سحر جان به نظر من بیخودی خودتو گول نزن از یک طرف می گویی ديشب اومد خودش ميگفت نميخاسته اصلاً. منو ببينه و ميخاسته مامانشو ببينه و زود بره اصلاً بهم توجه نميكنه ،اون همون دوروزي كه مياد اينجا تمام مدت سرش تو گوشيشه و اس ميده تا من ميام تلفنو قطع ميكنه و از طرف دیگر میگویی : آخه اون وقتايي كه مياد شهرستان و منو ميبينه اخلاقاش خيلي بهتر ميشه اصلاً با اون آدم زمين تا آسمون فرق ميكنه دورو برم مياد بهم اهميت ميده .
اینکه می گویی بعد از اینکه مشکل مالی پیدا کرده اینطور شده باز هم این رفتارش را توجیه نمی کند . زندگی هزار و یک مشکل دارد . مردی که اینقدر زود خودش را ببازد مرد زندگی نیست .
به نظر من از طریق بزرگترها ، تکلیفت را مشخص کن . اگر الان از این زندگی بیای بیرون خیلی بهتر است تا اینکه بعد از 10 سال ، با 2 تا بچه به این نتیجه برسی .
به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداست . من یک سال عقد کرده بودم و در طول این یک سال ، حتی یکبار هم به همسرم زنگ نزدم و همیشه اون بود که زنگ می زد و ابراز محبت می کرد و هفته ای ، یکی دو بار هم به دیدنم می آمد و هر دفعه هم با کادو و شیرینی می آمد و کلی مرا به گردش و تفریح و رستوران می برد . بهمین خاطر این رفتارهای همسر شما ، به نظر من خیلی عجیب است .
و تا 15 سال هیچ مشکلی با هم نداشتیم ولی الان 6 ماه است که متوجه شدم به من خیانت کرده است . آنهم زمانی که من گرفتار بارداری و بچه داری بودم . و الان به خاطر وجود 2 تا بچه ، در برزخ ماندن و رفتن گیر کرده ام .
تو هنوز فرصت های زیادی برای ازدواج داری ، و موقعیت تحصیلی بالایی هم داری . به چه چیز این مرد دلخوش کرده ای ؟ هر دفعه که وسوسه شدی بهش زنگ بزنی یاد رفتارهای بدش بیفت بعد تصمیم بگیر .
سعی کن زنی باشی که مردی به تو احتیاج دارد نه زنی که به مردی احتیاج دارد . برای حل مشکلت دعا می کنم . تو هم برای من دعا کن . برایت آرزوی بهترین ها را دارم . موفق باشی .
علاقه مندی ها (Bookmarks)