به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 101
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آذر 93 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    735
    سطح
    14
    Points: 735, Level: 14
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 220 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم دقیقا شرایطم مثل شماست.................

  2. 2 کاربر از پست مفید donya66 تشکرکرده اند .

    پونه (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    سلام ویس عزیز


    من نمیدونم چرا هر دختری که خواستگار نداره فکر میکنه شاید عیب و ایرادی داره!!!

    نمیخواد ذره بین و برداری ببینی عیب و ایرادت چیه! !
    اولا که همه آدم ها عیب دارن! هیچ گلی بی نقص نیست:)
    دوما تعداد خواستگار به تعداد معرفهایی هستش که داری.
    من از خودم گرفته تا فامیل و دوست و آشنا دارم نگا میکنم همه خواستگارامونو، معرفی کردن. همه اگه ازدواج کردن با خواستگارهایی بوده که معرفی شده، خیلی کم مورد سراغ دارم که با کسی ازدواج کردن که خودش انتخاب کرده باشه.تازه همون یکی دو تایی هم که سراغ دارم، کلی تحقیق کردن بعد گذشت چندین سال تازه بفکر خواستگار ی افتادن.( البته بدون دوستی از دور دختر و زیر نظر داشتن ببینن خوبه یانه بعد به خانواده گفتن)

    خواستگار داشتن به کمییت نیست به کیفیته.
    در نهایت هر دختری با یکی از خواستگاراش ازدواج میکنه.حالا میخواد تا سن 29خواستگار داشته باشه و کسی و انتخاب نکرده باشه میخواد تا سن سی خواستگار نداشته باشه و در نهایت یک خواستگار براش بیاد و واقعا هم کفوهم باشن و ازدواج کنن.

    خواستگارا هم اول میگردن و پرس وجو میکنن و دنبال خانواده خوب میگردن.بعد اقا پسر و دختر و باهم اشنا میکنن که درمورد هم به شناخت برسن.

    یعنی پسر خوب، معمولا انتخاب همسر آیندشو، اول میسپره به خانواده اش، خانواده اقا پسر هم دنبال خانواده های خوب از طریق معرف ها میگردن.خانواده ای که بهشون بخوره.

    پس اصلا بخودت خورده نگیر که مگه من چه عیبی دارم.هرکسی که حرفی میزنه از نااگاهیشه.( منظورم از نااگاهیش اینه که نباید بگه دختر خواستگار نداره باید اگه پسر خوبی سراغ داره خودش معرفیت کنه، خواستگار خوب از خیابون پیداش نمیشه)
    اگه دیگران حرفی زدن که چرا تا الان مجرد موندی بگو، مورد مناسبی که هم کفوت باشه و مطابق معیارات باشن تاحالا پیدا نشده.

    اگه خانوادت حرفی میزنن، بهشون بگو، آخه خواستگار از خیابون که نمیاد، باید خانوادمونو معرفی کنن، بعد خواستگار میاد، معرف خواستگار میفرسته.
    بعدشم مگه من چمه؟ یه لیست از خوبیات که همینجا هم گفتی، نام ببر!
    اینجوری هم اعتماد بنفس خودت بالا میره، هم دگه خواهرهاتون و هم اشنایان نمیتونن بهتتون زخم زبون بزنن.

    درمورد درس خوندن هم میتونی بگی، من درس خوندم اما این قضیه مانع ازدواج من نشده، من راهمو اینجوری پیدا کردم و حس میکردم راه من، تو زندگی اینه و الانم پشیمون نیستم، کار خوبی هم به این واسطه پیدا کردم.و راضی هستم.
    تازه مگه شما قبلا خواستگار خوب داشتین که بخاطر ادامه تحصیل رد کرده باشین؟ و الان پشیمونین؟

    مردم معمولا از آدمهایی خوششون میاد که اعتماد بنفس داشته باشن، قوی و محکم باشن، پس محکم و قاطع جواب بده، تا هم اعتماد بنفست بره بالا هم دیگه دیگران حرفی دراین مورد نزنن.


    بعدشم سعی کن فیلتر اتو تو زندگیت بشناسی، مثلا من خودم میدونم اولین فیلتر بزرگ خواستگارام پدرم هستن، چون هر کسی با شناختی که از پدرم دارن جرات نداره سراغ خواستگاری دخترا پدر من بیاد:)
    دومیشم ذهن خوانیه دیگران درمورد خودمه که فکر میکنن فوق العاده سختگیرم.
    ممکن هم هست دیگران درمورد شما اینطوری فکر کنن، که خیلی سختگیری.برای همین معرفیت نمیکنن.

    مثلا من یبار یادمه تو یک مهمانی بودیم همه گیر داده بودن به ازدواج من و با این مقدمه هم شروع کرده بودن که اول زندگی نباید سخت گرفت و....

    یهو من که از معیارام گفتم همه تعجب کردن چون تو معیارهای من جایی برای مادیات نبود همه فکر میکردن من چون همیشه هرچی خواستم فراهم بوده نمیدونم که زندگی و باید زن و مرد باهم بسازن نه اینکه حاضر و اماده خواست.

    هرچند که بعدش متهم شدم به سخت گیری رو ایمان و اخلاقیات :))) اما بهرحال دیگران و از اشتباهی که کردن در اوردم. حداقل اگه خواستگاری معرفی میشه میدونن روی این بند باید تکیه کنن نه مادیات.

    شماهم بگرد حتما دلیلی داره که معرفی نمیشین.احتمال داره فکر کنن چون شما کار میکنین توقعاتتون بالاست.
    اگه میتونی تو جمع ها به یه نحوی از معیارات صحبت کن.شاید اگه مشکل این باشه حل بشه.

    ازدواج نکردن از ازدواج اشتباه کردن خیلی خیلی به مراتب بهتره.
    دیگه خودت داری مشکلات انتخاب های اشتباه و میببنی.
    خداییش بنظرت اگه این زنان عجله نمیکردن و درست انتخاب میکردن خوشبختتر نبودن؟
    یا حداقل اگه مجرد بودن آرامششون بیشتر از الان نبود؟
    که مجبورن با این همه مشکل تو زندگیشون مواجه بشن.، خیانت، کتک کاری، مجبوربه قطع رابطه با خانواده هاشون، گرفتن فرزندان، اعتیاد....
    اینها مشکلاتی نیست که دختران حساس جامعه بتونن براحتی تحمل کنن، من و تو دختریم میدونیم که زنانی که دارن تحمل میکنن چقدررررر زجر میکشن.
    گاهی نوشته های اقایونو میخونم که خانومهای خیانت دیده و تشویق میکنن که پشت شوهراشون باشن، میبینم چقدر راحت حرف میزنن، نمیدونن این بنده خداها چه زجری میکشن.

    پس مراقب باش، که انتخاب اشتباه نکنی عزیزم، و یه عمر پشیمونی و حسرت و برای خودت آسون نخری.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : شنبه 24 خرداد 93 در ساعت 07:08

  4. 8 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 24 خرداد 93), meinoush (شنبه 24 خرداد 93), redalatkhah (یکشنبه 25 خرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 24 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 24 خرداد 93), نوروزیان. (شنبه 24 خرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 شهریور 93 [ 16:50]
    تاریخ عضویت
    1393-3-24
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    228
    سطح
    4
    Points: 228, Level: 4
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    129

    تشکرشده 54 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از اقای شهاب مرادی در تلویزیون شنیدم که در جواب سوالی شبیه سوال شما گفتند: این مشکل تعدادی از جوونهای ماست و فقط شما این مشکل رو ندارید. و دونستن این موضوع که در این مشکل تنها نیستید باعث میشه مقداری از ناراحتیتون کم بشه و روحیتون بهتر بشه. همین بهتر شدن روحیه در ظاهر شما تاثیر گذاره.

  6. 4 کاربر از پست مفید مقیمی تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 24 خرداد 93), Eram (یکشنبه 26 مرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 10:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-13
    محل سکونت
    دشت
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    1,390
    سطح
    20
    Points: 1,390, Level: 20
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    834

    تشکرشده 492 در 107 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    سلام دوستان
    سلام ویس عزیز
    اولین کاری که باید انجام بدهی این است که گره ها و دغدغه های الکی ذهنت را باز کنی ناراحتی های شدیدی که تبدیل به یک غم بزرگ شده است را از بین ببری عقده ها را باز کن
    به خودت برس آخه دختر با این همه حس ها و انرژی های منفی به کجا می خواهی بررسی؟؟؟؟؟؟؟روحیه را قوی کن
    دختر همه چی به خدا ازدواج نیست همه چی خواستگار داشتن نیست
    این مرحله فقط بخشی از زندگی هست
    سخت نگیر
    همه چی که شوهر نیست تازه بدش می فهمی که چه اشتباهی کردی سخت گرفتی
    غداب بیخود به خودت نده. بچه!!!!
    به جاش شاد باش و از این روزها کمال استفاده و لذت را ببر
    به خدا شعار نیست من دقیقاً شرایط شما را دارم و می دونم چقدر عذاب می کشی می دونم خواب و خوراک نداری ثانیه ثانیه ات را درک می کنم
    ویس عزیز من از وقتی در این سایت مطالب و مشکلات دوستان را خواندم در نحوه برخورد اهداف تیپ قیافه و ... دقیقتر شدم برای مثال دیگه مثل قبل برای بچه های که زیر دستم هستن خشگ و خشن نیستم البته قبلاً هم به من گفته می شد به کسی رو نده بخصوص کارمندات ولی الان حریم مشخصی تعیین کردم در بحث کاری کاملاً جدی و مواقع دیگر خود خود واقعیم ام
    تمیزتر و منظم تر از قبل شده ام و البته یه کم هم بیشتر از قبل ارایش می کنم شادتر و پرنشات تر از قبل و بین همه همکارای خانم به شوخی می گم دیگه از رد کردن خسته شدم و دنبال گزینه مناسبم هستم و البته تاکید هم می کنم گزینه مناسب. در این مدت هم چند مورد پیش آمده که به شرایط من نخورده است
    با همسایه ها و هر کسی که یک بار برخورد می کنم و کاری پیش می آید دیگه همیشه گرم سلام و احوال پرسی می کنم عزیزم قرار نیست کسی از آسمون بیاد، خودت باید دست به کار شی راه دور هم نرو از همین اطرافیانت همکار ،خانواده و ....
    در ضمن مهربون باش و بی منت عشق بورز بی منت (نه به هدف ازدواج)به همه بخصوص زن داداشات و خواهرات و ... مثل من بگو دیگه تصمیم به ازدواج گرفتم و اهل بودن و شخصیت شخص برام مهمتر از مادیات هست
    خودت را دوست داشته باش تو و من کامل هستیم حتی اگر گزینه مناسب در شان و شخصیتمان پیدا نکردیم ایرادی بر مانیس ما کامل هستیم از گناه هم به دور باش و ارزشت را پایین نیار هر مردی ارزش تو را ندارد قدر خودت را بدان.
    موفق باشی
    بیاموزیم بی قید و شرط عشق بورزیم،

    بی قصد و قرض حرف بزنیم،

    بی دلیل ببخشیم،

    و از همه مهمتر

    بی توقع به انسانها
    محبت کنیم
    ویرایش توسط fariba s : شنبه 24 خرداد 93 در ساعت 09:21

  8. 10 کاربر از پست مفید fariba s تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 24 خرداد 93), idenay (یکشنبه 08 تیر 93), sanjab (شنبه 24 خرداد 93), فدایی یار (شنبه 24 خرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 24 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 24 خرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), دختر بیخیال (شنبه 24 خرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)

  9. #15
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من هم فریبا و دختر بیخیال راست می گویند. درسته که فامیلهایتان کارهای اشتباهی کرده اند اما شما اگر زرنگ باشی می توانی از آنها استفاده کنی. ببین اینکه می گی جمع های فامیلی دارید خیلی خوبه. اگر حرفی شد با اعتماد به نفس بگو من دوست دارم ازدواج کنم و اگر مورد مناسبی معرفی شود خیلی هم خوشحال می شوم. اصلا سعی کن خودت در بحث پیشقدم شوی و به نفع خودت پیش ببری. کلا به قول دختر بیخیال خیلی از موارد ازدواج توسط فامیل معرفی می شوند. این یک امکان بالقوه است شما بالفعلش کن. حتی بگو اگر از شهرستان هم معرفی شوند قبول می کنم تا اقوام دورترتان هم اگر کسی را می شناسند معرفی کنند. توی همه فامیل ها دلخوری پیش می آید اما آدم های زرنگ روی دلخوری ها تمرکز نمی کنند و از نقاط قوت استفاده می کنند.

  10. 7 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 24 خرداد 93), fariba s (شنبه 24 خرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 24 خرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), دختر بیخیال (شنبه 24 خرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام ويس عزيز.

    مدتي هست كه شديدا گرفتارم و كارهام به هم ريخته و تو هيچ تايپيكي نظر نذاشتم.

    اما دلم نيومد تايپيكت رو ببينم و نظرم رو نذارم.

    ما يه استادي داشتيم ميگفت آدم همه تخم مرغهاش رو تو يه سبد نميذاره.منم يه مدت به ازدواج و خواستگار و بقيه مسائلش فكر ميكردم واقعا روحيم خراب شده بود.

    اما الان كه به اين موضوع فكر نميكنم و ميگم هر چه بادا باد. با وجود تمام مشكلات ديگه شديدا روحيم بالاست

    شما به همه جنبه هاي زندگيت دقت كن و براي هم كدوم به اندازه خودش فكر كن و وقت بذار

    در مورد ازدواج هم شما جوري برخورد نكن كه ديگران اين رو به نشانه ضعف شما بذارن.اجتماعي هستيد درست ولي محيط هاي اجتماعي رو كه حضور داريد تغيير بديد.

    اگر بتوني بدون ازدواج احساس خوشبختي كني اگر خدايي نكرده فرصت ازدواج پيش نياد هيچ چيزي رو از دست نميدي.

    پس زندگيت رو بكن اگر فردي كه لياقتت رو داشت سر راهت قرار گرفت ازدواج ميكني اگرم نه هيچ چيزي رو از دست ندادي.

    واما در مورد اون فرد.

    لازم است گاهی در زندگی بعضی آدم ها را گم کنید تا خودتان را پیدا کنید !





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...





    ویرایش توسط صبوری : شنبه 24 خرداد 93 در ساعت 10:57

  12. 11 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 24 خرداد 93), Eram (یکشنبه 26 مرداد 93), fariba s (شنبه 24 خرداد 93), meinoush (شنبه 24 خرداد 93), redalatkhah (یکشنبه 25 خرداد 93), فدایی یار (شنبه 24 خرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 24 خرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), دختر بیخیال (شنبه 24 خرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array
    سلام خانم ویس

    اگر موافق هستید یک NGO ایجاد کنیم به اسم "مجردهای سن بالای غصه خور" ، من خودم هم اولین نفری هستم که عضو این گروه میشم فقط به این شرط که من بشم رییس این NGO


    من هم شرایطم تا حدی زیادی مشابه شما هست با این تفاوت که من یک پسر30 هستم، برای همین گفتم چند خطی اینجا بنویسم.. راستش من از ترم اخر دانشجوییم یعنی حدود 7-8 سال پیش شروع کردم به خواستگاری رفتن (کلا از جوونی من ادم ازدواجی بودم )، بقدری عطش ازدواج داشتم که یادمه اولین خواستگاریم روظهر روز عاشورا(یا تاسوعا، خاطرم نیست) رفتم .ولی از اون زمان که حتی پول کت شلوار خواستگاریم رو از مامانم قرض گرفتم تا الان که به لطف خدا شرایط و موقعیت خوبی دارم هنوز مجرد هستم … نه اینکه فکر کنید توی این چند سال مداوم خواستگاری میرفتم و بخاطر وسواس هنوز انتخاب نکردم! نه اینطور نیست بلکه توی این چند سال اتفاقاتی میفتاد که گاها وقفه های یک دو ساله توی این پروسه شکل میگرفت… یک دوبار ورشکستگی کامل توی بیزینسم بخاطر کم تجربگی و تا میومدم کمر راست کنم و دوباره از زیر صفر رشد کنم ، میدیدم یک دوسال وقفه افتاده ، مریضی و زمین گیر شدن مادرم و تا بهبود ایشون یک دوسال از دست رفته بوده و خلاصه اتفاقاتی که انگار همه دست به دست هم قرار بود بدن تا اون پسری که توی 22 سالگی همه فکر میکردن نهایتا تا یک دو ماه دیگه متاهل میشه ،هنوز دارم میرم خواستگاری و هنوز در این سن عزب وار سر بر بالش بزاره.


    میخوام کمی رک باشم پس اگه ازرده خاطر میشید پاراگراف زیر رو نخونید :

    راستش رو بخواید ، هم من سن ازدواجم خیلی گذشته هم شما و هم سنهای ما … کار به جامعه ندارم که شاید این شرایط براش عادی باشه، چون جامعه مبنای درست و غلطی نیست ، پسر باید نهایتا تا 25 سالگی و دختر باید نهایتا تا 22 سالگی ازدواج کنه ، یعنی باید طوری باشه که وقتی دیگه به این سنین رسیده بودن خانواده هاشون و خودشون نگران بشن که داره کم کم دیر میشه ، نه اینکه تازه خانواده های دخترخانمها از سن 25 سالگی به بعد اجازه میدن برای دخترشون خواستگار بیاد و پسرها هم تازه از سن 30 که کمی تونستن خودشون رو پیدا کنن بفکر متاهل شدن بیفتن… اما اشکال نداره ، جوامع با سعی و خطا مسیر خودشون رو پیدا میکنن ، همیشه یک عده ، یک نسل ، گاها چند نسل باید قربانی بشن تا ناهنجاری ها به هنجار تبدیل بشن ، تا جامعه بفهمه داره به بیراهه میره .. خوب قرعه سر این موضوع هم به نام ما زده شده بوده… البته خود ما مقصر اصلی هستیم ، خود ما که هر کدوم از ما و خانوادها هامون جامعه رو شکل میدن ، خود مایی که اومدیم تمام مسیرهای خوشبختی و سعادت رو از دل دانشگاه و ورود فرزندان به دانشگاه عبور دادیم ، وقتی همین قشر از دانشگاه فارغ شدن ، نتونستن کار متناسب با تحصیلات و درشان مناسبی پیدا کنن ، رفتن ادامه تحصیل دادن ، فوق لیسانس ، دکترا و … ، دخترها هم دیدن هرچقدر منتظر شدن از ازدواج خبری نیست ، رفتن اونها هم ادامه تحصیل دادن ، فوق ، دکترا و.. دیگه پسرها به اندازه پدرهاشون همت و غیرت و پشتکار برای کسب درامد و روزی حلال ندارن ، منتظر یک کار مهندسی باکلاس پشت میز نشینی زیر باد کولر با حقوق ان میلیون تومن هستن .. نه تنها همت پدرهاشون رو ندارن ، بلکه به اندازه پدرهاشون هم که از صفر زندگیشون رو شروع کردن به خدا اعتماد ندارن ، به خدایی که گفته شما ازدواج کنید ، رزق و روزیتون رو من میرسونم ، از اونطرف هم خانواده ها تا تونستن شرایط رو سختت تر کردن ، مهریه های بالا ، مراسم های انچنانی ، جهزیه های زیاد و تکمیل و…. حتی امروزه خانواده هایی که ادعای مذهبی بودن و ارزشی بودن دارن ، باز هم اینکه اقا پسر یک موقعیت اجتماعی بالا داشته باشه ، حقوق فلان قدر داشته باشه، خانواده انچنانی داشته باشه و… براشون اکثرا اهمیت داره و خیلی از این خانواده ها از دین و اخلاق صرفا یک استفاده ابزاری دارن و پاش که میفته خودشون تمام اموزهای دینی رو فراموش میکنن .


    کمی از موضوع پرت شدیم .. اما من چند تا موضوع در مورد بخشی از مساله شما به ذهنم میرسه که خدمتتون عرض میکنم:


    اول اینکه میگن زمانیکه یک بلا همگانی بشه تحملش ساده تر میشه ، مثلا فرض کنید یک زمانی هست شما خدای نکرده توی خونه بیمار بشید ، یکسره بیتابی و جزع فرع میکنید وهمش به سلامتی اطرافیانتون نگاه میکنید و حسرت میخورید ، ولی یکزمانی یک بیماری توی کل شهر و کشور شیوع پیدا میکنه که اکثر مردم بهش مبتلا میشن ، دیگه اینطور خیلی ناراحتی و غم و غصه شما کمتر هست ، چون مردم زیادی هستن که درد شما رو دارن … حالا داستان تاخیر ازدواج هم توی کشور همینطور هست ، این فقط مشکل شما نیست ، مشکل بسیاری از دختر پسرها هست که سنشون بالا رفته و هنوز مجرد هستند ، پس غصه نخورید که مثل شما خیلی زیاد هست. توی کمتر خانواده و فامیلی هست که با این معضل دست به گریبان نباشن.

    دوم اینکه زندگیتون رو به ازدواج گره نزنید ، زندگی خیلی ابعاد زیادی داره ، فرض کنید سیستم افرینش انسان طوری بود که قرار بود کل عمرش رو به تنهایی سپری کنه ، اصلا چیزی به اسم ازدواج نبود ، حالا زندگیتون به چه شکلی بود؟ مسلما همه ما ادمها اومدم توی این دنیا که یک کاری انجام بدیم ، قسمتی از بار این دنیا رو به دوش بکشیم ، یکی قراره یک پزشک خوب بشه ، یکی یک مهندس خوب ، یکی یک استاد خوب ، یکی یک کارگر خوب ، یکی یک دانشمند برجسته ، یکی یک نقاش و هنرمند خوب ، یکی یک ادم خیّر که بشریت خدمت رسانی کنه و… پس فکر ازدواج رو از سرتون بیرون کنید ، بزارید اون پروسه خودش انجام میشه ، شما دنبال اهداف و برنامه های خودتون باشید .

    سوم اینکه به خدای بزرگ ایمان و اعتماد قلبی داشته باشیم ، اعتماد یک شعار نباید باشه ، باید یک باور قلبی باشه ، همونقدر که اعتماد دارید که پدر و مادر شما به شما مهربان و مهرورز هستن ، و جز خوبی و خوشی شما چیزی نمیخوان ، میلیاردها برابر این مهربانی رو خدای بزرگ در حق بنده اش داره . یک زمانی ادم یک کار خلاف میخواد انجام بده توش گره میخوره و کار پیش نمیره ، اما الان صحبت سر موضوع ازدواج هست ، یک امر مقدسی که اینقدر خدا و ائمه بهش تاکید داشتن ، حالا ما یک امر مقدس مثل ازدواج داریم ، از اونطرف هم خدایی داریم که فقط به فکر مصلحت ما هست ، پس چرا کار گره میخوره ؟ پس چرا ما همه کار میکنیم ، توی جامعه ظاهر میشیم ، توی جمعها حضور پیدا میکنیم ، کار و تحصیلات داریم ، خانواده خوبی داریم و… ولی باز هم هنوز ازدواج نصیب ما نشده؟ ایمان داشته باشید اتفاقی نیست ، خدا گاهی میخواد صبر بنده اش رو امتحان کنه ، گاهی هنوز اون اقا پسری که لایق شماست هنوز ظرف زمانش پر نشده که شما نصیبش بشید ، گاهی میدونه الان شما ازدواج کنید ازدواج خوبی نخواهید داشت و…….. من و شما بنده ایم ، ما فقط باید بندگی خودمون رو بکنیم و به وظایف خودمون در هر قسمت از زندگیمون عمل کنیم ، خدایی داستان رو بزاریم به عهده خدای مهربون ، اعتماد کامل داشته باشیم بهش و بدونیم هیچ کس توی این جهان دلسوزتر و مهربونتر از خدا نسبت به ما نیست وخیلی چیزها هست ظاهر خوشی نداره ولی در باطن فقط خیر و صلاح ما در اون هست.


    چهارم اینکه شما توی زندگی طبق گفته خودتون فرد موفقی بودید، اینکه الان اطرافیان به شما نیش و کنایه میزنن ، بخاطر حسادتشون نسبت به شما هست ، اگر شما یک دختر غیرزیبای سیکل ناقص بیکار بودید ، اگر تا 50 سالگی هم مجرد میموندید کسی اصلا به شما چیزی نمیگفت ، چون چیزی نداشتید که توی چشم دیگران باشه ، اما ما ادمها اینقدر کوچیک هستیم که همیشه میخوام کمبودهای خودمون رو با تحقیر نداشته های دیگران جبران کنیم… برای اینکه نیش و کنایه های دیگران اذیت نکنه شما رو یک کار میگم انجام بدید ، تضمینی جواب میده !

    بی خیااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااالی ‼

    دقیقا با همین شدت و غلظتی که کلمه بی خیالی رو نوشتم ، با همین شدت بی خیال باشید. هر کسی هر حرفی بهتون زد ، یک گوش رو در کنید یکی رو دروازه ، یعنی حتی یک ثانیه هم حرف اونها رو توی ذهنتون نگه ندارید که بخواید تجزیه و تحلیل کنید ، اصلا فرض کنید اونها حرفاشون خطاب به شما نیست ، فرض کنید اصلا حرفهای اونها مثل یک صوت از اصوات طبیعت هست ، مثل صدای قناری ، صدای باد ، صدای کلاغ، صدای یک موتور سیکلت و.. که وقتی ما میشنویم نهایت اثرش توی ذهن ما ده ثانیه هست و بعد همه چی تموم میشه … روزانه هزاران صدا وارد گوش ما میشه که ما بهشون اهمیت نمیدیم ، نیش و کنایه های دیگران هم یکی از اون اصوات … باور کنید نیش و کنایه ها مردم کم خرد تغییر نمیکنه فقط از شکلی به شکل دیگه عوض میشن. مجردی ، میگن چرا مجردی؟ متاهلی میگن چرا بچه دار نمیشی؟ بچه دار میشی، میگن چرا بچت رو عروس داماد نمیکنی، میمیری میگن چرا فلان جا خاکش کردید و فلان جا مراسم گرفتید و…. پس تمرین کنید که چطور با نیش و کنایه ها کنار بیاید . حسن این کار این هست که اگه الان این مهارت رو یاد بگیرید در اینده زندگی شیرینی خواهید داشت ، چون غیر ممکنه در اینده از دست نیش و کنایه های یکی از افراد مثل همسر ، مادر همسر ، خواهر همسر و خلاصه یکی از بستگان همسر یا حتی توی محیط کار و… در امان باشید! پس یک مهارت اساسی هست که با یاد گرفتنش و با بی خیالی زدن خودتون زندگیتون شیرین تر بشه.

    پنجم اینکه برای ازدواج سن و زمان در نظر نگیرید ، یعنی یکسره با خودتون نگید 29 سالم شد ، 30 سالم شد وووو ازدواج نکردم ، اینطوری یک استرس الکی بخودتون تحمیل میکنید ، از زندگیتون لذت ببرید ، به شئون دیگه زندگیتون برسید و همه چیز رو به خدا بسپارید. هر موقع زمانش شد خبرتون میکنن.

    ششم اینکه خودتون رو به هیچ وجه با دیگران مقایسه نکنید ، خدا رو هزار بار شکر کنید که اینقدر شرایط اجتماعی و تحصیلی خوبی دارید ، مگر ازدواج و فرزند اوری و… مسابقه المیپیک هست که هر کس زودتر ازدواج کنه هر کس بچه بیشتری داشته باشه ، موفق تر و جایگاه بالاتری داره؟ نشده دیکه! زوری که نیست!

    هفتم اینکه حتی در همین تاخیر ازدواج هم مثبت بین باشید ، مثلا اینکه من گاهی که قراره غصه بخورم که چرا ازدواج نکردم ، هم قراره استارت غصه خوردن درونم شکل بگیره فکر میکنم که مثلا الان چقدر نسبت به چند سال پیش من رشد داشتم ، چقدر خودم رو بهتر شناختم ، چقدر الان ملاکهام شفاف هست بر عکس گذشته که واقعا ملاکهای مبهم و حتی نامعلومی داشتم ، چقدر الان میدونم چه مدل دختر خانمی رو برای ازدواج میخوام ، چقدر الان اگه ازدواج کنم بهتر قدر همسرم رو میدونم ، چقدر بخاطر رشد درک و فهمم تنشها و درگیری های اول زندگیمون ان شالله کمتر هستن و…

    یک فرمول تکراری هم برای ارامش بهتون یاد اوری کنم که اگه بهش پایبند باشید فوق العاده براتون ارامش میاره: اشتباهات و خطاهای گذشته رو لحظه ای بهش فکر نکنید ، ذره ای ترس هم نسبت به اینده ای که هنوز هیچ کس ندیده ، نداشته باشید ، ترسها و پیش بینی های منفی ما نسبت به اینده اکثر مواقع حادث نمیشن ، پس حال خوش الانتون رو بخاطر گذشته و اینده خراب نکنید.

    خلاصه اینکه فعلا همین!
    ببخشید پرحرفی کردم چند وقت نیومدم سایت دیگه امروز عقده اش رو توی تاپیک شما خالی کردم

  14. 18 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 26 خرداد 93), Eram (یکشنبه 26 مرداد 93), fariba s (شنبه 24 خرداد 93), khaleghezey (شنبه 24 خرداد 93), mohammad6599 (سه شنبه 27 خرداد 93), sanjab (شنبه 24 خرداد 93), فدایی یار (شنبه 24 خرداد 93), فرشته مهربان (یکشنبه 25 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 24 خرداد 93), نوروزیان. (شنبه 24 خرداد 93), هستی مسافر (پنجشنبه 04 دی 93), مقیمی (شنبه 24 خرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), خیال (دوشنبه 26 خرداد 93), خیال تو (شنبه 18 مرداد 93), صبوری (شنبه 24 خرداد 93), صبا_2009 (شنبه 24 خرداد 93)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    خانم ویس من از ماجرای دوستی شما هیچی نمیدونم.

    ولی دلم نیومد این جا نظر ندم..یکی از اشناهای ما بود اونم مامان بی سیاستی داره میرفتی مجلس از همون اوایل که دختراش توی سن ازدواج بودند میدید همش به فکر تیپ خودشه (شما ظاهرو بگیرید تا بقیه قضیه ها)کلا زیاد به خونشون اهمیت نمی داد میرفتی خونشون دو ساعت طول میکشید چایی می اوردند..سینی پر چایی بود... یا یکی دیگه که میشناسم بنده خدا تا 30 سالگی هنوز هم مجرده با این که هم خونشون جای خوبی هست هم خودش خوشگله هم خیلی به خودش میرسه ولی از خونه داری و همسر داری هیچی بلد نیست ..میری خونشون یکم ادب و اجترام حالیش نیست اون قدر که وقت میزاره روی ماسک صورتش که خدایی ناکرده چروک نشه اگه وقتشو گذاشته بود روی کدبانو بودن تا الان بار ها ازدواج کرده بود..اونم مامانش همچین تعریفی نبو دو هش به فکر خودش بود..
    یه بار یه جایی دیدیمیش از هم دور یه سر تکون داد رفت (من با مامانم و خوناودم بودم) یه دختر مودب میاد جلو احوال پرسی میکنه..

    نمی خوام مامانا رو مقصر کنم ولی میگن مادرو بین دخترو ببر این خیلی تاثیر داره...البته باید احترام مادر رو داشت در هر صورتش ولی باید ادم سعی کنه راه درست رو بره.. یکی از دخترای همسایمون مامانم همش ازش تعریف میکرد میگفت ماشالله به این دختر و...
    فکر کنم الان 20 سال داشته باشه ...من چون برای ازدواج ایده ال خاص خودم رو دارم گفتم نه ..چند وقت بعدش دیدم ازدواج کرده بعدش طرف هم خونه داره (منم میرفتم عمرا به من میدادند)

    خواستم بگم این چیزایی که شما گفتید و رعایت میکنید و دارید و خیلی هم خوبه اینا یه رو قضیه هستش این یعنی این که یه پسر از دور شما رو میبینه براش جذابیت دارید ولی بعدش که میخواد اقدام به خواستگاری کنه شاید توی مراحل بعدی به یه سری مشکلاتی میخوره و یه چیزایی میبینه و میشنوه که اینا باعث میشه طرف حتی خواستگاری هم نکنه شما هیچ وقت نفهمید..

    ضمنا متاسفانه حالا برای پسر ها (همون طور که الان برای خانواده ی دختر ها مهمه داماد چی باشه و... ) خیلی مهمه طرف باباش چیکارست چند نفرند وضع مالیشون چقدره و اینا همه تاثیر میزاره...

    من خودم اصلا این طور ادمی نبودم وفعلا هم نیستم ولی از وقتی که توی این سن همون طور که جناب محمد 23 گفتند اقدام کردند و هیچکی بهم اعتماد نکرده و گفتند تو فلان چیزو نداری و. خب دلگیر شدم به طبع منم سنم بره 30 اگهمجرد باشم و همه چیز تموم بشم اون وقت دیگه فقط همین طوری از یه دختر خوشم بیاد نیمرم جلو تا کلی ته و توشو در میارم اگه ببنیم همه چی خوبه اون وقت اقدام میکنم ولی الان فقط خود اون خانم برام مهم نبود..واگه میفهمیدم پدرش فلان منصب هم داره حتی ناراحت هم میشدم و ترجیح میدادم یه فرد عادی باشه ولی بعضی وقتا خودمون یه چیزا رو برای بقیه عقده میکنیم و از ماست که بر ماست

    خلاصه خودتون رو ناراحت نکنید...منم که پسرم الان حس خوبی دیگه به ازدواج ندارم و ناراحتم...شما هم که دخترید از نداشتن خواستگار گله منیددی ..با هممون هم دردیم...

    انشالله خدا خودش درست کنه.

  16. 6 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    fariba s (شنبه 24 خرداد 93), Quality (دوشنبه 17 شهریور 93), فرشته مهربان (یکشنبه 25 خرداد 93), مصباح الهدی (شنبه 24 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)

  17. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 94 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,372
    سطح
    20
    Points: 1,372, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 54 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست خوبم وقتی تاپیکت رو خوندم دهنم باز موند انقدی که فک کردم نکنه این تاپیکو من زدم
    با این تفاوت که شما کار و موقعیت اجتماعی خیلی خوبی داری و خواسگار نداشتی و من تحصیلات بالا و شغل ندارم اما خواسگار داشتم منتهای مراتب همه رو خونوادم بدون اینکه در موردشون زحمت تحقیق به خودشون بدن رد کردن و الان دقیقا توی خونه و خونواده شرایط ازار دهنده شما رو دارم
    ببخشید که من نمی تونم کمکی کنم بقول اون ضرب المثل که میگه :کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
    ،شدیدا درکت میکنم و از ته دلم واست دعا میکنم

  18. 4 کاربر از پست مفید خیال تشکرکرده اند .

    فدایی یار (یکشنبه 25 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), خیال تو (شنبه 18 مرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)

  19. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    دوستان من واقعا ممنونم
    واقعا شاد شدم که این همه نظر و این همه حرف رو زحمت کشیدید و برای من نوشتید. دست همگی درد نکنه . چه اونهایی که راهکار پیشنهاد دادن ، چه اونهایی که همدردی کردن که امیدوارم زودتر کار خودشون هم به نتیجه برسه

    حالم به یمن حرف های خوب شما نسبت به دیروز یه کمی بهتره . البته هنوز کمی نگرانم که امیدوارم روز به روز بهتر بشم.

  20. 5 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    meinoush (شنبه 24 خرداد 93), mohammad6599 (سه شنبه 27 خرداد 93), فدایی یار (یکشنبه 25 خرداد 93), فرشته مهربان (یکشنبه 25 خرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)


 
صفحه 2 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.