به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگر تهران هستی روانپزشک خوب سراغ دارم. چند نفر را دیده ام که پیش این دکتر رفته اند و خیلی بهتر شده اند. آشنای ما خودش دکتر است و بچه اش را پیش این دکتر می برد. بعد ما به حرف این آشنایمان کسان دیگری را که مشکل داشتند پیش این دکتر فرستادیم. اونها هم راضی بودند. فقط اگر می خواهی زندگی کنی با این آقا اولا باید مهارت هایی را بلد باشی . باید قوی تر از الان باشی و اگر هم خواستی بچه دار شوی برای اینکه بچه ات بیمار نشود از متخصص ژنتیک کمک بگیری. من این نکات را که به شما گفتم براساس زندگی کسانی است که دیده ام.

    - - - Updated - - -

    اسم دکترش هم علیرضا ظهیرالدین است مطبش خیابان سمیه. وقت هم نمی خواهد بگیری. می توانی بین مریض بروی.

  2. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 28 خرداد 93), mina64 (دوشنبه 26 خرداد 93)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی نوپو جان
    هنوز به ادامه زندگی یا جدایی اطمینان ندارم.البته از ترسن به جدایی بیشتر فکر میکنم
    بله تهران هستم.اتفاقا دنبال دکتر خوب بودم
    سرچ کردم اسمشون رو تو اینترنت،همین شماره که تونتدهست شمارشونه.
    هزینه هاش همون ویزیت دکتر متخصص هست؟؟؟یا بیشتره؟؟؟
    البته حفظ زندگی من هم ظاهرا هزینه مالی بالایی داره و هم عاطفی بالایی
    نمیدونم ارزش داره حفظش یا ادامه ندم
    بازم ممنون
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. کاربر روبرو از پست مفید mina64 تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هر چی بیشتر درباره بیماری دو قطبی مطالعه میکنم بیشتر نگران میشم
    همیرم اخه اصلا حالات افسردگی ازش ندیدم
    همش حالت شیدایی توش هست
    دارم به جدایی فکر میکنم
    واقعا انگاری از سرطان بدتر هست
    هنوز دکتر نرفتیم
    ولی از بس مطالعه کردم رو مریضیش وسواس گرفتم
    وایییی چی کار کنم اروم شم؟؟؟؟
    هیچ حرفی امیدوار کننده هیچ جا نخوندم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. کاربر روبرو از پست مفید mina64 تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سریعتر ببرش پیش متخصص تا بهتر بتونی فکر کنی و تصمیم بگیری , وقتی هنوز نمی دونی بیمار هست یا نه بیشتر عذاب میکشی
    موفق باشی و خوشبخت

  8. کاربر روبرو از پست مفید sama_t تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی شرایط سختی هست ده جور رفتارشو تحلیل میکنم
    هم شخصیت نمایشی هست
    هم دوقطبی
    وای خدا خودم بیشتر گیج شدم
    نیستش تا ببرم دکتر
    تو انجمن ازاد هم که هنوز جوابی نگرفتم
    نمیدونم چه جوری با خودم و یا جدایی یا زندگی کنار بسام که بعد پشیمون نشم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. کاربر روبرو از پست مفید mina64 تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 28 خرداد 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 شهریور 93 [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1393-4-22
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    916
    سطح
    16
    Points: 916, Level: 16
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 14 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مینای عزیز
    این زندگی را اگر با عشق شروع کرده ای ارزش دارد حفظش کنی اما نه اگر به اجبار ازدواج کردی تمامش کن.
    تو مجبور نیستی از کسی پرستاری کنی. تنها یک مادر می تواند از کودک مریضش پرستاری کند و یا یک عاشق.
    وگرنه همزیستی شما تنها به درد همسرت اضافه می کند. یک مادر (عاشق- همراه) مهربان هیچ وقت سر کودکش (همسر- معشوقش) داد نمی کشد که چرا مریض است چرا تب دارد حساب نمی کند که چقد پول باید پای او حرام کند و ...
    مینای عزیز من هم یک دوقطبی هستم. چند سال بدترین روزهای زندگی ام را گذراندم. همین طور که تعریف کردی. روان شناسم تشخیص داد که با رفتارهای همسرم این بیماری در من شکوفا شد. اما او خودش نمی داند! با تحقیر ها و نافهمی های همسرم راه بهبود من سد شد. با دخالت های اطرافیان و معرفی دکترهای گوناگون، که این دکتر آشناست، از این دکتر راضی ایم، و ... چند سال سر دوانده شدم و قربانی تشخیص های اشتباه شدم تا اینکه خوب شدم. بله. باورش سخت است؟
    من خوب شدم. چون خودم به داد خودم رسیدم. اما در تمام روزهایی که در گیجی بیماری ام همسرم مرا خرد می کرد و تنها می گذاشت همه چیز را می فهمیدم. و در ذهنم ثبت می کردم. با خودم عهد کرده بودم روزی که به این درجه از سلامت رسیدم او را ترک کنم. کسی که در روزهای وحشتناکم نه تنها کنارم نبود که سوهان روحم می شد، لیاقت این را ندارد که روزهای آرام و خوشم را با او قسمت کنم. حالا خدا هم از او تقاص گرفته.
    برای همین پیشنهاد می کنم مینا جان به همسرت لطف کن و او را به حال خودش رها کن. بگذار به آغوش پر مهر مادرش برگردد تا به امید خدا به سلامت برسد. این اتفاق می توانست برای خودت هم بیفتد. ممکن بود خدای نکرده تصادف کنی و فلج شوی. خب صد البته واضح است همسرت در صورتی شما را طلاق نمی داد که یا از انسانیت بهره ای برده باشد و یا از محبت.

  12. کاربر روبرو از پست مفید لائورا تشکرکرده است .

    mina64 (پنجشنبه 06 شهریور 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 آذر 94, 20:39
  2. تصمیم به جدایی دارم، شوهرم دست از کاراش بر نمیداره
    توسط maria_smile1 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 آبان 94, 21:46
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 مهر 92, 22:30
  5. درست تصمیم گرفتم یا نه؟! (چطور برای آشنایی برای ازدواج اقدام کنم؟)
    توسط immortal6369 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 فروردین 91, 00:03

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.