اتفاقا میشه اینطور هم فکر کرد که چون شما 15سال با هم مثل دو دوست بودید،مثل پسرخاله ها و دخترخاله های دیگتون بودید و یهو این پسرخاله شده همسر ،شده یه شخصی خیلی متفاوت تر از پسرخاله های دیگه ،همینم میتونم سخت باشه. حتی از ازدواج با غریبه هم غریب تر!
خیلی از دخترا میگن ما نمی تونیم با پسرخاله یا پسرعمو مثلا ازدواج کنیم،مثل برادرمون هستن. متوجه منظورشون میشید؟ یعنی یه عمری ما این آشنا رو به چشم پسرخاله (عمو) دیدیم نمی تونیم فکر کنیم یهو شده شوهرمون! در صورتیکه برای یه غریبه ای که تا حالا نبوده این حس رو نداریم و راحت تر می پذیریمش.
پس بهش فرصت بدید، ولی اینطور که شما میگید خیلی کم با هم صحبت می کنید،از کی اینطور بودید؟ از اول نامزدی همینطور بودن دخترخانم؟
به نظر خودتون موقع نامزدی و خواستگاری شما خوشحال بود؟ از حرفاش چی برداشت می کنید؟
مثلا تو صحبتاش مقایسه ای نمی کنه؟ از دوستای مجردیش چیزی نمیگه؟
اصلا تا حالا ازش دلیل کم حرفیش رو پرسیدید؟؟ رو در رو هم با هم صحبت می کنید؟!
قرار نیست جور خاصی صحبت کنید،چون جلسه خواستگاری نیست که شما بخواید با تشریفات و رسمی و یه جور خاص صحبت کنید.چه جوری حرف بزنم آخه من تو ادا کردنه جملات یه خرده مشکل هم دارم به قول معروف یکم زبونم شله دیگه دست خودم که نیست
الان شما باید خودتون باشید، خیلی راحت... هر طور که بلدید صحبت کنید. حرف دلتون رو بزنید، خودتون باشید...
منظورتون دقیقا چیه؟؟ یعنی عاشقانه صحبت کنید یا به دور از احساسات؟ رسمی صحبت کنید یا راحت؟ .... منظورتون اینا هست؟
می تونید علائق دخترخالتون رو پیدا کنید و راجب اونا باهاش صحبت کنید، راجب درساش ازش بپرسید، بهش بگید اگه بتونید کمکی کنید حتما بهتون بگه.
ولی از طرفی خیلی بهش گیر نشید، بگید اگه دوست داشت خودش تماس بگیره، مثلا بگید الان موقع امتحانات هست من نمی خوام مزاحمت بشم،هر وقت خودت فرصت داشتی زنگ بزن منم خوشحال میشم صحبت کنیم.
ببینید تماس میگیره؟چی میگه؟
راستی رابطه شما قبل نامزدی چطور بود؟
اون موقع هم این خانم همینطور کم ارتباط برقرار میکرد باشما؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)