اگر می دونسته در سطح سارا نیست،به فکر غرورش نبوده،اگر نمی دونسته و پیشنهاد داده،باز م
به فکر غرورش نبوده.
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
اگر می دونسته در سطح سارا نیست،به فکر غرورش نبوده،اگر نمی دونسته و پیشنهاد داده،باز م
به فکر غرورش نبوده.
khaleghezey (شنبه 10 خرداد 93), toojih (جمعه 09 خرداد 93)
تشکرشده 2,575 در 920 پست
در مورد معیارهایت باید بگویم درست فکر می کنید. سطح خانوادگی شما خیلی تفاوت دارد. من خودم این گونه ازدواج ها را دیده ام. دختر خودش لیسانسه و معلم بود. خانواده اش همه تحصیل کرده و وضع مالی خوب و یک خانه بزرگ در همان شمال غرب تهران که شما هستید. ایشان با یک پسری ازدواج کرد که حسابدار بود اما در یکی از محله های تهران می نشست که اصلا خوشنام نبود. چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ مادی. حالا اسم نمی یارم که به کسی برنخوره. خانوادهاش هم آدم های بدی نبودند اما به هر حال شرایطشان این بود و تحصیلات نداشتند.
حلا مشکل اینجا بود که نه تنها خود آقای داماد بلکه تمام خانواده و فامیل های ایشان به همسرشان حسادت می کردند. داماد اولش با این هدف ازدواج کرد که به سطح بالاتری برود اما درون خودش دوست داشت بالاتر از همسرش باشد و تحمل اینکه وضع مالی و خانوادگی همسرش بهتر است را نداشت. دائما با همسرش کل می انداخت. این خانواده اتفاقا خیلی به دامادشان احترام می گذاشتند و حتی به اسم کوچک صدایش نمی کردند یا به او تو نمی گفتند . مشکل دیگر اینجا بود که فرهنگ چنین خانواده هایی این است که به درآمد پسرهایشان متکی هستند. برای همین همه سعی شان را می کنند که پسرشان از آنها اطاعت کند و هر چه می خواهند به آنها بدهد. حتی این کار را به قیمت پایین آوردن شان عروسشان انجام می دهند. همین مساله دایما این خانم را آزار می داد. مدام خانواده همسر خردش می کردند تا پسرشان در دست خودشان بماند و به آنها کمک مالی کند. این خانم دائما باید صرفه جویی های زیادی می کرد اما خانواده همسرش گوشی موبایل عوض می کردند.
به هر حال جامعه ما به طبقاتی تقسیم شده است که هر طبقه فرهنگ خاص خودش را دارد. بهتر است هر کس از طبقه اجتماعی خودش دختر انتخاب کند.
khaleghezey (شنبه 10 خرداد 93), nana0cute (شنبه 10 خرداد 93), فرهنگ 27 (جمعه 09 خرداد 93)
تشکرشده 72 در 24 پست
فکر میکنم هنوز شما در عالم رویا زندگی میکنید!
اگر یه نگاهی به تاریخ تولدتون بکنید متوجه میشید که باید از خواسته های رویاییتون کوتاه بیایید
یه وقت متوجه میشید که خیلی دیر شده!
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
درود بانو sarah khasteh
والا انصافم خوب چیزیه بخدا حالا چون کله ما کچله و خوشدسته هرکی از راه میرسه باید یه دونه بزنه پس کلم اینم شانسه ما داریم همه ماشین و خونه زمین و حساب بانکی ارث میبرن ماهم کچلی رو از بابامون ارث بردیم
منظورم که توی انتخاب ایشون نبودش که شما 30 سالتونه و خواستگارهای زیادی داشتید و مطالعه هم داشتید باتجربه هستید و خودتان را خوب میشناسید.
منظورم خواستگارهای بعدی که ان شاء الله برای شما میان و پاجلو میزارن بیشتر دقت کنید.مثل خیلی از بانوان تالار در مورد جلسات خواستگاری و طرز سوال پرسیدن و حتی طرز پوشیدن لباس مناسب هم مشورت میگیرن.
چه ایرادی داره در مورد معیارهایی که داردی بنویسید و با دوستان همفکری کنید اینجوری هم شما از تجربیات دوستان استفاده می کنید هم ما یه چیزی از تجربیات شما یاد میگیریم.
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
تشکرشده 1,508 در 444 پست
سلام، به نظر من همینکه تشخیص دادین که ایشون براتون مناسب نیستند کافیه. هیچ ارتباطی هم به اینکه شما چند سالته یا ایشون چند سالشونه نداره. مهم تصمیم گیری درسته و انتخاب راهی که باعث بشه در زندگی احساس بهتری پیدا کنی. حالا این تصمیم توی سن 20 سالگی میتونه برای یکسال بعد باشه یا توی سن 50 سالگی برای 30 سال بعد.
در مورد نحوه گفتن هم باید تا حد ممکن روراست و سریع بهش اطلاع بدین. در مورد دلایل هم به نظرم نباید صحبت کرد مگر اینکه شرایطی دارین که اگر ایشون تلاش کنند و اون شرایط رو بدست بیارند باز براتون قابل بررسی میشه. چون وقتی در مورد دلایل صحبت میکنین طرف مقابل میتونه امیدوار باقی بمونه و فکر کنه اگه تلاش کنه میتونه از نظر شما قابل قبول بشه. همچنین توی جواب دادن هم اگه دست دست کنین و دیر جواب بدین باز هم ممکنه امیدوار بشه و جواب نه شنیدن براش سخت بشه.
باید جواب نه رو صریح و سریع گفت: من فکرهام رو کردم و از نظر من ما برای ازدواج با همدیگه مناسب نیستیم.
ایشون میتونه ناراحت بشه، میتونه رابطه اش با شما مثل قبل دیگه نباشه، میتونه ضربه بخوره،... ولی راه بهتری نیست. هر راه دیگه ای هم برای اون و هم شما بدتره.
پ.ن: پست جناب معاون کلانتر به نظرم خیلی خوب بود. چقدر چیزهای خوب مینویسه. فقط آدم باید حوصله داشته باشه اون همه حرف رو بخونه. امیدوارم حداقل صاحب تاپیک این حوصله رو داشته باشه. اگه دست من بود تا حالا حتما کلانترش میکردم. البته به شرط اینکه کمتر حرف میزد.
khaleghezey (شنبه 10 خرداد 93), sanjab (شنبه 10 خرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 10 خرداد 93), معاون کلانتر (شنبه 10 خرداد 93), بی نهایت (شنبه 10 خرداد 93), شیدا. (شنبه 10 خرداد 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)