مینا عزیز چه خوب شد دوباره سر زدی نگرانت شده بودم.
عزیزم خب چرا بهشون نمیگی اگه که دیگه ارتباطی نیست چرا اون خانوم با توجه به اینکه یک برادر شوهر دیگه هم هست خانواده خودش و خانواده شوهر شما هم هست برای کارهاش به شوهر شما زنگ میزنه.
خب بگو من برای اینکه به آرامش برسم دیگه دوست ندارم ایشون به شوهر مم زنگ بزنن مردان دیگه ای هستن برای کمک .
از شوهرتم بخواه شماره ایشونو بلاک کنن یا شمارشونو عوض کنن.یا اگه شما زنگ یا پیامی دیدین از خانواده یا از شوهرتون بخواین که پیگیری کنن و بخواین دیگه تماسی نباشه.
اینجوری که شما با خودخوری بدتر خودتو اذیت میکنی.یکی از بخش های قفس شیشه ای همین بود که همسر میتونه هرزمان که خواست سر زده به محل کار همسرش بره. اگه اینطوری خیالت راحتتر میشه خب قفس شیشه ای و اجرا کن، شاید حالت بهتر بشه و وقتی با چشم های خودت ببیننی گه چیزی نیست دیگه با آرامش بیشتری بتونی به زندگیت ادامه بدی.
یکار دیگه هم میتونی بکنی، با شوهرت برو پیش یک مشاور، اون مشاور با صحبت با شوهرت میتونه بفهمه که شوهر شما واقعا پشیمون شدن و دیگه قصد هیچ ارتباطی ندارن. و اینجوری خیالت راحتتر میشه.
میتونی هم برای اجرای قفس شیشه ای به شوهرتون بگین که چون اتفااق بدی تو زندگیتون افتاده و شما نمیخواین دوباره این اتفاق بیوفته و از یک طرفم نگران هستین و برای به ارامش رسیدن نیاز دارین که این روش اجرا بشه.در پایانم میتونی اینطوری عنوان کنی که من میدونم که شما بطور کل پشیمون شدین که من و زندگیتونو خیلی دوست دارین، میدونم دیگه از اعتمادم سواستفاده نمیشه ولی من نگران اون زن هستم، من به اون زن اعتماد ندارم چون هنوز میبینم که ارتباطاتی هست.مثه اون تماس.
علاقه مندی ها (Bookmarks)