به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    بگو ای خاله قزی؛ چادر یزدی، لپ قرمزی، اگه من دل بدم به تو، تو هم به من دل میبازی؟
    ایشون هم می فرمایند: خاله و درد پدرم. من که از گل بهترم، چرا میزاری سر به سرم؟!
    .
    رمانتیک بازی رو بزارید برای بعد. یک عمر فرصت دارید تا جملات به یادماندنی به همسرتون بگید. الان وقت غافلگیر کردن نیست وقت احترام گذاشتنه. رسمی و محترمانه اقدام کنید.

  2. 8 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    hanie_66 (سه شنبه 13 خرداد 93), khaleghezey (یکشنبه 11 خرداد 93), parvizb (سه شنبه 13 خرداد 93), pasta (دوشنبه 12 خرداد 93), toojih (یکشنبه 11 خرداد 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 11 خرداد 93), کامران (چهارشنبه 14 خرداد 93), پونیو (یکشنبه 11 خرداد 93)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    بهش بگو :

    من تورو میخوام تو هم منو میخوای؟
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mahasty (یکشنبه 11 خرداد 93), parvizb (سه شنبه 13 خرداد 93), toojih (یکشنبه 11 خرداد 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام برادر عزیز
    چون این مسائل در این تالار عادی شده؛متاسفانه دوستان و حتی من گاهی حوصله نداریم که از اول ماجرا با حوصله توضیح دهیم.
    اما من از شما خواهش می کنم دو تا تاپیک زیر را بخوانید.
    در آنجا دختر بی خیال خیلی راهنمایی های با حوصله ای داشتند.

    وقتی این ها را خوندین اگر سوالی بود بیایید حتما بپرسید و با آرامش بحث کنیم.

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  6. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    parvizb (سه شنبه 13 خرداد 93), toojih (دوشنبه 12 خرداد 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 12 خرداد 93), شیدا. (دوشنبه 12 خرداد 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 خرداد 02 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-7-14
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    9,149
    سطح
    64
    Points: 9,149, Level: 64
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 201
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 59 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان از همه تون واقعا ممنونم. نظراتتون چه شوخی چه جدی، همه اش برام راهنما بود.
    دو تایپیکی رو هم که گفتین خوندم . فهمیدم کاری که میخوام انجام بدم درست نیست.
    اما به نظرتون بهتر نیست قبل از هر کاری نظر ایشون رو بدونم؟
    برای ی پسر بهتره که پیش یک نفر آبروش بره تا ده نفر
    اگه جواب اون خانوم منفی باشه فقط خودم و خودش خبردار میشیم و همه چی تموم میشه. اما اگه با خونواده برم و جواب منفی بشنوم پیش خونوادمم ضایع میشم.

    لااقل میتونم با جمله ای که ستاره عزیز گفتن شروع کنم:

    میخواستم بدونم شما قبول میکنید که ما با خانواده مزاحمتون بشیم؟




  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    به نظر من خوبه که از نظرشون مطلع باشین و بعد اقدام کنید.میتونین ازشون درخواست کنین که شماره ی منزلشونو برای امر خیر به شما بدن.اگه تا حدی باهاتون موافق باشن خودشون شماره رو میدن
    موفق باشین

  9. کاربر روبرو از پست مفید hanie_66 تشکرکرده است .

    parvizb (چهارشنبه 14 خرداد 93)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    دوست محترم
    در رابطه با پست اولت: همون طور که دوستان هم اشاره کردند زیاد خوش خیال نباش..ببین شاید اونا بهت خیلی احترام بزارند خیلی دوست داشته باشند ولی این اصلا الزاما به این معنا نیست که شما رو بخوان به عنوان داماد قبول کنند نه این که شما ازشون کم تر باشی یا هر چی دیگه خواستم بگم بین این دو تا فرق هست پس زیاد برای خودت تصور نکن همین الان بری جواب مثبت توی جیبته که فکر کردی برم چی بهش بگم غافل گیرش کنم !! یه وقت میبینی جواب اون منفی بود و خودت غافل گیر میشی

    در رابطه با پست اخرت: من یکی از هم کلاسی هامو سه سال زیر نظر داشتم خیلی دختر خوبی بود و هست یه تاپیک زدم خودم اول برم بهش بگم یا از طرف خونواده اقدام کنم(البته بگم اگه شرایطشو داشتم زودرت از این ها اقدام می کردم و من اومدم الان اقدام کردم به حساب خودم یه حداقل شرایطی رو داشتم) و دوستان لطف کردند و نظر دادند و هر کدومش یه سری مزایا داشت و یه سری معایب...(ضمنا بگم من نه مثل شما ولی میدونستم شاید اون دختر خانم از من بدش نیاد خلاصه واقعا فکر نمی کردم این طوری باشه نظرش ؟!!)
    در نهایت تصمیم گرفتیم مامانم زنگ بزنه خونشون و مامانم تماس گرفتند و جواب منفی شنیدیم و دلایلی که مامانشون اوردند از زبان دخترشون گفتند ( و من هیچ وقت نفهمیدم این حرفا واقعا حرفای خود دخترشون هم بود یا نه حرفای مامانش بود صرفا یا حتی اینا بهانه ای بود برای رد کردن من یا اصلا اون دلایل واقعی بود و حتی خواستم برم ازشون بپرسم ولی دیگه قسمت نشد و ترم هم تموم شد و دیگه منصرف شدم)

    فکر نکن راحت این طور نوشتم یعنی بهش اون قدر ها علاقه نداشتم...نه اتفاقا میدونم خیلی باید بگزره و بگردم تا شاید دوباره یه خانمی با اون معیار ها پیدا کنم به هر حال قسمت این بود و هفته ی اول واقعا ناراحت بودم با این که اولش با خودم عهد کردم اگه جواب منفی شنیدم ناراحت نشم...

    شما هم باید بپذیری اگه اونا جوابشون منفی باشه دیگه به عنوان تکنسین هم پات از اون خونه قطع میشه و یکم هم توی ذوقت میخوره ولی تکلیفت با خودت روشن میشه... ولی اگه جوابشون هم مثبت شه و قسمت هم باشید خب دیگه خیلی هم خوشحال میشی و... واقعا ریسکه ببین اگه اونا بهت اعتماد کرده باشند به عناون کسی که میری خونشون بعد ببیند از دخترشون خوشت اومده خیلی فرق میکنه ه نوع ادم هایی باشند یکی هست بهش بر میخوره یکی هست استقبال میکنه و باید پی همه چی رو به تنت بمالی ...

    این که خودت بری یا خونوادت اقدام کنند..ببین به هر حال شما الان نه یه سنی میخوای ازدواج کنی بعدش هم کلی از پسر ها میرند خواستگاری و جواب منفی میشنوند این جوری ایا یعنی همشون جلوی خونوادشون ضایع شدند ؟؟؟نه
    پس اگه صرفا دغدغت این بود که به خوناوده نگی اتفاقا بذار خونوادت اقدام کنند این طوری اگه جوابشون هم مثبت باشه خیلی بهتره..

    ولی اگه خودت پیشنهاد بدی ممکنه بتونی دختر رو تحت تاثیر قرار بدی و دختر خانم هم میتونه پدر ومادرش رو تحت تاثیر قرار بده..کاری که اگه من میکردم شاید نتیجه میگرفتم ولی خب من خواستم از اولش مورد مقبولیت خوانوده ی عروس هم باشم نه این که داماد تحمیلی بشم یه سری چیزا روی برای خودت حل و فصل کن بعدش تصمیم بگیر...

    و اما من الان اصلا پشیمون نیستم..البته دو افسوس خوردم یکی به خاطر این که اون دختر خوب قسمتم نشد و دوم این که همون هر از گاهی توی این مدت طولانی ذهنم درگیرش میشد و انگار اب در هون کوبیدم البته فکر ایشون خیلی به پیشرفت من کمک کرد این که همیشه وقتی بهش فکر میکردم باعث میشد حتی توی خیابون به دختری نگاه نکنم یا بیش تر تلاش کنم تا بتونم الان ازش خواستگاری کنم و این طور هم شد ولی خب قسمت نشد ...یه هفته خیلی سخت بود..ولی الان اون قدر درگیر مسایل کار وزندگی شدم دیگه به ازدواج فکر نمی کنم..همیشه متنفر بودم از پسرایی که بعد 30 ازدواج می کردند شاید خودم شدم یکی مثل اونا ولی خب من خواستم و اقدام نکردم ولی نشد دیگه..من خیلی سخت یه دختر رو انتخاب میکنم و اگه انتخاب کنم بد جور تا تهش هستم...

    راستش دلم خیلی پره ... این قدر دارم توی این تالار تاپیک های خیانت میبینم...دیگه از ازدواج زده دارم میشم... وقتی من خواستگاری کردم ازم پرسیده نشد ایمانم چقدره اهل نماز روزه هستم ایا خانواده ی اصیلی دارم ایا عرضه ی کار کردن دارم ایا میتونم پدری خوب و مهربان برای بچه هام باشم ایا اون قدر مهارت های زندگی رو دارم دیدگاهم نسبت به زندگی چیه و صرفا چون شغل ثابت و کارت پایان خدمت نداشتم رد شدم..خب باید قبول کرد یه جوون که میرسه توی سن 27 به اینا میرسه ولی این که ایا اون تونسته تا این سن سالم زندگی کنه کسی ازش نمی پرسه و چون شغل ثابت داره و موقعیت اجتماعی تثبیت شده دیگه بهش دختر میدند (البته نه این که همه بد باشند) ولی کسی که تا اون سن توسنته باشه سالم زندگی کنه مخصوصا توی جامعه ی الان اون مرده واقعی هستش و گر نه کسی هم که نتوسنته باشه خب قطعا بعد ازدواج باز هم خیانت میکنه دیگه...

    انشالله شما و همه ی جونا خوشبخت بشید...

  11. 5 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    Amir_23 (چهارشنبه 14 خرداد 93), capitan (چهارشنبه 14 خرداد 93), mehrdad91. (سه شنبه 26 مرداد 95), parvizb (چهارشنبه 14 خرداد 93), تبر2 (چهارشنبه 14 خرداد 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  3. قبول کردن پیشنهاد خوابیدن پیش هم در دوران نامزدی بدون هیچ محرمیتی !!!
    توسط tanhaei در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 06:04
  4. پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج؟
    توسط keyvan در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 19:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.