

  17. #49
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array
    ویس عزیز

    دوستان راهنمایهای خوبی کردند من هم بعنوان راهکار بهت یک پیشنهاد میدم

    از این افراد خاله زنک و بحثهای خاله زنک دوری کن...........


    مثلا سعی کن با گروههای ورزشی- طبیعت گردی- خیرین و ........ بری گردش و مسافرت....

    تو مهمونیها بیشتر با کسایی که اهل این صحبتها نیستند همصحبت شو بچه ها و آقایون گزینه های مناسب تری از این سوهانهای اعصاب هستند ازشون دوری کن

    اینکار چند حسن داره اولیش اینه که زندگی رو از نگاه بسته و محدود زن برادر کوته نظرت(ببخشید چون واقعا انگار دنیاش خیلی کوتاه و کوچک است) و امثال اونها نمیبینی....

    با انسانهای دیگه و فرصتهای دیگه آشنا میشی و تجربیات جدیدی بدست میاری.....

    متوجه میشی که دنیا چقدر بزرگ و ما و مشکلاتمون چقدر در برابر عظمتش کوچک.....


    جلوی چشم انسانهای خاله زنک نیستی و اونا مجبورند کمی فسفر بسوزونند
    و بدنبال موضوعات جدید برای بحث بگردند


    نمی دونم چقدر به باورم یقین داری ولی میتونی تا اندازه زیادی به این حرفم اعتماد کنی که اراده ای

    ماورای اراده ما در این امر ازدواج نقش عظیم - تعیین کننده و سرنوشت سازی داره .............

    پس بیا بهش اعتماد کنیم و توکل

  18. 4 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 17 مرداد 93), nafiseh joon (جمعه 17 مرداد 93), veis (جمعه 17 مرداد 93), شیدا. (جمعه 17 مرداد 93)

  19. #50
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مهر 93 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    254
    امتیاز
    976
    سطح
    16
    Points: 976, Level: 16
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive500 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    156

    تشکرشده 290 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    من که بر نمی گردم سمت اون شیدا جون
    اما به خدا اینا هم همش حرف و شعاره
    من تا 27 سالگیم ، یک پسر هم تو زندگیم نبود .
    اصلا مساله اینه تا به حال یک خواستگار ، یک آدم ، حتی معمولی ، حتی سطح پایین ، حتی خودش نه و خانوادش ، اصلا مطلقا به من به چشم یه دختری که ازش خواستگاری بشه نگاه نکرده . حتی در سطح پیشنهاد ، حتی غیر مستقیم ، حتی .... هیچی
    می فهمی هیچی !!!
    من نمی دونم ایرادم چیه
    به خدا ، خدا بدش نیاد ، تو خیابون نگاه می کنم به این مادرا که بچه بغلشونه
    همش میگم خدایا یعنی من چیم از اینا کمتره ؟

    اگر خواستگار داشتم و ازدواج نکرده بودم ، اصلا ناراحت نمی شدم از این حرفا
    اما واقعا و مطلقا ، یک نفرم رو من فکر نکرده .

    تا 27 سال کسی نبود .
    رابطه سه ساله ما هم بیشتر تلفنی بود. ربطی به این نداشت که به خاطر این موضوع خواستگار نیاد

    نمی دونم حکمت خدا چیه ؟
    تو خانواده ما که همه 18 میرن ، من 29 هستم و هیچی ....

    این آخرین پست امروزمه . احتمالا تا فردا نتونم جواب بدم. اما حرفاتونو می خونم.
    آبجی منم تا 26 سالگی یه دونه خواستگارم نداشت حتی حرف
    بعد یکی اومد که از هرجهت خوب بود
    با همون یکی ازدواج کرد و الان تو این 4 سال ما که بدی از دامادمون ندیدیم و خواهرم هم کوچکترین گله ای به مامانم نکرده

    بعد من تو 23 یه هواستگار پر و پاقرص سنتی رو مخ مث خودم فوق لیسانس داشتم
    که مامان و بابام به تجربه ی آبجیم اصرار کردن یه مدت ببینم و بشناسمش
    ولی من یه بار دیدمش گفتم ای کاش نداشتم مث آبجیم !!!!!!!!!!!!!!

    اینکه خانوم شیدا میگن ممکنه اون آقا باعث شه که کیس جدید سراغت نیاد درسته
    چون یه جا آدم داره به یکی فکر میکنه اصن نمیتونه کس دیگه رو تو ذهنش جا بده
    چون یه جورایی میدونه بهش نمیرسه ناراحته
    به نظز من یکی از معیارهای اکثر آقایون شاد و سرزنده بودن خانم هس ( چیزی که میگم با سبک بودن فرق داره )
    به هرحال شما باید ایشون رو از ذهنت دور کنی و به معیار های خودت واسه ازدواج فک کنی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanjab نمایش پست ها
    ویس عزیز

    دوستان راهنمایهای خوبی کردند من هم بعنوان راهکار بهت یک پیشنهاد میدم

    از این افراد خاله زنک و بحثهای خاله زنک دوری کن...........


    مثلا سعی کن با گروههای ورزشی- طبیعت گردی- خیرین و ........ بری گردش و مسافرت....

    تو مهمونیها بیشتر با کسایی که اهل این صحبتها نیستند همصحبت شو بچه ها و آقایون گزینه های مناسب تری از این سوهانهای اعصاب هستند ازشون دوری کن

    اینکار چند حسن داره اولیش اینه که زندگی رو از نگاه بسته و محدود زن برادر کوته نظرت(ببخشید چون واقعا انگار دنیاش خیلی کوتاه و کوچک است) و امثال اونها نمیبینی....

    با انسانهای دیگه و فرصتهای دیگه آشنا میشی و تجربیات جدیدی بدست میاری.....

    متوجه میشی که دنیا چقدر بزرگ و ما و مشکلاتمون چقدر در برابر عظمتش کوچک.....


    جلوی چشم انسانهای خاله زنک نیستی و اونا مجبورند کمی فسفر بسوزونند
    و بدنبال موضوعات جدید برای بحث بگردند


    نمی دونم چقدر به باورم یقین داری ولی میتونی تا اندازه زیادی به این حرفم اعتماد کنی که اراده ای

    ماورای اراده ما در این امر ازدواج نقش عظیم - تعیین کننده و سرنوشت سازی داره .............

    پس بیا بهش اعتماد کنیم و توکل
    آفرین
    ایشون راهنمایی های خوبی کردند
    مث طبیعت گردی
    شما که شاغلی و پولش رو داری
    اینجور جمع ها توشون خانم های مجرد زیاد هس و اذیت نمیشی و چرت نمیگن
    یه جورایی رسیدن به فکرای بالاتر از خاله زنکی
    تو اینجور جمع ها آقایون مجرد هم زیاد هس
    شما هم که سنت خوبه و یه تجربه هم داری
    گول روابط مسخره ی دوستی که اینجور جمع ها به وجود میاره رو نمیخوری انشالله

    از خانم های حاله زنک هم دوری کن به قول ایشون
    همون تو مهمونی های خانوادگی بیشتر با بچه ها بازی کن و با آقایون فامیل صحبت کن
    این زن برادرت هم مشکل داره
    بالاخره میتونی از برادرت بخوای باهاش حرف بزنه دیگه؟؟؟؟

    مشکل اصلیت این هس که تو فامیلتون دخترا زود اردواج میکنن
    والا تو فامیل ما که دخترا دیر ازدواج میکنن 29 سنی نیس
    اکثر دهترای فامیل 25-26 ازدواج میکنن
    ویرایش توسط nafiseh joon : جمعه 17 مرداد 93 در ساعت 19:07

  20. 4 کاربر از پست مفید nafiseh joon تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 17 مرداد 93), sanjab (جمعه 17 مرداد 93), veis (جمعه 17 مرداد 93), شیدا. (شنبه 18 مرداد 93)


 
صفحه 5 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.