سلام وضعیت منم مثل خودته عین خودت چند وقته که دارم تاپیکت رو دنبال میکنم دادگاه مهریه رو چیکار کردی واسه من که افتاد عقب ...
کارای همسرت خیلی خیلی شبیه همسر منه و من شیبه تو فقط امیدوارم خداوند اول به تو بعدم به من کمک کنه
تشکرشده 18 در 9 پست
سلام وضعیت منم مثل خودته عین خودت چند وقته که دارم تاپیکت رو دنبال میکنم دادگاه مهریه رو چیکار کردی واسه من که افتاد عقب ...
کارای همسرت خیلی خیلی شبیه همسر منه و من شیبه تو فقط امیدوارم خداوند اول به تو بعدم به من کمک کنه
تشکرشده 2,698 در 675 پست
مینوش جان سلام
اول اینکه از ناراحتی که بین شما و برادرت پیش اومد مطلع شدم ولی شارژ نداشتم باهات همدردی کنم پست هم برات گذاشتم ارسال نشد چون محدود بودم
دیگه هرگز بخودتون نگید بینوا . چشم
خداییش سوالت خیلی سخته . خب برا من و از دیدگاه من سینه مرد صحرایی از غمه دیده مرد دریایی از درد .
واین صحرا و اون دریا هردو تحمل شدیدترین سختی هارو هم دارن و تو خودشون جا میدن . دیگه اینکه ما مردا هر چیزی با زحمت(رنج) بیشتری بدست بیاریم قدرشو بهتر میدونیم . مثلا پول در آوردن شما خانمها خیلی راحت خرج میکنید ولی نمیدونید که ما بابت ریال به ریالش چه چیزایی تحمل میکنیم تا فقط حلال باشه وقتش بماند ( من خسیس نیستم بد برداشت نشه )
اولا باید دید رنجی که اون خانم به همسرش وارد میکنه از کجا سرچشمه میگیره گاهی از سر ناقصی عقل ( البته نه همه من ببخشید) خب اینجا تحملش واجبه
گاهی زن تو سختی ها کم میاره و مرد باید بیشتر به همسرش مهربونی کنه تا بحران رد بشه و براش جبران کنه .
بانو مرد تکیه گاه زنه و زن جز مردش کسی نداره پس باید ناراحتی هاشو بریزه تو سینه شوهرش و اینجاست که صبوری زن قناعت زن بساز بودن زن در شونه راست مرد ( وجدان پاک ) عشق ایجاد میکنه و مرد بیشتر از گذشته عاشق همسرش میشه
بانو این قضیه برعکسشم هست . شما به دوستان نزدیک خودمون نگاه کن چطور عاشق شوهرش شده باوجود ناراحتی
بانو اون چیزی که شما باید داشته باشی مهربونی .اطمینان آرامش در وجود یه مرد طوریکه حس کنه اگه در کنار شما باشه زندگی بیدقدقه و پر آرامشی خواهد داشت . وقتی اسم همسر آینده ات را با ضمیر مالکیت صدابزنی و یا براش احترام ارزش مند قائل باشی . عشق خودش میاد . و دوستاشتنی خواهی شد وقتی تو مرکز قلبش جا پیدا میکنی .. براش از دست دادن شما غیر باور و غیر ممکن میشه هر چند شما راضی به ادامه نباشی ( دور از زندگیت )
مورد دیگه موضوع رابطه زناشویی میتونه باشه . به این رابطه پیوند محکمتری میده و در نهایت فرزند که اوج یه زندگی میتونه باشه
بانو برا مردای خوب همه زنهای خوب یه جورن و تا میشه باید زندگی حفظ کرد برا همین هم در قرآن حق طلاق به مرد داده شده چون مردا تحمل ناسازگاری همسرانشونو بهتر دارن و بیشتر به زندگی پایبند هستن چون با تمام وجودشون برا احیا یه زندگی تلاش میکنن .
بانو چیزیکه دنبالشی در وجود شما هست فقط بسترش هنوز محیا نشده تا خودتونو محک بزنین صبور باشید . دنبالش نباش شما داری چون نگاه مردانه نسبت به خودت نداری نمیتونی ببینی به چشم خواهری من در وجود شما دیدم داری.
بابت همدردیت و اینکه تو بحران هفته گذشته بهم سر زدی و مهر تایید پای راهنمایی دوستان گذاشتی ممنون
بانو من به برگشت فکر نمیکنم و علتی برا دوستاشتنش ندارم . کسیکه منو به راحتی کنار گذاشت برام ارزشی نداره من قصه عمر تباهی زندگیمو میخوردم که خدارو شکر استارت خوبی زدم و از نو شروع کردم . فقط برام دعا کن تا یه همسر خوبی قسمتم بشه تا تمام این سختیها رو فراموش کنم
- - - Updated - - -
شوالیه جان سلام
ای بابا نارحت شدم . نگران نباش کمی از رفتنش و اقداماتی که کرده و شما انجام دادی برام بنویس تا اگه چیزی به ذهنم زد کمکت کنم . امیدوارم از دوازده بند عقد نامه موردی نقض نکرده باشی و تعداد مهریه ات کم باشه
و اینکه مثل من عاشقش نباشی چون خیلی درد داره
تهرانی ؟ کدوم دادگاه خانواده 1 یه 2 . وکیل داری یانه بگم نداشته باشی تو اعسار بهتره مواظب باش جلبتو نگیره . اونم میگه طلاق نمیخوام . نفقه چی اجرا گذاشته یا چیزی توقیف کرده یا نه ؟
و نکته آخر به من نگاه نکن برو دنبال همسرت امیدوارم پلی برا برگشت داشته باشی . اگه بحث غرور ه غروررتو بشکن لج نکن . شما در مقام یه شوالیه میتونی بزرگمنش باشی . پس برگرد یا تو رفتن بی احترامی نکن تا در نهایت و پیش وجدان خودت سر بلند باشی
حتما از وضعیت برام بگو تا کمکت کنم . یه تاپیک بزن
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
تاپیکتونو همیشه می خونم حتی اگه تشکر هم نزنم و رویت نشه حضورم تو تاپیک :)
چون نمی تونم به کسی بگم جدا شو یا بگم نه جدا نشو. سخته. واسه همینم می ترسم بعضی وقتا حتی یه تشکر بزنم
اما اینکه نوشتین الان منطقی تصمیم می گیرین خیلی خوبه. ادم وقتی یکی رو دوست داره .. خودم وقتی یکی رو دوست دارم عیب هاشو هم میبینم اما هی می گم باشه این عیبی نداره اون یکی مشکلی نیست و ... یعنی ادم عاشقه می بینه مشکلاتو اما یه جوریه احساسش و ورای همه ی ایناست واسه همین مشکلاتو منطقی باهاشون برخورد نمی کنه. خوشحالم که حالتون بهتره و خوشحالم که تصمیم های درست می گیرین.
همسر خوبی خواهید داشت. سختی ها هم براتون میشن فقط یه خاطره که گاهی به یادتون میاد.
این بار دیگه حتما قبل از ازدواج مشاوره ازدواج هم برین.
نوشته اتون خیلی مفیده. باید چند بار بخونمش تا به خاطر بسپرم
ممنون
تشکرشده 263 در 86 پست
بهتون تبریک میگم آقا پارسا, خیلی خوب خودتونو جمع کردید .. من که توانشو ندارم وقتی فکر میکنم هیچ امیدی به این زندگی نیست اماقدرت رفتن ندارم. تاپیک شما بعد از تاپیک من بود اما تونستید با واقعیت روبرو بشید و تصمیم قاطع بگیرید. خیلی خوشحال میشم میبینم که آرامش دارید . ان شاالله که زندگیتون پر از آرامش و شادی باشه برادرم. برای منم دعا کنید
تشکرشده 2,698 در 675 پست
سما خانم سلام اولا فرصت نشد بهت سر بزنم تاپیک جدید زدی یانه من کمی به پرونده دلت فکر کردم . نمیدونم هنوز تنهای یانه ؟ ولی موندن بیشتر از این فایده ای نداره خودتو گول نزن از خودت ضعف نشون نده تاکی میخوایی زیر آب فریاد بزنی .
به قول مدیر این یه نوع ضعف خودباوری . عشق یه طرفه راه به جایی نداره . یه پیغام قطعی بهش بده و تصمیم بگیر تا زود تر به آرامش برسی .نمیدونم واقعا چه چیزی باعث این سردی شده ولی بیشتر از این به خودت آسیب نزن . خودتو اسیر پول و مال دنیا نکن جونتو راحت کن . نمیگم مهر نگیر . باهاش به تفاهم برس . اون ارزش شما رو نداره . این چه عشقییه که اصلا براش مهم نیستی ولش کن .
من مثل بقیه هرگز به جدایی راضی نیستم قبلا هم بهتون گفتم ولی خب آخرین راه همینه . بانو تصمیم بگیر . شادی شما خوشحالی منم هست
تشکرشده 757 در 256 پست
ممنون از جوابتون.
پست قبلیتون واقعا مشکوک بودا از پستتون یه بوهایی می اومد!!!! بوی عشق و ندیدن عیب و بخشش و ... ولی خوب خدا رو شکر از این پستتون نمیاد!!!
مهربونی که مهربونید این که توش شکی نیس اما خوبه که وابسته نیستین و همسرتون مرحوم شده!!! اگه یه وقت خدا عنایتی کردو زنده شد !!! همین نزدیکا باشه یه وقت سه
چار سال بعد نباشه و این بار آدم شده باشه و البته اون آدم نمیشه شما باید آدمش کنی!!! خوشحالم که این نکته هم براتون روشنه.
والا من خودم تا اونجا که دیدم اقساط مهریه در همین حده و شایدم کمتر باشه به هر حال 400 تا سکه رو که قسط بندی نکرده ولی نهایتا همینه دیگه خدا رو شکر خطر زندان رفع شده!!!
آره ببینه پولش کمه باز شاید دست از سرتون برداره ولی اونم احتمالش کمه ولی ما دعا میکنیم کوتاه بیاد. فقط زندان رو بیخیال بشه خودش خوبه.
پول به درک انگار اصلا ندارین !!! مهم آرامش خودتونه. البته شعاره به هر حال من یکی خودم قدر پول رو حسابی میدونم!!! چه برسه به شما که مردی و از اول تو بازار کار بودی ولی هر
جور حساب کنی با همه سختیش به مفهوم "به درک" میرسی.
اتفاقا خانما بیشتر عاشق همسراشونن. حالا شما این یه مورد براتون پیش اومده دیگه قسمت بوده و به قولی نتیجه ی انتخاب غلط و چشم بسته. تاوانشم پس دادین.زن زیاده ولی زن خوب و مهربونیکه قدر قلب ترک خوده منو درک کنه و بتونه اونو ترمیم کنه کمه زنیکه شوهرشو برا پول نخواد برا دهن مردم نخواد برا دوستاش و فامیلش نخواد منو برا خودم بخواد . باید بپذیرم و تا حد زیادی پذیرفتم
جمله هاتون جالب بود و یه جورایی یه دنیا حرف پشتش بود. حرف دل من که چی میکشم از دست حرف مردم. اینکه یه خانوم چقدر باید مرد باشه که به خاطر حرف مردم هیچ انتخابی رو
انجام نده و فقط و فقط خودش بخواد. خیلی باید فهمیده و عاقل و یه جورایی با قلب بزرگ باشه. این زن زندگی میسازه به خدا.
به این میگن زن واقعی . دنیا رو تو دستش میگیره. اتفاقا این جور زنا خیلی مهربون میشن. خیلی با ادب و متین و البته با سیاست. میشه بهشون تکیه کرد. سنگ صبور میشن و همه چیرو با
منطق و عقل و با حساب کتاب پیش میبرن. ایشالا یکی از این خانوما قسمتتون بشه
موفق باشید.
راستی کار کجا بود؟؟؟؟ پیدا نکردم. تاپپیکمم که میخواستم بزنم نشد در مورد مشکل خودم بود این که فهمیدم من اصلا دلم نمیاد پول بابامو که با کارگری در میاره خرج کنم. میخواستم یه راه
پیدا کنم حداقل دلم بیاد سوار اتوبوس شم پیاده گز نکنم شهرو!!!! کفشم کلا زیرش رفته از بس پیاده رفتم و اومدم!!!. به مشکل بچه های سایت ربطی نداره نگران نباشید. نمیتونم
تایپیک بزنم اکانتم مشکل داره انگار.
ایشالا خدا این گرونی رو از سر مملکت ما واکنه. یه عده واقعا مشکل دارن.
ویرایش توسط تیام : دوشنبه 24 شهریور 93 در ساعت 01:39
nimaaa (پنجشنبه 17 مهر 93), parsa1400 (دوشنبه 24 شهریور 93), roozbeh220 (جمعه 28 شهریور 93), بانوی آفتاب (شنبه 10 آبان 93)
تشکرشده 2,698 در 675 پست
سلام به دوستان خوبم تو تالار همدردی همیاری .
ازتون ممنونم که دیروز باهام همدردی کردین و امروز منو همیاری میکنید .
خب درست متوجه شدین خبر جدید دارم . راستش حکم دادگاه مهریه اومد و چون میدونم شماها برام خیلی دعا کردین وهنوز هم دعا میکنید گفتم بیامو ازتون تشکر کنم
کل حکم به این قرار بود ..............تعداد 3 عدد سکه تمام بهار آزادی به عنوان پیش قسط و یک چهارم سکه (ربع) ماهیانه ......
خدایا شکرت به هرکی گفتم گفتا غیر ممکنه . خب البته جای اعتراض داره برا خانمم ولی اگه اعتراض بزنه منم اعتراض مبادله خواهم زد تا اعتراضش رفع بشه
البته بعد پرداخت دو قسط تعدیل در اقساط را خواهم زد و و اقساط را به هر 3 ماه یک ربع یعنی سالینه یک سکه کاهش خواهم داد تا همسرم تصمیم بهتری برا آیندش بگیره .
خبر بد اینکه استرداد جهیزیه برا خانمم زدم و ظرف 48 ساعت بهش مهلت دادم تا جهیزشو تحویل بگیره وولی خب حدود دو هفته طول میکشه .این خبر از این جهت بد که کانون زندگی مشترکمون تخریب خواهد شد و دیگه خانه مشترک نداریم هر چند الان چند ماهی هست که من منزل مشترکمونو ترک کردم .
خب خدا کنه بیاد و جهیزیه شو ببره چون تو دادگاه بهش گفتم بیا جهیزیتو ببر گفت برو خونه اجاره کن وسایلم با سلیغه خودت ببر بچین و جالبه یه کلیدشم برام بفرست . من 4 ماه تنها زندگی کردم کلی آسیب روحی جسمی دیدم حالا بیاد یه شب تنها بمونه . اجاره کنم برا چی ؟ برا کی ؟ اصلا به آدم مجرد کی خونه میده ؟ توهم زده بزار نامه بره در خونشون معلوم میشه .
میمونه ودیعه خونه که تو دادگاه بدوی اول رای به ضرر من شده ومن نامشو زدم برا تجدید نظر حالا تا بره برگرده راه زیاده . و توکلم به خدا.
هدفم اینکه دستش خالی بشه بفهمه بد راهی انتخاب کرده و سرش بخوره به سنگ و بفهمه اشتباه کرده به خاطر مقداری کمی پول زندگی خودشو منو تباه کرد و میدونم راه برگشتم برا خودش نذاشته . خب بهتر
دیگه اینکه اسمشو از اداره بیمه تامین اجتماعی که تحت پوشش من بود با نامه عدم تمکین خارج کردم و دفترچه اش باطل شد و اگه تو این حوالی برام اتفاقی افتاد حقوقم بهش نرسه
بیمه عمرمو به یکی از خواهرام به عنوان وصیت انتقال دادم
یه نامه هم برا اداره گذر نامه دارم میگیرم تا هوس آلانیا به سرش نزنه فقط مکه کربلا که اگه بره آزاده و انشالله خدا ازش قبول کنه .
خودمو نسبت به ارث مادری و پدری ممنوع ارث کردم که تا خدایی نکرده زبون لال اینشالله اگه اتفاقی براشون افتاد یه بال پشه هم بهم ارث نرسه تا بتونه توقیف کنه .
ازدواجم که نمیتونه بکنه چون باید ازم طلاق بگیره . ولی من برا ازدواج آزادم ولی یه اشتباهو دوبار تکرار نمیکنم . حالا به وقتش
خب تا اینجا همین بود .
ببخشید زیاد شد . اینجا احساس آرامش میکنم . بدرود .
ویرایش توسط parsa1400 : چهارشنبه 16 مهر 93 در ساعت 01:30
تشکرشده 35,974 در 7,400 پست
با سلام
این تاپیک از حد مجاز عبور کرده
به نظر می رسد دیگر نیاز به مشاوره هم ندارید با توجه به روند قضایی و تاپیک جنبه گزارش دهی پیدا کرده است .
ان شاء الله در بقیه مراحل زندگی موفق باشید
parsa1400 (چهارشنبه 16 مهر 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)