به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    می بخشید اگه با جزییات مسئله خستتون می کنم

  2. کاربر روبرو از پست مفید bloom تشکرکرده است .

    bloom (دوشنبه 25 شهریور 87)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    اي واي
    عجب مادر شوهري داريا!!!!!!(البته در آينده)... با كارهاش اعصاب آدم رو خورد ميكنه.... به نظرم يك لحظه هم نميشه تحملش كرد. دركت ميكنم. بازم خوب دووم آوردي كه تونستي اين همه توهين رو تحمل كني و هيچي نگي
    خدا بهت صبر بده.اميدوارم مادر شوهرت هم متوجه اشتباهش بشه
    واست آرزوي موفقيت ميكنم....
    شکست برای کسانی است که از اتفاقات درس نمیگیرند؛
    انسان یا پیروز میشود یا تجربه کسب میکند؛
    انسان عاقل هیچ گاه شکست نمیخورد

  4. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    من منتظر نظرات دوستان و کارشناسان محترم هستم

  5. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    من به بن بست رسیدم واقعا روزی که اومدم تو تالار فکر می کردم می تونم نتیجه بگیرم ولی دیدم بقیه انقدر خودشون مشکل دارن که حال حوصله ی
    راهنمایی منو ندارن من امیدوارم مشکل همه دوستان به نحوی حل بشه ولی برای من دعا کنید که بتونم تا آخرش تحمل کنم

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 87 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1386-9-18
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,881
    سطح
    39
    Points: 3,881, Level: 39
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    دوست عزیز من میدونم داری چی میکشین جوفتتون
    من دقیقن عین مشکل شما را ندارم اما در اوج نا بودی هستم
    ما هم 2-3 سال به خاطر هم جون کندیم و خون دل خوردیم و حتی هر روز تحقیر شدیم اما مادرم برای یک لحظه هم کوتاه نمیاد به هر چیزی که شما بگید چنگ انداختیم اما فقط مادرم نمیگذاره و اونقدر قدرت داره که نمیتونیم حریفش بشیم
    خانواده طرف من غریبه هستن و از شهر دیگه
    میتونین تاپیک من را در تالار بخونین با عنوان ما را خرد کردند
    من نمیدونم باید به شما چه دل داری یا راهنمایی کنم
    فقط میتونم بگم درکتون میکنم و تا جایی که میتونین کم نیارین
    ما داریم همون ضربه عاطفی که roya.b میگن را تجربه میکنیم
    هر دو ما داریم در این یک دندگی بی دلیل خانواده ها مخصوصا مادم ذوب میشیم
    هر دوپیر شدیم
    خوشحال میشم اگه شما بتونین راهنمایی کنین

  7. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    از زمانی که موضوع رو مفصل توضیح دادم دیگه کسی جواب نداده یعنی انقدر مشکل من بزرک و غیر قابل حله؟

  8. #17
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    سلام به همگی
    من نیاز به هم فکری فوری دارم دوسه روز پیش خانواده ی طرفم آب پاکی رو ریختن رو دستش و گفتن که برای تو خواستگاری اون دختر نمی آییم اگه تصمیمتو گرفتی و می خوای باهاش ازدواج کنی خودت برو و اقدام کن ولی بعدش حق نداری دیگه پاتو تو خونه ی ما بزاری ...
    اونم تصمیم گرفته تنها اقدام کنه به منم گفته که با مامانو بابام صحبت کنم و بگم که خودش تنها میاد حالا بگین من چی کار کنم از یه طرف اون بخاطر من داره تز خانئادش می گذره چون می گه دلایلشون واسه مخالفت منطقی نیست و دارن عمر من و تورو الکی تلف می کنن از طرفی هم تو این دوسه روز بعد اون بحثا حسابی بهم ریخته نه غذا می خوره نه خونه می ره دو شب گذشته خونه ی دوستش بوده
    من می دونم گذشتن از خانواده خیلی سخته منم دلم نمی خواد این طوری بشه ولی باور کنین اون دیگه چاره ای نداره چون تمام راهارو امتحان کرده
    حالا بگین من چیکار کنم اگه منصرفش کنم از این کار معلوم نیست تا چند سال دیگه باید اینطوری با تکلیف بمونیم اگرم نه که.....

  9. #18
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    کسی نظری نداره

  10. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 88 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1387-6-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    سلام عزیزم.راستش من نمی دونم این مخالفتا واسه چیه.منم بابام مخالفه.میگه صبر کن من ه مردم برو .من تصمیم گرفتم بی خیال شم.مگه آدم چند بار به دنیا میاد.به جای غصه خوردن بچسب به زندگیت.من دارم این کارو میکنم.خیلی سخته ولی چاره ای ندارم.همه چیزو سپردم به سرنوشت.سعی کن تو این روزا به خدا نزدیکتر بشی.خیلی آرومت می کنه.غصه خوردن فقط تو رو از بین میبره.حتی رو قیافه هم اثر میذاره.زشت می شی ها.غصه نخور خانومی .همه چیزو بسپار به خدا.اگه بخواد بشه میشه و هیچ کسی هم نمیتونه تو کار خدا مداخله کنه.به نظر من یکم صبر کنید.چندوقت بیخیال شین تا مادرش یکم آروم بشه.اصرارای شما اونو بیشتر تحریک میکنه.یه مدتی اصلا حرفشو جلوش نزنید تا شاید به خودش بیاد.امیدوارم بابای منم یه روزی متوجه اشتباهش بشه.به امید روزای خوش.التماس دعا

  11. #20
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: بعد این همه سختی کشیدن خانوادش مگن نه

    ممنونم ازت gole orkideh
    اتفاقا ما هردومون داریم سلامتمون رو به خطر می ندازیم من که شدیدا لاغر شدم جوری که 7 کیلو از وزن طبیعیم اومدم پایین و این باعث نگرانی خانوادم شده اونم مشکل قلبی پیدا کرده و مدام قلبش درد می کنه تا حالا چند بار دکتر رفته گفتن عصبیه دیگه دیگه واقعا نمی دونم چیکار باید بکنم


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.